Ethics code: IR.IAU.SEMNAN.REC.1401.018
Clinical trials code: IRCT20220708055417N1
گروه روانپزشکی و مرکز تحقیقات روان تنی، دانشگاه علوم پزشکی مازندران، ساری، ایران. ، bagheri.ma@mazums.ac.ir
متن کامل [PDF 720 kb]
(279 دریافت)
|
چکیده (HTML) (477 مشاهده)
متن کامل: (697 مشاهده)
اثربخشی آموزش تحصیلی به کودکان مبتلا به کمتوان هوشی بر کاهش فشار بار مراقبتی والدین
الهه دولت آبادی1، مائده باقری2
1.کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، واحد سمنان، دانشگاه آزاد اسلامی، سمنان، ایران.
2.نویسنده مسئول: استادیار روان شناسی سلامت، گروه روانپزشکی و مرکز تحقیقات روان تنی، دانشگاه علوم پزشکی مازندران، ساری، ایران. تلفن: 09113546225 Email:bagheri.ma@mazums.ac.ir
چکیده
مقدمه: گرچه فشاربارمراقبتی بر سلامتروان والدین دارای کودکان مبتلا به کمتوان هوشی تأثیر نامطلوب بر جای میگذارد اما آموزش تحصیلی به این کودکان میتواند از طریق ایجاد استقلال برای این کودکان کمککننده باشد. بر همین مبنا پژوهش حاضر با تعیین اثربخشی آموزش تحصیلی به کودکان مبتلا به کمتوان هوشی بر کاهش فشاربارمراقبتی والدین آنان انجام شد.
روش بررسی: پژوهش حاضر بهعنوان یک مطالعه شبهآزمایشی از نوع پیشآزمون - پسآزمون با گروهکنترل است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کودکان زیر 14 سال مبتلا به کمتوان هوشی در مدارس کودکان استثنایی شهرستان پاکدشت در سال 1401 بود که از میان آنان تعداد ۳۰ کودک بهصورت دردسترس انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایدهی شدند (در هر گروه ۱۵ نفر). گروه آزمایش تحت ۲۰ جلسه آموزش، هفتهای دو جلسه و به مدت ۵ ساعت قرار گرفتند اما گروه کنترل آموزشی دریافت نکردند. پرسشنامه فشارمراقبتی زاریت توسط والدین آن ها پر شد و سپس دادههای بهدستآمده با استفاده از نرمافزار 18 SPSS و کوواریانس تکمتغیره مورد تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: نتایج بهدستآمده نشان داد که تفاوت معنادار بین میانگین نمرات فشارمراقبتی والدین در گروههای آزمایشی و کنترل وجود دارد (535/107=F، 01/0> P)، طوریکه میتوان بیان داشت که آموزش تحصیلی به کودکان کمتوان هوشی آموزشپذیر به طور معناداری بر فشارمراقبتی مؤثر است.
نتیجهگیری: برنامههای آموزش تحصیلی به کودکان کمتوان هوشی آموزشپذیر در مراکز مرتبط با بهزیستی (خصوصی و دولتی)، میتواند فشار مراقبتی و پیامدهای ناتوانکننده احتمالی آن را کاهش دهد.
واژههای کلیدی: آموزش، فشار مراقبتی، کودکان کمتوان، ناتوانیهای هوشی، والدین
مقدمه
بر اساس پنجمین طبقه بندی راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانپزشکی امریکا، کم توانی هوشی (اختلال هوشی-رشدی یا Intellectual Disability)، زیرمجموعه ای از اختلالات عصب-رشدی (Intellectual Developmental Disorder) است که شروع آن حین دوران رشد است و شامل نقص در کارکردهای هوشی (از قبیل استدلال، حل مسئله، برنامه ریزی، تفکر انتزاعی، قضاوت، یادگیری آکادمیک و یادگیری به واسطه تجربه) و سازشی (از قبیل برآورده کردن استانداردهای فرهنگی-اجتماعی و رشدی در جهت استقلال فردی و مسئولیت اجتماعی) در جنبه های عملی، اجتماعی و مفهومی میشود(1). نقص شناختی افراد مبتلا به کمتوان هوشی دائمی است؛ درنتیجه پیشآگهی این بیماری بستگی به شدت آسیب شناختی و میزان حمایتهای محیطی دارد. به عبارتی دیگر، اگر حمایت کافی فراهم شود، افراد مبتلا به کمتوانی هوشی خفیف ممکن است به توانمندی زبانی و اجتماعی موثر در جهت زندگی مستقل دست یابند. افراد مبتلا به کمتوانی هوشی متوسط به احتمال زیاد به سطوح علمی بالاتر از کلاس دوم دست پیدا نمی کنند. با این حال، آنها ممکن است صحبت کردن یاد بگیرند و نیازهای خود را بیان کنند. آنها ممکن است بتوانند تحت نظار شاغل شوند. این درحالی است که افراد دارای کمتوانی هوشی شدید معمولاً به دلیل کمتوانی در یادگیری تکلم صرفاً کلماتی را تشخیص دهند که برای عملکرد زندگی روزمره حیاتی هستند. علل ابتلا به کمتوانی هوشی، هنوز به طور دقیق شناسایی نشده است اما علتشناسی آن عمدتاً به نابهنجاریهای ژنتیکی(از قبیل جهش یک ژن خاص، تغییر پذیری در تعداد کپی یا نابهنجاریهای کروزومی) و عوامل محیطی(مواجهه مادر با عوامل عفونی یا سمی و وضعیتهای طبی غیرقابلکنترل، مشکلات حین زایمان، و...) تقسیم بندی میشود. به طور کلی شایع ترین علت محیطی قابلپیشگیری، سندرم الکل جنینی ((Fetal alcohol syndrome و شایع ترین علت کروموزومال،
سندروم داون و شایع ترین علت ژنتیکی، سندروم X شکننده است(2).
میزان شیوع ابتلا به کمتوانی هوشی به طور کل 1 درصد ومیزان شیوع کمتوانی هوشی شدید 6 در هزار نفر تخمین زدهشد(1). در صورتی که این رقم در کشورهای درحالتوسعه بین 10 تا 15 در هر هزار کودک گزارش شده است که از این رقم، 85 درصد به کمتوانی هوشی خفیف مبتلا بوده اند(2). نکته نگرانکننده این است که این روند طی سالها در حال افزایش است(3). در مورد میزان شیوع کمتوانی هوشی در ایران اطلاعات دقیقی دردسترس نیست و در یک مطالعه 4/4 درصد گزارش شدهاست(4). در هر صورت این بیماری حتی با شیوع 1 درصدی در کل جمعیت، بار زیادی بر دوش جامعه و خانوادههای افراد مبتلا به این اختلال خواهدگذاشت(5)؛ چرا که فرایند مراقبت از این بیماران، فرایندی مداوم، چالشبرانگیز، استرسزا و طولانیمدت است و در نتیجه منجر به پیامدهایی منفی برای سلامت روانی و جسمانی مراقبین میشود(5).
به عبارتیدیگر یکی از مشکلات والدین دارای کودکان کمتوان هوشی، فشار مراقبتی (Burden) ادراک شده است که تاثیر قابلملاحظه ای در کیفیتزندگی بالاخص مراقبین آنان دارد(6،7). فشار بار مراقبتی به معنای تجربه مجموعهای از فشارهای هیجانی، اجتماعی، جسمانی و محدودیت های مالی است(8). فشار بار مراقبتی احتمالاً به این علت در مراقبین این کودکان تجربه می شود که آنها فکر میکنند که باید از فرزندان بیمارشان مراقبتهای همهجانبه، طولانیمدت و بدونوقفه و بالاخص بدون درخواست حمایتاجتماعی بهعملآورند در غیراینصورت احساسگناه میکنند. از طرفی دیگر مسئولیت والدین دارای فرزند مبتلا به کمتوانی هوشی نسبت به سایر والدین بیشتر است و این فرآیند مراقبت باعث شود که از اهداف شخصی خود و از تعاملاتاجتماعی دور بمانند(9).
در مداخلات صورت گرفته در گذشته برای کاهش فشار بار مراقبتی ادراک شده والدین، مستقیماً والدین مورد هدف قرار گرفتند(13-10). اما فرض میشود که یکی از راهکارهای کاهش فشار بار مراقبتی ادراک شده، آموزش تحصیلی به این کودکان باشد که تا حدودی میزان مسئولیت والدین را کاهش میدهد؛ چراکه این آموزشها که با هدف افزایش مهارتهای بالاخص شناختی صورت میگیرد و باعث بهبود سطح رفتارهای سازشی میشود(14). البته برخی از صاحبنظران معتقدند این آموزشها تاثیری در توانبخشی حرفهای و خودکفایی فردی کودکان مبتلا به کمتوانی هوشی نداشتهاست(15). آموزشهای تحصیلی مختص کودکان کمتوان هوشی شامل آموزش اولیه و مقدماتی (از قبیل آشنایی با محیط پیرامون، مربی و همکلاسیها)، آموزش مهارتهای دست ورزی، آموزش مهارتهای فردی یا خودیاری، آموزش مهارتهای آداباجتماعی، آموزش افزایش دقت و توجه و تمرکز و هماهنگی چشم و دست، آموزش رنگ، آموزش خط و نقاشی،
تقویت حافظه شنیداری و حافظه دیداری، آموزش ریاضی و هم
چنین آمادگی جسمانی و هوشی میشود(16،17).
با توجه به تجربه فشار بار مراقبتی ادراک شده در والدین دارای کودکان کمتوان هوشی و اثربخشی آموزش تحصیلی به این کودکان در جهت بهبود رفتار سازشی و افزایش استقلال آنها در این مطالعه به این موضوع پرداخته میشود که آیا آموزش تحصیلی به کودکان کمتوان هوشی در کاهش فشار بار مراقبتی والدین آنها مؤثر هست یا خیر؟
روش بررسی
مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نوع پژوهشهای کمی-مداخلهای است و یک کارآزمایی بالینی شبهآزمایشی از نوع پیشآزمون- پـسآزمون با گروه کنترل میباشد.
جامعه آماری این پژوهش تمامی کودکان کمتوان هوشی آموزشپذیر زیر 14 سال و والدین آنها در شهرستان پاکدشت (استان تهران) در سال 1401 به تعداد 1200بود. حجم نمونه در این پژوهش30 نفر بود که به روش دردسترس انتخاب و به شیوهی تصادفی به دو گروه آزمایشی و گواه جایدهی شدند. افراد دو گروه آزمایش و کنترل (در هر گروه 15نفر)، گروه آزمایش تحت 20 جلسه آموزش توسط روانشناس بالینی آموزش دیده به صورت هفتهای دو جلسه و به مدت 5 ساعت قرارگرفتند. لازم به ذکر است که فرایند مداخله در یک مرکز روزانهی آموزشی مرتبط با کودکان استثنایی در شهر پاکدشت انجام شد. افراد گروه کنترل تحت هیچ آموزشی قرار نگرفتند. به منظور رعایت اصول اخلاق در پژوهش و همچنین در جهت حفظ حقوق شرکتکنندگان در زمینه اهداف پژوهش و نحوۀ اجرای آن توضیحات لازم به تمام شرکتکنندگان ارائه شد.
حق شـرکت و یا قطـع همکـاری و عـدم اجبـار مشـارکـت در
پژوهش برای همه آزمودنیها تصریحشد.
به تمام آزمودنیها اطمینان داده شد که اطلاعات شخصی آنها محرمانه باقی مانده و دادههای منتشر شده بدون ذکر نام و شناسه شخصی میباشد و تمامی اطلاعات به صورت گروهی و با مکتومماندن مشخصات شخصی تحلیل میشوند.
پس از کسب موافقت به تمام شرکتکنندگان فرم رضایت آگاهانه دادهشد.
لازم به ذکر است که با توجه به ماهیت مداخله، امکان پنهاننمودن فرایند مداخله از آزمودنیها امکانپذیر نبود و بر همین مبنا این مطالعه دوسوکور اجرا نشد اما فرد ارزیابیکننده و فرد آموزشدهنده متفاوت انتخاب شدند.
والدین دو گروه آزمایشی و گروه کنترل، یک بار پیش از انجام مداخله و یک بار پس از انجام مداخله، پرسشنامه فشار بار مراقبتی زاریت(1986) را تکمیل کردند و سپس نتایج بهدستآمده با استفاده از نرم افزار 18 SPSSو روش تحلیل کواریانس تکمتغیره مورد تحلیل قرار گرفتهشد.
z∝2 =ضریب اطمینان 96/1
s=11 میزان پراکندگی آزمون در پژوهشهای مشابه (گذشته)
∝=0/05احتمال اشتباه
n =Z∝2 S2D2= 2(96/1) (11) × 2 ÷ (4) 2 = (84/3) × (121)÷ 16 = 464 ÷ 16= 04/29
با توجه به فرمول مذکور، حداقل حجم نمونه 29 نفر برای دو گروه است که در این مطالعه 30 نفر در نظر گرفتهشد. ملاکهای ورود: پرکردن فرم رضایت آگاهانه برای شرکت در جلسات درمانی پژوهش، کودکان دختر و پسر زیر ۱۴ سال مبتلا به کمتوانی هوشی، کودکان با سطح عملکرد آموزشپذیر، عدم ابتلا به مشکلات بینایی و شنوایی، عدم ابتلا به اختلال اوتیسم و بیشفعالی، عدم ابتلا به مشکلات روانپزشکی والدین شرکتکننده در جلسات درمانی پژوهش (از طریق پرسشنامه SCL-90R)، عدم سابقه رواندرمانی در والدین شرکتکننده طی 6 ماه اخیر و یا حین درمان.
ملاکهای خروج شامل غیبت بیش از یک جلسه درجلسات درمانی پژوهش، عدم تمایل به ادامه شرکت در جلسات درمانی به هر دلیل و والدینی که بیش از یک فرزند کمتوان هوشی داشتند.
برنامه آموزش تحصیلی به کودکان مبتلا به کمتوانی هوشی به صورت منظم در مراکز وابسته به بهزیستی انجام میشود و محتوای آموزشی، از کتابچههای رسمی راهنمای آموزش کودکان کمتوان ذهنی اخذ شد که سازمان بهزیستی کشور آن را منتشر کرد و در اختیار مراکز قرار دادهاست.
این کتابچهها شامل 6 جلد است که هر جلد دربرگیرندهی یک گروه از مهارتها است؛ طوری که جلد یک تا شش به ترتیب مهارتهای شناختی پایه، مهارتهای خودیاری، مهارتهای ترسیم، مهارتهای ریاضی، علوم و اطلاعاتعمومی و مهارتهای اجتماعی را آموزش می دهند. بخشی از برنامههای آموزشی مذکور در جدول 1 ذکر شده است.
جدول 1: بخشی از شرح جلسات آموزش تحصیلی رسمی به کودکان با کمتوانی هوشی آموزشپذیر در مراکز بهزیستی
شماره جلسات |
شرح محتوای آموزشی |
1 |
آمادهکردن کلاس برای شروع
آموزش اولیه و مقدماتی آشنایی با محیط پیرامون و معلم و قوانین کلاس
آموزش مهارتهای فردی یا خودیاری (نحوی شستن دست و صورت و خشککردن با حوله)
آموزش ریاضی(شناخت اعداد و مفاهیم اعداد، نوشتن اعداد): تمرین و تکرار اعداد
آموزش افزایش دقت و توجه و تمرکز با استفاده از نخ و مهره
آموزش حافظه دیداری (6 مرحله ای)
آموزش رنگ و نقاشی و رنگ آمیزی
آموزش حافظه شنیداری (6 مرحله ای)
آموزش آمادگی جسمانی و ذهنی مثل راه رفتن روی یک خط صاف
آموزش مهارتهای اجتماعی مثل بیان اسم خود
تکلیف: کودک با کمک خانواده اسم هایشان را بگویند و تکرار کنند. |
2 |
بررسی تکلیف جلسهی گذشته
آموزش اولیه و مقدماتی آشنایی با محیط پیرامون و معلم و قوانین کلاس و آشناکردن کودک با همکلاسیهایش
آموزش مهارتهای فردی یا خودیاری (تکرار و تمرین جلسهی قبل)
آموزش ریاضی(شناخت مفاهیم اعداد، نوشتن اعداد): تکرار اعداد جلسهی قبل جهت تثبیت و معرفی عدد جدید)
آموزش افزایش دقت و توجه و تمرکز با استفاده از نخ و مهره: تمرین و تکرار مجدد جلسهی قبل جهت تثبیت
آموزش حافظه دیداری (6 مرحله ای): تکرار و تمرین مرحله قبل و تمرین مرحله جدید.
آموزش رنگ و نقاشی و رنگآمیزی: تکرار و تمرین خط عمود از جلسهی قبل و معرفی رنگ جدید
آموزش حافظه شنیداری (6 مرحله ای): یک کلمه به کودک گفته می شود که بعد از شمردن 20 عدد تکرار کند.
آموزش آمادگی جسمانی و ذهنی مثل راه رفتن روی یک خط صاف (تکرار و تمرین جلسهی قبل)
آموزش مهارتهای اجتماعی مثل بیان سلام و خداحافظ
تکلیف: کودک با کمک خانواده سلام و خداحافظی را بگویند و تکرار کنند. |
3 |
بررسی تکلیف جلسهی گذشته
آموزش اولیه و مقدماتی آشنایی با محیط پیرامون و معلم و قوانین کلاس و آشناکردن کودک با همکلاسیهایش
آموزش مهارتهای فردی یا خودیاری (آموزش استفاده از خمیردندان و مسواک)
آموزش ریاضی(شناخت مفاهیم اعداد، نوشتن اعداد): تکرار اعداد جلسهی قبل جهت تثبیت و معرفی عدد جدید
آموزش افزایش دقت و توجه و تمرکز با استفاده از تمرین و تکرار پرتاپ توپ داخل سبد
آموزش حافظه دیداری (6 مرحله ای): تکرار و تمرین مرحله قبل و تمرین مرحله جدید.
آموزش رنگ و نقاشی و رنگ آمیزی: تکرار و تمرین خط عمود به صورت نقطه چین و معرفی رنگ جدید
آموزش حافظه شنیداری (6 مرحله ای): یک کلمه به کودک گفته میشود که بعد از شمردن 20 عدد تکرار کند.
آموزش آمادگی جسمانی و ذهنی مثل راه رفتن روی یک خط صاف (تکرار و تمرین جلسهی قبل)
آموزش مهارتهای اجتماعی تکرار مهارتهای قبلی جهت تثبیت
تکلیف: رنگ کردن خط عمومی از روی نقطه چینها |
4
|
بررسی تکلیف جلسهی گذشته
آموزش اولیه و مقدماتی آشنایی با محیط پیرامون و معلم و قوانین کلاس و آشناکردن کودک با همکلاسیهایش (تکرارآموزشهای قبلی جهت یادآوری و تثبیت در ذهن کودکان و آشنایی با وسایل آموزشی جدید)
آموزش مهارتهای فردی یا خودیاری (تکرار و تمرین آموزشهای قبلی و از کودک خواسته شد که بدون کمک مربی از خمیردندان و مسواک استفاده کند)
آموزش ریاضی(شناخت مفاهیم اعداد، نوشتن اعداد): تکرار اعداد جلسهی قبل جهت تثبیت و معرفی عدد جدید
آموزش افزایش دقت و توجه و تمرکز با استفاده از تمرین و تکرار جلسات قبلی
آموزش حافظه دیداری (6 مرحله ای): تکرار و تمرین مرحله قبل و تمرین مرحله جدید.
