جستجو در مقالات منتشر شده


۱۳ نتیجه برای افخمی عقدا

محمد افخمی عقدا، محمود کمالی زارچ، نادره شکوه راوه،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( خرداد ۱۳۹۱ )
چکیده

سابقه واهداف: نظام آموزش عالی به عنوان متولی اصلی دربخشهای آموزشی و پژوهشی و در راستای تعلیم و تربیت نیروهای متخصص و کارآمد هر کشور نقش داشته که با تاثیر پذیری از فناوریهای اطلاعات و ارتباطات نوین موجب ارتقاء سطح دانش عمومی و مهارت متخصصان در همه سطوح می گردد.ودر نهایت تأثیرات عمیقی بر زندگی انسانها داشته است که مهمترین و عمیق ترین این تأثیرات در زمینه های آموزش و یادگیری و به عبارتی تعلیم و تربیت می باشد. روش بررسی : پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی مقطعی می باشد و بر روی ۴۰۶ نفر از دانشجویان دانشگاه یزد که به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شده اند انجام گردید. ابزار جمع آوری داده ها پرسسشنامه محقق ساخته بودکه روایی پرسشنامه توسط متخصصین مربوطهتائید و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ ۸۲۷. محاسبه گردید. پس از گردآوری داده ها با استفاده از نرم افزارspss. به منظور توصیف داده هااز شاخص های فراوانی ، درصد ، میانگین و انحراف معیارو برای آزمون فرضیه ها از آزمون های تی تست ، Anova یک طرفه ،کای اسکوار و آزمون همبستگی پیرسون استفاده گردید. یافته ها: پس از تجزیه وتحلیل داده ها مشخص گردید که ۲/۳۹ درصد دانشجویان کمتر از یک ساعت و ۸/۶۰ درصد بیشتراز یک ساعتدرروز از تلویزیون استفاده می کنند و ۷/۵۸ درصد کمتر از یک ساعت و ۳/۴۱ درصد بیشتراز یک ساعت در روز از اینترنت استفاده نمودند. از دیدگاه آنان اعتیاد آورترین وسایل ارتباط جمعی به ترتیب اینترنت، تلفن همراه،ماهواره، تلویزیون، کتاب و رادیوبیان گردید. همچنین بین استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات با رشد تعلیم و تربیت در دانشجویان رابطه معناداری وجود دارد (۰۰۱/۰p ).وبین هیچکدام از متغیرهای دموگرافیک (سن ،جنس،وضعیت تاهل ،شغل پدر ،شغل مادر،محل سکونت وگروه تحصیلی )با استفاده ازفناوری اطلاعات و ارتباطات رابطه معناداری وجود ندارد. نتیجه گیری: در این مطالعه فناوری اطلاعات و ارتباطات و وسائل ارتباط جمعی بر تعلیم و تربیت تاثیر گذاری بسیار بالایی داشته که نهایتا در روابط اجتماعی آحاد جامعه تأثیر گذاشته و امکان یادگیری را به صورت مستقل افزایش می دهد.لذا با بکارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات از ابزاری که قبلا برای جمع آوری و ذخیره دانش استفاده می شد به وسیله ای برای تولید دانش تغییر کرده و موجب پیدایش محیط دانش گرا می گردد.که خود فرایند تدریس و یادگیری را تسهیل و درنتیجه موجب رشد تعلیم و تربیت افراد می شود. واژه های کلیدی: فناوری اطلاعات و ارتباطات، تعلیم و تربیت ، دانشجویان
محمد افخمی عقدا، زهرا یزدانیان پوده، محمود کمالی زارچی، کاظم رستگار، مریم فلاحتی، زهرا دهقان، عصمت حکیمیان،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۲ )
چکیده

  مقدمه : رضایت شغلی می‌تواند از عوامل مهم و تأثیر گذار بر رضایت زناشویی باشد لذا در بین تمامی نهادها، سازمان‌ها و موسسات اجتماعی خانواده نقش و اهمیتی ویژه داشته و همه زوج‌ها به دنبال آن هستند که از زندگی زناشویی لذت ببرند و احساس رضایت داشته باشند نهایتاً رضایت شغلی بخش مهمی از رضایت زندگی محسوب می‌شود. پژوهش حاضر به منظور شناسایی رابطه ی بین رضایت شغلی و رضایت زناشویی کارکنان شاغل در سازمان بهزیستی شهرستان یزد در سال ۱۳۹۰ صورت گرفته است.

  روش بررسی: روش این پژوهش توصیفی،تحلیلی، مقطعی می باشد. جامعه آماری شامل کلیه پرسنل شاغل در سازمان بهزیستی شهرستان یزد در سال ۱۳۹۰ که جمعاً ۱۱۲ نفربوده واز این تعداد ۱۰۲ نفر متاهل می باشند که از طریق سرشماری انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه رضایت شغلی مینه سوتا وپرسشنامه رضایت زناشویی اینریچ بود.که روایی و پایایی انها در مطالعات قبلی تایید گردیده است تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی و به کمک نرم افزار spss win ۱۳ انجام شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها متناسب با فرضیه و سؤالات تحقیق از همبستگی اسپیرمن و پیرسون استفاده گردید.

  یافته‌ها: نتایج نشان داد که ۷/۶۳ در صد شاغلین را زن و ۳/۳۶در صد را مرد تشکیل می دهند و بیشترین مدرک تحصیلی آنها لیسانس می باشد. میزان رضایت شغلی و رضایت زناشویی در دو جنس تفاوت داشت .بین سن و رضایت شغلی ورضایت زناشویی، بین سنوات خدمت و سطح تحصلات با رضایت شغلی رابطه وجود دارد.اما هیچکدام از انها معنی دار نمیباشد و در مابقی متغیرها رابطه ای وجود نداشت.

  نتیجه‌گیری : نتایج نشان داد که بعضی از ویژگی‌های شخصیتی با رضایت شغلی و رضایت زناشویی رابطه دارند که توجه و دقت بیشتری در خصوص ویژگی‌های شخصیتی افراد برای استخدام مناسب را می‌طلبد تا بتوان تؤاماً رضایت شغلی و رضایت زناشویی را ارتقاء بخشید. 


محمد افخمی عقدا ، مریم عابدینی، فرخ لقا ثروت، علی فیروزی اردکان، جلال نیکو کاران،
دوره ۱۳، شماره ۴ - ( مهر و آبان ۱۳۹۳ )
چکیده

مقدمه:امروزه هوش هیجانی در ابعاد زندگی افراد ،اهمیت بالایی داشته و مشخص شده ۸۰ در صد موفقیت افراد در مراحل زندگی مربوط به هوش هیجانی و تنها ۲۰ درصد مربوط به ضریب هوش آنها می باشد که در این بین یکی از مولفه های بسیار مهم رضایت زناشویی است که هوش هیجانی می تواند آنرا دستخوش تغییراتی نماید لذا تحقیق حاضر با هدف بررسی رابطه بین هوش هیجانی و رضایت زناشویی انجام گرفت روش بررسی: روش این پژوهش توصیفی تحلیلی (پیمایشی)می باشد.جامعه آماری شامل کلیه متأهلین شهر یزد به تعداد ۱۰۱۸۲۸ نفرمی باشند که براساس جدول مورگان وگریجسی۳۸۸ نفر از طریق روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب گردیدند.جهت جمع آوری اطلاعات از دو نوع پرسشنامه هوش هیجانی شرینگ وپرسشنامه رضایت زناشویی اینریچ استفاده شد و تجزیه و تحلیل داده ها از طریق آمارهای توصیفی و استنباطی چون ضریب همبستگی پیرسون انجام گردید. یافته ها:در این بررسی از ۳۸۸ نفر آزمودنی ۵/۶۳ در صدافراد زن و۵/۳۶ در صدمرد بودند.میزان تحصیلات اززیر دیپلم تا فوق لیسانس و بالاتر بودکه۵/۵۰ در صدافراد مدرک دیپلم وکمتر را داشتند. ۵/۴۹ در صدشغل آنهاآزاد و بیشترین گروه سنی( ۶/۴۳ در صد) بین سنین ۳۵-۲۵سال بودند,۶/۶۱ درصد آنهامدت ازدواجشان کمتر از ۱۰ سال بود.براساس نتایج این پژوهش بین هوش هیجانی ورضایت زناشویی رابطه معنی داری وجود داردوبین مولفه های هوش هیجانی(همدلی،شناخت عواطف،خود کنترلی ومهارت اجتماعی)به تفکیک بارضایت زناشویی نیز رابطه معنادار وجود داشت(۰۱/۰=p) وبین متغیرهای دموگرافیک با هوش هیجانی و رضایت زناشویی در بعضی موارد رابطه معنی دار ی دیده شد. نتیجه گیری: با توجه به اینکه بین هوش هیجانی و رضایت زناشویی و بعضی از متغیرهای دیگر رابطه معنی داری وجود دارد بنابراین دارا بودن هوش هیجانی بر روند بهبود و تقویت کانون خانواده موثر بوده و به عنوان مولفه های مهم به حساب می آید. لذا باانجام آموزش و ارتقاء سطح هوش هیجانی در جوانان موجب بهسازی روابط بین فردی و در آینده رضایت زناشویی آنها خواهد گردید.
محمد افخمی عقدا، محمود کمالی زارچی، ناصر محمدی احمدآبادی، مهدیه لائح، مرضیه محمدی نیکو، اکرم السادات حسینی،
دوره ۱۴، شماره ۱ - ( فروردین و اردیبهشت ۱۳۹۴ )
چکیده

مقدمه: عوامل محیطی،اجتماعی مانند گروه های دوستی وپرداختن به ورزش میزان لذت را در افراد افزایش داده و انسان را متحول می سازد گروههای دوستی و فعالیت های بدنی و ورزش می توانند عامل موثری در تسریع اجتماعی شدن و تحول روانی،اجتماعی نوجوانان و جوانان باشند.دانشگاه و مدرسه درپیوستن دانشجویان و دانش آموزان به گروه های دوستی و تیم های ورزشی و در نتیجه به عنوان عاملی پویا در رشد و تکامل اجتماعی نقش دارند.هدف این مطالعه بررسی دیدگاه دانشجویان در مورد اثرات گروههای دوستی وورزش برآموزش و یادگیری وبه عبارتی تعلیم و تربیت می باشد. روش بررسی: پژوهش حاضر با استفاده ازروش توصیفی- تحلیلی،مقطعی،در جامعه دانشجویان دانشگاه یزد درسال تحصیلی ۹۱-۱۳۹۰ انجام شده است. به این منظور ۴۰۶ نفر از دانشجویان به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند وبه پرسشنامه محقق ساخته ای که روایی وپایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ ۷/۸۲ %در صد محاسبه گردید پاسخ دادند.به منظور توصیف داده هااز شاخص های فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیارو برای آزمون فرضیه ها از آزمون های کای اسکوئر و آزمون همبستگی پیرسون ،آزمون وآنووا یک طرفه استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد ۸۸ در صد دانشجویان معتقد به نقش زیاد وخیلی زیاد تاثیر عامل گروههای دوستی و ۲/۷۸ درصد آنهامعتقد به نقش زیاد وخیلی زیاد تاثیر عامل ورزش بر روند رشد تعلیم و تربیت می باشند که تاثیر عوامل مذکور از نظر آماری معنادار می باشند(۰۱p ≤). از بین متغیرهای دموگرافیک فقط وضعیت تاهل با گروههای دوستی و ورزش و شغل مادر با گروه دوستی رابطه معنی داری دارند ودر هیچکدام دیگر از متغیرها با عوامل اجتماعی مذکور رابطه معنی داری مشاهده نگردید. نتیجه گیری:دیدگاه دانشجویان نشان داد عوامل گروههای دوستی و ورزش بر تعلیم و تربیت تاثیر گذاری بسیار بالایی داشته که نهایتا به بهبود روابط اجتماعی می انجامدو امکان یادگیری را در گروههای متفاوت افزایش می دهد و تقویت گروههای دوستی و تیم های ورزشی در محیطهای آموزشی تاثیر بسیار مهم در اجتماعی نمودن نوجوانان و جوانان دارد که تسهیل کننده کسب مهارت های زندگی وفرایند یادگیری است و در نتیجه موجب رشد تعلیم و تربیت افراد جامعه می گردد.
کاظم برزگر بفرویی، محمود کمالی زارچ، محمد افخمی عقدا،
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( مهر و آبان ۱۳۹۴ )
چکیده

چکیده

مقدمه: سالمندی، دوران حساسی از زندگی بشر است و توجه به مسائل و نیازهای این مرحله، ضرورتی اجتماعی است. پژوهش‌ها نشان داده اند که زندگی با سایر اعضای خانواده بر سلامت جسمانی و روانی سالمندان تأثیر مثبت دارد. این بررسی با هدف مقایسه حمایت اجتماعی ادراک شده و امید به زندگی در سالمندانِ مقیم و غیر مقیمِ خانه‌های سالمندانِ استان یزد انجام گردید.

روش بررسی: این پژوهش از نوع توصیفی- پیمایشی می‌باشد. جامعه پژوهش حاضر، شامل تمامی سالمندانِ مقیم و غیر مقیمِ خانه‌های سالمندانِ استان یزد بود که از این جامعه، نمونه ای به حجم ۱۱۷ نفر با روش  نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای پژوهش از پرسشنامه حمایت اجتماعی و پرسشنامه امید به زندگی استفاده شد. داده‌ها با استفاده از آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس عاملی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

یافته‌ها: یافته‌های پژوهش نشان داد بین دو متغیر حمایت اجتماعی ادراک شده و امید به زندگی در سالمندان مقیم و غیر مقیم رابطه مستقیم و معنی‌دار وجود دارد (۰۱/۰>p). همچنین، بین نمره حمایت اجتماعی و امید زندگی دو گروه از سالمندان مقیم و غیر مقیم، سالمندان زن و مرد و افراد در خرده گروه‌های وضعیت تأهل، تفاوت معنی‌دار وجود دارد (۰۱/۰>p).

بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته‌های این پژوهش، به خانواده‌ها و فرزندان توصیه شده است حتی‌الامکان جهت ارتقاء سلامت اجتماعی و روانی سالمندان، ایشان را در منازل خود تحت مراقبت و خدمت رسانی قرار دهند.


عباس افخمی عقدا، عباس رحمتی، مسعود فضیلت‌پور،
دوره ۱۵، شماره ۲ - ( خرداد و تیر ۱۳۹۵ )
چکیده

مقدمه: یک‌کودک کم‌توان ذهنی، به عنوان یک فشار خردکننده روی والدین‌می‌باشد. در نتیجه آموزش مادران این کودکان از اهمیت بسزایی برخوردار است. یکی از فعالیت‌های مفید در این زمینه آموزش خوددلگرم‌سازی می‌باشد. بدین منظور مطالعه حاضر با هدف بررسی اثربخشی خوددلگرم‌سازی بر میزان تاب‌آوری و خوش‌بینی مادران دارای کودک کم‌توان ذهنی انجام گرفت. روش بررسی: به شیوه‌ نیمه آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل اجرا گردید. گروه نمونه شامل ۲۴ نفر از مادران دارای کودک کم‌توان ذهنی یزد در سال ۹۴-۱۳۹۳بودند، که به صورت داوطلبانه (غیرتصادفی) انتخاب گردیدند و در نهایت به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (در هر گروه ۱۲نفر) جایگزین شدند. میزان تاب‌آوری و خوش‌بینی شرکت‌کنندگان در این پژوهش به ترتیب توسط پرسشنامه‌ تاب‌آوری کانر- دیویدسون (CD-RISC) و جهت‌گیری زندگی(LOT)  در پیش آزمون و پس آزمون سنجیده شد و گروه آزمایش در ۱۰ جلسه‌ ۱:۳۰ ساعته آموزش خوددلگرم سازی طی ۱۰ هفته متمادی در روزهای یکشنبه در آموزشگاه تلاش یزد شرکت نمودند. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از آزمون تحلیل کوورایانس چند متغیری (MANCOVA)، تحلیل کوورایانس یک متغیری (ANCOVA) با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه۲۲ استفاده شد.

یافته‌ها: تحلیل کوواریانس بر روی داده‌ها نشان داد که جلسات آموزشی تاثیر معنی‌داری بر تاب‌آوری و خوش‌بینی گروه آزمایش داشته است(۰۵/۰P<).

نتیجه‌گیری: آموزش خوددلگرم‌سازی می‌تواند به احتمال زیاد افزایش تاب‌آوری و خوش‌بینی را در پی داشته باشد.


حمیده شکاری، ناصر محمدی احمد آبادی، مرضیه دهقانی، محمد افخمی عقدا،
دوره ۱۵، شماره ۶ - ( بهمن و اسفند ۱۳۹۵ )
چکیده

مقدمه: فقدان تعلق خاطر کاری در بین پرستاران اثرات سوئی روی بهداشت و سلامت جامعه دارد. بنابراین شناسایی عوامل تاثیرگذار بر این متغیر و تلاش در جهت بهبود آن ضرورت می‌یابد. یکی از عوامل موثر بر تعلق خاطر کاری می تواند سلامت سازمانی بیمارستان باشد. در این راستا هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر سلامت سازمانی بر تعلق خاطر کاری پرستاران است.

روش بررسی: تحقیق حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی از نوع پیمایشی و از نظر زمانی مقطعی است که در شش ماهه اول سال ۱۳۹۴ انجام شد. جامعه آماری این تحقیق کلیه پرستاران بیمارستان تامین اجتماعی شهر یزد می باشد. روش نمونه گیری، نمونه گیری تصادفی ساده است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران ۱۵۲ تعیین شد. برای سنجش متغیر ها و بررسی رابطه آنها از دو پرسش نامه سلامت سازمانی نامه لایدن و کینگل (۲۰۰۰) و پرسش نامه تعلق خاطر کاری شافلی و همکاران (۲۰۰۲) استفاده شد. برای سنجش روایی پرسش نامه ها از روش روایی محتوا و تحلیل عاملی تاییدی و برای سنجش پایایی، از روش آلفای کرونباخ و پایایی مرکب استفاده گردید. اطلاعات بدست آمده از پرسش نامه ها از طریق نرم افزارهای SPSS و Smart PLS مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.

یافته ها: نتایج مدلسازی معادلات ساختاری نشان داد که سلامت سازمانی و همه ابعاد یازده گانه آن بر تعلق خاط کاری پرستاران تاثیر مثبت و معنا دار دارد. از میان یازده بعد سلامت سازمانی، سه بعد ارتباطات، انسجام هدف و مشارکت سلامت سازمانی بیشترین اثر مستقیم را بر تعلق خاطر کاری پرستاران دارد.

نتیجه گیری: با ارتقاء شاخص های سلامت سازمانی در بیمارستان، می توان تعلق خاطر کاری پرستاران را افزایش داد. با توجه به بالا بودن تاثیر سه بعد ارتباطات، انسجام هدف و مشارکت بر تعلق  خاطر  کاری  پرستاران،  پیشنهاد   می شود مدیران مجموعه با سرمایه گذاری روی این سه بعد، تعلق خاطر کاری پرستاران را در بیمارستان افزایش دهند.


مهدی برزگر بفرویی، الهام اکوچکیان، محمد افخمی عقدا،
دوره ۱۷، شماره ۲ - ( خرداد و تیر ۱۳۹۷ )
چکیده

مقدمه: این پژوهش با هدفِ بررسی تأثیر آموزش ویژگی­های زیستی، شناختی و عاطفی دوران بلوغ به مادران بر بهبود روابط والد - فرزندی دختران دارای بلوغ زودرس به اجرا در آمد.
روش بررسی: روش پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع پیش‌آزمون- پس‌آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی دارای بلوغ زودرس منطقه فلاورجان اصفهان بودند که با روش نمونه­گیری تصادفی خوشه­ای از بین کلیه مدارس ابتدایی دخترانه منطقه فلاورجان که شامل ۳۵ مدرسه بود؛ ۶ مدرسه به صورت تصادفی انتخاب شد و از بین کلیه دانش­آموزان دختر دارای بلوغ زودرس جنسی که دارای سن ۱۱ سال و کمتر بودند، ۳۰ نفر در دو گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند. بعد از آن مادران دانش­آموزان گروه مداخله در طول ۸ جلسه آموزش ویژگی­های زیستی، شناختی و عاطفی دریافت کردند. اﺑﺰار­ﮔﺮدآوری اﻃﻼﻋﺎت، ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ رابطه والد - فرزندی ﺑﻮده ﻛﻪ ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر ارزﻳﺎﺑﻲ ﺗأﺛﻴﺮ ﻣﺪاﺧﻠﻪ، در دو ﻣﺮﺣﻠﻪ ﻗﺒﻞ و  ﺑﻌﺪ از ﻣﺪاﺧﻠﻪ ﺗﻮﺳﻂ داﻧﺶ آﻣﻮزان ﺗﻜﻤﻴﻞ ﮔﺮدﻳﺪ.
یافته­ها: نتایج نشان داد آموزش ویژگی‌های زیستی، شناختی و عاطفی دوران بلوغ به مادران اثر معناداری بر کیفیت رابطه والد- فرزندی داشت. هم چنین نتایج نشان داد آموزش ویژگی‌های زیستی، شناختی و عاطفی دوران بلوغ به مادر به ‌طور اختصاصی­تر بر احساسات مثبت، همانندسازی با مادر و میزان ارتباط در گروه آزمایشی تأثیرمعنی‌دار دارد(۰۱/۰>p) و بر مؤلفه عدم تنفر و گم‌گشتگی نقش در رابطه والد -فرزندی تأثیر معنی‌داری ندارد.
نتیجه­گیری: آموزش ویژگی‌های زیستی، شناختی و عاطفی دوران بلوغ به مادران می­تواند روابط والد فرزندی را در دخترانِ بلوغ زودرس بهبود بخشد.
 
