۹ نتیجه برای ثروت
محمد افخمی عقدا ، مریم عابدینی، فرخ لقا ثروت، علی فیروزی اردکان، جلال نیکو کاران،
دوره ۱۳، شماره ۴ - ( مهر و آبان ۱۳۹۳ )
چکیده
مقدمه:امروزه هوش هیجانی در ابعاد زندگی افراد ،اهمیت بالایی داشته و مشخص شده ۸۰ در صد موفقیت افراد در مراحل زندگی مربوط به هوش هیجانی و تنها ۲۰ درصد مربوط به ضریب هوش آنها می باشد که در این بین یکی از مولفه های بسیار مهم رضایت زناشویی است که هوش هیجانی می تواند آنرا دستخوش تغییراتی نماید لذا تحقیق حاضر با هدف بررسی رابطه بین هوش هیجانی و رضایت زناشویی انجام گرفت
روش بررسی: روش این پژوهش توصیفی تحلیلی (پیمایشی)می باشد.جامعه آماری شامل کلیه متأهلین شهر یزد به تعداد ۱۰۱۸۲۸ نفرمی باشند که براساس جدول مورگان وگریجسی۳۸۸ نفر از طریق روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب گردیدند.جهت جمع آوری اطلاعات از دو نوع پرسشنامه هوش هیجانی شرینگ وپرسشنامه رضایت زناشویی اینریچ استفاده شد و تجزیه و تحلیل داده ها از طریق آمارهای توصیفی و استنباطی چون ضریب همبستگی پیرسون انجام گردید.
یافته ها:در این بررسی از ۳۸۸ نفر آزمودنی ۵/۶۳ در صدافراد زن و۵/۳۶ در صدمرد بودند.میزان تحصیلات اززیر دیپلم تا فوق لیسانس و بالاتر بودکه۵/۵۰ در صدافراد مدرک دیپلم وکمتر را داشتند. ۵/۴۹ در صدشغل آنهاآزاد و بیشترین گروه سنی( ۶/۴۳ در صد) بین سنین ۳۵-۲۵سال بودند,۶/۶۱ درصد آنهامدت ازدواجشان کمتر از ۱۰ سال بود.براساس نتایج این پژوهش بین هوش هیجانی ورضایت زناشویی رابطه معنی داری وجود داردوبین مولفه های هوش هیجانی(همدلی،شناخت عواطف،خود کنترلی ومهارت اجتماعی)به تفکیک بارضایت زناشویی نیز رابطه معنادار وجود داشت(۰۱/۰=p) وبین متغیرهای دموگرافیک با هوش هیجانی و رضایت زناشویی در بعضی موارد رابطه معنی دار ی دیده شد.
نتیجه گیری: با توجه به اینکه بین هوش هیجانی و رضایت زناشویی و بعضی از متغیرهای دیگر رابطه معنی داری وجود دارد بنابراین دارا بودن هوش هیجانی بر روند بهبود و تقویت کانون خانواده موثر بوده و به عنوان مولفه های مهم به حساب می آید. لذا باانجام آموزش و ارتقاء سطح هوش هیجانی در جوانان موجب بهسازی روابط بین فردی و در آینده رضایت زناشویی آنها خواهد گردید.
فرخ لقا ثروت، محمدعلی مروتی شریف آباد، محمدعلی صادقی پور، حسن رضایی پندری، محمدحسن فلاحیان فیروزآبادی، اکرم محراب بیک، زهرا قنداری حسین آبادی،
دوره ۱۴، شماره ۱ - ( فروردین و اردیبهشت ۱۳۹۴ )
چکیده
مقدمه: استرس یکی از عوامل تاثیر گذار بر عملکرد افراد است که می تواند سلامت آنها را به خطر بیاندازد. شغل معلمی به عنوان یکی از مشاغل استرس زا در جهان شناخته شده است. اضطراب از بیماری های ناشی از استرس می باشد . پژوهش ها نشان می دهد که بین استرس و اضطراب رابطه مستقیم وجود دارد. اضطراب معلم کیفیت تدریس را تحت تاثیر قرار داده و مانع از ارتباط مستمر بین معلم و دانش آموز در حین تدریس می شود. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر آموزش مهارتهای مدیریت استرس بر وضعیت اضطراب معلمان بود.
