۳۹ نتیجه برای شناختی
محمد علی نادی، ایلناز سجادیان،
دوره ۱۰، شماره ۳ - ( ۱۲-۱۳۹۰ )
چکیده
سابقه و اهداف: تعریف معنا در زندگی به اشکال متنوعی از انسجام و یکپارچگی در زندگی تا هدفمندی و برخورداری از جهت یا معناداری و اهمیت هستی شناسی از دیدگاه فرد تجربه کننده ارائه شده است. هدف اصلی پژوهش حاضر تحلیل روابط بین معنای معنوی با بهزیستی معنوی، شادی ذهنی، رضایت از زندگی، شکوفایی روانشناختی، امید به آینده و هدفمندی در زندگی دانشجویان دانشگاه اصفهان و آزاد اسلامی خوراسگان بوده است.
روش بررسی: جهت انجام این پژوهش از یک طرح پژوهشی همبستگی استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشجویان دانشگاه اصفهان و آزاد اسلامی خوراسگان در سال تحصیلی ۱۳۸۹-۱۳۸۸ تشکیل می دادند که به روش تصادفی طبقه ای و با استفاده از جدول تعیین حجم نمونه کوهن و مانیون و موریسون، تعداد ۴۰۰ نفر بعنوان حجم نمونه در نظر گرفته شدند. ابزارهای اصلی گردآوری اطلاعات در این پژوهش شامل مقیاس های معنای معنوی ماسکارو و همکاران، بهزیستی معنوی کارمودی و همکاران، شادی ذهنی لیبومیرسکی، رضایت از زندگی داینر، شکوفایی روانشناختی داینر و دیسواس- داینر، امید به آینده اسنایدر و همکاران و هدفمندی در زندگی اسچیر و همکاران بود. پایایی مقیاس ها بر حسب ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب ۷۹/۰، ۸۷/۰، ۵۶/۰، ۶۰/۰، ۸۷/۰، ۸۲/۰ و ۷۴/۰ و روایی آنها نیز به شکل صوری و محتوایی توسط متخصصین روانسنجی و موضوعی مورد تأیید قرار گرفت.
یافته ها: یافته ها نشان داد که بین معنای معنوی با دو زیر مقیاس بهزیستی معنوی(باور معنوی و آرامش معنوی)، شادی ذهنی، رضایت از زندگی، شکوفایی روانشناختی، امید به آینده و هدفمندی در زندگی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد و بیشترین رابطه معنای معنوی با هدفمندی در زندگی دانشجویان می باشد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه گام به گام گویای آن بود که در گام اول، هدفمندی در زندگی ۳۸ درصد، در گام دوم با اضافه شدن باور معنوی ۴۷ درصد، در گام سوم با اضافه شدن آرامش معنوی ۵۰ درصد، در گام چهارم با ورود شکوفایی روانشناختی ۵۲ درصد و در نهایت با افزودن امید به آینده ۵۳ درصد از واریانس معنای معنوی تبیین می گردد.
نتیجه گیری: به نظر می رسد که معنای معنوی به وسیله هدفمندی در زندگی، باور معنوی، آرامش معنوی، شکوفایی روانشناختی و امید به آینده تحت تأثیر قرار گیرد. به عبارت دیگر، زمانی که دانشجویان درک کنند که معناداری در زندگی شان مبتنی بر معنویت است، تلاش می کنند که هدفمند رفتار کنند.
حسین جناآبادی،
دوره ۱۳، شماره ۶ - ( ۱۲-۱۳۹۳ )
چکیده
مقدمه: از مشکلات دانشجویان غیر بومی می توان به مسئله احساس غربت آنان اشاره کرد و یکی از عواملی که می تواند با این احساس رابطه داشته باشد سرسختی روان شناختی است. بدین منظور مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه سرسختی روان شناختی با احساس غربت دانشجویان غیر بومی دانشگاه سیستان و بلوچستان انجام گرفت.
روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع توصیفی- همبستگی و جمعیت مورد مطالعه آن دانشجویان غیر بومی ساکن در خوابگاه های دانشجویی دانشگاه سیستان و بلوچستان در سال تحصیلی ۹۲-۱۳۹۱ بودند.که به شیوه نمونه گیری تصادفی تعداد ۳۳۸ نفر از آنان در دی ماه مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار جمع آوری اطلاعات دو پرسشنامه احساس غربت اژه ای و دیگران (۱۳۸۷) و مقیاس سرسختی روان شناختی کوباسا (۱۹۹۰) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون ضریب همبستگی و رگرسیون چندگانه با استفاده از نرم افزار SPSS۱۷استفاده شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد دانشجویان دختر در مقایسه با دانشجویان پسر احساس غربت بیش تر (۰۱/۰>P) و سرسختی روان شناختی کمتر را تجربه می کنند(۰۵/۰>P). همچنین بین سرسختی روان شناختی (و خرده مقیاس های سه گانه آن) و احساس غربت دانشجویان رابطه منفی و معنی داری مشاهده شد (۰۱/۰> P،۷۹۸/۰- =R ) و نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد که از خرده مقیاس های سه گانه سرسختی روان شناختی خرده مقیاس تعهد قابلیت تبیین و پیش بینی احساس غربت دانشجویان را دارد (۰۱/۰> P، ۶۶۱/۴- =T ).
نتیجه گیری: هرچه دانشجویان جدیدالورودِ ساکن خوابگاه، از نظر ویژگی شخصیتی سرسختی روان شناختی در سطح بالاتری باشند احساس غربت کمتری را تجربه می کنند.
الهه شیری محمدآبادی، فریبا یزدخواستی، آتنا دادگری،
دوره ۱۳، شماره ۶ - ( ۱۲-۱۳۹۳ )
چکیده
مقدمه: بررسی های جهانی نشان می دهند که جمعیت سالمندی به دلیل ارتقاء سطح بهداشت در حال افزایش است. این در حالی است که این دوران چالش های بسیاری دارد و سالمندان مشکلات جسمانی و روانی زیادی را تجربه می کنند. جمعیت سالمندان در ایران نیز در حال افزایش است، بنابراین با توجه به اهمیت بهداشت روانی سالمندان، هدف پژوهش حاضر شناسایی رویدادهای استرسزا عمده و رابطه آنها با افسردگی و افت شناختی در سالمندان یزدی است.
روش بررسی: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. برای انتخاب گروه نمونه، از روش نمونه-گیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای استفاده شد، بدین شکل که از بین سالمندان شهر یزد ۱۶۰ نفر انتخاب شدند. برای ارزیابی متغیرهای پژوهش، از پرسشنامه وضعیت شناختی، رویدادهای استرسزا زندگی سالمندان (محقق ساخته) و مقیاس افسردگی سالمندان استفاده شد. داده ها با روشهای آماری تحلیل عاملی اکتشافی و آزمون همبستگی پیرسون بررسی شدند.
یافتهها: نتایج پژوهش نشان دادند که رویدادهای مرتبط با مسائل مالی، مسائل اجتماعی، مسائل کاری، سلامت و مرگ و میر در سالمندان استرسزا بودند. همچنین مسائل مالی، مسائل اجتماعی، مسائل کاری، سلامت و مرگ و میر با افسردگی رابطه داشتهاند و مسائل اجتماعی با افت شناختی رابطه داشته است.
نتیجهگیری: سالمندی زمان کاهش درآمد، کاهش روابط اجتماعی، از دست دادن نقشهای اجتماعی، کاهش سلامتی و داغدیدگی است، که استرس ناشی از این عوامل با بروز علائم افسردگی در سالمندان رابطه معنی دار مثبت دارند. همچنین استرس ناشی از کاهش روابط اجتماعی با بروز علائم افت شناختی رابطه معنی دار مثبت دارد.
سید کاظم علوی لنگرودی، مریم نیکزاد مقدم،
دوره ۱۴، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۴ )
چکیده
چکیده
مقدمه: در مسیر نیل به رضایت، آرامش و شکوفایی نوع بشر مشکلات و موانع متعدّدی وجود دارد. برخی از این موانع ناشی از جهل و نادانی بوده و خودساخته هستند. یکی از مهمترین موانع و مشکلات که سلامت و کارایی نسل فعلی بشر را به شدت به مخاطره انداخته اعتیاد (وابستگی) به مواد مخدّر است. هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر درمان شناختی-رفتاری در افزایش انگیزش پیشرفت دانشجویان وابسته به مواد مخدر وکاهش عود اعتیاد درآنان می باشد.
روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع نیمه تجربی با پیش آزمون و پسآزمون و گروه کنترل می باشد. جامعۀ آماری عبارت ازکلیه دانشجویان معتادی بود که برای درمان و ترک اعتیاد به مراکز درمانی شهر یزد مراجعه میکردند. درآغاز،۳۰ نفر ازمیان آنها به صورت تصادفی انتخاب گردیدند و این افراد شامل کسانی میشدند که تست مرفین آنها همگی مثبت نشان داده شد. سپس در سه گروه ده نفری شامل گروه آزمایشی، گروه کنترل و گروه بی اثر تقسیم شدند. قبل از اجرای مداخلۀ درمانی همۀ افراد سه گروه به آزمون انگیزش پیشرفت هرمنس پاسخ دادند. بعد از مداخلۀ درمانی نیز افراد سه گروه مجدداً به آزمون انگیزش پیشرفت هرمنس پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی شفه استفاده گردید.
یافته ها: نتایج بر اساس داده های آماری با درجه آزادی ۲ و در سطح ۰۰۱/۰=α نشان داد (۳۳/۱۳x^۲= )که درمان شناختی-رفتاری، در کاهش میزان عود اعتیاد دانشجویان معتاد مؤثر بوده و توانسته از بازگشت آنها به مصرف مجدد مواد مخدر جلوگیری نماید.
نتیجه گیری: در مجموع با توجه به داده های به دست آمده مبنی بر تأثیر مثبت درمان شناختی- رفتاری در کاهش عود بیماران مورد مطالعه و افزایش انگیزش پیشرفت آنان در عرصه های مختلف زندگی از جمله تحصیل و کار توصیه می شود تا از این روش در مراکز درمانی در راستای کاهش عود اعتیاد و افزایش انگیزش پیشرفت توسط افراد مجرب و کار آزموده استفاده گردد.
واژه های کلیدی: درمان شناختی- رفتاری، اعتیاد،انگیزش پیشرفت
آزاده صادقیان، محمد حسین فلاح، حسن زارعی، محمد رضا زارع،
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۴ )
چکیده
مقدمه: مطالعات نشان داده اند که افراد کمالگرا از عزت نفس و رضایت از زندگی کمتری برخوردارند. از آن جایی که عزتنفس و رضایت از زندگی از مولفه های اصلی سلامت روان به شمار میروند و با توجه به این نکته که فکر، احساس و رفتار سه کارکرد انسانی مجزا نیستند بلکه هر سه با هم ارتباط متقابل دارند. لذا این مطالعه با هدف بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای شناختی بر عزت نفس و رضایت از زندگی در دانشجویان دختر کمالگرا انجام شد.
روش بررسی: مطالعه حاضر یک مطالعه تجربی است. حجم نمونه ۶۰ نفر بود که از بین دانشجویان دختر کمالگرا خوابگاهی (دانشگاه آزاد اسلامی واحد یزد) در سال تحصیلی ۹۱ انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. آموزش راهبردهای شناختی به صورت گروهی، برای گروه آزمایش اجرا شد. پس از گذشت دو ماه داده های حاصل از پژوهش با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که عزت نفس در گروه آزمایش در مقایسه با پیش آزمون و گروه کنترل به طور معناداری افزایش (۰۰۱/۰>p) داشته، همینطور رضایت از زندگی نیز افزایش (۰۰۱/۰> p) معناداری را نشان میدهد و این نتایج در دوره پیگیری هم چنان پایدار بوده است.
نتیجه گیری: با توجه به ثمر بخش بودن استفاده از راهبردهای شناختی در افزایش عزت نفس و رضایت از زندگی ، آموزش این راهبردها باید در راستای بازسازی شناختی، اصلاح الگوهای باور و تفکر غیرمنطقی و در نهایت بالا بردن سلامت روان صورت گیرد.
سمیه آشیری، منصوره نصیریان، حسن زارعی محمود آبادی،
دوره ۱۴، شماره ۶ - ( ۱۲-۱۳۹۴ )
چکیده
مقدمه: هدف اصلی درمان شناختی مبتنی بر حضور ذهن آن است که بیمار، از طریق پایش خودایند از اثرات فعالیت مجدد ذهنیت انجامی آگاهی مییابد واز طریق ایجاد و به کار گیری حالت حضور ذهن در ذهنیت بودن بماند واز طریق انجام تمرینهای مکرر با جهتدهی قصد مندانه توجه به یک شی خنثی مثلا جریان تنفس به مشاهده افکار و احساسات یا حسهای بدنی خود بیندیشد. هدف این پژوهش بررسی تاثیر آموزش ذهنآگاهی گروهی بر رضایتمندی زناشویی و اختلال وسواسی- جبری میباشد.
روشبررسی: پژوهش حاضریک مطالعه مداخله ای نیمه تجربی (یک گروهی) میباشد.آزمودنیهای پژوهش با فراخوان تحقیق به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند سپس فرم کوتاه پرسشنامه رضایتمندی زناشویی اینریچ و پرسشنامه اختلال وسواسی- جبری مادزلی به افراد داده شد. علاوه بر دو ابزار بالینی، با مصاحبه تشخیصی بر اساس(DSM-IV) اختلال وسواسی- جبری آنها ارزیابی شد. ازجامعه زنان متاهل شهریزد که اختلال وسواسی- جبری داشتند و ۶ماه بود که تحت درمان دارویی بودند، ۳۰ نفر به صورت تصادفی انتخاب و آزمودنیها در دو گروه آزمایش و کنترل جای گرفتند. گروه آزمایش در ۸ جلسه تحت درمان شناختی مبتنی بر ذهنآگاهی قرار گرفتند. مداخله آموزشی به مدت ۲ماه انجام گرفت، اطلاعات حاصل جمعآوری وتوسط نرمافزار SPSS با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس مقایسه شدند.
یافتهها: طبق نتایج بدست آمده، میانگین نمرات رضایتمندی زناشویی پیشآزمون در گروه کنترل وآزمایش به ترتیب برابر با ۸۳۵۴/۲ و ۱۵۴۶/۳ بوده و در پسآزمون به ترتیب ۸۴۵۳/۲ و۳۶۱۷/۳ بود همچنین میانگین شدت علایم وسواسی- جبری در پیشآزمون در گروهکنترل و آزمایش به ترتیب۵۲۴۴/۰ و ۴۹۳۳/۰ بوده و در پسآزمون به ترتیب ۴۸۶۶/۰ و ۳۸۲۲/۰بود.
نتیجهگیری: این درمان به طور معنیداری منجر به افزایش رضایتمندی در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شده است. در خصوص آموزش ذهنآگاهی بر روی کاهش شدت علائم وسواسی- جبری موثر بود ولی رابطه معنیدار نبود .
غلامعلی نیکپور، علیرضا همایونی، معصومه ملایی شمع جاران،
دوره ۱۵، شماره ۶ - ( ۱۲-۱۳۹۵ )
چکیده
مقدمه: آنچه احساس مداومت و پیوستگی در ما ایجاد میکند حافظه است و دیدگاه خاصی که هرکس درباره خود دارد به همین حافظه بستگی دارد. در بین دیدگاهها مختلف روانشناسی، فقط روانشناسی شناختی به بررسی و شناخت حافظه پرداخته است. بنظر می رسد حالتهای روحی و روانی برروی حافظه اثر دارد و سوگیری حافظه به سمتهای خاص را منجر میشود. یافته های پژوهشی، در بیماران اسکیزوفرن تحریف های فضایی وجود دارد که این مطلب با نشانه های اصلی بیماران اسکیزوفرن یعنی اختلال در افکار این بیماران همسو است و سوگیری نقش اساسی در ایجاد و پردازش اطلاعات هماهنگ با افکار در بیماران اسکیزو فرن و افراد عادی دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی اینگونه سوگیری های حافظه در جهت گزینی به محرکهای خوشایند، ناخوشایند و خنثی می باشد.
روش بررسی: اطلاعات استفاده شده در مطالعه حاضر مربوط به واکنشهای بیماران اسکیزوفرن، وابسته های زیست شناختی و افراد عادی به ماده های خوشایند، ناخوشایند و خنثی آزمون ویلیامز میباشد. این داده ها پس از جمع آوری، ابتدا میانگین، واریانس و انحراف استاندارد آن محاسبه گردید و سپس بوسیله ازمون تحلیل واریانس (ANOVA) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: در واکنش به محرکهای خوشایند، ناخوشایند و خنثی ازمون ویلیامز بین دو میانگین بیماران وافراد عادی نسبت به محرکهای خوشایند تفاوت معنی داری وجود دارد. یعنی افراد عادی محرکهای خوشایند رابیشتر ازبیماران اسکیزوفرنی جهت گزینی نمودند.همچنین افراد عادی محرکهای خنثی را با اندکی تفاوت بیشتر از بیماران اسکیزوفرن انتخاب کردند. تنهادر محرکهای ناخوشایند بین افراد عادی و بیماران اسکیزوفرن تفاوت معنی داری وجود ندارد.
نتیجه گیری: توانایی وانسجام فکری افراد منجر به عملکرد خوب فکری میشود و منجر به این می شود تاحتی افراد همه خاطرات من الجمله خاطرات ناخوشایند رابا جزییات بیشتری بیاد اورند بر همین اساس بنظرمی رسد جهت گزینی حافظه، به سمت حالات روانشناختی حاکم بر فرد می باشد.
مهدی سبک رو، علی شیدا،
دوره ۱۶، شماره ۴ - ( ۸-۱۳۹۶ )
چکیده
مقدمه: امروزه توجه سازمانهای جهانی به بهداشت و بهروزی جامعه در بعد روانی بیشتر شده است، زیرا انسانها در طول شبانهروز با مسائل جدیدی روبرو هستند که بهداشت روانشان تحت تأثیر سوء قرار میگیرد، ازاینرو توجه به این آسیبها و عوامل پدیدآورندهی سلامت روان باعث میشود تا در وهلهی اول بهداشت روانی هر فرد و درنهایت جامعهای با سلامت روانی بالایی داشته باشیم. ازآنجاییکه بخش اعظمی از شبانهروز افراد، در محیط کار میگذرد، لذا شناسایی تأثیر عوامل مختلف بر بهروزی روانشناختی در محیط کار بیش از فضاهای دیگر اهمیت پیدا میکند. هدف این پژوهش بررسی رابطه عدالت سازمانی ادراکشده و بهروزی روانشناختی هست.
روش بررسی: این پژوهش با داشتن رویکرد علی، ازنظر هدف کاربردی و ماهیت گردآوری اطلاعات از نوع پیمایشی_ توصیفی است. برای سنجش متغیرهای مدل، پرسشنامهای ۴۸ سؤالی در نمونهای ۱۲۵ نفره از کارکنان جمعیت هلالاحمر استان یزد مورداستفاده قرار گرفت. ضریب آلفای کرونباخ برای همه متغیرها در سطح قابلقبول قرار داشت و برای رسیدن به نتایج از روش مدلسازی معادلات ساختاری استفادهشده است.
یافتهها: با توجه به مقدار ضریب تأثیر، عدالت سازمانی ادراکشده تأثیر مثبتِ معناداری بر بهروزی روانشناختی کارکنان دارد و تأثیر مثبت ابعاد عدالت توزیعی و بین فردی بر بهروزی روانشناختی نیز تائید شد.
نتیجهگیری: مدیران سازمانها میتوانند با ایجاد زمینههای درک عدالت برای کارکنان خود در ابعاد مختلف توزیعی، رویهای، اطلاعاتی و بین فردی زمینهساز شرایطی شوند که کارکنان، ضمن احساس خرسندی و شادابی، با تأکید بر نکات مثبت بهداشت فیزیکی و روانی خود در جهت بالفعل کردن استعدادهایشان تلاش کنند.
سید سعید مظلومی محمود آباد، شهلا شریفی، آزاده نجارزاده، حسین فلاح زاده،
دوره ۱۷، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه: امروزه مصرف زیاد تنقلات و میان وعده های ناسالم در دانش آموزان بسیار شایع است. مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش والدین بر کاهش مصرف میان وعده های ناسالم در دانش آموزان دختر پایه اول و دوم ابتدایی شهر اقلید بر اساس نظریه شناختی اجتماعی انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه از نوع مداخله ای بوده و تعداد ۱۰۲ نفر دانش آموز پایه اول و دوم (۵۱ نفر در گروه مداخله و ۵۱ نفر در گروه کنترل) در آن شرکت داشتند. مداخله در چارچوب نظریه شناختی- اجتماعی که شامل سازه های ....صورت گرفته و طی دو جلسه آموزشی برای والدین با روش بحث گروهی و پرسش و پاسخ و توزیع جزوه آموزشی صورت گرفت. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه بوده که به منظور ارزیابی تاثیر مداخله، در دو مرحله قبل و سه ماه بعد از مداخله توسط والدین دانش آموزان تکمیل گردید.
یافته ها: پس از مداخله، میانگین نمره بسامد مصرف میان وعده های ناسالم مورد بررسی در دانش آموزان گروه مداخله از۷۶/۷± ۵/۱۶ در قبل از مداخله به ۲۹/۵± ۳۹/۱۲ پس از مداخله رسید که کاهش معنی داری را نشان می دهد ( ۰۰۰۱/۰P= ) اما در گروه کنترل تغییر معنی داری در مصرف این مواد غذایی مشاهده نشد (۳۵۲/۰p=). از میان سازه های نظریه شناختی- اجتماعی نیز برای آگاهی ( ۰۰۲/۰p= )، نگرش نسبت به پیامد رفتار(۰۰۰۱/۰p= )، دسترسی ( ۰۰۱/۰p= )، و حمایت اجتماعی ( ۰۰۰۱/۰p= ) افزایش معنی داری را نشان داد.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج بدست آمده می توان گفت که یک مداخله خانواده محور بر اساس آموزش والدین در چارچوب نظریه شناختی- اجتماعی می تواند در کاهش مصرف میان وعده های ناسالم در دانش آموزان دبستانی موثر باشد.
مهدی برزگر بفرویی، الهام اکوچکیان، محمد افخمی عقدا،
دوره ۱۷، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه: این پژوهش با هدفِ بررسی تأثیر آموزش ویژگیهای زیستی، شناختی و عاطفی دوران بلوغ به مادران بر بهبود روابط والد - فرزندی دختران دارای بلوغ زودرس به اجرا در آمد.
روش بررسی: روش پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی دارای بلوغ زودرس منطقه فلاورجان اصفهان بودند که با روش نمونهگیری تصادفی خوشهای از بین کلیه مدارس ابتدایی دخترانه منطقه فلاورجان که شامل ۳۵ مدرسه بود؛ ۶ مدرسه به صورت تصادفی انتخاب شد و از بین کلیه دانشآموزان دختر دارای بلوغ زودرس جنسی که دارای سن ۱۱ سال و کمتر بودند، ۳۰ نفر در دو گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند. بعد از آن مادران دانشآموزان گروه مداخله در طول ۸ جلسه آموزش ویژگیهای زیستی، شناختی و عاطفی دریافت کردند. اﺑﺰارﮔﺮدآوری اﻃﻼﻋﺎت، ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ رابطه والد - فرزندی ﺑﻮده ﻛﻪ ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر ارزﻳﺎﺑﻲ ﺗأﺛﻴﺮ ﻣﺪاﺧﻠﻪ، در دو ﻣﺮﺣﻠﻪ ﻗﺒﻞ و ﺑﻌﺪ از ﻣﺪاﺧﻠﻪ ﺗﻮﺳﻂ داﻧﺶ آﻣﻮزان ﺗﻜﻤﻴﻞ ﮔﺮدﻳﺪ.
یافتهها: نتایج نشان داد آموزش ویژگیهای زیستی، شناختی و عاطفی دوران بلوغ به مادران اثر معناداری بر کیفیت رابطه والد- فرزندی داشت. هم چنین نتایج نشان داد آموزش ویژگیهای زیستی، شناختی و عاطفی دوران بلوغ به مادر به طور اختصاصیتر بر احساسات مثبت، همانندسازی با مادر و میزان ارتباط در گروه آزمایشی تأثیرمعنیدار دارد(۰۱/۰>p) و بر مؤلفه عدم تنفر و گمگشتگی نقش در رابطه والد -فرزندی تأثیر معنیداری ندارد.
نتیجهگیری: آموزش ویژگیهای زیستی، شناختی و عاطفی دوران بلوغ به مادران میتواند روابط والد – فرزندی را در دخترانِ بلوغ زودرس بهبود بخشد.
ایرج علیمحمدی، فخرالدین احمدی کانرش، جمیله ابوالقاسمی، کاظم رحمانی،
دوره ۱۸، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه: صدا به عنوان یک عامل زیان آور فیزیکی تهدید جدی برای سلامتی انسان و هم چنین مهم ترین و تاثیرگذارترین عوامل فیزیکی زیان آور محیط های کاری محسوب می گردد که بر شیوه زندگی و کار فرد تاثیر منفی خواهد گذاشت. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط بین اثرات شنوایی، روانشناختی و نگرش ذهنی در مواجهه مزمن با صدا در محیط کار طراحی و اجرا گردید.
روش بررسی: این یک مطالعه توصیفی-تحلیلی می باشد. به منظور محاسبه میزان شدت صوت دریافتی افراد بر حسب تراز معادل ۸ ساعته، براساس استاندارد (ISO ۹۶۱۲:۲۰۰۹) از دستگاه Testoمدل ((CEL-۸۱۵ ، جهت تعیین آزردگی (نگرش ذهنی منفی نسبت به محیط کار)، از پرسشنامه حاوی یک سوال عددی که از عدد۱ تا ۱۱ شماره بندی شده بود در این مطالعه استفاده شد و هم چنین جهت بررسی عملکرد شناختی از آزمون های استروپ، برج لندن استفاده گردید.
یافته ها: ۳۰۰ نفر دارای میانگین سنی ۰۳/۳۶±۳/۷۹ در این مطالعه وارد شدند. نتایج به خوبی نشان داد که ارتباط معنی داری بین شاخص های شناختی و افت شنوایی در این مطالعه وجود دارد (۰۵/۰>P). ارتباط معنی داری بین آزردگی و میزان شنوایی در فرکانس های مختلف صدا وجود داشت (۰۵/۰>P). همچنین نتایج آزمون های استروپ، برج لندن و عملکرد شناختی ارتباط معنی داری با آزردگی ناشی از مواجهه مزمن با صدا داشتند (۰۵/۰>P).
نتیجه گیری: نتایج و شواهد این مطالعه تاثیر مثبت افت شنوایی بر آزردگی و شاخص های عملکرد شناختی در کارگران مواجهه مزمن با صدا به خوبی نشان داد.
شکوفه دادفرنیا، حبیب هادیان فرد، چنگیز رحیمی، عبدالعزیز افلاک سیر،
دوره ۱۹، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: در سالهای اخیر، بسیاری از پژوهشهای مرتبط با اختلالات روانی بر نقش هیجان و فرآیندهای تنظیمی هیجان در مفهومسازی، تبیین و درمان بیماریها متمرکزشدهاند. مشکل در تنظیم هیجان و واکنشهای هیجانی چهره غالب اختلالات روانی بهویژه اختلالات درونی ساز شده است. هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در پیشبینی افسردگی است.
روش بررسی: پژوهش حاضر، یک پژوهش توصیفی - همبسـتگی اسـت. ۶۵۰ نفر از دانشجویان دانشگاه یزد به روش نمونه گیری خوشهای انتخاب و پرسشنامه افسردگی بک –ویرایش دوم (BDI-II) و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ) را تکمیل کردند. دادهها با استفاده از نرمافزار ۲۱ SPSS و با روش رگرسیون گامبهگام مورد تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: یافته های پژوهش نشان داد که بین راهبردهای ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان (سرزنش خود، نشخوار ذهنی، فاجعه انگاری و سرزنش دیگران) و افسردگی رابطه مثبت معنادار وجود دارد. همچنین رابطه راهبردهای سازگارانه تنظیم شناختی هیجان (پذیرش، تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی، دیدگاهگیری) و افسردگی معکوس و معنادار است. بر اساس نتایج رگرسیون گام به گام راهبردهای خودسرزنشی، تمرکز مجدد، فاجعه انگاری، تمرکز مجدد بر برنامهریزی و سرزنش دیگران در کل ۳۴% از واریانس افسردگی را تبیین کرد.
نتیجهگیری: طبق نتایج پژوهش حاضر، راهبر دهای تنظیم هیجان، می تواند عامل بسیار مهمی در پیشبینی ابتلا به افسردگی باشد و تقویت راهبردهای سازگارانه ی تنظیم هیجان باید در طراحی و اصلاح مداخلات مربوط به افسردگی مورد توجه واقع شود.
عذرا محمدپناه اردکان، سحر شمس اسفندآباد،
دوره ۱۹، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه علی- ساختاری سوگیری شناختی و تابآوری با افسردگی در افراد نابارور، با نقش میانجی اضطراب فراگیر بود.
روش بررسی: پژوهش حاضر با توجه به طرح پژوهش یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی، و بر مبنای کاربست یافته ها از نوع کاربردی است. به منظور انجام پژوهش از بین کلیه افراد نابارور مراجعه کننده به کلینیک های ناباروری شهرستان یزد تعداد ۲۰۰ نفر به عنوان نمونه به روش نمونهگیری دردسترس وارد پژوهش شدند. به منظور جمع آوری دادهها از پرسشنامههای سوگیری شناختی متمرکز برخود، مقیاس تابآوری کانر – دیویدسون، پرسشنامه افسردگی بک و پرسشنامه مقیاس اضطراب فراگیر اسپیتزر و همکاران، استفاده شد. جهت تحلیل دادهها از روش مدلیابی معادلات ساختاری استفاده شد.
یافته ها: نتیجه تحقیق حاضر نشان می دهد که سوگیری شناختی بالا و تابآوری پایین در ابتلا به افسردگی و اضطراب فراگیر در بین افراد نابارور موثر است، بدین معنا که هر چه سوگیری شناختی بالاتر و تابآوری پایین تر باشد افراد نابارور بیشتر در معرض ابتلا به افسردگی و اضطراب فراگیر قرار میگیرند. به عبارتی، مدل مفهومی طراحی شده در پژوهش براساس روش معادلات ساختاری برازش گردید.
نتیجه گیری: یافتهها نشان داد سوگیری های شناختی در افراد نابارور پیش بینی کننده میزان تابآوری است و تابآوری نیز عاملی موثر در تغییرات میزان اضطراب فراگیر و افسردگی می باشد. همچنین اضطراب فراگیر در پیش بینی میزان افسردگی نقش مهمی دارد.
یاسر حیدری، کاظم برزگر بفرویی، منصور دهقان منشادی،
دوره ۱۹، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه : در دنیای امروز مطالعه عوامل مؤثر بر پیشرفت تحصیلی ازجمله دغدغههای اصلی یکی از شاخصهای مهم در ارزیابی آموزشوپرورش است. پیشرفت تحصیلی در توسعه و آبادانی کشور مؤثر است، در سطوح عالی منجر به یافتن شغل و موقعیت مناسب و در نتیجه درآمد کافی میشود. هدف از انجام این پژوهش بررسی اثر بخشی آموزش خود دلسوزی شناختی و باور های خود کار آمدی تحصیلی و کفایت اجتماعی دانش آموزان پسر پایه نهم شهر یزد بود.
روش بررسی : روش انجام این پژوهش به صورت نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر پایه نهم شهر یزد در سال تحصیلی ۱۳۹۷-۱۳۹۸ بوده است. نمونه پژوهشی به صورت روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای مرحله ای به این صورت که ابتدا ناحیه ۲ آموزش و پرورش شهر یزد به صورت تصادفی تعیین و از بین مدارس متوسطه اول آن یک مدرسه به صورت تصادفی انتخاب شد، سپس یک پایه نهم انتخاب و دانش آموزان به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند.گروه آزمایش در معرض آموزش خود-دلسوزی شناختی در ۸ جلسه ۹۰ دقیقه ای قرار گرفت. داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج این پژوهش نشان میدهد ۸ جلسه آموزشی خود ـ دلسوزی شناختی میزان باورهای خود کارآمد تحصیلی و کفایت اجتماعی دانش آموزان را در مرحله پسآزمون بهطور معنادار افزایش داده است(۰۵/>p ).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج بهدستآمده میتوان گفت آموزش خود ـ دلسوزی شناختی میتواند منجر به افزایش خودکارآمدی تحصیلی و کفایت اجتماعی دانش آموزان شود و از این طریق تأثیر مثبت بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان داشته باشد. استفاده از برنامههای مداخلهای با استفاده از ظرفیتهای موجود در مدارس توصیه میگردد.
منصور دهقان منشادی، سارا دیبازر، یاسر حیدری، فهیمه کلانترزاده،
دوره ۲۰، شماره ۱ - ( ۲-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: درمان های مبتنی به ذهن آگاهی و پذیرش به عنوان درمان های موج سوم شناختی-رفتاری شناخته می شود .این درمان، حضور ذهن را به عنوان هدف درمان با تمرین هایی مانند توقف تفکر هوشیار و مشاهده غیر قضاوتی افکار خود فرد ادغام می کند هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهنآگاهی بر کمالگرایی و استرس دانشآموزان دختر مدارس نمونه دولتی دوره دوم متوسطه شهر یزد بود.
روش بررسی: جامعهی آماری پژوهش شامل کلیه دانشآموزان دختر مدارس نمونه دولتی دوره دوم متوسطه شهر یزد بود که در سال تحصیلی ۹۶-۱۳۹۵ برابر با ۷۸۴ نفر بودند. نمونه پژوهش شامل ۳۰ نفر از دانشآموزان دختر پایه دوم که با روش نمونهگیری تصادفی چندمرحلهای انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایشی گمارده شدند. ابزار مورد استفاده شامل مقیاس کمالگرایی اهواز (APS) و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS) بود. مداخله طی ۸ جلسه آموزشی در مورد گروه آزمایش اعمال شد. دادهها با استفاده از آزمون آماری مانکوا مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: یافتهها نشان داد که درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی، کمالگرایی و استرس را در افراد گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل، کاهش داده است (۰۰۱/۰ P<).
نتیجهگیری: نتایج نشان میدهد که درمان شناختی مبتنی بر ذهنآگاهی میتواند به عنوان یک روش درمانی مؤثر، کمالگرایی و استرس را در دانشآموزان دختر کاهش داده و در نهایت زمینهی سازگاری و موفقیت آنان را فراهم نماید.
شقایق بهرامی عبدالملکی، علیرضا همایونی، مسعود علیالی،
دوره ۲۰، شماره ۱ - ( ۲-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: متخصصان پزشکی روان تنی تلاش کرده اند ارتباط اختلالات روانی و بیماری های جسمی را مشخص کنند. تصور بر این است آسیب پذیری بخشهای گوناگون بدن به تفاوتهای اساسی میان افراد بستگی دارد. یکی از روش هایی که به نظر می رسد بر مشکلات روانشناختی بیماران آسم موثر باشد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد است. بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تاب آوری، بهزیستی روانشناختی و امید به زندگی در بیماران آسماتیک بود.
روش بررسی: این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون بر روی ۳۰ بیمار آسمی که با توجه به معیارهای ورود به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل ۱۵ نفره منتصب شدند، انجام شد. جلسات درمان پذیرش و تعهد براساس بسته درمانی Hayes و همکاران در ۸ جلسه ۶۰ دقیقه ای بر روی گروه آزمایش تشکیل شد و هیچ مداخله ای بر روی گروه کنترل صورت نگرفت. قبل و بعد از اجرای جلسات پیش آزمون و پس آزمون از هر دو گروه گرفته شد. ابزار گردآوری شامل پرسشنامه های تاب آوری کونر دیویدسون، امید به زندگی اشنایدر و بهزیستی روانشناختی ریف بود.
یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری در مولفه های تاب آوری، بهزیستی روانشناختی و امید به زندگی در بیماران آسماتیک در قبل و بعد از ازمایش وجود دارد (۰۵/۰p<). به این معنی که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تاب آوری، بهزیستی روانشناختی و امید به زندگی در بیماران آسماتیک اثر مثبت داشته و این مولفه ها در بیماران افزایش یافته است.
نتیجه گیری: یافته ها نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر میزان تاب آوری، بهزیستی روانشناختی و امید به زندگی بیماران آسماتیک موثر بود. پیشنهاد می گردد از این روش درمانی هم راستا با درمان دارویی در بهبود علایم روانشناختی بیماران آسماتیک استفاده شود.
مهرناز محمدی مقدم، محمدعلی گودرزی، مهدی ایمانی،
دوره ۲۱، شماره ۱ - ( ۳-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: دیابت نوع ۲ بیش از۹۰% بیماران دیابتی را شامل میشود که علاوه بر عوارض جسمانی، با مشکلات روان شناختی مانند اختلال پرخوری، همراه هست. تشخیص اختلال پرخوری و درمان آن میتواند بسیاری از بیماریهای همراه و دیابت نوع ۲ را بهبود بخشد. لذا این پژوهش با هدف پیشبینی اختلال پرخوری در زنان مبتلا به دیابت نوع ۲ بر اساس نشانههای افسردگی، تنظیم هیجان و انعطافپذیری روانشناختی انجام شد.
روش بررسی: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی میباشد که بر روی ۱۰۲ نفر از زنان مبتلا به دیابت نوع ۲ از طریق همکاری مراکز مرتبط با بیماری دیابت و اطلاع رسانی از طریق شبکههای مجازی به شیوه هدفمند انجام گرفت. ابزارهای تحقیق شامل پرسشنامه پرخوری گورمالی و همکاران (۱۹۸۲)، افسردگی بک و همکاران (۱۹۹۶)، پذیرش و عمل بوند و همکاران (۲۰۱۱) و دشواری در تنظیم هیجان گراتز و رومر (۲۰۰۴) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه ۲۲ و ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شد.
یافتهها: یافتههای حاصل نشان دادند که نشانههای افسردگی، تنظیم هیجان و انعطافپذیری روانشناختی در سطح معنی داری (۰۰۱/۰>p) قادر به پیشبینی اختلال پرخوری هستند. از میان متغیرهای پیشبین، نشانههای افسردگی با پیش بینی ۳۳ درصد از واریانس اختلال پرخوری، بهترین پیشبینیکننده بود (۰۰۱/۰>p).
نتیجه گیری: شناسایی زودهنگام و درمان نشانههای افسردگی در افراد مبتلا به دیابت نوع ۲، میتواند سبب کاهش بیشتر اختلال پرخوری در این افراد شود.
احسان زرگر خرازی اصفهانی، محمد رضا عابدی، فهیمه نامدارپور،
دوره ۲۱، شماره ۲ - ( ۵-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: پژوهش حا ضر با هدف بررسی اثر روایات رستگاری بخش، بر مولد بودن و در نتیجه بر بهزیستی روانشناختی در بزرگسالان ایرانی انجام شد. علاوه بر این رابطه بین خود رستگاری بخش و مولد بودن با بهزیستی روانشناختی نیز بصورت جداگانه بررسی گردید.
روش بررسی: جامعه پژوهش را کلیه بزرگسالان ۲۲ سال تا ۶۵ سال که دارای تحصیلات کارشناسی و بالاتر بودند واز طریق فراخوان در فضای مجازی دعوت شده بود،تشکیل دادند که از بین آنها ۶۶ بزرگسال ایرانی در دامنه سنی ۲۲-۶۵ سال به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامۀ داستان زندگی مک آدامز، مقیاس مولد بودن لویالاو مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف بود. روش تحلیل از نوع کیفی-کمی است که تحلیل کیفی بصورت تماتیک و تحلیل کمی از نوع همبستگی پیرسون می باشد.
یافته ها:یافته ها نشان داد در جمعیت بزرگسال ایرانی، بین نمرات خود رستگاری بخش و مولد بودن ،خود رستگاری بخش و بهزیستی روانشناختی و مولد بودن و بهزیستی روانشناختی رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد (۰۱/۰>P).
نتیجه گیری: اگر چه بین خود رستگای بخش و مولد بودن،خود رستگاری بخش و بهزیستی روانشناختی و مولد بودن و بهزیستی روانشناختی رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد ولی جمعیت بزرگسال ایرانی داستان های خودرا غالبا در تم رستگاری بخش تعریف نمی کنند، همچنین آنها در آزمون مولد بودن نیز نمرات پایینی را کسب می کنند و در نتیجه بهزیستی روانشناختی پایینی را هم تجربه می کنند،که از ریشه های فرهنگی و تاریخی نشات میگیرد.
ویداسادات رضوی نعمت اللهی، مریم اصحاب صحف، مهشید تجربه کار، زهرا زین الدینی میمند،
دوره ۲۱، شماره ۳ - ( ۶-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه:پژوهش حاضربا هدف بررسی اثربخشی و ارزشیابی تعدیل سوگیری شناختی و تصویر سازی ذهنی بر حافظه دیداری و کلامی دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه در شهر یزد می باشد.
روش بررسی:مطالعه حاضر از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و با گروه کنترل طراحی و اجرا گردید.چهار دبیرستان از ناحیه دو آموزش و پرورش یزد به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب و از هر دبیرستان ۱۵ نفر به صورت تصادفی در سه گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگزین شدند.درابتدا برروی تمامی آزمودنی ها آزمون حافظه وکسلراجرا گردید.سپس آزمودنی ها طی ۸ جلسه درمعرض آموزش های متفاوت قرارگرفتند:(گروه آزمایشی۱:گروه آموزش تعدیل سوگیری شناختی)،(گروههای آزمایشی۲:گروه آموزش تصویرسازی ذهنی) و(گروههای آزمایشی ۳:گروه آموزش تعدیل سوگیری شناختی و آموزش تصویرسازی ذهنی)درحالیکه گروه گواه بدون هیچ گونه مداخله ای باقی ماند.پس از پایان گرفتن آموزشهای گروههای آزمایشی، مجدداَ از۴ گروه آزمون وکسلر بعمل آمد.
یافتهها:آموزش تعدیل سوگیری شناختی و تصویرسازی ذهنی به صورت معناداری برحافظه بینایی(۰۰۱/۰(P=، (۲۴/۲۶۴=F)، مؤثر بود(۵۷%)، در حالی که تأثیرآموزش تعدیل سوگیری شناختی و تصویر سازی ذهنی برحافظه کلامی(۰۵۳/۰(P=، )۲/ ۷۲۶ =F )به سختی معنادار بوده ( ۱۳% ). بنابراین تأیید میشود، که آموزش تعدیل سوگیری شناختی و تصویرسازی ذهنی موجب افزایش کارکردحافظه بینایی و کلامی یادگیرندگان میشود.
نتیجه گیری: مداخلات این چنینی می تواند سهم عظیمی در یادگیری وراندمان کاری آموزشگاهی و درمان های بالینی پزشکی داشته باشد.
لیلا بقائی پور، ایلناز سجادیان، محسن گل پرور،
دوره ۲۱، شماره ۳ - ( ۶-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: خودارزشمندی یکی از مؤلفههایی است که در سلامت روانی و جسمانی تأثیر دارد. هدف این مطالعه شناسایی متغیرهایی هست که با خودارزشمندی همبستگی دارند و بررسی نقش میانجی پذیرش، قدردانی از بدن و سرمایه روانشناختی در مدلی که به دست میآید.
روش بررسی: این پژوهش از نوع همبستگی مبتنی بر معادلات ساختاری است، نمونه آماری شامل ۴۰۰ نفر از زنان افسرده ۱۸ تا ۵۰ سال شهر یزد در زمستان ۹۸ و بهار ۱۳۹۹ بودند که با روش نمونهگیری دردسترس انتخاب شدند. جهت جمعآوری دادهها از پرسشنامههای خودارزشمندی، سرمایه روانشناختی خودآگاهی، شفقت خود، پذیرش، تنظیم شناختی و قدردانی از بدن. برای تحلیل دادهها از مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از نرمافزار اموس (Amos) استفاده شد.
یافتهها: اثرات مستقیم همه مسیر ها به جز تنظیم شناختی مثبت بر خودارزشمندی، تنظیم شناختی منفی بر خودارزشمندی، خودآگاهی بر خودارزشمندی و هم چنین بر پذیرش خود، معنی دار به دست آمده است (۰۵/۰>p). اثرات غیر مستقیم تنظیم شناختی مثبت و منفی، خودآگاهی و سرمایههای رواننشاختی با میانجیگری شفقت خود معنی دار است (۰۵/۰>p). هم چنین اثرات غیر مستقیم تنظیم شناختی مثبت و منفی، خودآگاهی و سرمایههای رواننشاختی با میانجیگری پذیرش خود معنی دار است (۰۵/۰>p).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش با افزایش خودارزشمندی توسط همبستههای این متغیر (شفقت خود، خودآگاهی و تنظیم شناختی، پذیرش، سرمایه روانشناختی، و قدردانی از بدن) میتوان به بهبود سلامت روان زنان افسرده کمک کند.