آموزش رنگ و نقاشی و رنگ آمیزی: تکرار و تمرین خط عمود بدون کمک مربی و بدون نقطه چین بکشد، و معرفی رنگ جدید
آموزش حافظه شنیداری (6 مرحله ای): یک کلمه به کودک گفته میشود که بعد از شمردن 20 عدد تکرار کند.
آموزش آمادگی جسمانی و ذهنی :تکرار و تمرین جلسهی قبل و آموزش بالا و پایین رفتن از پله ها
آموزش مهارتهای اجتماعی: آموزش دستدادن به افراد مجاز هنگام ورود به مکانی، جهت برقراری ارتباط و احترام به طرف مقابل
تکلیف: نوشتن عدد 1و تمرین شمارش تا عدد2. |
در این مطالعه از 3 ابزار استفاده شد:
1-پرسشنامه جمعیت شناختی جهت ارزیابی ویژگیهای جمعیتشناختی افراد نمونه از قبیل سن، جنس و ... و همچنین جهت بررسی برخی معیارهای ورود از قبیل مشکلات بینایی و شنوایی و ... مورد استفاده قرارگرفت.
2-پرسشنامه فشار بار مراقبتی: زاریت و همکاران پرسشنامه مذکور را در سال ۱۹۸۶ با هدف ارزیابی فشار بار ناشی از مراقبت معرفی کردند. شامل 22 گویه برای سنجش میزان فشار ادراک شده ناشی از مراقبت از بیماران مزمن است که به شیوه ی پاسخدهی لیکرت از 0 (اصلا) تا 4 (همیشه) تدوین شدهاست. حداکثر نمره اکتسابی 88 میباشد و هر چه نمره فرد بالاتر باشد به معنای ادراک بیشتر فشار بار مراقبتی است؛ به عبارتی دیگر کسب نمره کمتر از 20 به معنای فشار بار مراقبتی کم یا هیچ، نمره 21 تا 40 به معنای فشار بار مراقبتی خفیف تا متوسط، نمره 41 تا 60 به معنای فشار بار مراقبتی متوسط تا شدید و 61 تا 88 به معنای فشار بار مراقبتی شدید در نظر گرفتهشد. روایی نسخه ترجمهنشده 71/0 و آلفایکرونباخ آن 91/0 گزارش شد(18). در نمونه ایرانی آلفایکرونباخ 90/0 به دست آمد(19). در مطالعه حاضر آلفایکرونباخ 89/0 بهدستآمد.
3-برای غربالگری و عدم ورود افراد مبتلا به اختلالات روانپزشکی به عنوان بخشی از معیارهای عدمورود، از پرسشنامه SCL-90-R استفادهشد. این پرسشنامه در سال 1977 توسط درگاتیس و همکاران تدوین شد و برای غربالگری افراد مبتلا به اختلالات روانپزشکی از افراد سالم مفید است. 90 گویه دارد که در یک طیف 5 درجهأی لیکرت از 1 (هیچ ) تا 5 (خیلی زیاد) 9 جنبهی آسیب از قبیل اضطراب، افسردگی، أفکار وسواس و اعمال اجباری، پرخاشگری، ترس مرضی، حساسیت در روابط بینفردی، شکایات جسمانی، روانپریشی و افکار پارانوئیدی را بررسی میکند. اخذ نمره بالا در این آزمون و خردهمقیاسهای آن به معنای ابتلا به اختلالات روانپزشکی و یا آسیبپذیری به آن است. روایی و پایایی در فرم اصلی بهترتیب 71/0 و 91/0 گزارش شدهاست(20). در نمونه ایرانی، پایایی خردهمقیاسها 85/0 تا 91/0 و روایی 50/0 تا 96/0 گزارششد(21). در مطالعه حاضر آلفایکرونباخ 95/0 بهدستآمد.
یافته ها
بررسی توصیفی دادههای بهدستآمده نشان داد که بیشترین فراوانی گروه سنی در والدین گروه آزمایش مربوط به سنین 40-50 سال مشاهده شد که در گروه کنترل نیز به همین صورت بودهاست. چگونگی توزیع جنسیت در گروه آزمایش بیانگر تعداد 7 نفر مرد (7/46 درصد) و تعداد 8 نفر (3/53 درصد) زن و در گروه کنترل تعداد 9 نفر مرد (60درصد) و تعداد 6 نفر (40 درصد) زن بود. 92/79 درصد از افراد گروه آزمایش متاهل بودند که این رقم برای گروه کنترل 58/86 درصد مشاهده شد. همچنین اکثر افراد در گروه آزمایش (94/59 درصد) و کنترل (3/53 درصد) 8 تا 12 سال سواد داشتند(جدول 2).
میانگین و انحرافمعیار فشار بار مراقبتی در دو گروه آزمایش و کنترل در پیشآزمون و پسآزمون در جدول شماره 3 گزارش شده است. در متغیر فشار بار مراقبتی، بین گروه کنترل در پیشآزمون و پسآزمون تفاوت چندانی مشاهده نمیشود اما در گروه آزمایشی بین پیشآزمون و پسآزمون تفاوت معنادار وجود دارد. بنابراین آموزش تحصیلی به کودکان کمتوان هوشی سبب کاهش میانگین نمرات در متغیر فشار بار مراقبتی در والدین آنها شدهاست. هم چنین پس از تایید نرمالبودن چولگی و کشیدگی، از آزمون نیکوئی برازش کولموگروف-اسمیرنوف جهت بررسی نرمالبودن دادهها استفاده گردید که نتایج آن در جدول 3 گزارش شده است. بر اساس سطح معنیداری برای دادهها همچنین قرارگرفتن آماره z با سطح اطمینان 95/0 و خطای 05/0 بین 96/1+ تا 96/1- میتوان بیان نمود که شرط نرمالبودن دادهها برقرار هست.
جدول 4 نتایح آزمون لوین جهت سنجش برابری واریانس خطاهای متغیرهای پژوهش در بین گروههای مختلف (کنترل و آزمایش) را نشان میدهد. از آنجا که سطح معنیداری آماره F بزرگتر از 05/0 است. بنابراین میتوان بیان داشت که واریانس خطای دو گروه با همدیگر برابر بوده و تفاوتی بین آنها مشاهده نشدهاست.
برای بررسی تأثیر برنامه آموزش تحصیلی به کودکان کمتوان هوشی آموزشپذیر در کاهش فشار بار مراقبتی والدین آنها از آزمون تحلیل کواریانس تکمتغیره استفاده شدهاست. نتایج یافتههای تحلیل در جدول 5 گزارش شدهاست. آماره Fنشان میدهد که بین گروههای آزمایشی اختلاف معناداری مشاهده میشود(01/0P<، 535/107=F) و میتوان نتیجه گرفت که برنامه آموزش تحصیلی به کودکان کمتوان هوشی آموزشپذیر بر کاهش فشار بار مراقبتی والدین آنها تأثیر معنادار داشت.
جدول2: اطلاعات جمعیتشناختی شرکت کنندگان در مطالعه(30=n)
متغیر |
|
کنترل |
آزمایش |
تعداد |
درصد |
تعداد |
درصد |
جنسیت |
زن |
8 |
3/53 |
6 |
40 |
مرد |
7 |
7/46 |
9 |
60 |
|
20-30 |
1 |
66/6 |
1 |
66/6 |
سن |
30-40 |
2 |
32/13 |
2 |
32/13 |
|
40-50 |
9 |
94/59 |
10 |
60/66 |
|
50-60 |
3 |
98/19 |
4 |
64/26 |
وضعیت تاهل |
مطلقه یا بیوه |
2 |
32/13 |
3 |
98/19 |
|
متاهل |
13 |
58/86 |
12 |
92/79 |
|
0-8 سال |
4 |
64/26 |
3 |
98/19 |
سطح تحصیلات |
8-12 سال |
8 |
3/53 |
9 |
94/59 |
|
12 سال به بالا |
3 |
98/19 |
2 |
32/13 |
جدول3: میانگین و انحراف معیار فشار بار مراقبتی به تفکیک گروه(30=n)
مولفهها |
آزمون |
کنترل |
آزمایش |
|
|
میانگین |
انحراف معیار |
میانگین |
انحراف معیار |
کولموگروف اسپیرنوف |
معنی داری |
فشار بار مراقبتی |
پیش آزمون |
40/74 |
56/6 |
53/73 |
90/5 |
657/0 |
866/0 |
پس آزمون |
80/73 |
53/4 |
33/58 |
00/6 |
781/0 |
856/0 |
جدول 4: نتایج آزمون لوین جهت سنجش همگنی واریانس خطاهای فشار بار مراقبتی(30=n)
متغیر |
F |
Df1 |
Df2 |
سطح معناداری |
فشار بار مراقبتی |
381/0 |
1 |
28 |
542/0 |
جدول 5: آزمون بینگروهی در مورد اثربخشی آموزش تحصیلی بر فشار بار مراقبتی(30=n)
متغیرها |
مجموع مجذورات |
درجه آزادی |
میانگین مجذورات |
F |
سطح معناداری |
اندازه اثر |
فشار بار مراقبتی |
977/1669
|
1 |
977/1669
|
535/107 |
00/0
|
470/0 |
خطا |
300/419
|
27
|
530/15
|
|
|
|
بحث و نتیجه گیری
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش تحصیلی به کودکان مبتلا به کمتوانی هوشی بر کاهش فشار بار مراقبتی والدین آنها در یک مرکز روزانه آموزشی کودکان استثنایی در شهر پاکدشت انجام شد. داده های بهدستآمده نشان داد که برنامه آموزش تحصیلی به کودکان کمتوان هوشی آموزشپذیر بر کاهش فشار بار مراقبتی والدین آنها تأثیر معنادار داشت. گرچه در برخی از پژوهشها گزارش شده است که مراقبت از فرزند مبتلا به کمتوان هوشی، باعث کاهش سلامت روانی والدین(23،24) و افزایش فشار بار مراقبتی ادراک شدهی آنها شده است و همگی بیان داشتهاند که حضور کودک کمتوان هوشی در خانواده میتواند بر سلامت روانی والدین اثرات مخربی داشته باشد و فشار بار مراقبتی قابل ملاحظه ای را بر آنها تحمیل کند(25،26)، در ادبیات پژوهشی پژوهشی یافت نشد که به بررسی تأثیر برنامه آموزش تحصیلی به کودکان کمتوان هوشی بر کاهش فشار بار روانی والدین پرداخته باشد اما برخی از صاحبنظران معتقدند این آموزشها تاثیری در توانبخشی حرفهای و خودکفایی فردی کودکان مبتلا به کمتوانی هوشی نداشتهاست(15).
در تبیین یافتههای پژوهش میتوان به رویکردهای آموزشی که به مسائل این کودکان پرداخته است، اشاره کرد. یکی از این رویکردها، رویکرد خودگردانی (خود مدیریتی) میباشد. رویکرد خود مدیریتی بر این باور است که با آموزش این مهارتها به دانشآموزان دارای ناتوانی هوشی در طول زمان، آنها به افرادی مستقل، خودراهبر، مقتدر، با اعتمادبهنفس و متکی بهخود با توانایی خودنظارتی، خودکنترلی تبدیل خواهند شد و مدیریت رفتار و امور زندگی خود را خواهند داشت. تحقیقات نشان میدهد که افراد مبتلا به کمتوان هوشی که مهارتهای اساسی خودمدیریتی را توسعه دادهاند، کیفیت زندگی بهتری دارند و پیامدهای زندگی اجتماعی و شغلی آنها نیز بهتر است(27). خودمدیریتی دانشآموزان مبتلا به کمتوان هوشی در مدرسه و بزرگسالی مستلزم یادگیری مهارتهای اساسی خود مدیریتی از قبیل بیان نیازها، علایق و ترجیحات، تعیین هدف و نظارت بر اهداف، برنامهریزی و مدیریت زمان، شناسایی و حل مشکلات است و از این رو دانشآموزان با ناتوانیهای هوشی باید این مهارتها را در مدرسه کسب کنند(28). توسعه مهارتهای فوق و افزایش سطح خودمدیریتی دانشآموزان مبتلا به ناتوانی هوشی به آنها کمک میکند تا بر زندگی خود کنترل و تأثیر بسزایی داشته باشند و از کیفیت زندگی بهتری برخوردار شوند و کمتر به دیگران وابسته شوند(29). با توجه به این رویکرد و دیدگاه مدنظر آن میتوان استباط کرد که این رویکرد و مهارت خودمدیریتی برای کودکان مبتلا به کمتوان هوشی میتواند از فشار بار روانی والدین بکاهد.
زمانی که کودکان مبتلا به کمتوان ذهنی با محیط پیرامون و مربی آشنا میشوند، سعی در برقراری ارتباط با دیگران میکنند، عزت نفس آنان افزایش یافته و در کارهای مربوط به خود عملکرد بهتری نشان میدهند؛ هم چنین، رعایت آداب اجتماعی و انجام رفتارهای اجتماعی مناسب توسط این کودکان تا حدودی از شرم حضور کودکان در جمع توسط والدین میکاهد و سبب میشود والدین بیشتر راغب به حضور آنان در بین افراد شوند که به نوبه خود سبب یادگیری بیشتر آداب اجتماعی خواهد شد. به علاوه، افزایش دقت دانش آموزان و همچنین هماهنگی چشم و دست در کودکان مبتلا به کمتوان ذهنی سبب میشود برخی از فعالیتهای شخصی مانند مسواک زدن، لباس پوشیدن را خودشان انجام دهند و متکی به والدین نباشند و افزایش آمادگی جسمی و ذهنی در این کودکان سبب میشود آنها فعالیتهای روزانه خود را تا حدودی انجام دهند و در برخی فعالیتها بر خود متکی باشند، همین امر سبب کاهش فشار بار مراقبتی والدین آنها میشود. از طرفی دیگر، مفاهیم ریاضی برای کودکان کمتوان ذهنی سنگین و غیر قابل درک میباشد، از این رو آموزشهای تحصیلی با بهبود و یادگیری مفاهیم ریاضی در این کودکان سبب کاهش فشار مراقبتی بر والدین خواهد شد؛ چراکه دیگر زمانی برای آموزش مفاهیم پایه ریاضی برای فرزندانشان نخواهند گذاشت. یه طور کلی نتیجهگیری می شود که برنامههای آموزش تحصیلی به کودکان کمتوان هوشی آموزشپذیر در مراکز مرتبط با بهزیستی (خصوصی و دولتی)، میتواند فشار بار مراقبتی و پیامدهای ناتوانکننده احتمالی آن را کاهش دهد.
