سیدسعید مظلومی محموداباد، زهره رهایی، مهدی میرزایی علویجه، طاهره سلطانی، زهرا بخشی، وحیده شادکام،
دوره ۱۰، شماره ۳ - ( ۱۲-۱۳۹۰ )
چکیده
سابقه و اهدف: افراد جوان با خطرهای گوناگونی حاصل از عدم رعایت بهداشت باروری مانند عفونتهای منتقله جنسی، عفونت HIV، حاملگی زودرس، بیماری و مرگ برای مادران و نوزاد و حاملگی ناخواسته روبرو هستندکه اغلب منجر به سقط غیر ایمن و عوارض ناشی از آن میشود. بر اساس آمار تخمینی سازمان بهداشت جهانی حدود ۳۸ درصد از بارداریها در کل جهان نا خواسته بوده است. با توجه به موارد فوق و افزایش موارد حاملگی ناخواسته تا میزان ۲۴ درصد در کشور، ارتقاء رفتارهای مرتبط با بهداشت باروری در جوانان ضروری میباشد. هدف از انجام این مطالعه تعیین میزان آگاهی و نگرش دانشجویان دانشگاههای شهرستان یزد در رابطه با بهداشت باروری بود.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی- مقطعی و جامعه مورد پژوهش دانشجویان دانشگاههای (یزد، آزاد و علوم پزشکی شهید صدوقی) شهرستان یزد بودند که در یک نمونه ۷۵۵ نفری به صورت تصادفی طبقهای وارد مطالعه شدند. ابزار گردآوری اطلاعات ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ ۴۶ سوالی محقق ساخته با روایی و پایایی معتبر در سه بخش: دموگرافیک ۱۰ سوال، آگاهی ۱۹ سوال و نگرش با ۱۶ گویه و یک سوال در مورد منبع کسب اطلاع بود. دادهها توسط نرم افزار آماری SPSS ویرایش هجدهم با کمک آمار توصیفی و آزمونهای تحلیلی من ویتنی، کروس کال والیس، کای دو و ضریب همبستگی اسپیرمن در سطح معناداری ۰۵/۰ مورد آزمون قرار گرفتند.
یافتهها: از مجموع شرکت کنندگان در این مطالعه ۶/۴۸% مرد و ۱/۸۲% مجرد و ۱۴% متاهل بودند. ۸/۳۸% در دانشگاه آزاد، ۴/۴۷% در دانشگاه یزد و ۸/۱۳% در دانشگاه علوم پزشکی مشغول به تحصیل بودند. میانگین نمره آگاهی ۲۹/۵±۴۵/۱۶ (محدوده نمره ۲۷-۰) و نگرش ۲۹/۱۸±۱۷/۵۲ (محدوده نمره۸۰-۱۶) بود. میان میانگین نمرات آگاهی و نگرش دانشجویان با وضعیت تأهل (۰۳۹/۰P=) و (۰۱۲/۰P=)، جنس (۰۰۹/۰P=)و (۰۰۱/۰P=)، مقطع تحصیلی آنها (۰۰۳/۰P=)و (۰۰۰۱/۰P=) و نوع دانشگاه محل تحصیل (۰۰۰۱/۰P=) و (۰۰۰۱/۰P=) اختلاف معناداری وجود داشت.
نتیجه گیری: بیش از نیمی از دانشجویان نسبت به بهداشت باروری آشنایی کلی داشتند و به نظر میرسد با تاکید بیشتر بر جنبههای آموزشی چون آموزش همسان محور در دانشگاهها به توان به نتایج قابل قبولتری در زمینه ارتقاء آگاهی و نگرش دانشجویان جهت عملکرد شایسته بهداشتی دست یافت.
محمد حسین باقیانی مقدم، راضیه اسفندیاری، مهین نظری،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۱ )
چکیده
سابقه واهداف: یکی از مهمترین عوامل موثر بر افزایش رضایت مندی مراجعان ،نحوه ارتباط ارائه دهندگان خدمات بهداشتی و توانایی در برقراری ارتباط مناسب با مراجعین می باشد. با در نظر گرفتن این امر، مطالعه نیمه تجربی حاضر با هدف بررسی و مقایسه میزان تاثیر روشهای آموزش سخنرانی و نوشتاری به کاردانهای بهداشت خانواده بر رضایت مندی مراجعین آنها در مراکز بهداشتی درمانی به انجام رسید.
روش بررسی: تعداد ۲۵نفر از کارکنان بهداشت خانواده و حدود ۱۰۰۰ مراجعه کننده در ۶ مرکز در دو مرحله در این مطالعه شرکت داشتند.برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه رضایت مندی مراجعان از نحوه ارتباط کارکنان بهداشت خانواده استفاده شد .جمع آوری اطلاعات در دو مرحله قبل و بعد از مداخله آموزش مهارت ارتباطی صورت گرفت . بعد از جمع آوری اطلاعات مرحله اول، آموزش به کارکنان در دو گروه ۱- شیوه سخنرانی در دوره آموزشی یک روزه ۲- شیوه نوشتاری بصورت ارائه جزوات آموزشی در محل کار ارائه شد . درمرحله دوم ، ۶ هفته بعد از آموزش با استفاده از همان ابزار، اطلاعات جمع آوری شد وبا استفاده نرم افزار SPSS و تستهای آماری کای دو و رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: یافته های مطالعه نشان داد تغییر میانگین نمره رضایت مندی در گروه آموزش به شیوه سخنرانی از ۴۷/۳۷ در مرحله قبل از مداخله به ۸۶/۴۴ بعد ازمداخله آموزشی رسید که از نظر آماری معنادار بود (۰۰۰۱/۰ p< ).تغییر میانگین نمره رضایت مندی در گروه آموزش به شیوه نوشتاری از ۳۹ در مرحله قبل از مداخله به ۵/۴۰در مرحله بعد ازمداخله آموزشی رسید که از لحاظ آماری معنادار بود(۰۱۶/۰ p= ). دربررسی وضعیت رضایت مراجعین کارکنان آموزش دیده با شیوه سخنرانی ،میزان رضایت کامل از ۸/۲۹ درصد قبل از مداخله به ۳/۸۱ درصد بعداز مداخله رسیده است که این اختلاف آماری با (۰۰۰۱/۰ p< ) معنی داربود.
نتیجه گیری : نتا یج حاصل بیانگر آن است که آموزش مهارتهای ارتباطی به کارکنان بهداشت خانواده بر رضایت مندی مراجعین تاثیر مثبت داشته است و آموزش سخنرانی تاثیر بسیار بیشتری داشته است .بنابراین پیشنهاد می شود برای افزایش رضایت مندی مراجعین و در نتیجه ارتقای نتایج مفید خدمات بهداشتی، دوره های آموزشی مهارتهای ارتباطی جهت کارکنان برگزار گردد.
محمدعلی مروتی شریف آباد، الهام علیزاده مرادکندی، حسن مظفری خسروی، حسین فلاح زاده، مرضیه مومنی سروستانی،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۱ )
چکیده
سابقه و اهداف: عدم آگاهی تغذیه ای و در نتیجه عملکرد نامناسب باعث مشکلاتی از قبیل سوء تغذیه و ابتلا به بیماری ها می شود . مطالعات اندکی در زمینه تأثیر روشهای مختلف آموزش تغذیه بر آگاهی، نگرش و شاخص های تغذیه ای زنان انجام گرفته است. لذا این پژوهش با هدف مقایسه تاثیر آموزش توسط همتایان و پرسنل بهداشتی بر آگاهی، نگرش و شاخصهای تغذیه ای زنان انجام شد.
روش بررسی: در این پژوهش نیمه تجربی، ۱۰۸ نفر از زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهرستان ارومیه در تحقیق وارد. از بین مراکز بهداشتی درمانی شهرستان ارومیه ۴ مرکز به طور تصادفی انتخاب گردید که دو مرکز به آموزش از طریق همتا و دو مرکز به آموزش از طریق پرسنل بهداشتی اختصاص داده شد. از بین زنان ۳۵-۱۸ تحت پوشش مراکز منتخب، تعداد ۲۷ نفر به طور تصادفی، در تحقیق وارد شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه از پیش ساخته شده ای بود که روایی و پایایی آن مورد تایید قرار گرفته بود. ابتدا از هر دو گروه پیش آزمون به عمل آمد. در گروه آموزش توسط همتایان در هر مرکز ۲ نفر از کسانی که بالاترین نمره را کسب نمودند، به عنوان آموزش دهنده همتا انتخاب شدند. گروه همتایان توسط آموزش دهنده های همتا وگروه پرسنل توسط پرسنل بهداشتی ۴ جلسه آموزشی ۲ساعته را دریافت کردند,۶ هفته پس از پایان جلسات آموزشی پس آزمون به عمل آمد. تجزیه وتحلیل آماری با استفاده از آزمون T مستقل و T زوجی انجام شد.
یافته ها: قبل از انجام مداخله میانگین نمرات آگاهی، نگرش و شاخصهای جهانی تغذیه( Global Dietary Index )، مصرف چربی( Fat Consumption Index ) و مصرف گوشت( Meat Consumption Index ) در گروه پرسنل بهداشتی به ترتیب ۴۸/۲۵، ۶۸/۶، ۷۷/۷، ۳۸/۵، ۱۱/۲ ودر گروه همتایان ۳۸/۳۰، ۲۰/۸، ۷۸/۷، ۷۵/۵، ۳۳/۲بود که پس از انجام مداخله آموزشی در گروه پرسنل بهداشتی به ترتیب به ۸۳/۳۱، ۸۸/۸، ۲۵/۷، ۹/۴، ۲ ودر گروه همتایان به ۴/۳۴، ۴/۱۵، ۳۳/۵، ۶۲/۳، ۸۵/۰ تغییر یافت. اختلاف معنی دار آماری بین میانگین نمره آگاهی، نگرش و شاخصهای تغذیه ای دو گروه بعد از آموزش وجود داشت، افزایش میانگین نمرات آگاهی افراد گروه آموزشی پرسنل بیشتر از گروه آموزشی همتایان بود. همچنین میانگین نمره نگرش در گروه همتا بعد از مداخله به طور معنی داری بیش از گروه پرسنل افزایش یافت و نیز بهبود شاخصهای جهانی تغذیه، مصرف چربی و مصرف گوشت در گروه آموزشی همتا بعد از مداخله به طور معنی داری بیش از گروه پرسنل بود.
نتیجه گیری: افزایش بیشتر نمرات آگاهی در گروه پرسنل می تواند نشان دهنده ضعف همتایان در ارائه مطالب نظری وعلمی باشد. اثربخشی آموزش تغذیه بمنظور بهبود شاخصهای تغذیهای و نگرش در زنان توسط همتایان بیشتر از پرسنل بهداشتی است، لذا پیشنهاد می گردد این شیوه آموزشی، بخصوص در آموزش تغذیه بیشتر مورد استفاده قرار گیرد.
مرجان سالاری، هادی معاضد، فریدون رادمنش،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۱ )
چکیده
سابقه و اهداف: مکانیابی جایگاههای مناسب دفن پسماند از اقدامات مهم در فرآیند مدیریت جامع پسماندهای جامد شهری است. در فرآیند مکانیابی میبایست معیارهای مختلفی مورد ملاحظه قرار گیرند. بنابراین کاربرد روشهایی که قادر به تامین معیارهای مورد نظر باشند، ضروری است.
روش بررسی: این تحقیق با هدف مکانیابی زیست محیطی محل دفن پسماندهای شهر شیراز با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی، منطق فازی و بهرهگیری از نرم افزار Expert Choice انجام گرفته است. به همین منظور، در مرحله اول، عوامل موثر در مکان یابی محل دفن مواد زاید شناسایی شدند. سپس با رقومی کردن و وزندهی ۱۹ لایه بر اساس استانداردهای موجود در نهایت نسبت توافق ( CR ) محاسبه میشود، اگر نسبت توافق کمتر از ۱/۰ بدست آید مقایسات زوجی صحیح و وزنهای محاسبه شده قابل استفاده میباشد.
یافته ها: در این پژوهش با استفاده از دادههایی چون فاصله از محدوده قانونی شهر، فاصله از جاده، فرودگاه، کاربری اراضی، قابلیت اراضی، عوارض مصنوع (روستا، تاسیسات و تجهیزات شهری، معادن، ...)، گسل، روند توسعه فیزیکی شهر شیراز، آبهای سطحی، جهت باد، تراکم جمعیتی، خاکشناسی، هیپستومتریک (طبقات ارتفاعی)، شیب، جهت شیب، پوشش گیاهی، تیپ اراضی، زمین شناسی،.... اطلاعات و نقشهها از طریق مدلهای مختلف بر اساس مدل منطقی ( AHP-Fuzzy ) تلفیق شدند.
نتیجه گیری: در نهایت بعد از ژئورفرنس نمودن این دادهها و مدلها با تصاویر ماهورهای در نهایت منطقهای در شعاع ۱۹ کیلومتری شهر شیراز با ۲۷۲ هکتار مساحت در محدوده شمال که دارای توان پذیرش پسماند به وزن بیش از هزار تن در هر روز به مدت ۱۵ سال را دارا می باشد، مکان گزینی گردید.
ناصر حاتم زاده، مهین نظری، لیلا قهرمانی،
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( ۱۱-۱۳۹۱ )
چکیده
سابقه و اهداف: حوادث ترافیکی در ایران همواره بیشترین میزان مرگ و میر را به دنبال داشته است و یکی از مهمترین علل مرگ و میرها در حین تصادفات رانندگی نبستن کمربند ایمنی میباشد، بطوریکه ۶۳ درصد از مرگها را به آن نسبت میدهند. شواهد محکمی در مورد موثر بودن رویکرد استفاده از کمربند ایمنی در کاهش شدت بروز حوادث ترافیکی وجود دارد. ارائه برنامههای آموزشی مبتنی بر مبانی تئوریک مهمترین محور برنامههای آموزش بهداشت است. هدف از انجام مطالعه حاضر بررسی تاثیر اجرای برنامه آموزشی مبتنی بر مدل اعتقاد بهداشتی به منظور ارتقای استفاده از کمربند ایمنی در بین رانندگان بود.
روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه مداخلهای نیمه تجربی بود که در بین کارکنان مراکز بهداشت شهرستان اهواز که دارای خودروی سواری بودند، انجام گرفت. بدین منظور به طور تصادفی از مرکز بهداشت شرق ۸۰ نفر در گروه مداخله و مرکز بهداشت غرب ۷۳ نفر در گروه شاهد وارد مطالعه شدند و به مدت دو ماه مورد پیگیری قرار گرفتند. پس از انجام ارزشیابی تشخیصی اقدام به مداخله آموزشی گردید. داده های حاصل از این پژوهش با استفاده از پرسشنامه محقق ساز، که پایایی آن با انجام یک مطالعه پایلوت توسط آزمون ضریب آلفا کرونباخ و روایی آن نیز با نظر کارشناسان مربوطه حاصل شده بود، به روش خودگزارش دهی، جمع آوری و سپس توسط نرم افزار آماری SPSS ویرایش هفدهم مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: قبل از مداخله دو گروه از نظر متغیرهای زمینهای یکسان بودند و بین سازههای مدل در دو گروه اختلاف معناداری مشاهده نشد. ولی بعد از اجرای برنامه آموزشی اختلاف معناداری برای افزایش میانگین نمره سازههای مدل اعتقاد بهداشتی و رفتار استفاده از کمربند ایمنی در بین گروه مداخله وجود داشت (۰۵/۰ > P )، اما در گروه شاهد اینگونه نبود. همچنین ارتباط معناداری بین بهره گیری از برنامه آموزشی و سازه راهنما برای عمل در بین هر دو گروه مشاهده شد.
نتیجه گیری: نتایج نشان دهنده ارتقاء سازههای مدل اعتقاد بهداشتی و رفتار در استفاده از کمربند ایمنی بعد از اتمام برنامه آموزشی در بین گروه مداخله میباشد که نشان از موثر بودن آموزشهای مبتنی بر مدل اعتقاد بهداشتی می باشد.
عباسعلی رمضانی، عبید ا... فرجی، محمود فاطمی، مریم سلوکی،
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( ۱۱-۱۳۹۱ )
چکیده
سابقه و اهداف: با آغاز زندگی مشترک، زوجین نیازمند اطلاعات مناسب و دقیق در زمینه جنبه های گوناگون بهداشت باروری می باشند.لذا این مطالعه به منظور تعیین تاثیر برنامه آموزش و مشاوره قبل از ازدواج بر آگاهی و نگرش زوجین نسبت به بهداشت باروری طراحی و اجرا گردید.
روش بررسی: دراین مطالعه نیمه تجربی ، تعداد ۲۵۰ زوج شرکت کننده در کلاسهای مشاوره قبل از ازدواج مرکز مشاوره سلامت شهرستان زابل در سال ۱۳۸۸ با استفاده از روش نمونه گیری غیر احتما لی آسان ا نتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند.ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه خود ساخته شامل سه بخش اطلاعات فردی ،آگاهی و نگرش بود که در قبل و بعد از آموزش تکمیل گردید . برای انجام مداخله و برنامه آموزشی از کارشناسان بهداشت عمومی استفاده گردید.داده ها پس از جمع آوری با استفاده از آمار توصیفی و آزمونهای آماری t زوج شده و t مستقل ،آنالیز واریانس یک طرفه و X۲ مورد تجزیه قرار گرفت .
یافته ها :میانگین سنی افراد مورد مطالعه ۸۹۹/۳ ± ۷۸/۲۱ سال بود. میانگین نمره آگاهی و نگرش افراد مورد مطالعه به ترتیب در قبل و بعد از آموزش از ۴۴/۲ ± ۸۵/۵ به ۸۷/۲ ± ۹۲/۸ واز ۷۵/۱ ± ۲۵/۱۰ به ۷۱ /۱ ± ۱۲/۱۱ افزایش پیدا کرد(۰۵/۰ ≥ p ). مقایسه تغییرات آگاهی و نگرش در قبل و بعد از آموزش افراد مورد مطالعه بر حسب هریک از متغیر های جنس،شغل و سطح تحصیلات.اختلاف آماری معنی داری را نشان داد(۰۵/۰ ≥ p ).
نتیجه گیری: هر چند برنامه آموزش و مشاوره قبل از ازدواج نسبتا بر آگاهی و نگرش زوجین تاثیر دارد ولی این برنامه ها نیاز به اصلاح اساسی دارد و مهمترین اصل در ارتقای کیفیت این برنامه ها انتخاب یک محتوی آموزشی فراگیر بر اساس نیازسنجی آموزشی و مشکلات اساسی زوجین قبل از ازدواج و اختصاص زمان بیشتری به این کلاسها می باشد .
شیدوش دولتشاهی، محمد احمدیان، سهیلا رشادت، فرشاد ندری، نادر رجبی گیلان،
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۱ )
چکیده
سابقه و اهداف: به علت دفع پساب های صنعتی به محیط های دریایی، مقدار زمینه فلزات سنگین و تجمع زیستی آنها در بدن موجودات دریایی از جمله ماهی ها رو به افزایش است. از این رو بررسی میزان فلزات سنگین در بدن ماهی ها که مورد استفاده غذایی انسان قرار می گیرند امری ضروری می نماید.
روش بررسی: در این مطالعه به منظور برآورد میزان جیوه در تن های ماهی عرضه شده در فروشگاههای مواد غذایی کرمان، تعداد ۷۰ نمونه تن ماهی تهیه و مقدار جیوه آنها با استفاده از دستگاه ICP-OES تعیین شد. مقدار جیوه در نمونه ها بر اساس µg g-۱ وزن مرطوب گزارش شد.
یافته ها: مقدار جیوه در ۷۰ نمونه تن ماهی مورد بررسی از مقادیر ۰۷/۰ ± ۱/۰ تا µg g-۱ ۲/۰ ± ۵۴/۰ متغیر و میزان متوسط آن برابر با µg g-۱ ۲۹/۰ بود. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که ۸۰ درصد نمونه های تن ماهی (۸ نوع) از ناحیه خلیج فارس ایران دارای میانگین مقادیر جیوه کمتر و ۲۰ درصد (۲ نوع) دارای میانگین مقادیر بالاتر از رهنمود های پیشنهادی WHO و FAO می باشند.
نتیجه گیری: نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که بیشتر تن ماهی های عرضه شده در فروشگاههای کرمان دارای میانگین مقادیر کمتر از رهنمودهای سازمان جهانی بهداشت و سازمان غذا و داروی آمریکا یعنی میزان µg g-۱ ۵/۰ می باشند ولی در ۲ نمونه میانگین مقادیر بالاتر از رهنمودهای مذکور بود. در این زمینه بایستی تمهیدات لازم برای پایش مقادیر جیوه در تن ماهی های تولیدی در کشور و ملزوم نمودن کارخانجات تولیدی به پایش مقادیر جیوه و همچنین تدوین استانداردهای لازم برای پایش این فلز سنگین خطرناک در مواد غذایی اندیشیده شود.
سید سعید مظلومی محمودآباد، حسین خانی، فاطمه کاسب، حسین فلاح زاده ،
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۱ )
چکیده
سابقه و اهداف: بیماری های قلبی و عروقی یکی از علل عمده مرگ و میر در سطح جهان بوده و به عنوان اولین عامل مرگ، یک سوم کل مرگ و میرها درجهان را به خود اختصاص میدهد. این بیماریها علاوه بر مرگ و میر بالا، عوارض قابل توجهی را نیز به جا میگذارند جهت پیشگیری از بیماریهای قلبی و عروقی نیاز به اجرای برنامه های آموزش میباشد یکی از عاملهای بالقوه جهت بالابردن آگاهی، نگرش و عملکرد مادران، رابطان بهداشتی میباشند. هدف از این مطالعه تعیین تاثیر آموزش رابطین زن برآگاهی و نگرش و عملکرد مادران میباشد.
روش بررسی: این مطالعه کار آزمایی بالینی از نوع قبل و بعد میباشد و بر روی ۳۱۰ نفر از مادران که توسط رابطین بهداشتی آموزش دیده اند انجام شده است. مادران و رابطین بصورت تصادفی انتخاب شدند. ۶ ماه پس از اجرای برنامه آموزشی رابطین،تاثیر آموزش بر روی مادران سنجیده شد. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار،۱۶ SPSSاستفاده شد. از آمار های توصیفی جهت خلاصه سازی اطلاعات و آزمون تی زوجی و همبستگی پیرسون جهت تجزیه وتحلیل داده ها استفاده گردید.
یافتهها: نتایج پژوهش نشان میدهد که میانگین نمره آگاهی مادران قبل از اجرای برنامه آموزشی از ۳۸ نمره۸/۵ ±۴/۲۶ (۴/۶۹%) بود که با اجرای برنامه آموزشی به۳/۴± ۲/۳۱ (۱/۸۲%)رسید (۰۰۰/۰ =P). میانگین نمره نگرش مادران از۳۰ نمره قبل از آموزش ۳/۴± ۲/۲۴ ( ۶/۸۰%) بود که بعد ازآموزش توسط رابطین بهداشتی به ۸/۴±۶/۲۷ (۹۲%) رسید که رابطه معنی داری را نشان می دهد (۰۰۰/۰ =P)میانگین نمره عملکرد مادران مورد مطالعه قبل از آموزش از ۴۰ نمره ۹/۲± ۷/۱۴ (۷/۳۷%) بود که با اجرای برنامه آموزشی به ۸/۲± ۲/۱۷ (۱/۴۴%) رسیده است و نتیجه آزمون T زوج با ۰۰۰/۰P = رابطه معنی داری را نشان میدهد.
نتیجه گیری: در این پژوهش تاثیر آموزش رابطین بر مادران به ترتیب ۷/۱۲% افزایش درآگاهی، ۴/۱۱% افزایش در نگرش و ۴/۶% افزایش در عملکرد مادران مشاهده شده که بنظر میرسد جهت تغییر بیشتر در زمینه افزایش عملکرد مطالعات بیشتری مورد نیاز است.
این مقاله حاصل از پایان نامه دانشجوی کارشناسی ارشد آموزش بهداشت دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی می باشد.
محمد علی مروتی شریف آباد، سعیده نوروزی، صدیقه لایقی، علی نوروزی،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه : سرطان دهانه رحم دومین سرطان شایع بعد از سرطان پستان در دنیا میباشد. ترغیب زنان جامعه به شرکت در برنامههای غربالگری سرطان دهانه رحم موجب تشخیص، درمان به موقع و کاهش عوارض و مرگ ناشی از این بیماری میگردد. الگوی اعتقاد بهداشتی، به عنوان یک الگوی اکتشافی جهت ارزیابی اینکه چرا افراد از خدمات پیشگیرانه استفاده نمی کنند در تحقیقات متعددی بکار گرفته شده است. هدف از این مطالعه تعیین کاربرد الگوی اعتقاد بهداشتی در انجام غربالگری سرطان دهانه رحم در زنان ۲۰ تا ۶۵ ساله شهرستان لردگان استان چهار محال بختیاری بود.
روش بررسی : این مطالعه توصیفی تحلیلی بصورت مقطعی بر روی زنان ۲۰ تا ۶۵ ساله شهرستان لردگان انجام شد. تعداد نمونه ۳۰۰ زن ازدواج کرده بودند که به صورت تصادفی خوشهای انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامهای بود که از زیر مقیاسهای اطلاعات شخصی، آگاهی، حساسیت درک شده، شدت درک شده، منافع درک شده، موانع درک شده و راهنما برای عمل تشکیل شده بود. برای اندازه گیری اعتبار پرسشنامه از روش اعتبار محتوا و پایایی آن از آزمون- بازآزمون استفاده شد. تجزیه تحلیل دادهها توسط نرم افزار SPSS نسخه ۵/۱۱ و با استفاده از شاخصهای مرکزی و پراکندگی، ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون لوجستیک، رگرسیون خطی و آنالیز واریانس صورت گرفت.
یافتهها :میانگین نمره آگاهی ۷۵/۲±۱۲/۷، حساسیت درک شده ۰۹/۱±۴۵/۳، شدت درک شده ۴۵/۱±۹۲/۵، منافع درک شده ۲۲/۱±۳۳/۲، موانع درک شده ۶۰/۳±۱۴/۱۴ و راهنما برای عمل ۰۵/۱±۰۴/۱ بود. تنها ۳۷ درصد از افراد مورد مطالعه گزارش نمودند که تابحال تست پاپ اسمیر را انجام دادهاند. میانگین تعداد دفعات انجام تست پاپ اسمیر در این افراد ۰۱/۱±۵۸/۰ بدست آمد. بر اساس نتایج آنالیز رگرسیون لوجستیک فقط آگاهی(۰۱۷/۰ p= ) و موانع درک شده (۰۲۵/۰ p= ) به طور معنی داری انجام تست پاپ اسمیر را پیش بینی نمودند، بعلاوه منافع درک شده به طور معنی داری تعداد دفعات انجام تست پاپ اسمیر را پیش بینی نمود (۰۴/۰ p= ).
نتیجه گیری : نظر به اینکه بخش محدودی از سازههای الگوی اعتقاد بهداشتی دفعات و یا انجام تست پاپ اسمیر را پیش بینی نمودند میتوان نتیجه گیری کرد که الگوی فوق در تبیین رفتار غربالگری سرطان دهانه رحم چندان کارآمد نبوده و پیشنهاد میگردد که کارآمدی سایر الگوهای آموزشی در پیش بینی این رفتار مورد بررسی قرار گیرد. بعلاوه سازههای موانع درک شده، منافع درک شده و آگاهی در برنامه ریزیهای مداخلهای مورد توجه بیشتری قرار گیرند .
سید سعید مظلومی محمود آباد، سعیده نوروزی، علی نوروزی، اقدس حاجی زاده، اعظم زارع،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه: بلوغ فرایند رشدی مهم و مرحله ای از زندگی می باشد. دختران نیازهای مراقبتی بهداشتی متعددی دارند و باید در مورد موضوعات خاص خودشان مورد توجه قرار گیرند. بهداشت بلوغ منجر به حفظ و ارتقاء سلامت روانی، جسمی و عاطفی فرد می شود. این مطالعه با هدف بررسی بکارگیری الگوی اعتقاد بهداشتی در اتخاذ رفتارهای پیشگیری و کنترل کننده ی بهداشت بلوغ در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهرستان اردکان انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه بصورت کارآزمایی بالینی تصادفی از نوع مداخله ای و غیر مداخله ای انجام پذیرفت. جامعه مورد بررسی، دانش آموزان مقطع اول متوسطه شهرستان اردکان و نمونه گیری به صورت تصادفی خوشه ای بود. تعداد نمونه با توجه به نتایج مطالعات مشابه ۱۲۰ نفر تخمین زده شد. داده ها به وسیله پرسشنامه پیش ساخته جمع آوری گردید برای اندازه گیری اعتبار پرسشنامه از روش اعتبار محتوی و پایایی از طریق آزمون مجدد استفاده شد و داده ها توسط نرم افزار SPSS و با استفاده از شاخص های مرکزی و پراکندگی، تی زوجی، تی مستقل، کای اسکوئر، ضریب همبستگی اسپیرمن و آنالیز واریانس تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: بعد از مداخله، میانگین نمره آگاهی، سازه های الگوی اعتقاد بهداشتی و رفتار در گروه مداخله و غیر مداخله تفاوت معنی دار آماری داشت، ولی در میانگین نمره راهنمای عمل، اختلاف معنی دار مشاهده نشد. بین میانگین نمره آگاهی، سازه های الگوی اعتقاد بهداشتی و رفتار قبل و بعد از مداخله آموزشی در گروه شاهد اختلاف معنی دار آماری وجود داشت(۰۰/۰ p= )، اما بین میانگین نمره حساسیت درک شده، راهنمایی برای عمل، اختلاف معنی دار مشاهده نشد. همچنین بین میانگین نمره آگاهی، سازه های الگوی اعتقاد بهداشتی و رفتار قبل و بعد از مداخله آموزشی در گروه مورد اختلاف معنی دار آماری مشاهده شد(۰۰/۰ p= ).
بحث و نتیجه گیری : یافته های این بررسی تاثیر و کارایی مدل اعتقاد بهداشتی را در اتخاذ رفتارهای پیشگیری و کنترل کننده در دختران سنین بلوغ، درباره بهداشت این دوران راتایید می کند.
محمد حسین باقیانی مقدم، داوود شجاعی زاده، اعظم محمدلو، حسین فلاح زاده، محمد رنجبری،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه :عفونت ادراری دومین عفونت شایع در کودکان است . در سال اول زندگی شیوع آن در پسران بیشتر بوده و بعد از آن در تمام دوران کودکی در دختران بیشتر است. از عوارض حاصل از عفونت ادراری، پرفشاری خون، کاهش عملکرد کلیه، پروتئین اوری و در نهایت بیماری های کلیوی می باشد .
روش بررسی :مطالعه حاضر به صورت توصیفی تحلیلی بر روی ۱۳۸ نفر ازمادران دارای دختر کمتر از ۶ سال در سال ۹۱-۱۳۹۰ انجام گرفت.اطلاعات توسط پرسشنامه وبصورت تصادفی جمع آوری گردید وبا استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که نمره آگاهی تنها در۹/۲% موارد مطلوب بود. حساسیت درک شده در ۷/۵۸% موارد ، شدت درک شده در ۷/۶۶% موارد، موانع درک شده در ۲/۶۵% موارد ،مطلوب گزارش گردید . بین حساسیت ، شدت ،رفتار و خودکارآمدی همبستگی مستقیم وجود داشت .همچنین بین شدت،تهدید ، راهنمای عمل و خودکارآمدی،بعلاوه بین شدت و خودکارآمدی و بین راهنمای عمل،رفتار و خودکارآمدی و بین رفتارو خودکارآمدی همبستگی مستقیم وجود داشت و بین موانع، حساسیت،منافع،شدت،راهنمای عمل و خودکارآمدی همبستگی معکوس معنی داری وجود داشت و بین شدت و سن مادر، بین تهدید و شدت، بین رفتار وخودکارآمدی و تعداد فرزندان، بین رفتار و وضعیت اشتغال مادر ،بین راهنمای عمل و خودکارآمدی و میزان درآمد خانواده وبین راهنمای عمل، رفتارو خودکارآمدی با سابقه ابتلای کودک به عفونت ادراری ، رابطه معنی داری مشاهده شد.
نتیجه گیری: با توجه به میزان نمرا ت حاصل از سازه ها،پیشنهاد می شود تا برنامه های آموزشی مبتنی برالگوی اعتقاد بهداشتی به منظور بهبود رفتارهای پیشگیری کننده از عفونت ادراری صورت گیرد.
سیدکاظم کاظمینی، فاطمه اولیاء،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه : هپاتیت ب یکی از مهمترین مشکلات بهداشتی است در دنیا بیش از ۴۰۰میلیون نفر با این ویروس به حالت ناقل یا بیمار آلوده اند.پرسنل بهداشتی در خطر ابتلای بیشتری برای بیماریهای منتقله از راه خون شامل هپاتیت ب می باشند .هدف از این مطالعه تعیین میزان آنتی بادی HBS بین پرسنل بهداشتی بیمارستان سوانح سوختگی شهید صدوقی یزد می باشد.
روش بررسی:این مطالعه توصیفی مقطعی شامل ۵۲ نفر از پرسنل واکسینه شده بیمارستان مذکور بود . آنتی بادی HBS توسط روش الیزا بر روی نمونه های خون سنجیده شد. تیتر بیش از ml / Iu ۱۰ بعنوان نتیجه مثبت در نظر گرفته شد. داده ها با استفاده از نرم افزار(۱۶) SPSS و آنالیز داده های توصیفی و تست دقیق فیشر مورد ارزیابی واقع شد.
یافته ها : از بین ۵۲ پرسنل واکسینه شده ، ۴/۹۰% افراد تیتر مثبت و ۶/۹% تیتر منفی داشتند. زنان تیتر بالاتری نسبت به مردان داشتند،( ۹۶% در برابر ۲/۸۵%) ارتباط آماری بین سن ، جنس ، نظم بین نوبت های واکسیناسیون و تیتر آنتی بادی HBS معنی دار نبود. ( ۵ ۰/۰ > P ) اما ارتباط بین مدت زمان گذشتن از آخرین نوبت واکسن و تیتر آنتی بادی معنی دار بود ( ۴۶ ۰/۰ = P ).
نتیجه گیری: ۹۰% پرسنل بیمارستان علیه ویروس هپاتیت ب ایمنی داشتند نظر به اهمیت پرسنل بهداشتی در انتقال عفونتهای منتقله از راه خون ، تزریق دوز یاد آور واکسن هپاتیت ب باید به افرادی که تیتر آنتی بادی آنها قابل قبول نیست انجام شود.
شایسته شیرزادی، داود شجاعی زاده، محمدحسین تقدیسی، آغافاطمه حسینی، پریناز دشمن گیر،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه: سازمان جهانی بهداشت نیازهای آموزشی زنان و دختران را به عنوان یک اولویت مشخص کرده است، بنابراین ضرورت انجام مطالعه پیرامون بهداشت نوجوان و نقطه عطف آن یعنی بهداشت بلوغ دختران، امری بدیهی است.این پژوهش با هدف تعیین تاثیر آموزش از طریق بحث گروهی بر ارتقاء آگاهی بهداشت بلوغ جسمی دختران نوجوان ساکن مراکز شبانه روزی بهزیستی شهر تهران انجام گرفت.
روش بررسی: پژوهش حاضر یک مطالعه مداخله ای نیمه تجربی (یک گروهی) می باشد، این مطالعه روی دختران ۱۹-۱۲ سال ساکن مراکز شبانه روزی بهزیستی شهر تهران انجام شد، همه افراد واجد شرایط(۶۱ نفر) وارد مطالعه شدند. ابزارگردآوری اطلاعات پرسشنامه شامل دو قسمت خصوصیات دموگرافیک و سوالات آگاهی در خصوص بهداشت بلوغ جسمی بود که قبل و یک ماه پس از مداخله تکمیل گردید. مداخله آموزشی به مدت ۳ ماه انجام گرفت، اطلاعات حاصل جمع آوری و توسط نرم افزار ۱۶ SPSS با استفاده از آزمون آماری ویلکاکسون مقایسه شدند.
یافته ها: پس از مداخله آموزشی در مقایسه با قبل از آن میانگین نمره آگاهی از ۷/۴ ± ۸۵/۱۲ به ۱۷/۲ ± ۰۱/۲۲ افزایش یافت که با توجه به نتایج آزمون آماری ویلکاکسون این تغییر نمره از لحاظ آماری معنی دار بود(۰۰۱/۰ P < ).
نتیجه گیری: مداخله آموزشی از طریق بحث گروهی تاثیر مثبتی در بهبود آگاهی افراد مورد مطالعه در خصوص بهداشت بلوغ جسمی داشت، لذا شایسته است از این روش در آموزش مسائل مربوط به دوران بلوغ دختران نوجوان بهره گرفته شود.
بابک معینی، ارسلان قادری، سیدمحمدمهدی هزاوه ای، حمید اله وردی پور، عباس مقیم بیگی، فرزاد جلیلیان،
دوره ۱۲، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه : مشکلات بهداشت دهان و دندان یکی از مهم ترین مشکلات بهداشتی شایع در سنین مدرسه می باشد. متاسفانه روش های رایج آموزش بهداشت در مدارس در زمینه کنترل این مشکلات موفقیت زیادی نداشته اند. لذا با توجه به اهمیت موضوع پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان کارآیی روش آموزشی کودک به کودک در مقایسه با روش مربی به کودک بر مبنای مدل اعتقاد بهداشتی به منظور ارتقاء بهداشت دهان و دندان در دانش آموزان مدارس پسرانه ابتدایی شهر سنندج انجام شده است.
روش بررسی : این پژوهش یک مطالعه مداخله ای نیمه تجربی می باشد. بدین منظور سه مدرسه از میان مدارس پسرانه ابتدایی شهر سنندج به روش تصادفی انتخاب گردیدند و سپس یک مدرسه به عنوان گروه کودک به کودک (۳۰ نفر ) و یک مدرسه به عنوان گروه مربی به کودک (۳۰ نفر) و یک مدرسه نیز به عنوان گروه شاهد (۳۰ نفر) در نظر گرفته شد. شرکت کنندگان قبل و ۲ ماه پس از انجام مداخله آموزشی با تکمیل پرسشنامه مورد بررسی قرار گرفتند. پس از انجام ارزشیابی تشخیصی، مداخله آموزشی بر اساس مدل اعتقادبهداشتی در زمینه آگاهی از بهداشت دهان و دندان و نحوه استفاده از مسواک در بین دانش آموزان صورت گرفت. استراتژی اصلی ارتباطی بکار رفته در پژوهش استفاده از گروه همسالان بود.
یافته ها: نتایج بدست آمده نشان می دهد که بعد از انجام مداخله آموزشی گروه کودک به کودک اختلاف معنی داری در زمینه نمره آگاهی (۷۲۶/۰= P )، حساسیت درک شده (۷۸۵/۰ = P )، منافع در ک شده (۸۹۸/۰= P )، موانع درک شده (۹۵/۰= P- ) وراهنمای عمل (۹۵/۰= P ) با گروه مربی به کودک ندارد. اما در زمینه شدت درک شده (۰۰۲/۰= P ) و بهبود عملکرد(افزایش استفاده ازمسواک) (۰۰۷/۰= P ) بهتر عمل نموده است.
نتیجه گیر ی:نتایج این پژوهش نشان می دهدکه در زمینه ارتقاء بهداشت دهان و دندان و افزایش استفاده از مسواک، گروه کودک به کودک با عملکردی نزدیک به گروه مربی به کودک موفقیت چشمگیری داشته است بنا بر این با توجه به توان بالقوه دانش آموزان در آموزش همسالان، استفاده از رویکرد آموزشی کودک به کودک در برنامه های آموزش بهداشت توصیه می شود.
عبدالکاظم نیسی، فرامرز صیادی، مرتضی منصوریان، زینب شفیعیان، هادی رحیم زاده برزکی، مصطفی قربانی، عزیز رضاپور، حمید آسایش،
دوره ۱۲، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه: اپیدمی اسهال هر ساله در اکثر نقاط جهان به ویژه کشورهای در حال توسعه اتفاق می افتد. این مطالعه با هدف بررسی عوامل محیطی موثر بر بروز اسهال در شهرستان تنگستان استان بوشهر در سال ۱۳۹۰ انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه از نوع مورد – شاهد بود. داده بوسیله چک لیست جمع آوری گردید. ۲۶۲ نفر در گروه مورد که دارای بیماری اسهال بودند و ۲۶۲ نفر در گروه شاهد چک لیست را تکمیل کردند. پس از تکمیل و جمع آوری چک لیست ها برای آنالیز به نرم افزار آماری spss وارد شدند و بوسیله آمار توصیفی و رگرسیون لجستیک مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: میانگین سنی شرکت کنندگان ۷۱/۲۴ سال ، منبع آب آشامیدنی ۷/۱۷ درصد آب انبار بود، ۴/۶۳ درصد در مناطق روستایی ساکن بودند. ۸/۶۶ درصد از شرکت کنندگان سبزی مصرفی را فقط با آب شستشو داده بودند،۶/۹۹درصد فاضلاب آنها بصورت بهداشتی دفع می شد و ۹/۶ درصد توالت غیر بهداشتی داشتند. رگرسیون لجستیک نشان داد نوع مخزن آب شرب، نوع غذا و سبزی مصرفی و وجود حشرات ناقل در محل زندگی به ترتیب ۲۰/۱ ،۹۳/۲ و ۱۸/۲ و ۳۵/۲ برابر شانس ابتلا به بیماری اسهال را در گروه مورد نسبت به گروه شاهد بیشتر می کنند.