 
کاظم برزگر بفرویی، مریم افخمی، ریحانه شفیع، محمد افخمی عقدا، یاسر رضاپور میرصالح،
دوره ۱۸، شماره ۱ - ( فروردین و اردیبهشت ۱۳۹۸ )
چکیده

مقدمه: هدف از مطالعه حاضر مقایسه سلامت عمومی، سبک‌های مقابله، گرایش‌های مذهبی و ابعاد شخصیت مادران کودکان دارای ناتوانی ذهنی و مادران کودکان طبیعی بود.
روش بررسی: جامعه پژوهش شامل تمامی مادران دارای کودک ناتوان ذهنی و طبیعی ساکن تهران بودند. از این جامعه، ۲۴۸ مادر به صورت نمونه‌گیری تصادفی انتخاب شدند. داده‌ها با استفاده از پرسشنامه سلامت عمومی، پنج عامل شخصیت، مذهب‌گرایی و شیوه‌های مقابله گردآوری و با کمک آزمون t مستقل تحلیل شد.
یافته‌ها: مقایسه میانگین‌های دو گروه نشان داد که مادران کودکان دارای ناتوانی ذهنی از سلامت عمومی کمتری نسبت به مادران کودکان طبیعی برخوردارند. مادران کودکان دارای ناتوانی ذهنی بیشتر از مادران کودکان طبیعی از سبک های مقابله هیجان‌محور استفاده می‌کنند، اما بین میانگین‌های سبک‌های مقابله مسئله‌محور دو گروه تفاوتی مشاهده نشد. مادران کودکان دارای ناتوانی ذهنی سازمان‌نایافتگی بیشتری نسبت به مادران کودکان طبیعی داشتند؛ و در نهایت مقایسه میانگین‌های دو گروه در ابعاد شخصیت نشان داد که مادران کودکان دارای ناتوانی ذهنی نمرات بیشتری در روان‌رنجور‌خویی و نمرات کمتری در برون‌گرایی، گشودگی، توافق و وجدانی‌بودن داشتند.
نتیجه‌گیری: با توجه به مشکلات عدیده‌ای که مادران کودکان دارای ناتوانی ذهنی با آن‌ها موجه هستند، لزوم برنامه‌ریزی برای برداشتن مشکلات فراروی آن‌ها و ارتقاء وضعیت سلامتشان بیش از پیش احساس می‌شود.
 


مطهره السادات حسینی، فائزه مزیدی شرف آبادی، هادی اسلامی، ماهرخ جلیلی، محمد افخمی عقدا،
دوره ۱۸، شماره ۲ - ( خرداد و تیر ۱۳۹۸ )
چکیده

مقدمه: عفونت های بیمارستانی یکی از معضلات بیمارستان ها در تمامی کشورهاست. هم چنین، عفونت های بیمارستانی به طور فزاینده ای با پیدایش عوارض و مرگ و میر در بیماران بستری همراه بوده و هزینه های زیادی را به آنان تحمیل می کند. اعضا تیم پزشکی، به ویژه پرستاران می توانند نقش فعالی در پیشگیری و کنترل این عفونت ها داشته باشد. در این مطالعه تاثیر آموزش بر سطح آگاهی، نگرش و عملکرد پرسنل بیمارستان خاتم الانبیاء ابرکوه نسبت به کنترل عفونت های بیمارستانی بررسی شده است.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی- تحلیلی در سال ۱۳۹۶ در ابرکوه انجام شده است. جامعه پژوهش شامل کلیه پرستاران بیمارستان خاتم الانبیاء ابرکوه بوده که به عنوان حجم نمونه انتخاب گردیدند. داده‌ها از طریق پرسشنامه گردآوری و توسط آزمون های آماری  t-Test،ANOVA و ضریب همبستگی پیرسون در نرم افزار ۲۰ spss تحلیل گردید
یافته ها: میانگین نمره آگاهی پرسنل از ۸۲/۳±۳ قبل از آموزش به ۲۹/۶±۳۲ پس از آموزش افزایش یافت. در حیطه عملکرد نیز میانگین نمرات افراد شرکت کننده از ۶۳/۴±۶۸/۱۴ قبل از آموزش به ۲۵/۴±۲۰۳۱/۱۷ پس از آموزش افزایش یافت. بین ویژگی های فردی پرستاران و میانگین نمرات عملکرد پس از آموزش رابطه معناداری وجود داشت. هم چنین بین نوع مدرک تحصیلی، وضعیت تاهل و جنسیت افراد شرکت کننده و میانگین نمرات آگاهی و عملکرد بعد از اتمام کارگاه آموزشی ارتباط معناداری به دست نیامد.
نتیجه گیری: بنظر می رسد که آموزش تاثیر مثبتی بر افزایش میزان آگاهی و عملکرد پرستاران در کنترل عفونت داشته باشد. بنابراین گسترش دوره های آموزش تئوری و عملی کنترل عفونت برای پرستاران شاغل در بخش اورژانس، جهت ارتقاء آگاهی و به تبع آن کیفیت ارائه خدمات، ضروری به نظر می رسد.
 
