مقدمه: آنچه احساس مداومت و پیوستگی در ما ایجاد میکند حافظه است و دیدگاه خاصی که هرکس درباره خود دارد به همین حافظه بستگی دارد. در بین دیدگاهها مختلف روانشناسی، فقط روانشناسی شناختی به بررسی و شناخت حافظه پرداخته است. بنظر می رسد حالتهای روحی و روانی برروی حافظه اثر دارد و سوگیری حافظه به سمتهای خاص را منجر میشود. یافته های پژوهشی، در بیماران اسکیزوفرن تحریف های فضایی وجود دارد که این مطلب با نشانه های اصلی بیماران اسکیزوفرن یعنی اختلال در افکار این بیماران همسو است و سوگیری نقش اساسی در ایجاد و پردازش اطلاعات هماهنگ با افکار در بیماران اسکیزو فرن و افراد عادی دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی اینگونه سوگیری های حافظه در جهت گزینی به محرکهای خوشایند، ناخوشایند و خنثی می باشد.
روش بررسی: اطلاعات استفاده شده در مطالعه حاضر مربوط به واکنشهای بیماران اسکیزوفرن، وابسته های زیست شناختی و افراد عادی به ماده های خوشایند، ناخوشایند و خنثی آزمون ویلیامز میباشد. این داده ها پس از جمع آوری، ابتدا میانگین، واریانس و انحراف استاندارد آن محاسبه گردید و سپس بوسیله ازمون تحلیل واریانس (ANOVA) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: در واکنش به محرکهای خوشایند، ناخوشایند و خنثی ازمون ویلیامز بین دو میانگین بیماران وافراد عادی نسبت به محرکهای خوشایند تفاوت معنی داری وجود دارد. یعنی افراد عادی محرکهای خوشایند رابیشتر ازبیماران اسکیزوفرنی جهت گزینی نمودند.همچنین افراد عادی محرکهای خنثی را با اندکی تفاوت بیشتر از بیماران اسکیزوفرن انتخاب کردند. تنهادر محرکهای ناخوشایند بین افراد عادی و بیماران اسکیزوفرن تفاوت معنی داری وجود ندارد.
نتیجه گیری: توانایی وانسجام فکری افراد منجر به عملکرد خوب فکری میشود و منجر به این می شود تاحتی افراد همه خاطرات من الجمله خاطرات ناخوشایند رابا جزییات بیشتری بیاد اورند بر همین اساس بنظرمی رسد جهت گزینی حافظه، به سمت حالات روانشناختی حاکم بر فرد می باشد.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |