مقدمه: توانمندسازی به علت توجه کافی به مراتب نیاز کارکنان، به منظور دستیابی به رشد بیشتر و در نتیجه تأثیر آن بر بهره وری و کارایی سازمان، مورد توجه سازمان ها قرار گرفته است. بنابراین هدف این پژوهش تبیین جایگاه و نقش الگو های ذهنی و تعیین رابطه آن با توانمندسازی کارکنان دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد است.
روش بررسی: روش تحقیق، توصیفی از نوع همبستگی است، به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه ای شامل 51گویه، 36 گویه مربوط به الگو های ذهنی برگرفته از پرسشنامه دانایی فرد وهمکاران(3) با ابعادهدف گرایی،وحدت گرایی،برنامه گرایی، ثبات گرایی، تعادل گرایی وعملکرد گرایی و 15 گویه مربوط به توانمند سازی کارکنان به وسیله پرسشنامه اسپریتزر و میشرابا ابعاد ویژگیهای شایستگی، خودمختاری، تاثیرگذاری، معنی دار بودن و اعتماد، استفاده شده است. پایایی و روایی پرسشنامه ها مورد سنجش قرار گرفت و تایید گردید. تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده با نرم افزار 19SPSS انجام پذیرفت.
یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که بین الگوهای های ذهنی کارکنان و توانمند سازی آنها در دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد رابطه معنا داری وجود دارد. همچنین بین مؤلفه های هدف گرایی، وحدت گرایی، برنامه گرایی، تعادل گرایی و توانمندسازی کارکنان دانشگاه علوم پزشکی یزد رابطه معنی داری وجود دارد، ولی بین دو مؤلفه ثبات گرایی و عملکرد گرایی کارکنان وتوانمندسازی آنها رابطه معنی داری وجود ندارد.
نتیجه گیری: با توجه به موضوع تحقیق و وجود رابطه معنادار و مثبت بین چهار مؤلفه الگوهای ذهنی کارکنان و توانمندسازی آنها در دانشگاه علوم پزشکی، مدیران سازمان می توانند با تقویت الگوهای ذهنی کارکنان، باعث بهبود توانمندسازی کارکنان شوند.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |