دوره 22، شماره 5 - ( آذر و دی 1402 )                   جلد 22 شماره 5 صفحات 140-121 | برگشت به فهرست نسخه ها


XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

tashakori A, Sedrpoushan N. Compilation of an Integrated Therapy Model Based on Compassion-Focused Therapy, Integrated Islamic Therapy and Therapy Based on Acceptance and Commitment and Its Effectiveness on Life Satisfaction of Depressed Married Women in Yazd City. TB 2023; 22 (5) :121-140
URL: http://tbj.ssu.ac.ir/article-1-3253-fa.html
تشکری عمید، سدرپوشان نجمه. تدوین مدل درمانی تلفیقی مبتنی بر درمان متمرکز بر شفقت، درمان یکپارچه اسلامی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و اثربخشی آن بر رضایت از زندگی زنان متاهل افسرده شهر یزد. طلوع بهداشت. 1402; 22 (5) :121-140

URL: http://tbj.ssu.ac.ir/article-1-3253-fa.html


دانشگاه آزاد اسلامی واحد یزد، یزد، ایران ، nimapsychologist68@gmail.com
متن کامل [PDF 805 kb]   (273 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (158 مشاهده)
متن کامل:   (406 مشاهده)
تدوین مدل درمانی تلفیقی مبتنی بر درمان متمرکز بر شفقت، درمان یکپارچه اسلامی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و اثربخشی آن بر رضایت از زندگی زنان متاهل افسرده شهر یزد
نویسندگان: عمید تشکری1، نجمه سدرپوشان2
1.دانشجوی دکترای مشاوره،گروه مشاوره، واحد یزد، دانشگاه آزاد اسلامی، یزد، ایران.
2. نویسنده مسئول: استادیار، دانشگاه آزاد اسلامی واحد خمینی شهر، خمینی شهر، اصفهان، ایران
تلفن تماس: 09133554792              Email: sedrpoushan@iaukshs.ac.ir
چکیده
مقدمه: زنان به­عنوان قسمت بزرگی از جامعه که بنا به وضعیت­های گوناگون فرهنگی، تاریخی و اجتماعی محدودیت­های متفاوتی را تجربه می­کنند در زمان ازدواج نیز برخی از آن­ها با شرایط سخت عاطفی روبرو می­شوند. این پژوهش با هدف تدوین مدل درمانی تلفیقی مبتنی بر درمان متمرکز بر شفقت، درمان یکپارچه اسلامی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و اثربخشی بر رضایت از زندگی زنان متاهل افسرده شهر یزد در سال 1400 انجام شد.  
روش بررسی: روش پژوهش، ترکیبی از نوع طرح اکتشافی با رویکرد تدوین و طبقه­بندی بود. مرحله اول بصورت کیفی و براساس راهبرد پدیدار شناسی توصیفی انجام شد. در قسمت کیفی پژوهش پروتکل درمان تلفیقی که مبتنی بر رویکرد تلفیق روان­درمانی­های استریکر (2006) بود تدوین و اعتباریابی شد. در قسمت کمی (دوم) بر اساس نمونه­گیری در دسترس تعداد 30 نفر از زنان متاهل افسرده انتخاب شد و سپس از طریق روش شبه­آزمایشی دارای پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از دو گروه آزمایش و گواه اثربخشی پروتکل تدوین شده بر رضایت از زندگی آن­ها بررسی شد.  جامعه‌آماری پژوهش کلیه‌ی زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر یزد بودند که برای آن‌ها تشخیص افسردگی (مقیاس افسردگی بک)  داده‌شده بود. به‌منظور سنجش رضایت از ‌زندگی افراد از مقیاس رضایت از زندگی داینر استفاده شد. به منظور تحلیل داده‌های کمی پژوهش از روش تحلیل‌کوواریانس استفاده شده است.
یافته‌ها: پس از استخراج 11 مقوله اصلی پروتکل درمان تلفیقی متناسب با یافته­ها تدوین شد. برای اعتبارسنجی آن از دو ضریب نسبت و شاخص روایی محتوایی استفاده شد. ضرایب در همه آیتم­ها برای شاخص CVI بالاتر از 79/0 و برای شاخص CVR بالاتر از 56/0 بود.
نتیجه‌گیری: نتایج حاصل از تحلیل یافته­ها نشان داد که روان درمانی تلفیقی مبتنی بر رویکرد شففت به خود، رویکرد درمان یکپارچه اسلامی و رویکرد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افزایش رضایت از زندگی زنان متاهل افسرده شهر یزد تاثیر دارد.
واژه‌های کلیدی: افسردگی، روان­درمانی تلفیقی، رضایت از زندگی
مقدمه
بررسی وضعیت روان شناختی زنان متاهل یکی از چالش­های اساسی در جوامع در حال توسعه است. از آنجا که تغییر وضعیت فرهنگی و شاخص­های رفتار اجتماعی باعث می­شود نحوه مواجهه جمعیت­های مختلف با تغییرات فرهنگی و اجتماعی نیز تغییر کند، بررسی وضعیت روان شناختی گروه­های مختلف اجتماعی یکی از وظایف اصلی پژوهشگران در حوزه­های مختلف است. از مهمترین سازه­های موثر در ارزیابی وضعیت توسعه روانشناختی جوامع بررسی میزان رضایت از زندگی افراد و گروه­های مختلف در آن جامعه است و زنان متاهل در هر جامعه­ای از آنجا که با تربیت نسل­های بعدی در ارتباط هستند و همچنین یکی از گروه­های حساس و آسیب پذیر جوامع محسوب می­شوند در صدر اهمیت بررسی قرار دارند و باید پیش از دیگر گروه­ها به وضعیت روانشناختی آنان توجه کرد(1).
افسردگی اختلالی خلقی است که با احساس غم و اندوه، فقدان انرژی، بی­علاقگی، تحریک پذیری و مسائل مرتبط با اشتها شامل کم اشتهایی یا پراشتهایی همراه است. در مقیاسی جهانی بیش از 320 میلیون نفر در جهان مبتلا به افسردگی بوده و در میان آن­ها شیوع افسردگی در زنان بیش از مردان است که این مقدار به ترتیب برابر با 1/5 و 6/3 می­باشد(2). پژوهش­های دیگری در سال­های اخیر نیز نشان می­­دهد که نرخ افسردگی در زنان بالاتر از مردان است(3). در ایران پژوهش­هایی برای مقایسه افسردگی در میان زنان متاهل و غیر متاهل انجام شده که بر اساس آن­ها مشخص شد که افسردگی در میان زنان متاهل شیوع بیشتری دارد(5،4). از میان دلایل شیوع بیشتر افسردگی در زنان متاهل با توجه به مرور پژوهش­های انجام شده مشخص شد که عواملی همچون بیولوژی، مشکلات باروری، ژنتیک، تغییرات هورمونی، روابط بین فردی، مشکلات زناشویی، خشونت خانگی و تعارضات رابطه زناشویی در کنار مشکلات مالی از دلایل اصلی ابتلای زنان متاهل به افسردگی می­باشد(7،6).
 از این رو بررسی روش­هایی که بتوان با توجه به بافت فرهنگی و اجتماعی جوامع به بهبود وضعیت زنان افسرده کمک کرد حیاتی است. پژوهش‌ها نشان‌دهنده‌ی میزان تحمل هیجان‌های مفی بیشتر در زنان در مقایسه با مردان در مواجهه با مسائل و مشکلات است. همچنین سطح آشفتگی روانشناختی، اضطراب و افسردگی در زنان دو برابر مردان است. پژوهشگران همچنین اشاره کرده‌اند زنانی که مطلقه‌اند افزایش پریشانی، افسردگی، تنهایی، خشم، پشیمانی و درماندگی را تجربه کرده‌اند. تحقیقات اخیر نشان داده است که کمبود قدرت اجتماعی زنان و تفاوت‌های جنسی در پاسخ‌‎های بیولوژیکی به استرس دهنده‌ها می‌تواند در افسردگی پیش‌رونده زن‌ها بیش از مردها نقش داشته باشد(8).
 مرور مطالعات، کتب و نشریات علمی اثر بخشی رویکردهای تک مکتبی را بررسی و در بعضی موارد آنها را اثر بخش دانسته است. در این میان می‌توان به پژوهش امیر ارجمندی، هاشمیان و نیکنام(9)، در زمینه اثر بخشی آموزش معنویت در کاهش افسردگی و افزایش رضایت از زندگی زنان متاهل، پژوهش شیرالی‌نیا و همکاران(10)، در خصوص اثر بخشی درمان متمرکز بر شفقت بر افسردگی و اضطراب زنان مطلقه و تحقیق عزیزی و قاسمی(11)، در ارتباط با اثر بخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی و کیفیت زندگی زنان مطلقه اشاره کرد.  پژوهش‌های فوق حاکی از آن است که درمان‌های تک قطبی برسلامت روان، رضایت از زندگی و کاهش مشکلات روحی و روانی مانند اضطراب و افسردگی اثر داشته است. اما بررسی پژوهش­های اجرا شده نشان می­دهد که تلفیق         روان­درمانی­ها و استفاده از ظرفیت­های فرهنگی و تاریخی جوامع در تطبیق مفاهیم علمی با وضعیت اجتماعی گروه­های مورد مطالعه میزان اثربخشی روان­درمانی­ها را افزایش داده و کارایی بیشتری برای روان­درمانی ایجاد می­کنند(1).
 درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد یک مدل درمانی است که با تکیه بر رابطه میان زبان و شناخت تلاش دارد تا بر بهبود مسائل و مشکلات روانشناختی افراد تاثیر بگذارد. تحقیقات موید اثربخشی این رویکرد در درمان اختلالات به­گونه‌ای که مقبولیت درمان را نیز به همراه دارد، بوده است(9). این درمان برای افراد مجالی فراهم می‌کند تا بدون داشتن الزام به درمان اضطراب و هیجانات ناخوشایند آن‌ها را تجربه کرده و در عین تجربه آن‌ها ساختارهای شناختی غنی را برای رفتار خود فراهم کنند(9). اورسیل و باتن(12) توضیح می‌دهند که ترس و اجتناب در این درمان کاهش یافته و به میانجی راهکارهایی که هدف آنها کاهش آمیختگی، تماس با خود به عنوان زمینه، تعیین جهت مندی ارزش های زندگی و ساختن الگوهایی برای انجام متعهدانه رفتار است، بهبودی حاصل می‌شود.
بر اساس گزارشات درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به‌گونه‌ای فعالانه ترس از مواجهه با فعالیت‌های دشوار و تغییر در سبک زندگی را کاهش می‌دهد که این موضوع منجر به بهبود وضعیت روانشناختی فرد می‌شود. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در درمان افسردگی و افزایش شادکامی گروه‌های مختلف مورد مطالعه قرار گرفته است پژوهش مرمرچی نیا و ذوقی پایدار (13) نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد از آنجا که مجر به انعطاف پذیری روانشناختی و تعهد فرد به انجام اعمالی می‌شود که زندگی را برای وی کامل، غنی و معنادار می‌سازد می‌توان از آن به‌عنوان روش مداخله‌ای موثر برای ایجاد و افزایش امیدواری و شادکامی در افراد استفاده کرد. درمان متمرکز بر شفقت در سال‌های گذشته بواسطه نزدیکی‌های فرهنگی مورد توجه اغلب پژوهشـگران حـوزه‌ی خانواده بـوده ‌است. نف(neef)(14).
شفقت خود را بدین‌گونه تعریف کرده ‌است که از سه بخش تشکیل شده است: مهربانی نسبت به خویشتن در برابر خود قضاوتی، اشتراک انسانی در برابر انزوا، و ذهن‌آگاهی  در برابر بیش برآورد تجربه ادراکی، ایجاد درکی بدون قضاوت از موقعیت برای خویشتن توسط افراد در گرو این است که آن‌ها در برخورد با مسائل و موقعیت‌های تنش‌زا با توجه به اصول مطرح شده با آن موقعیت روبرو شوند. بدون نشخوار ذهنی در مورد درد یا مشکل و پررنگ کردن آن در لحظه.