روش بررسی: این مطالعه نیمه تجربی بر روی ۱۰۰ نفر از معلمان ۸ دبیرستان(پسرانه/دخترانه) شهرستان میبد که به صورت تصادفی انتخاب شده بودند، انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه ای با دو بخش اطلاعات دموگرافیک و مقیاس اضطراب موقعیتی- شخصیتی اشپیل برگر بود. برنامه مداخله شامل۵ جلسه آموزش مدیریت استرس بود. پیش آزمون قبل از مداخله و پس آزمون دوماه بعد از مداخله انجام شد. داده ها، با استفاده از آزمونهای تی و آنالیز واریانس در نرم افزارSPSS۱۶ ، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: میانگین نمره اضطراب شخصیتی معلمان قبل از مداخله ۳۳/۷±۷۴/۳۸ (امتیاز کل ۸۰)و بعد از مداخله۵۶/۶ ±۵۳/۳۸ و نمره اضطراب موقعیتی آنها قبل از مداخله۱۰/۷± ۶۵/۴۰(امتیاز کل ۸۰) و پس از مداخله۹۰/۶± ۸۷/۳۸ بود. برنامه آموزشی در کاهش اضطراب شخصیتی معلمان موثر نبود(۷۰/۰p=)، اما نمره اضطراب موقعیتی بعد از مداخله معنی دار بود (۰۱۹/۰p=)، بدین صورت که درصد افراد با اضطراب موقعیتی متوسط از ۴/۳۴ به ۷/۲۸ کاهش یافت. همچنین تاثیر برنامه آموزش مدیریت استرس بر اضطراب موقعیتی و شخصیتی افراد بر حسب سن، جنس، مدرک تحصیلی و سابقه تدریس یکسان بود.
نتیجه گیری: نظر به سطح بالای اضطراب در معلمان و ضرورت انجام برنامه های مداخله ای، آموزشهای مدیریت استرس مبتنی بر برنامه در کاهش اضطراب موفق هستند. این برنامه ها که به صورت گام به گام به فرد ارائه می شوند امکان شناخت فرد را از محیط و عوامل استرس زای آن فراهم ساخته و در نهایت میزان استرس و به دنبال آن اضطراب افراد کاهش می یابد.
مریم علاقبند، فرخ لقا ثروت، فاطمه زارع پور،
دوره ۱۵، شماره ۲ - ( خرداد و تیر ۱۳۹۵ )
چکیده
چکیده
مقدمه: از جمله اختلالاتی که به شدت بر سلامت و در نتیجه کیفیت زندگی افراد تأثیر می گذارد بیماری های مزمن نظیر سرطان است که پس از سرطان پوست دومین سرطان شایع در زنان میباشد. با توجه به رشد روز افزون سرطان پستان، پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین کیفیت زندگی و امید به زندگی در بیماران مبتلا به سرطان پستان صورت گرفت.
روش بررسی: این مطالعه به روش توصیفی-مقطعی انجام شد و جامعه مورد بررسی ۸۰ نفر از بیماران مبتلا به سرطان پستان یکی از مراکز شیمی درمانی شهر یزد بودند.ابزار جمع آوری اطلاعات در این بررسی پرسشنامه کیفیت زندگی(SF-۳۶) و پرسشنامه امیدواری اسنایدر بود که به روش مصاحبه با بیماران تکمیل گردید. دادهها با استفاده ازspss ویرایش ۱۸ وآزمونهای آماریt-test وضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
نتایج: یافتهها نشان داد که با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و با اطمینان ۹۵% ، ۲۸۸/۰r= و۰۱/۰p= میتوان گفت که همبستگی مثبت و معنی داری بین کیفیت زندگی و امید به زندگی وجود دارد. میانگین امید به زندگی در این بیماران۶۷/۳± ۶۳/۲۳ و میانگین کیفیت زندگی آنها۶/۱۹ ا± ۳۲/۴۷ میباشد.
نتیجهگیری: بیمارانی که از کیفیت زندگی خوبی برخوردارند، امید به بهبود و ادامۀ زندگی نیز در آنان بالاتراز سایرین میباشد و هرچه امید به زندگی بالاتر، کیفیت زندگی نیز مطلوب تر خواهد بود در نتیجه این بیماران نسبت به تحمل فشارها و استرسهای ناشی از درمان بیماری پاسخ مناسبتری از خود نشان میدهند و درمانهای ارائه شده را بهتر پذیرفته و به آن عمل میکنند. لذا بهتر است برای این بیماران کلاسهای آموزشی در جهت ارتقاء کیفیت زندگی و امید به زندگی آنها انجام شود.
سید سعید مظلومی محمود آباد، علی دهقانی، معصومه عباسی شوازی، ابوالفضل برخورداری، فرخ لقا ثروت،
دوره ۱۶، شماره ۶ - ( بهمن و اسفند ۱۳۹۶ )
چکیده
مقدمه : یکی از مسایلی که منابع انسانی را امروزه تهدید می کند، فرسودگی شغلی بوده و در صور تی که فرد دچار ا ین حالت شود، تغییرات منفی در نگرش ، روحیه و رفتار او ایجاد ،و از لحاظ هیجانی دچار خستگی شده و به تدر یج در ایفای وظایفش احساس کاهش شا یستگی می کند.با توجه به نقش مهم کارگران در تولید بر آن شدیم مطالعه ای با هدف« بررسی میزان فرسودگی شغلی و عوامل موثر بر آن در کارگران یکی از صنایع نساجی شهر یزد» انجام دهیم
روش بررسی :در این پژوهش توصیفی -تحلیلی جامعه آن ۲۰۰ نفر از کارگران شرکت نساجی بودند، که به روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند.ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه مشخصات جمعیت شناختی وپرسشنامه استاندارد ۲۲ سوالی فرسودگی شغلی مازلاک بود که داده ها بعد از کدگذاری با استفاده از نرم افزارSPSS نسخه ۱۶و آمار توصیفی و آنالیز واریانس و T-test و ضریب همبستگی تجزیه و تحلیل گردید .
یافته ها: میانگین نمره فرسودگی شغلی کارگران ۸۸/۲۴±۲/۵۲( از طیف ۱۳۲-۰) بود که در سطح فرسودگی شغلی متوسط قرار دارد. در این مطالعه ۵۹ درصد از کارگران دارای کفایت فردی پایین، ۵۲ درصد خستگی هیجانی شدید و ۲۵ درصد دارای مسخ شخصیت در سطح شدید بودند. بین فرسودگی و ابعاد آن همبستگی معنی داری وجود داشت (۰۰۱/=p) همچنین بین فرسودگی شغلی با تحصیلات ،وضعیت تاهل ،سابقه کار و رضایت از درآمد ، ارتباط معنی داری دیده شد(۰۵/ ≥ p ) ولی بین تعداد فرزند و بیماری ارتباط معنی دار نبود.
نتیجه گیری: با توجه به بالا بودن فرسودگی شغلی و ابعاد آن در کارگران واثرات منفی آن بر عملکرد و سلامت روانی آنها توصیه می گردد کلاس های آموزشی و کارگاه های مهارتی برای آنها برگزار گردد و ضمناً مدیریت به خواسته های آنها توجه بیشتر نمو ده و مشارکت آنها را در برنامه ها جلب نماید.
حسن رضایی پندری، فرخ لقا ثروت، هادی مرزبان، جلال صادقی زاده یزدی، آمنه مرزبان، مهرنوش شیر دلی،
دوره ۱۷، شماره ۳ - ( مرداد و شهریور ۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه: رعایت بهداشت و ایمنی مواد غذایی یکی از مهمترین فاکتورهای پیشگیری کننده از بیماری های منتقله از غذاست اما به دلیل آگاهی ناکافی و بالطبع عملکرد ناصحیح، افراد زیادی از مسمومیتهای غذایی رنج می برند. لذا این مطالعه با هدف بررسی میزان تاثیر آموزش بر آگاهی، نگرش و عملکرد دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی یزد در زمینه مسمومیت غذایی انجام شد.
روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع نیمه تجربی بود که بر روی ۱۰۰ نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی یزد که به صورت طبقه ای تصادفی از دانشکده های مختلف و متناسب با تعداد دانشجوی هر دانشکده انتخاب شدند، انجام شد. نمونه ها به صورت تصادفی به دو گروه مورد (۵۰ نفر) و شاهد (۵۰ نفر) تقسیم شدند. ابزارگردآوری اطلاعات پرسشنامه ای چهار قسمتی بود که روایی و پایایی آن مورد تایید قرار گرفت. ابتدا پرسشنامه در هر دوگروه تکمیل و سپس کتابچه آموزشی در اختیار گروه مورد قرار گرفت وپس ازدو ماه از انجام مداخله مجددا پرسشنامه توسط هردوگروه تکمیل شد. داده ها بعد از کدگذاری با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون آماری t زوجی، ویلکاکسون و ضریب همبستگی تجزیه وتحلیل شد.
یافتهها: میانگین نمره آگاهی، نگرش و عملکرد دانشجویان گروه مورد بعد از آموزش به طور معنی داری افزایش یافته بود(۰۰۱/۰P=). از میان متغیرهای دموگرافیک، بین نگرش با سطح تحصیلات اختلاف معناداری مشاهده گردید(۰۰۷/۰P=). همچنین بین آگاهی، نگرش و عملکرد، همبستگی مثبت و معناداری وجود داشت.
نتیجه گیری: برنامه آموزشی در زمینه مسمومیت غذایی در ارتقا دانش، نگرش و رفتار دانشجویان تحت مطالعه تاثیر مثبت داشت. با توجه به شیوع بالای مسمومیت غذایی در گروه هدف که به علت سکونت در خوابگاهها و یا مسافرت اتفاق می افتد، لازم است برنامه های آموزشی متنوع و مداوم تبیین و اجرا گردد.
عارفه دهقانی تفتی، سجاد بهاری نیا، مهدیه خالقی موری، فرخ لقاء ثروت،
دوره ۱۹، شماره ۲ - ( خرداد و تیر ۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: استرس شغلی به عنوان جزء جدایی ناپذیر حیطه های کاری محسوب می شود که همواره جنبه های شغلی افراد را تحت تأثیر قرار داده و می تواند باعث کاهش عملکرد و بهره وری کارکنان در سازمانها شود. هدف از انجام این مطالعه بررسی ارتباط استرس شغلی با عملکرد شغلی در کارکنان ستادی دانشگاه علوم پزشکی یزد بود.
روش بررسی: روش مطالعه به صورت مقطعی - تحلیلی بود. کارکنان ستادی دانشگاه به عنوان جامعه آماری در نظر گرفته شدند. حجم نمونه ۲۸۲ نفر برآورد گردید. به منظور انجام مطالعه از دو پرسشنامه استاندارد استرس شغلی فیلیپ ال رایس (۱۹۹۲) و عملکرد شغلی پاترسون استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها توسط نرم افزار SPSS نسخه ۲۴ انجام شد.
یافته ها: در این مطالعه ۲۴۲ نفر از کارکنان مشارکت داشتند. ۱/۴۲ درصد از پاسخگویان را مردان و ۹/۵۷ درصد را زنان تشکیل دادند. معاونت توسعه مدیریت و منابع (۷/۲۲ درصد) و معاونت اجتماعی (۴/۵ درصد) به ترتیب بیشترین و کمترین تعداد شرکت کنندگان را به خود اختصاص داده بودند. استرس شغلی در کارکنان ستادی در سطح بالا و عملکرد شغلی در سطح ضعیف به دست آمد. همچنین رابطه بین استرس شغلی و عملکرد شغلی یک رابطه معکوس معنی دار به دست آمد (۳۱۸/۰-R= ).