محمد رضا یاوری، حسن رضائی پندری، محمد علی مروتی شریف آباد، ولی بهره ور، فائزه افخمی عقدا، مرتضی حقیقی،
دوره ۱۸، شماره ۳ - ( مرداد و شهریور ۱۳۹۸ )
چکیده

مقدمه: سلامت معنوی یکی از مفاهیم اساسی پیرامون چگونگی رویارویی با مشکلات و تنش های ناشی از شرایط مختلف زندگی محسوب میشود که به عنوانِ یکی از ابعاد سلامت، سبب یکپارچگی سایر ابعاد آن می شود. لذا با توجه به اهمیتی که این بعد سلامت در زندگی دانشجویان دارد  بر آن شدیم تا وضعیت سلامت معنوی و ارتباط آن با رفتارهای مذهبی را در میان دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد در سال ۱۳۹۶ بررسی نماییم.
روش بررسی: این مطالعه از نوع همبستگی بوده که به صورت توصیفی- مقطعی بر روی ۴۲۰ نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی یزد انجام شد. نمونه گیری به صورت تصادفی طبقه ای  بود به این نحو که در هر دانشکده بر اساس تعداد دانشجوی مشغول به تحصیل، حجم نمونه تعیین گردید.  ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه های استاندارد سلامت معنوی و رفتارهای مذهبی بود. داده ها با توصیف توزیع فراوانی و نیز آزمون های کای اسکور، ANOVA و همبستگی پیرسون تحت نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها:  میانگین سنی شرکت کنندگان در این مطالعه ۶۱/۳± ۹۳/۲۰ بود. نتایج نشان داد که فقط بین رفتارهای مذهبی با وضعیت تاهل،  از لحاظ آماری ارتباط معناداری وجود دارد(۰۴/۰p<).  فقط بین سلامت معنوی با جنسیت و سطح تحصیلات مادر، از لحاظ آماری ارتباط معناداری وجود دارد(۰۵/۰p<). ۶۷ درصد از دانشجویان از سلامت معنوی متوسطی برخوردار بودند. هم چنین بین سلامت معنوی و رفتارهای مذهبی در دانشجویان همبستگی مثبت و معناداری وجود داشت(۰۰۱/۰>p)
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که دانشجویان مورد بررسی از لحاظ سلامت معنوی در وضعیت خوبی قرار دارند اما از لحاظ انجام رفتارهای مذهبی، وضعیت مطلوب نیست و با توجه به همبستگی بین سلامت معنوی و رفتارهای مذهبی در دانشجویان، توجه جدی در برنامه های درسی و فرهنگی دانشجویان به این مهم، ضروری است.
 
آمنه مرزبان، محمد افخمی عقدا، فرخ لقا ثروت، مریم دولت آبادی، پیام امامی،
دوره ۲۰، شماره ۵ - ( آذر و دی ۱۴۰۰ )
چکیده

مقدمه: شیر مادر بهترین، مفیدترین و تاثیرگذارترین ماده غذایی برای کودک است. از طرفی آلودگی شیر به فلزات سنگین مختلف می تواند آثار نامطلوبی بر سلامت کودکان بر جای گذارد. این مطالعه با هدف بررسی آگاهی، نگرش، عملکرد زنان شیرده مراجعه کننده به مراکز بهداشتی ابرکوه در زمینه فلزات سنگین منتقله از شیر مادر انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه از نوع توصیفی مقطعی در مهرماه ۹۸ بود. که در بین ۲۵۰نفر از زنان شیرده مراجعه کننده به مراکز  بهداشتی ابرکوه انجام شد. جمع آوری داده ها از طریق پرسشنامه ۴ قسمتی (دموگرافیک، آگاهی، نگرش و عملکرد) بود که در مطالعه ای مشابه استفاده شده بود و در نهایت داده ها بعد از کدگذاری با استفاده از نرم افزار SPSS   نسخه ۲۴ و آماره های توصیفی، آزمون آماری  T-Test، آنالیز واریانس وضریب همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: میانگین نمره آگاهی، نگرش و عملکرد زنان مورد مطالعه به ترتیب ۱۸/۳ ± ۲۴/۵،  ۲۸/۵ ± ۲۵/۱۶ و     ۳۹/۵ ± ۱۷/۱۵ بود. بین میانگین و انحراف معیار متغیرهای آگاهی، نگرش و عملکرد در زنان مورد بررسی با متغیرهای دموگرافیک، فقط بین آگاهی با سطح تحصیلات اختلاف معناداری مشاهده گردید (۰۱/۰P=). هم چنین بین آگاهی، نگرش و عملکرد زنان همبستگی مثبت و معناداری وجود داشت.
نتیجه گیری: آگاهی پایین در زمینه فلزات سنگین منتقله از شیرمادر می تواند باعث افزایش احتمال خطرات مرتبط با انواع مسمومیت های منتقله از شیر مادر در نوزادان شود و بنابراین برنامه های آموزشی در قالب برنامه ها و کارگاه های آموزشی مرتبط با تغذیه صحیح، سبک زندگی و رفتارهای بهداشتی و ایمن برای مادران شیرده می تواند در افزایش سطح آگاهی زنان موثر باشد. باید توجه داشت که برنامه های آموزشی طوری طراحی شوند که به نگرش ها و عملکرد های مناسب منتهی شوند.
 
 
فاطمه مومنی، حسن زارعی محمودابادی، فهیمه دهقانی، فائزه افخمی عقدا،
دوره ۲۲، شماره ۴ - ( مهر و آبان ۱۴۰۲ )
چکیده

مقدمه: سالمندی پدیده ای طبیعی در مسیر تحول انسان به حساب  می آید. فرد سالمند در این مرحله با چالش های بسیاری مواجه است. اضطراب، افسردگی و غم از دست دادن اطرافیان می تواند بهزیستی عمومی فرد سالمند را تحت تاثیر قراردهد. درمان خاطره پردازی ساختارمند یکی از روش های درمانی است که از آن برای بهبود سلامت روان و بهزیستی عمومی افراد سالمند استفاده می شود. لذا پژوهش حاضر، با هدف تعیین اثربخشی خاطره پردازی ساختارمند بربهبود ابعاد بهزیستی عمومی زنان سالمند شهر یزد انجام شد.
روش بررسی: روش پژوهش شبه آزمایشی ازنوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و جامعه آماری آن شامل تمام زنان سالمند شهر یزد در سال ۱۴۰۲بود؛ که از بین آنها تعداد ۴۶ نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به دو گروه آزمایش و کنترل اختصاص داده شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه بهزیستی عمومی هارلد جی و داپوی بود. آموزش خاطره پردازی ساختارمند طی ۸ جلسه ۶۰ دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا گردید وگروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. نتایج با استفاده از نرم افزارهای آماری۲۵ Spss و آزمون مانوا مورد تجزیه تحلیل قرارگرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که خاطره پردازی ساختارمند بر ابعاد بهزیستی عمومی شامل  اضطراب، افسردگی، بهزیستی مثبت، احساس خودکنترلی و سلامت عمومی تاثیر دارد. در مورد بعد احساس سرزندگی، درمان خاطره پردازی نتوانست سبب  بهبودی شود.
نتیجه گیری:براساس نتایج، خاطره پردازی ساختارمند به عنوان یک روش مداخله ای می تواند باعث بهبود ابعادبهزیستی عمومیزنان سالمند شود و با استفاده از آن  می توان به بهبود وضعیت سلامت روان فرد سالمند کمک نمود.



 

صفحه ۱ از ۱     

https://creativecommons.org/licenses/by/4.0/کلیه حقوق این وب سایت متعلق به طلوع بهداشت یزد می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2015 All Rights Reserved | Tolooebehdasht

Designed & Developed by : Yektaweb