در الگوی درمان شفقت مبتنی بر آموزه‌های مذهبی با ادغام دو روش درمانی و درون مایه‌ای دینی- الهی، ارزش هایی در فرد احیا می‌گردد که توان یکپارچه سازی و توحید بخشیدن به کل شخصیت فرد را داشته باشد. مفهوم توحید در این روش اشاره به یک سیستم ارزشی وحدت بخش است که جهت حرکت زندگی انسان را مشخص می‌کند و او را از چندگانگی شخصیت و گم‌گشتگی در مسیر حیات نجات می‌دهد. هدف این نوع درمان علاوه بر حذف یا کاهش نشانه های اختلال رفتاری، تقویت مقام و موقعیت عقل، حیات نو بخشیدن به عشق، ابعاد جذبه نسبت به سرچشمه وحدت و دست یافتن به توحید است. از میان برداشتن موانع این جذبه و برانگیختن آگاهی و تعهد و التزام به رفتارهای فضیلت آمیز، اجزای اصلی طرح درمان هستند(15).
به منظور ایجاد راهکارهای مناسب برای درمان افسردگی وافزایش رضایت از زندگی پروتکل‌ها و اساسنامه‌های متعددی در رابطه با روش‌های مختلف درمانی ارائه شده است. ولی امروزه متخصصان و مشاوران بیشتر تمایل به استفاده از رویکردهای تلفیقی و التقاطی دارند و معتقدند یک رویکرد محض به دلیل آنکه به طور همه جانبه و عمیق، مشکلات افراد جامعه را نمی‌شکافد از کارایی لازم برخوردار نیست. رویکردهای با یک زمینه نظری خاص شامل شفقت درمانی، درمان یکپارچه اسلامی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد هرکدام سهم جدا گانه‌ای در درمان و مداوای بیماران روانی و اختلالات روحی و روانی مانند افسردگی دارند ولی تلفیق و ترکیب، آراستن و جورکردن و پیوند دادن نظریات و مکاتب مختلف روان‌درمانی و مشاوره با یکدیگر می‌تواند سهم به سزایی در درمان مشکلات روحی و روانی و افزایش رضایت از زندگی داشته باشد.
روش­ بررسی
پژوهش حاضر از نظر هدف، بنیادی با دلالت­های کاربردی است. رویکرد پژوهش ترکیبی است. پژوهش ترکیبی یک رویکرد غنی ترکیب داده­های کیفی و کمّی است. استفاده از این رویکرد به درک بهتری از مسائل منجر می­گردد، نقاط ضعف روش پژوهش کمّی و کیفی را می­پوشاند و در مقایسه با روش­های کیفی یا کمّی، شواهد جامع­تری برای بررسی یک مسأله پژوهشی فراهم می­کند(16).
جامعه مورد بررسی در پژوهش حاضر کلیه زنان متاهل افسرده مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر یزد در سال 1400 می­باشد که از میان آن­ها تعداد 30 نفر با روش نمونه­گیری در دسترس به­عنوان نمونه بخش کمی(دوم) پژوهش انتخاب شد. به منظور اجرای پژوهش از میان زنان افسرده مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر یزد(2 مرکز) تعداد 30 نفر از آنها به عنوان نمونه انتخاب شده و در دو گروه آزمایش 15 نفر و کنترل 15 نفر به صورت تصادفی جایگذاری شدند. برای احتیاط و جبران افت نمونه ها در هر گروه تعداد زیادتری نمونه انتخاب گردید.
گروه آزمایش طی یک دوره هشت هفته­ای تحت آموزش متغیر مستقل قرار گرفتند و گروه کنترل، هیچ گونه درمانی را دریافت نکردند. با توجه به این که مداخلات در مرکز مشاوره انجام شد وگروه آزمایش 15 نفر در نظر گرفته شده بود میزان ریزش 3 نفر بود که از فرآیند پژوهش بیرون گذاشته شدند.
داده­های حاصل از 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه کنترل) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. داده های بدست آمده با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس تحلیل شدندشرایط ورود به پژوهش شامل تاهل، تشخیص بالینی افسردگی توسط روان­شناسان مراکز مراجعه شده، پر کردن فرم رضایت برای ورود به پژوهش و سابقه حداقل 2 سال زندگی مشترک بود. ملاک­های خروج افراد نیز شامل عدم همکاری در حین پژوهش و انجام ندادن دستورالعمل­ها، دریافت درمان همزمان با اجرای پژوهش و سابقه اختلالات بالینی جز افسردگی بود که توسط فرم خودگزارشی سنجیده شد.
قسمت کیفی(اول) پژوهش نیز با جمع آوری داده­های کیفی شروع شده و بعد از ساخت پروتکل درمان تلفیقی با جمع آوری داده­های کمّی مبتنی بر رویکرد تحلیلی-مقایسهای با تمرکز بر اثربخشی درمان ارائه شده ادامه پیدا کرده و در نهایت به تفسیر نتایج کمی ختم شده است.
پس از این مراحل بسته‌ی آموزشی-درمانی در اختیار متخصصان و مشاوران و روانشناسان بالینی فعال در هر یک از این سه حوزه قرار گرفت تا با استفاده از ادرک عمیق­تر به بررسی شاخص های روایی و پایایی پروتکل پرداخته شود. محتوای هر یک از جلسات آموزشی- درمانی نیز بر پایه‌ی روش­شناسی پژوهش بر اساس کدهای استخراج شده از پژوهش تهیه و تدوین شد. این تلفیق بر پایه‌ی روشی تلفیق روان‌درمانی‌ها که در سه حوزه‌ی اساسی انجام می‌شود صورت گرفته است. روش تحلیل اطلاعات کیفی مبتنی به روش تحلیل محتوای مفاهیم و رویکردهای درمانی به صورت کدگذاری باز و محوری بوده است. مقوله‌های استخراج شده از دل متون و مطالب و اسناد علمی از طریق فن پانل افراد متخصص ارزیابی و ضریب نسبی روایی محتوا (CVR) و شاخص روایی محتوا (CVI) محاسبه گردید.
اعتبار سنجی پروتکل آموزشی درمانی مشتمل بر کل     صاحب­نظران و متخصصان حوزه­های روان­شناسی و مشاوره شاغل در مراکز علمی، پژوهشی و آموزشی بود که با روش نمونه­گیری هدفمند تعداد 12 متخصص (8 نفر در حوزه مشاوره و 4 نفر در حوزه روان­شناسی) به عنوان نمونه و اعضای پنل اعتباربخشی انتخاب شدند.
 ابزار جمع آوری داده­ها در بخش کیفی شامل؛ متون علمی و پژوهش­های اجرا شده بود و در بخش کمی پژوهش نیز از مقیاس رضایت از زندگی داینر و همکاران(17) استفاده شد. این مقیاس در ابتدا مشتمل بر 48 ماده بود که پس از بررسی­های متعدد خرده مقیاس رضایت از زندگی که در فرم اصلی با 10 گویه سنجش می­شد به 5 گویه کاهش یافت و به­عنوان یک مقیاس مجزا مورد استفاده قرار گرفت.
اعتبار و روایی مقیاس رضایت از زندگی توسط داینر و همکاران(17). مورد بررسی قرار گرفت که ضریب همبسنگی بازآزمایی نمره­ها پس از دو ماه اجرا 82/0 و ضریب آلفای کرونباخ 87/0 بود. داینر و همکاران روایی (به شیوه مطلوبی، همگرا و افتراقی) و پایایی (آلفای کرونباخ 89/0) مطلوبی برای مقیاس گزارش کرده­اند. این مقیاس دارای طیف لیکرت 7 نمره­ای بوده که از کاملا موافقم (نمره1) تا کاملا مخالفم (نمره7) می­باشد. مقیاس فوق توسط خیر و سامانی(18) برای استفاده در ایران مورد بررسی قرار گرفته و ضریب آلفای 80/0 برای آن گزارش شده است.
برای بررسی کمی شاخص­های روایی محتوا و روایی صوری به ­منظور تعیین نسبت روایی محتوایی پروتکل از روش لاوشه جهت تبدیل قضاوت کیفی متخصصان به کمیت استفاده شد. بدین منظور از متخصصان مربوطه درخواست شد تا مراحل و محتوای پروتکل طراحی شده را با توجه به مقیاسی سه درجه­ای درجه بندی کنند و ضرورت وجود هر گویه را در مجموع گویه­ها براساس سه گزینه­ی ضروری است، مفید است ولی ضروری نیست و ضرورتی ندارد بررسی و تعیین کنند. همچنین به منظور بررسی شاخص روایی محتوا سه معیار سادگی، ارتباط داشتن و وضوح به صورت مجزا در یک طیف لیکرتی سه قسمتی برای هر یک از گویه­ها توسط خبرگان بررسی شد. برای محاسبه نسبت روایی محتوایی پروتکل از فرمول 1 استفاده شد. در این روش بر اساس جدول لاوشه با توجه به تعداد افراد گروه پنل حداقل مقدار قابل قبول برای تایید اعتبار محتوایی اجزا بسته 56/0 است که اعداد بالای آن روایی لازم را کسب خواهند کرد.
فرمول 1
CVR=ne-N2N2
:ne  تعداد متخصصانی که گزینه ضروری را انتخاب کرده­اند.
N: تعداد کل داوران
به­منظور محاسبه شاخص روایی محتوایی پروتکل درمانی از فرمول 2 استفاده شد.
 فرمول 2
CVI=3 و 2 گزینه های تعداد خبرگان تعداد
CVI=x/(n) ≥ 0.79
X: تعداد متخصصانی که محتوا را ضروری تشخیص دادند یا به آن نمره 2 یا 3 دادند. n: تعداد کل داوران                            
نمره CVI بالاتر از 79/0، گویه مناسب تشخیص داده می­شود و قابل قبول است. نمره CVI بین 79/0 تا 70/0 سوال برانگیز بوده و به اصلاح و بازنگری نیاز دارد. نمره CVI کمتر از 70/0 غیرقابل قبول بوده و باید حذف شود. بر اساس منابع موجود و نظرات و پیشنهادها چنانچه نمره CVI  مناسب تشخیص داده شود اعتبار محتوی بسته آموزشی فراهم شده و مورد تایید قرار خواهد گرفت. در پژوهش حاضر برای تک تک محتوای جلسات، شاخص روایی محتوایی CVI محاسبه شد.
یافته ها
افراد مورد مطالعه در بخش کمی پژوهش از 2 گروه سنی کمتر از 30 سال و بین 30 تا 45 سال انتخاب شدند. از میان افراد مورد مطالعه 60 درصد دارای مدرک کارشناسی، و 40 درصد دیپلم داشتند و از نظر اشتغال افراد نمونه نیز 35 درصد شاغل و 65 درصد از آن­ها خانه دار بودند. همچنین شاخص جمعیت شناختی بعدی تعداد فرزندان بود که از مجموع 30 نفر افراد نمونه (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه گواه) تعداد 12 نفر 1 فرزند داشتند، تعداد 11 نفر بدون فرزند و 7 نفر نیز دارای 2 فرزند بودند. در قسمت کیفی پژوهش پس از تجزیه و تحلیل­های انجام شده تعداد 11 مقوله اصلی با توجه به مراحل کدگذاری کشف شد.(جدول1)
در پژوهش حاضر پروتکل درمانی تلفیقی بر اساس یافته­های بخش کیفی و مضامین استخراج شده­ی حاصل از کدگذاری داده­ها، نظریات معتبر و پژوهش­های پیشین و همچنین با بهره­گرفتن از نظر متخصصان روان­شناسی و مشاوره منطبق بر هدف کلی پژوهش محتوای جلسات در 10 گام و 20 جلسه ( یک جلسه آشنایی و ارزیابی، 19جلسه مداخله) تدوین شد. همچنین پروتکل تلفیقی درمانی نسخه­ی کوتاه شده و فشرده­ای نیز دارد که در صورت لزوم به­علت کمبود زمان یا پایین بودن تعداد جلسات می­توان از آن استفاده کرد. مدت زمان جلسات گروهی به مدت 45 دقیقه و هر هفته 2 جلسه در مرکز مشاوره و روانشناسی مورد نظر توسط مجری پژوهش و یک نفر دستیار اجرا شد. پروتکل درمان تلفیقی تدوین شده هم به صورت فردی و هم به صورت گروهی قابل اجرا بوده که در پژوهش حاضر نحوه اجرا بصورت گروهی بود. شرح خلاصه جلسات پروتکل درمان تلفیقی تدوین شده مبتنی بر درمان مبتنی برپذیرش و تعهد، درمان شفقت خود و درمان شفقت خود مبتنی بر    آموزه­های توحیدی به صورت جدول زیر است. (جدول2)
اطلاعات مندرج در جدول فوق نشان دهنده‌ی توصیف و تحلیل دقیق مفاهیم موجود در هر سه درمان مورد استفاده در پژوهش است.این قدم ابتدایی پژوهشگر را در ساخت و ارائه‌ی پروتکل درمان تلفیقی در سطح تکنیکی و ساختار  درمان راهنمایی می‌کند. به این ترتیب در قدم بعدی به ارائه‌ی خلاصه‌ای از پروتکل درمان تلفیقی پرداخته می‌شود.
 
                                                                                                                        
جدول1: خلاصه کدگذاری‌های باز، محوری و انتخابی
کدگذاری باز کدگذاری محوری کد گذاری انتخابی
اهمیت قرارداد درمانی سطح بندی تلفیقی درمان توجه به ارزش‌ها در درمان
آشنایی با مفاهیم
ایجاد تمایز مفهومی میان هر مفهوم با ادراک عامیانه از آن
مرز بندی نشخوار فکری و ذهن آگاهی
نپذیرفتن شکست
ارزیابی موقعیت
تمرین هدف گذاری
فلسفه زندگی و مرگ توجه آگاهانه به نقش ارزش‌ها
ایجاد برانگیختگی برای تغییر
سطح بندی نیازهای اساسی
ارزیابی نگرش‌ها
تمرکز بر تکالیف
خداشناسی و انسان شناسی توجه به جهان هستی عمل مثبت در جهان و برای خود
معاد باوری
مفهوم رنج رابطه عمل و احساس
تعامل بین مغز قدیم و جدید
سیستم متمرکز بر پیوستگی
سیستم متمرکز بر منابع/انگیزشی
سیستم متمرکز برخطر ادراک وضعیت و مرزبندی درست هیجانی تنظیم هیجانی شناختی در جهت ادراک آگاهانه وضعیت
محافظت و امنیت جویی
هیجانات دلبستگی
تمرین تنفس توجه به بدن و رابطه ذهن و بدن
حفظ حالت شفقت
ارزیابی از احساسات
فیزیولوژی
شکل گیری خود نقش زبان در ادراک خویشتن زبان و تاثیر ارتباط کلامی با خود و دیگران در روابط
تمایز خود زمینه
فرآیندهای کلامی
تفاوت عزت نفس و ارتباط آن با شفقت رابطه محیط شخص و مفاهیم روانشناختی
خانواده
روابط صمیمی
فرزند پروری
دوستان
تحصیلات
تفریح
معنویت
سلامتی
گسلش از محتوای خود هجرت درونی از خود به خویشتنی دیگر تعیین چهارچوب عمل دینی اجتماعی فرهنگی در جهت بهبودی وضعیت خود
تقویت خود
رفتارهای بالینی نوع اول و دوم نشخوار ذهنی و بی عملی دینی
ذهن خودانتقاد گر
شکل دهی به درمان محیط درمان و ساختار آن توجه به تکنیک‌های شفاف ساز در جهت ارزشها  که در درمان تلفیقی موجب بهبود محیط درمان و مشاوره می‌شود
دیدگاه گیری
آزادی در انتخاب ارزش‌ها انسان آزاد یا انسان اسیر؟
درماندگی خلاق و بی تقصیری
معنویت
پرورش خلاقیت در برخورد با مسائل
توحید محوری نقش ارزشهای شخصی در باور به توحید دخیل کردن ارزشهای مراجع در درمان و ساختار اسلامی ارتباط با مراجع و تکینیک های مورد استفاده
درماندگی خلاق
پیگیری ارزش‌ها
گسلش متمرکز برشفقت
مداخلات کارکردی ساختاردرمان،تکنیک محوری
تمرینات اساسی در منزل
توجه به بدن ارزیابی موقعیت و تمرین توجه به آن در جهت خدامحوری مرور ذهنی و تقویت تصویر سازی در جهت تقویت ارتباط اجتماعی و خانوادگی
شکرگذاری
اسلامی شدن زندگی
تصویرسازی
تصویر سازی مکان امن ذهنی سازی احساسات
همدردی
همدلی
حساسیت ادراکی
عدم قضاوت ارتباط و اجزای آن اصلاح روابط
صله رحم
مشکلات و نشانه های موجود توجه به گذشته
بسترهای مشکلات
تاریخچه زندگی
هم جوشی شناختی ارزش، اجتناب، مداخله شناختی بررسی عوامل شکست در روابط و آگاهی از رفتار در روابط
عدم وضوح ارزش‌ها
اجتناب تجربه‌ای
خودآگاهی ضعیف رفتار و زنجیره‌ی آگاهی از آن
التزام
تقویت
تنبیه
درک خداپرستی اسلامی کردن رفتار توجه آگاهانه به مسولیت و روابط 
تقویت ارتباط معنوی
تمرین آگاهی معنوی
انسان تراز
مسولیت پذیری الگو گیری و مسولیت پذیری
الگو گیری از بزرگان دین و مرور زندگی آنان
تقدیر و تدبیر در زندگی پذیرش وضعیت و تلاش در تغییرمطلوب آن
رضوانیت و رضایت و دعا و مراقبه

جدول 2: خلاصه‌ی پروتکل درمانی جلسات روان‌درمانی تلفیقی بر اساس کدگذاری‌های مرحله قبلی
جلسات مباحث آموزشی - درمانی (شرح مختصر) اهداف آموزشی- درمانی (فعالیت­ها و تکالیف)
گام اول آشنایی درمانگر و دستیار اجرایی با اعضای گروه، بیان­ هدف، قوانین و انتظارات و ارائه­ی طرح کلی از مداخله، قرار داد درمانی و اجرای پیش آزمون برای هر دو گروه به منظور ارزیابی نهایی پروتکل تدوین شده، تبیین مفاهیم پایه(استعارات درمان توحیدی و متمرکز برشفقت بر اساس مواجهه و ایجاد درماندگی خلاق) آشنایی و ارتباط اعضا، شناخت قواعد گروه، آشنایی با روش طراحی شده و اصول پایه آن
گام دوم مرور جلسه قبلی و بررسی تکالیف، آموزش تعامل فکر و عمل، ارائه­ی منطق خداشناسی و عبودیت در جهت کنترل افکار، ایجاد مقدمات شفقت به خود از طریق وحدت بخشی به رویکرد­های توحیدی و شفقت به خود، شفاف­سازی ارزش­های اعضا از دو جهت دینی و غیردینی آموزش تن­آرامی، و استدلال­های شفقت آمیز از طریق ارائه­ی حدیث و مبنای توحیدی شفقت به خود. شناخت عناصر جسمانی هیجانات و مرور روش­های ناکارآمد گذشته.
گام سوم مرور جلسه قبلی و بررسی تکالیف، ادراک این مفهوم که «کنترل یک مشکل است» شفاف­سازی دووجهی ارزش­ها، تاکید بر آگاهی و شناسایی ارزش­های شخصی، ایجاد ذهنیت نوع دوستانه و شفقت ورزانه به خود و ارزش­ها  تغییر آن­ها تمرین­های مربوط به شفاف­سازی ارزش­ها از دو وجه عقلانی هیجانی و اسلامی، تمرین شناسایی و آگاهی از ذهنیت نوع دوستانه نسبت به خود و دیگری از طریق بحث گروهی پیرامون ارزش­های مذهبی، تمرین استدلال شفقت ورز با محتوای مذهبی، خاطرات روزانه­ی تمایل
گام چهارم مرور جلسه قبلی و بررسی تکالیف، بحث گروهی پیرامون معنای زندگی و تفسیر هیجان­های جسمی با معرفی مفهوم گسلش، بررسی دیدگاه افراد گروه نسبت هدف­گذاری­های زندگی، ارائه­ی مقدمات پیرامون معنای رنج و پذیرش آن، ارائه­ی تکالیف عملی به منظور تجربه هیجان­ها و معنابخشی به آنها از طریق کارکردهای مذهب ارائه­ی استعاره­های مرتبط با گسلش و تمرین ذهن شما دوست شما نیست، تمرین کلامی بررسی حدیث­های مرتبط با گذر زمان و رهایی از گذشته در سیره ائمه، تمرین جستجوی حدیث برای تجارب روزمره­ی گسلش،  آشنایی با مساله­ی تعهد به زمان حال، تمرین عمل متعهدانه
گام پنجم مرور جلسه قبلی و بررسی تکالیف، بررسی وضعیت تمایز خود زمینه، ارزش گذاری در روابط اجتماعی و خانوادگی، تبیین انگیزه­­ی اعضا در جهت ترمیم روابط و هدفمندی در ارتباط، اسناد­های بیرونی و بررسی آن­ها، بررسی اسنادهای بیرونی و درونی مخرب و غیر مشفقانه، آشنایی با صله رحم و شفقت به خود بر اساس آن تمرین تنظیم هیجان در زمان حال، ارائه­ی مفاهیم مرتبط با زنجیره­سازی رفتاری برای کاربرد صله رحم، تمرین مقایسه­ی اسنادهای مشفقانه و غیرمشفقانه در سطح پیامدهای رفتاری و عاطفی
گام ششم مرور جلسه قبلی و بررسی تکالیف، ارزیابی نظرات درباره­ی پیامدهای صله رحم، تبیین داستان زندگی  و تعیین وضعیت کنونی اعضا درباره حس خود، مفهوم پردازی احساسات پاک و ناپاک بررسی احساسات پاک و ناپاک، تمرین پذیرندگی نسبت به دیگری از طریق مفهوم صله رحم و شفقت ورزی به خود
گام هفتم مرور جلسه قبلی و بررسی تکالیف، معرفی انواع خود، خود مفهوم سازی شده و شفقت ورز، خود مشاهده­گر و نظارت سختگیرانه و غیرمشفقانه(تغییرات مفهومی در سطح تلفیق نظری درمان­ها) تمرین تعیین وضعیت خود در هنگام بروز علائم هیجانی، تمرین نظارت مثبت از طریق عمل متعهدانه
گام هشتم مرور جلسه قبلی و بررسی تکالیف، تعریف خویشتن­پذیری مذهبی، مفهوم زندگی توحیدی و وحدت بخشی به خود از طریق عمل توحید مدار  تعریف سبک زندگی توحیدی و ارتباط آن با نظارت مشفقانه، ارزش­گذاری معنوی و اثرات آن در انسجام بخشی به حس خود
گام نهم مرور جلسه قبل و بررسی تکالیف، چالش تعریف رفتار و فکر توحیدی، تاثیر تفسیر معنوی هیجانات و اتفاقات در بالا رفتن تحمل­پذیری توانمند سازی اعضا در جهت کنترل هیجانات منفی و تفسیرهای مثبت از احساسات روزمره، تمرین عبودیت و بندگی، تمرین رفتار توحیدی با خویشتن
گام دهم مرور جلسه قبل و بررسی تکالیف، تاثیر سبک زندگی توحیدی در سلامت روان، جمع بندی و گرفتن بازخورد از اعضا توانمند سازی اعضا در جهت آشنایی بیشتر با تاثیر عبودیت و زندگی توحیدی و تاثیر آن بر زندگی روزمره، افزایش نقش عبادت، تعلق خاطر مذهبی و همچنین شکرگزاری بر وضعیت هیجانات منفی
 