نتیجه گیری: به منظور افزایش عملکرد شغلی کارکنان و کاهش عوامل استرس زا، مدیران ارشد دانشگاه باید از طریق بهبود ارتباطات و روابط بین فردی، محیط کاری را اصلاح نمایند. اعمال مدیریت صحیح منابع انسانی و حمایت های اجتماعی و انگیزشی، بهبود امکانات و برنامه ریزی در جهت فراهم آوردن شرایط فیزیکی مناسب در محیط کار نیز می تواند نقش بسزایی داشته باشد.
محمدحسین سلمانی، رضا بخشی، رضا قاسمی نژاد، فرخ لقا ثروت، ماهرخ جلیلی،
دوره ۲۰، شماره ۲ - ( خرداد و تیر ۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: فلزات سنگین موجود در رنگهای شیمیایی باعث آلودگی محیط ازجمله هوای کارگاههای صافکاری و نقاشی میشود و میتواند سلامت کارگران را به خطر بیندازد. یکی از راهکارهای کاهش مضرات فلزات سنگین، افزایش میزان آگاهی و اطلاعات شاغلین در این کارگاهها با مضرات فلزات سنگین است که در بهبود ایمنی هنگام کار بارنگ مؤثر است. بدین منظور، این مطالعه باهدف تعیین وضعیت آگاهی، نگرش و عملکرد فعالان شاغل در کارگاههای صافکاری و نقاشی در زمینه مضرات فلزات سنگین و نحوهی عملکرد آنها در شهر یزد انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه، توصیفی-تحلیل از نوع مقطعی، بر روی ۴۰ نفر از کارگران شاغل در کارگاه صافکاری و نقاشی شهر یزد انجام شد. اطلاعات دموگرافیک، آگاهی، نگرش و عملکرد افراد با پرسشنامه ۳۷ گزینهای جمعآوری گردید. تجزیهوتحلیل دادهها با آزمونهای کلموکروف اسمیرنوف و اسپیرمن با نرمافزار آماری SPSS نسخه ۲۰ انجام شد.
یافتهها: میانگین سنی افراد شرکتکننده در مطالعه ۴۳/۱۰ ± ۸/۴۱ سال بود و نزدیک به ۹۰ درصد از آنها تحصیلاتی پایینتر از تحصیلات دانشگاهی داشتند. میانگین نمره آگاهی، نگرش و عملکرد این افراد به ترتیب ۳۸/۰±۵۹/۱، ۴۱/۰±۵۷/۲ و ۳۴/۰±۸۹/۱ بود. نتایج نشان داد که بین متغیر سن و میزان تحصیلات با متغیرهای آگاهی و نگرش رابطه معنیداری وجود ندارد (۰۵/۰P>) اما بین متغیرهای سن (۵۵۳/۰R=) و سابقه کار (۵۴۲/۰R=) با میزان عملکرد شاغلین همبستگی معنیدار و مثبت وجود دارد (۰۵/۰P<). همچنین میزان آشنایی نقاشان با مضرات فلزات سنگین موجود در رنگ بر سلامتی آنها کم بود.
نتیجهگیری: با توجه به اثر سوء فلزات سنگین موجود در رنگها بر محیطزیست و سلامتی انسان و اینکه سطح آگاهی، نگرش و عملکرد کارکنان شاغل در کارگاههای نقاشی کم است. بهمنظور حفظ سلامتی شاغلین، افزایش سطح آگاهی آنها در خصوص مضرات فلزات سنگین و ذخیره شدن این فلزات در بافت بدن و متقابلاً آگاهی در عملکرد آنها در استفاده از وسایل حفاظت فردی در هنگام رنگپاشی توصیه میگردد.