از جمله محدودیتهای این پژوهش، عدم همکاری کامل والدین بود و همچنین عدم باورپذیری مبنی بر کمتوان بودن فرزندشان به لحاظ هوشی، که منجر به افزایش میزان مقاومت آنها در پاسخگویی به سوالات محقق شده بود، پیشنهاد می گردد که برنامههایی جهت آموزش به والدین در مورد بیماری فرزندانشان و میزان توانمندی آنان تدارک دیده شود. یکی دیگر از محدودیتهای عمده این پژوهش وابستهبودن جلسات آموزشی به شرایط زندگی و کاری والدین پژوهش بود. مسائل اختصاصی هرکدام از آزمودنیها که حضور مستمر آنها را با مشکل مواجه میکرد و تا حدودی ایجاد بینظمی میکرد که خارج از کنترل پژوهشگران مطالعه بود. هم چنین این مطالعه فقط تاثیر آموزش تحصیلی را در یک مرکز وابسته یه بهزیستی در شهر پاکدشت مورد بررسی قرار داد، بر همین مبنا، پیشنهاد میگردد جهت افزایش تعمیمپذیری نتایج، مراکز متعدد در شهرهای مختلف و با خرده فرهنگهای مختلف نمونهگیری و بررسی شوند. لازم به ذکر است که در این مطالعه صرفاً تأثیر آموزش تحصیلی و مولفههای آن بر فشار بار والدین کودکان مبتلا به کمتوان هوشی بررسی شد، پیشنهاد میشود تاثیر برنامههای تحصیلی به کودکان مبتلا به کمتوان هوشی بر سایر مولفه های سلامت روان والدین نیز سنجیده شود. در پژوهش حاضر صرفاً به کودکان مبتلا به کمتوان هوشی آموزش داده شد، پیشنهاد میگردد در پژوهش های بعدی از نمونههای دیگری (کودکان مبتلا به طیف اوتیسم) استفاده شود تا اثربخشی آموزش تحصیلی را بتوان به جامعه آماری دیگر نیز تعمیم داد. عدم ارزیابی پیگیرانه طولانیمدت از دیگر محدودیتهای مطالعه فعلی بود که توصیه میگردد ارزیابی پیگیرانه از فشار بار مراقبتی والدین بعد از چندماه یا حتی چند سال انجام شود تا تاثیرات تغییرات برنامههای مداخلاتی در طول زمان نیز ارزیابی گردد.
ملاحظات اخلاقی
این مطالعه جهت اخذ مدرک کارشناسی ارشد روان شناسی بالینی از دانشگاه آزاد سمنان انجام شد. برای انجام این مطالعه کد IR.IAU.SEMNAN.REC.1401.018از کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی سمنان و کارازمایی بالینی با کد IRCT20220708055417N1 اخذ شد. شرکت در این پژوهش به صورت داوطلبانه و بر اساس اصول رازداری حرفه ای مبنی بر کد گذاری پرسشنامه ها و دو پنهان بودن آن بود. تمامی والدین فرم رضایت آگاهانه را قبل از اجرای آموزش تکمیل کرده اند.
سهم نویسندگان
الهه دولت آبادی در طراحی پژوهش و جمع آوری داده ها و مائده باقری علاوه بر طراحی پژوهش در تحلیل داده ها، نگارش و اصلاح مقاله مشارکت داشته اند.
حمایت مالی
این پایان نامه حمایت مالی نداشته است.
تضاد منافع
نویسندگان اعلام می دارند هیج گونه تضاد منافعی در این مقاله وجود ندارد.
تقدیر و تشکر
از کلیه افرادی که به هر نحوی در انجام این مطالعه به تیم پژوهشی یاری رساندند بالاخص مرکز بهزیستی شهرستان پاکدشت بابت همکاری صمیمانه در جمع آوری داده ها تشکر و قدردانی به عمل می آید. این مقاله حاصل پایان نامه کارشناسی ارشد روان شناسی بالینی دانشگاه آزاد اسلامی واحد سمنان در سال 1401 میباشد.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
روان شناسی دریافت: 1402/6/12 | پذیرش: 1402/10/12 | انتشار: 1402/12/26