در بخش کمی این پژوهش با استفاده از فرمول محاسبه CVR نسبت روایی محتوایی لاوشه برای تک تک محتوای جلسات بررسی شد. مقادیر CVR بر اساس جدول لاوشه مورد پذیرش قرار گرفت و محتوای کلیه جلسات نمره لازم را کسب کردند که اطلاعات مرتبط با آن در جدول شماره(3) ارائه شده است. همچنین برای محتوای جلسات شاخص روایی CVI  بررسی شد و در همه آیتم­های بررسی شده نمره بالاتر از 79/0 کسب شد. از آنجا که بر اساس پیشنهادات و نظرات نمرهCVI  مناسب بود در انتها همه گویه­ها مورد تایید قرارگرفت(جدول3).
یافته­های مندرج درجدول3 نشان دهنده­دهنده­ی آن است که از دید اعضای پانل اعتباربخشی پروتکل تدوین شده از روایی صورتی و محتوایی مناسب برخوردار بوده و روایی مطلوبی برای کاربردهای درمانی و پژوهشی دارد. در ادامه­ی پژوهش با توجه به هدف تحقیق اثربخشی پروتکل تدوین شده نیز بر کاهش افسردگی و افزایش رضایت از زندگی زنان متاهل افسرده بررسی شد که نتایج آن در جدول 4 و 5 ارائه شده است.
جدول 5 نشان می‌دهد که فرضیه‌ی صفر مربوط به برابری واریانس‌های خطای نمره‌های رضایت از زندگی در مرحله  پس­آزمون رد نشده، زیرا نسبتF مشاهده شده در سطح معناداری 05/0<p معنادار نشده است. بنابراین فرض همسانی واریانس‌های  این نمره‌ها برقرار بوده و استفاده از مدل تحلیل کواواریانس در این تحلیل بلامانع است.
همانگونه که در جدول بالا دیده می‌شود ، تفاوت بین میانگین نمرات رضایت از زندگی در مرحله پس آزمون بعد از کنترل نمرات پیش آزمون در دو گروه آزمایش و کنترل، معنی دار است. بدین معنی که درمان تلفیقی بر افزایش رضایت از زندگی (001/0, SIG= 848/3F= )  موثر است. همچنین نتایج تحلیل کواریانس تک متغیره، اندازه اثر را 125 /0درصد نشان می دهد. بنابراین می توان گفت که 12 درصد واریانس متغیر وابسته به وسیله متغیر مستقل تبیین می‌شود. که  نشان­دهنده اثربخشی رویکرد درمان تلفیقی بر رضایت از زندگی زنان متاهل افسرده شهر یزد می­باشد.
 