نتیجه گیری: با توجه به نقش تعیین کننده محیط زیست در بروز بیماری اسهال بخصوص در فصول گرم سال دادن آموزش های بهداشتی به مردم مخصوصا کسانی که در زمینه تهیه و توزیع مواد غذایی نقش دارند همچنین کلر زنی آب انبار ها می تواند در کنترل بیماری اسهال کمک کننده باشد.
محمدتقی قانعیان، محمدحسن احرامپوش، محمد فرساد، محبوبه دهواری،
دوره ۱۲، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه: کشتارگاه به عنوان محلی جهت تأمین منبع غذایی اساسی برای انسانها، نقش مهمی را در سلامت اجتماع ایفا می کند. در صورتی که اصول بهداشتی درکشتارگاهها رعایت نشود، افراد مصرف کننده گوشت ممکن است به بیماریهای مختلف مبتلا شوند. باتوجه به اهمیت موضوع، مطالعه حاضر با هدف تعیین وضعیت بهداشتی کشتارگاه های استان یزد انجام شد.
روش بررسی: دراین مطالعه توصیفی- تحلیلی،۱۴ کشتارگاه استان یزد به روش سرشماری موردبررسی قرارگرفتند. باتوجه به اهداف تحقیق، پرسشنامه ای جهت بررسی وضعیت بهداشتی کشتارگاههای دام و طیور تهیه شد. برای پاسخ دادن به هرسؤال سه گزینه شامل"مطلوب "،" نامطلوب " و"متوسط" درنظرگرفته شده بود. سپس دو نفراز کارشناسان بهداشت محیط طی ۴ جلسه آموزش های لازم در خصوص چگونگی امتیازدهی به هرکدام ازموارد را فراگرفتند. بر حسب اهمیت موضوع به هرکدام ازآیتم هاباحضور کارشناسان بهداشت محیط وبه صورت کارگروهی و مشاوره ای امتیاز لازم داده شد.
یافته ها: وضعیت کشتارگاه های مورد بررسی ازنظر بهداشت فردی(۷%)، امکانات موردنیاز (۴۳%)، ساختمان(۶۴,۵%)، ابزارووسایل کار(۵۷%)، دفع فاضلاب(۱۴%)، آب(۹۳%) و جمع آوری ودفع زباله(۵۷%) مطلوب بوده است.
نتیجه گیری: بطورکلی این مطالعه نشان داد که فقط کشتارگاه جدید یزد دارای استانداردهای ضروری بهداشت محیطی بوده وسایرکشتارگاه ها دارای نواقص بهداشتی متعددی هستندکه این مسأله توجه ودقت بیشتری را درجهت بهبود و ارتقای وضعیت بهداشتی کشتارگاهها ازسوی مسئولین ذیربط را می طلبد.
کامران حاجی نبی، لیلا ریاحی، فرشاد توکلی،
دوره ۱۲، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه: تولد سالانه بیش از یک میلیون کودک درکشور ما دلیلی بسیار محکم برای پرداختن به جنبه های جسمی و روانی تامین سلامت کودک است. این پژوهش با هدف بررسی ارتباط بین اجرای برنامه ادغام یافته کودک سالم باشاخص های کودکان در شبکه بهداشت و درمان شهرستان نور به منظور اصلاح برنامه و کمک به بهبود سلامت کودکان انجام پذیرفت.
روشبررسی : پژوهش حاضر مقطعی می باشد که در فاصله زمانی سال های ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۰ به جزسال ۱۳۸۸که سال اجرای برنامه بود، انجام پذیرفت. آمار مرتبط با برنامه ادغام یافته کودک سالم در شبکه بهداشت و درمان شهرستان نور گردآوری شد . ابزار گردآوری دادهها فرم جمعآوری اطلاعات ساخته پژوهشگر بود. جهت استخراج نتایج پژوهش از آزمون کلموگروف اسمیرنوف، ضریب همبستگی پیرسون و آزمون تی زوجی استفاده شد .
یافتهها : بین اجرای برنامه ادغام یافته کودک سالم و میزان مرگ ومیرکودکان زیر یکسال و زیر ۵ سال و میزان پوشش واکسیناسیون رابطه معنی داری مشاهده نشد، اما در شاخص میزان پنومونی درکودکان زیر ۵سال و میزان ارجاع کودکان به پزشک و میزان اختلال رشد کودکان و میزان حوادث، مسمومیت وسوختگی ها، رابطه معنی داری درشبکه بهداشت و درمان شهرستان نور مشاهده گردید.
نتیجهگیری: نتایج حاصله به روشنی بیانگر تاثیرمثبت اجرای برنامه ادغام یافته کودک سالم بربهبود شاخصهای اختلال رشدکودکان، میزان پنومونی و میزان ارجاع کودکان به پزشک ومیزان حوادث، مسمومیت وسوختگی ها درکودکان میباشد ولی باتوجه به نقاط ضعف شناسایی شده، با مداخلات موثر و برنامه ریزی بهترتوسط مدیران میتوان گامی در جهت بهبود برنامه و ارتقاء شاخصهای بهداشتی و ارتقاء سلامت جامعه برداشت.
سید سعید مظلومی محمودآباد، محسن میرزایی، مهدی میرزایی علویجه،
دوره ۱۲، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه: با توجه به اهمیت بهداشت و سلامت جامعه و انتقال و شیوع بسیاری از بیماریها از راه های مختلف از جمله دست اندرکاران تهیه، تولید و توزیع مواد غذایی و با توجه به برگزاری دوره های آموزش بهداشت اصناف طی دوازده سال گذشته در کشور و اهمیت ارزشیابی آن و اینکه مدل کرک پاتریک یکی از مهمترین مدل ها برای ارزشیابی دوره های آموزشی می باشد لذا این مطالعه با هدف تعیین میزان اثر بخشی دوره های آموزش بهداشت اصناف کشور مبتنی بر مدل کرک پاتریک صورت گرفت.
روش بررسی: مطالعه توصیفی حاضر از نوع مقطعی بود و در میان ۹۰۰ نفر از کسبه دارای گواهینامه بهداشت اصناف انجام گرفت. نمونه ها به صورت تصادفی از پانزده استان انتخاب شدند و مورد مصاحبه قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه مبتنی بر مدل کرک پاتریک شامل: اطلاعات زمینه ای و جمعیت شناختی با هشت سوال، ۳۵ سوال آگاهی، ۵ گویه نگرش در خصوص اهمیت برگزاری و گذراندن دوره های آموزش بهداشت اصناف، ۲۱ سوال عملکرد برحسب تعدادی از ماده های فرم آئین نامه مقررات بهداشتی اصناف و ده گویه رضایتمندی از نحوه برگزاری کلاسها بود. دادهها توسط SPSS ویرایش هجدهم و با کمک آمار توصیفی و آزمون پارامتریک تحلیلی ضریب همبستگی پیرسون در سطح معناداری ۰۵/۰ مورد آزمون قرار گرفتند.
یافتهها: میانگین سن شرکت کنندگان ۵۵/۱۳ ± ۰۳/۳۶ سال بود. حداکثر امتیاز کسب شده و بالاترین فراوانی شرکت کنندگان در هر سطح ارزشی سازه ها به ترتیب؛ آگاهی (باز پاسخ) ۱۸/۶۷ درصد و ۷/۵۹ (خوب) درصد، آگاهی (چند گزینه ای) ۷۷/۶۲ و ۸/۶۴ (متوسط) درصد، مجموع آگاهی ۰۲/۶۱ و ۸/۶۸ (متوسط) درصد، رضایتمندی ۶۲/۵۸ و ۳/۴۹ (خوب) درصد، نگرش ۵/۶۷ و ۳/۵۷ (متوسط) درصد و عملکرد ۸۰/۷۴ و ۱/۷۵ (خوب) درصد بود. افزایش میزان نگرش باعث افزایش معنادار همه متغیر های؛ آگاهی، رضایتمندی، رفتار، تعداد کلاس های شرکت شده، سن و سابقه کار شده بود.
نتیجه گیری: با توجه به مدل ارزشیابی کرک پاتریک میزان اثر بخشی دوره های آموزشی صورت گرفته در هر یک از حیطه ها در سطح « متوس ط» و « خوب » قرار گرفته است و همچنان لزوم ارتقاء سطح فرآیند آموزش و یادگیری در هر یک از سطوح آموزشی ضروری به نظر می رسد.
.
احمد حائریان، مریم مهمدی، سید سعید مظلومی محمود آباد، سولماز اکبری، داوود زارع،
دوره ۱۲، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه: دندانپزشکی جامعه نگر یکی از راهبردهای اساسی جهت ارتقای سطح سلامت دهان در جامعه محسوب می شود. این رویکرد اساساً بر دندانپزشکی پیشگیری و آموزش بهداشت با جلب مشارکت مردم جامعه تاکید دارد. رابطین بهداشت زنان داوطلبی هستند که از سال ۱۳۶۹ به صورت آزمایشی و از سال ۱۳۷۲ به صورت فراگیر با هدف ارتقاء سلامت با مراکز بهداشتی- درمانی همکاری می نمایند. هدف از این مطالعه مقایسه تاثیر آموزش بهداشت دهان و دندان ارائه شده توسط رابطین بهداشت و انترن دندانپزشکی(انترن سال اخر که تمام واحد های درسی دوره عمومی را گذرانده است) طرح جامعه نگر بر آگاهی، نگرش و عملکرد زنان خانه دار بوده است.
روش بررسی: این مطالعه یک مطالعه نیمه تجربی است.در این مطالعه ابتدا جزوه آموزشی و پرسشنامه طراحی شد. سپس رابطین بهداشت تحت آموزش قرار گرفتند. در مرحله بعد ۸۰ نفر از زنان خانه دار مراجعه کننده به مراکز بهداشتی- درمانی اکبری (صفائیه)، مرکز بهداشتی درمانی شهید دکتر رسول فرشاد با روش نمونه گیری آسان انتخاب شدند. شرکت کنندگان در این مطالعه به ۲ گروه ۴۰ نفره ( A و B ) (گروه A گروه تحت نظرانترن دندانپزشکی وگروه B گروه تحت نظر رابطین بهداشت) تقسیم شدند. زنان هر ۲ گروه معاینه شدند و شاخص پلاک آنها محاسبه شده و سپس پرسشنامه ها را تکمیل نمودند. گروه A توسط انترن دندانپزشکی و گروه B توسط رابطین بهداشت تحت آموزش قرار گرفتند. سه ماه بعد نیز مجددا پرسشنامه ها تکمیل شد و شاخص پلاک زنان خانه دار بررسی شد. داده ها با استفاده از تست های آماری Wilcoxon Signed Ranks و Mann-Whitney آنالیز شدند(۰۵/۰ P< ).
یافته ها: نتایج به دست آمده از این مطالعه نشان می دهد که بعد از آموزش بهداشت سطح آگاهی، نگرش و عملکرد در کل نمونه ها و در گروه A و B به صورت معنی داری افزایش یافت. لازم به ذکر است که شاخص پلاک در هر دو گروه کاهش معنی داری نشان داد، اما اختلاف معنی داری بین آموزش توسط انترن دندانپزشکی و رابطین بهداشت دیده نشد.
نتیجه گیری: نتایج به دست آمده نشان می دهد که تفاوت چندانی در نتایج بعد از آموزش ارائه شده توسط انترن دندانپزشکی و رابطین بهداشت دیده نمی شود. این مسئله می تواند تقویت کننده فرضیه مناسب بودن رابطین بهداشت جهت انجام آموزش های سلامت دهان باشد.
محمدحسین باقیانی مقدم، ملک ناز باقیانی مقدم، فاطمه جوزی، ناصر حاتم زاده، اکرم محراب بیک، فائزه هاشمی فرد، طاهره هاشمی فرد،
دوره ۱۲، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۲ )
چکیده
چکیده
مقدمه:زایمان بعنوان یک تجربه بحرانی در دوران زندگی زنان تلقی می شودکه دارای ابعاد جسمی،اجتماعی، فیزیولوژیک،فرهنگی و روانی می باشد. تامین، حفظ و ارتقاء سلامت مادران و نوزادان بعنوان دو گروه آسیب پذیر جامعه اهمیت ویژه ای دارد. از این رو ترویج زایمان طبیعی در تمام سطوح نظام بهداشتی و درمانی کشور بعنوان سیاستی اساسی همواره مورد توجه قرار گرفته است.
روش بررسی:مطالعه حاضر توصیفی بود که برروی ۱۳۰نفر اززنان باردارنخست زایی که درسه ماهه سوم بارداری به مراکزبهداشتی درمانی شهر یزد مراجعه کرده و به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند،در سال ۱۳۹۲ انجام شده است. داده ها با استفاده ازپرسشنامه محقق ساخته که دارای ۴ بخش بود وروایی وپایایی آن مورد تاییدقرارگرفته بود جمع آوری گردید. داده های گردآوری شده با استفاده از نرم افزار آماری spss نسخه ۱۸ و با استفاده از شاخصهای میانگین و انحراف معیار توصیف شد .رابطه بین سازه ها و متغیرهای دموگرافیک با استفاده از آزمونهای من ویتنی،کروسکال والیس و کای اسکوئر آنالیز شد.
یافته ها: در این پژوهش میانگین سنی زنان۷۳/۳ ±۳۶/۲۴ و میانگین سن بارداری ۳۵/۲± ۵۳/۳۱ بود. از کل زنان باردار تحت مطالعه ۲/۲۶% قصد انجام زایمان به روش سزارین و ۸/۷۳% قصد انجام زایمان طبیعی را داشتند. بین قصد انتخاب روش زایمان و سازه های منافع درک شده (۰۰۱/۰=p )، موانع درک شد(۰۰۱/۰=p )، خودکارامدی درک شده(۰۰۱/۰=p ) و حساسیت درک شده (۰۰۲/۰=p )ارتباط معنی دار وجود داشت اما بین قصد انتخاب روش زایمان و سازه شدت درک شده (۵۰۵/۰=p )و آگاهی (۷۵۶/۰=p )ارتباط معناداری وجود نداشت.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که مدل اعتقاد بهداشتی می تواند برقصد مادران تاثیر بگذارد ،لازم است برنامه آموزشی مناسب براساس یافته های بررسی تنظیم وبه زنان ارائه شود.