جدول 3: امتیاز شاخص روایی محتوایی CVI)  (و نسبت روایی محتوایی (CVR)
جلسات نمره CVI نمره CVR
گام محتوا مرتبط بودن واضح بودن ساده بودن ضروری بودن
تعداد تایید نمره تعداد تایید نمره تعداد تایید نمره تعداد تایید نمره
1
  1. ضرورت آشنایی با مفاهیم پایه (شفقت،توحیدمحوری)
  2. ایجاد درماندگی خلاق
12 99/0 12 99/0 12 99/0 12 99/0
2
  1. آشنایی با مفاهیم اکت
  2. شفاف­سازی ارزش­ها و تعامل فکر عمل
12 99/0 12 99/0 10 83/0 11 92/0
3
  1. ضرورت آشنایی با مساله کنترل
  2. پرورش ذهنیت مشفقانه و شناسایی ارزش­ها
12 99/0 11 92/0 12 99/0 12 99/0
4
  1. ضرورت فهم مفهوم گسلش و اهمیت معنای زندگی
  2. نگاه توحیدی به رنج و هدف زندگی
12 99/0 12 99/0 11 92/0 12 99/0
5
  1. اهمیت ایجاد تمایز خود زمینه
  2. بررسی اسنادهای درونی و بیرونی مخرب و غیر مشفقانه
11 92/0 11 92/0 10 83/0 11 92/0
6
  1. ضرورت آشنایی با صله رحم و سبک زندگی توحیدی
  2. شناسایی حس خود و  احساسات پاک/ناپاک
12 99/0 11 92/0 12 99/0 12 99/0
7
  1. ضرورت آشنایی با انواع خود
  2. مفهوم پردازی تلفیقی درباره خود مشاهده گر و مفهوم پردازی شده
12 99/0 12 99/0 10 83/0 12 99/0
8
  1. ضرورت خویشتن پذیری
  2. مفهوم زندگی توحیدی و رفتار و فکر توحید مدار
11 92/0 12 99/0 10 83/0 10 83/0
9
  1. وحدت بخشی به خود
  2. ایجاد تفسیرمعنوی هیجانات و عمل توحید مدار
12 99/0 11 92/0 12 99/0 11 92/0
10
  1. اهمیت تعریف سبک زندگی توحیدی
  2. مفهوم پردازی و توانمند­سازی در جهت تاثیر زندگی توحیدی بر سلامت روان
12 99/0 12 99/0 11 92/0 12 99/0

جدول4:  نتایج آزمون‌های لون برای بررسی برابری واریانس‌های خطای نمره‌های آزمودنی ها در مرحله پس­آزمون
متغیر نسبت f Df 1 Df2 Sig
رضایت از زندگی  385/2 1 28 134/0

جدول 5 : تحلیل کوورایانس تک متغیره جهت بررسی رضایت از زندگی
اندازه اثر معنی داری F میانگین مجذورات درجه           آزادی مجموع مجذورات منبع تغییرات
066/0 003/0 907/1 833/27 1 833/27 پیش آزمون
125/0 001/0 848/3 181/56 1 181/56 گروه
599/14 27 167/394 خطا
30 000/14861 کل
 
بحث و نتیجه گیری
پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل تلفیقی روان­درمانی بر اساس رویکرد­های درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، درمان شفقت خود و درمان یکپارچه اسلامی و تعیین اثربخشی درمان تلفیقی و پروتکل محقق ساخته آن بر رضایت از زندگی زنان متاهل افسرده شهر یزد انجام شد. براساس نتایج بخش کیفی پژوهش پروتکل روان درمانی تلفیقی که شامل 10 گام و20 جلسه بود تدوین شد. در راستای پاسخ به فرضیه‌های مطرح شده، مبانی نظری و پیشینه پژوهشی مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که تلفیق روان درمانی‌های مبتنی بر پذیرش و تعهد، شفقت درمانی و درمان یکپارچه اسلامی امکان پذیر بوده و می‌توان آنها را در سه سطح (نظری، تکنیکی و ساختار درمان) تلفیق کرد.
در قسمت کیفی پژوهش پس از بررسی مبانی نظری و متون موجود در زمینه‌ی هر یک از سه روان درمانی فوق پس از کدگذاری داده‌های بدست آمده در سه مرحله‌ی کدگذاری باز، محوری  و انتخابی مقوله‌های اصلی که تلفیق می‌توانست مبتنی بر آنها اتفاق بیافتد استخراج شد. سپس برای تدوین پروتکل درمان تلفیقی با استفاده از مدل تلفیق روان­درمانی­ها(16) در سه سطح این تلفیق ایجاد شد. بدین منظور ابتدا مبانی نظری رویکردهای مطرح شده و سپس در سطح تکنیک و ساختار تلفیق روان­درمانی­ها به اجرا درآمد.
در بررسی پژوهش­های انجام شده کمتر به مساله­ی بومی­سازی پروتکل­های درمانی و تطبیق آن­ها با بافت فرهنگی و تاریخی توجه شده است. ­به­نظر می­رسد نتایج پژوهش­ حاضر در قسمت تلفیق روان­درمانی­ها با پژوهش ابرقویی و خواجه(18) همسو باشد. درادامه به­منظور بررسی اثربخشی پروتکل درمان تلفیقی مبتنی بر رویکرد مبتنی برپذیرش و تعهد، شفقت خود و درمان یکپارچه اسلامی بر کیفیت زندگی زنان متاهل افسرده شهر یزد با مراجعه به مراکز خدمات روان­شناختی شهر یزد(2مرکز) تعداد 30 نفر از زنان متاهل مراجعه کننده به آن­ها که بر­اساس تشخیص روان­شناسان بالینی و همچنین اجرای تست افسردگی بک تشخیص افسردگی دریافت کردند به­عنوان نمونه انتخاب شد.
نتایج بدست آمده نشان داد که پروتکل درمان تلفیقی اثر معناداری بر کاهش افسردگی و بهبود کیفیت زندگی زنان متاهل افسرده دارد. مرور مطالعات انجام شده در این حوزه نشان داد که نتایج این پژوهش با نتایج پژوهش­های کاستیلو، مندز، کلارا کلمنته و دیگران(19)، دیدریخ، گرنت، هافمن، هیلر و برکینگ(20)، قشلاقی، علیوندی، اسماعیل­پور و آزموده(21) همسو می­باشد. در سال­های اخیر یکی از رویکردهایی که توجه ویژه­ای به آن در امر روان­درمانی شده است رویکردهای مذهبی و عرفانی است(22).
یکی از این روش­های کل­نگر و تلفیقی، روش درمان یکپارچه توحیدی است. این روش که تلفیقی از آخرین یافته­های روان درمانی در حوزه های مختلف، به ویژه فنون انسان نگر و وجودی از یک سو و آموزه­های توحیدی و عرفانی از سوی دیگر می­باشد با عنوان روش توحید درمانی در سال 1380 توسط جلالی تهرانی(23) معرفی گردید. این روش با تأکید بر ارتقای رشد و تحول انسانی، به فرد امکان می­دهد تا با جستجوی معنای متعالی برای زندگی و تلاش برای درک خویشتن خویش به توسعه روشی برای زندگی خود بپردازد که منجر به دستیابی مراحل بالاتر رشد و کمال گردد.
در الگوی درمان یکپارچه توحیدی با ادغام چندین روش درمانی و درون مایه ای دینی- الهی، ارزش­هایی در فرد احیا می‌گردد که توان یکپارچه سازی و توحید بخشیدن به کل شخصیت فرد را داشته باشد. مفهوم توحید در این روش اشاره به یک سیستم ارزشی وحدت بخش است که جهت حرکت زندگی انسان را مشخص می­کند و او را از چندگانگی شخصیت و گم­گشتگی در مسیر حیات نجات می­دهد.
هدف این نوع درمان علاوه بر حذف یا کاهش نشانه­های اختلال رفتاری، تقویت مقام و موقعیت عقل، حیات نو بخشیدن به عشق، ابعاد جذبه نسبت به سرچشمه وحدت و دست یافتن به توحید است. از میان برداشتن موانع این جذبه و برانگیختن آگاهی و تعهد و التزام به رفتارهای فضیلت آمیز، اجزای اصلی طرح درمان هستند(23). مطالعات در این زمینه نیز نشان می‌دهد که نگرش مثبت باور به وجود خدا و انجام مناسک دینی در سلامت روانی و  درمان اختلالات روانی مؤثر است(24).
نتایج این پژوهش با توجه و تاکید بر این آموزه­ها در ساختاری تلفیقی با درمان­های دیگر مشخص کرد که اثربخشی درمان­های مبتنی بر الگوهای مذهبی زمانی بیشتر می­شود که با رویکردهای درمانی دیگری تلفیق شوند. در این زمینه پژوهش­های دسمیت، دی­زوتر، ون­دنهوک ودیلن(25)، آگاروال، رایت، مورگان، پاتون و ریولی(26)که به بررسی اثربخشی ترکیب مولفه­های مذهبی با درمان­های روان­شناختی بر افسردگی گروه­های مختلف پرداخته­اند نشان می­دهد که برای اثربخشی بیشتر الگوهای درمانی مبتنی بر مذهب لازم است که این الگوها با روش­های درمانی مرسوم در روان­شناسی تلفیق شده و با وضعیت فرهنگی و تاریخی افراد مورد مطالعه منطبق شود(27).
یکی دیگر از رویکردهایی که در این پژوهش مورد بررسی و تلفیق با عناصر رویکرد یکپارچه اسلامی قرار گرفته است رویکرد شفقت خود می­باشد. شفقت شامل باز بودن و حرکت به سمت فهم درد و رنج دیگران، به­طوریکه یکی از مقاصد آن کاهش درد و رنج آن‌ها است. شفقت همچنین شامل ارائه صبر، مهربانی و فهم غیر قضاوتی به دیگران و تشخیص اینکه همه انسان‌ها ناکامل هستند و جایزالخطا هستند، است. به طور مشابه خود شفقتی، شامل باز بودن و حرکت به سمت فهم درد و رنج خود، تجربه احساس مراقبت و محبت نسبت به خود، فهم و نگرش غیر قضاوتی نسبت به ناکارآمدی‌ها و شکست‌های خود و تشخیص اینکه تجربه شخصی‌ بخشی از تجربه انسانی مشترک است می­باشد(28). درحالی‌که بسیاری از نظریه‌های روان‌شناسی فرض می‌کنند که افراد در وهله اول علاقه‌مند به خویشتن هستند و بیشتر نگران خویش هستند تا دیگران، تجربیات متداول پیشنهاد می‌کند که افراد در اغلب موارد نسبت به خویشتن سختگیرتر و نامهربان‌تر هستند. درحالی‌که سخت‌گیری نسبت به خود، گاهی از ترس از خودپرستی، خودمحوری یا تن­آسایی ریشه می‌گیرد(29).
پژوهش­های زیادی برای بررسی تاثیر درمان شفقت­خود بر کاهش افسردگی زنان در گروه­های مختلف انجام شده است(28). نتایج این پژوهش نشان داد که تلفیق رویکرد شفقت خود با آموزه­های درمان یکپارچه اسلامی اثربخشی مطلوبی بر کاهش افسردگی زنان متاهل دارد. رویکرد­های مذهبی عموما با تکیه بر آموزه­های ارتباطی تلاش دارند تا روابط افراد با یکدیگر را غنا بخشیده و از طریق همدلی و همراهی به افزایش کیفیت زندگی و بهبود وضعیت روان­شناختی افراد بپردازند. در رویکرد شفقت خود نیز عناصر مرکزی که مورد توجه قرار گرفته مهربانی با خویشتن و دیگران است که یکی از اصلی­ترین آموزه­های مذهبی است(30).
این پژوهش در قسمت اول برای تلفیق آموزه­های مذهبی و عناصر رویکرد شفقت خود با استفاده از سطح تلفیق تکنیکی به تدوین تمرین­ها و تعریف استعاره­هایی پرداخت که محتوایی دینی و مذهبی داشتند اما در ساختاری که رویکرد شفقت خود ارائه­ می­کند اجرا شدند. اندرسون و ویکراماراتنه(27). در پژوهشی که با عنوان افسردگی و مذهب در میانسالی انجام دادند به بررسی این موضوع پرداختند که رویکردهای روان­درمانی مرسوم در رابطه با افسردگی اگر با عناصر مذهبی تلفیق شوند می­توانند اثربخشی بیشتری در کاهش نشانه­های افسردگی داشته باشند. با توجه به این­که خودشفقتی مستلزم درگیری فرد با فعالیت­های فراشناختی است که اجازه به رسمیت شناخته شدن تجارب خود و دیگران را می­دهد. استفاده از عناصر مذهبی در پژوهش حاضر منجر به تسریع این روند و تمایل بیشتر افراد برای شکستن چرخه­های درخود فرو رفتن شد که نتیجه­ی آن افسردگی و کاهش کیفیت زندگی زنان متاهل بود. 
روش دیگری که در این پژوهش در ترکیب با عناصر مذهبی قرار گرفته درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد است. این درمان به قرار دادن تجربیات شخصی در چشم‌انداز بزرگ‌تر تمایل دارد، به طوری که میزان درد و رنج فرد با وضوح و شفافیت بیشتری دیده شود(32). هسته اصلی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد پذیرش هیجانی و دوری از اجتناب تجربه­ای است(32). در پژوهش حاضر در جلسات درمان تلفیقی، کوشش بر آن بود که منطق و سیر درمان در چارچوب  فرمول بندی پذیرش تجربه­ای برای مراجعان توضیح داده شود. این توضیح باعث شد مراجعان نقش پذیرش تجربه­ای را بشناسند و بیشتر با درمانگر در این راستا همکاری کنند. که این مولفه از منطق درمان تلفیقی که بر اساس درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بود با مولفه‌های مهربانی با خود و پذیرش لحظه‌ی حال و همچنین سپردن زندگی به خدا وارزش‌گذاری های معنوی در درمان یکپارچه‌ی اسلامی در تعامل گسترده بوده و در پروتکل درمانی این مولفه تحت عنوان پذیرش بررسی شده است و برای آن تکنیک ‌های تلفیقی ساخته شده است. در چنین زمینه­ای (زمینه­ی پژوهش حاضر که به صورت تلفیقی است) پذیرش تجارب درونی دردناک افزایش می یابد. به این ترتیب برای رسیدن یه یک ادراک دقیق به­منظور ایضاح مفهومی مداخله‌ی ارائه شده در پژوهش حاضر می‌توان اشاره کرد که مفاهیم بدست آمده در اجرای پروتکل درمانی می‌توانند ما را به ساخت مداخلات اثربخش بومی و هماهنگ با فرهنگ ایرانی - اسلامی نزدیک‌تر کند.
در رابطه با اثربخشی رویکرد درمان تلفیقی نیز نتایج پژوهش حاضر مبنی بر اثربخشی روان‌درمانی تلفیقی بر افزایش رضایت از زندگی زنان متاهل افسرده شهر یزد با یافته‌های پژوهش هایی که کارایی رویکردهای تلفیقی را بر افزایش رضایت از زندگی در زنان، یا در زوجین بررسی کرده‌اند همخوانی دارد(32،33،13). نتایج پژوهش حاضر نشان داد که با اجرای پروتکل درمان تلفیقی پذیرش تجارب درونی دردناک افزایش می یابد که این امر به کاهش آمیختگی شناختی منجر می‌شود. در تبیین این یافته و برای ارتباط با رضایت از زندگی در این مرحله بر اساس رویکرد تلفیقی پذیرش تجربیات قبلی به عنوان راه­های رفته شده در رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد با رسیدن به ناامیدی خلاق مراجعین را با استفاده از مسائل مطرح شده در درمان یکپارچه‌ی اسلامی یعنی توبه و دوری از احساس گناه برآن داشتیم تا هر چه بهتر به فرآیند درمان تاکید داشته و الزام خود به تغییر را پذیرا باشند. همین طور، راهبردهای پذیرش روانشناختی و گسستگی شناختی باعث می‌شود  فرد افکار خود را نه به صورت واقعیت محض بلکه به شکل رخدادهای ذهنی ببیند که این امر به کاهش آمیختگی شناختی می انجامد و می تواند کیفیت زندگی فردی یا زوجی را افزایش دهد(33).
در حمایت از این پژوهش کاشدان و همکاران(34). پژوهشی انجام دادند و نتیجه گرفتندکه پذیرش تجارب درونی دردناک، انجام فعالیت های ارزشمند و انعطاف پذیری روانشناختی از ضروریات سلامت روانشناختی می باشند که به بهبود کیفیت زندگی فردی و زناشویی منجر می‌شود. اجتناب تجربه ای     نشان دهنده­ی افکار و رفتار انعطاف ناپذیر است و به عدم میل به استفاده از اطلاعات مهمی می‌شود  که توسط تجارب هیجانی فراهم می‌شود. وقتی فرد زمان و تلاش زیادی را صرف اجتناب از تجارب درونی دردناک و هیجانات منفی  مرتبط با این افکار می‌کند، تماس وی با تجارب حال حاضر کاهش یافته و باعث می‌شود  فرد نتواند در راستای اهداف ارزشمند خویش حرکت کند(34)، برای افزایش رضایت از زندگی که به شدت تحت تاثیر کیفیت زندگی قرار دارد.
یکی از راه­های اساسی در درمان تلفیقی پرداختن به مساله‌ی اجتناب بود. با توضیح مساله‌ی اجتناب و ارائه‌ی تکنیک‌هایی در جهت پذیرش و مدیریت اتفاقات زندگی مراجعین توانستند کارایی خود در زندگی و در نتیجه رضایت بیشتر از زندگی را برای خود رقم بزنند. در چنین شرایطی، حیطه های زندگی فرد با نگرانی ها و حالات هیجانی که از سوی وی بصورت منبع درد و رنج دیده می‌شود ، محدود شده و به افزایش کیفیت زندگی فرد منجر می‌شود(33).  به این ترتیب فرضیه کمی پژوهش نیز که مبتنی بر اثر بخشی درمان تلفیقی بر افزایش رضایت از زندگی زنان افسرده شهر یزد می‌باشد مورد تایید قرار گرفته و مشخص شد که پروتکل تدوین شده اثربخشی مطلوبی بر کاهش افسردگی و بهبود کیفیت زندگی زنان افسرده متاهل شهر یزد دارد.
پژوهش حاضر با توجه به این‌که بر روی زنان متاهل افسرده شهر یزد اجرا شده لذا به لحاظ تعمیم‌پذیری یافته‌ها در سطح بالایی قرار ندارد، همچنین فضای اجرای درمان‌ مورد نظر در پژوهش حاضر مرکز مشاوره بوده و محدودیت زمانی برای اجرای هر جلسه از درمان‌ گروهی و همچنین اجرای پیش‌آزمون و پس‌آزمون می‌تواند از طریق اثرگذاری بر پاسخدهی اعضای گروه  بر نتایج پژوهش اثرگذار باشد پیشنهاد می‌شود که درمان‌ ارائه شده در پژوهش حاضر با نمونه‌های مختلف شامل؛ زنان بزه‌کار، سطوح مختلف تحصیلی، زنان با بیماری‌های خاص و مردان مورد بررسی قرار گیرد. همچنین توصیه می‌شود پژوهشگران با توجه به بومی‌سازی دستورالعمل  تدوین شده در این تحقیق، پژوهش‌هایی را برای غنا بخشیدن و تایید یافته‌های پژوهش فوق در جمعیت‌های فرهنگی دیگر اجرا کرده و به مقایسه این دستورالعمل با دیگر مدل‌های درمانی بپردازند.
ملاحظات اخلاقی
در این پژوهش ملاحظات اخلاقی شامل: رعایت اصل رازداری، تعهد به اجرای کامل پروتکل، پیگیری درخواست­های شرکت کنندگان پس از اجرای پژوهش با توجه به اصول اخلاق در پژوهش مورد تایید دانشگاه آزاد اسلامی واحد یزد رعایت شده است.
سهم نویسندگان
عمید تشکری مجری پژوهش و مشاور و درمانگر که به جمع­آوری داده­ها و اجرای پژوهش پرداخته است. نجمه سدرپوشان، استاد راهنمای طرح پژوهشی حاضر که در قالب رساله­ی دکتری آقای عمید تشکری اجرا شده می­باشد که زحمت نظارت بر اجرای پژوهش را برعهده داشتند. دستیار اجرای پروتکل درمانی نیز آقای رضا اظهر کارشناس ارشد روان­شناسی بالینی که زحمت هماهنگی­های اجرایی طرح را برای شرکت کنندگان برعهده داشتند. نویسندگان پژوهش نسخه نهایی را مطالعه کرده و مسولیت پاسخگویی در قبال پژوهش را پذیرفته اند.
حمایت مالی
پژوهش حاضر هیچ­گونه حمایت مالی از هیچ ارگان یا سازمانی نداشته است.
تضاد منافع
پژوهش حاضر با هیچ گروهی تضاد منافع ندارد.
تقدیر و تشکر
از شرکت کنندگان محترم و همه کسانی که در اجرای پژوهش به ما یاری رساندند نهایت تشکر و قدردانی را داریم

 
نوع مطالعه: پژوهشي | موضوع مقاله: تخصصي
دریافت: 1402/6/13 | پذیرش: 1402/8/19 | انتشار: 1402/10/26

ارسال نظر درباره این مقاله : نام کاربری یا پست الکترونیک شما:
CAPTCHA

ارسال پیام به نویسنده مسئول


بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

https://creativecommons.org/licenses/by/4.0/کلیه حقوق این وب سایت متعلق به طلوع بهداشت یزد می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2015 All Rights Reserved | Tolooebehdasht

Designed & Developed by : Yektaweb