سید سعید مظلومی محمود آباد، مریم علاقبند، فرخ لقاء ثروت،
دوره ۲۰، شماره ۴ - ( مهر و آبان ۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: یکی از شایع ترین بیماری های مزمن، بیماری دیابت است که توجه روز افزون متخصصان سلامت را به خود جلب کرده است و حوزه مناسبی برای بررسی اثربخشی مداخله های روان شناختی نظیر مصاحبه انگیزشی است. لذا برآن شدیم که میزان تاثیر برنامه مداخله ای مبتنی بر مصاحبه انگیزشی را در ارتقاء کیفیت زندگی زنان مبتلا به دیابت نوع دو بررسی نمائیم.
روش بررسی :پژوهش حاضر مطالعه ای تجربی بود که در سال ۱۳۹۴ بر روی ۱۱۰ نفر از بیماران دیابتی نوع دو مراجعه کننده به مرکز تحقیقات دیابت شهر یزد انجام گرفت که به دو گروه مورد و شاهد باتعداد ۵۵ نفر در هر گروه تقسیم شدند. مداخله به صورت مصاحبه انگیزشی بود وبرای درک کیفیت زندگی از مقیاس فرم کوتاه ۲۶ سؤالی پرسشنامه کیفیت زندگی(QOL)استفاده شد. پس از تکمیل پرسشنامه، داده ها وارد نرم افزار SPSS نسخه ۱۸ شده و توسط آزمون آماری کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین و انحراف معیار نمره کل کیفیت زندگی در دو گروه مورد و شاهد قبل از آموزش به ترتیب ۳۴/۱۱ ± ۵۲/۶۳ و ۴۰/۱۱ ± ۹۳/۶۲ و بعد از آموزش۹۴/۶ ± ۱۶/۷۸ و۶۲/۱۰ ± ۷۷/۶۱ بود که تفاوت معناداری در کیفیت زندگی زنان مبتلا به دیابت نوع دو را بعد از مداخله نسبت به قبل از مداخله نشان می دهد( ۰۰۱/۰ p=). هم چنین نتایج حیطه های مختلف کیفیت زندگی نیزتفاوت معناداری را بعد از مداخله نشان داد) ۰۰۱/۰p=).
نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان داد که مصاحبه انگیزشی موجب بهبود کیفیت زندگی و حیطه های آن درزنان مبتلا به دیابت نوع دو گروه مداخله شده است. پیشنهاد می شود از این شیوه به عنوان یک روش مکمل برای بهبود کیفیت زندگی بیماران دیابتی و سایر بیماران مزمن استفاده شود.
آمنه مرزبان، محمد افخمی عقدا، فرخ لقا ثروت، مریم دولت آبادی، پیام امامی،
دوره ۲۰، شماره ۵ - ( آذر و دی ۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: شیر مادر بهترین، مفیدترین و تاثیرگذارترین ماده غذایی برای کودک است. از طرفی آلودگی شیر به فلزات سنگین مختلف می تواند آثار نامطلوبی بر سلامت کودکان بر جای گذارد. این مطالعه با هدف بررسی آگاهی، نگرش، عملکرد زنان شیرده مراجعه کننده به مراکز بهداشتی ابرکوه در زمینه فلزات سنگین منتقله از شیر مادر انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه از نوع توصیفی– مقطعی در مهرماه ۹۸ بود. که در بین ۲۵۰نفر از زنان شیرده مراجعه کننده به مراکز بهداشتی ابرکوه انجام شد. جمع آوری داده ها از طریق پرسشنامه ۴ قسمتی (دموگرافیک، آگاهی، نگرش و عملکرد) بود که در مطالعه ای مشابه استفاده شده بود و در نهایت داده ها بعد از کدگذاری با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۲۴ و آماره های توصیفی، آزمون آماری T-Test، آنالیز واریانس وضریب همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: میانگین نمره آگاهی، نگرش و عملکرد زنان مورد مطالعه به ترتیب ۱۸/۳ ± ۲۴/۵، ۲۸/۵ ± ۲۵/۱۶ و ۳۹/۵ ± ۱۷/۱۵ بود. بین میانگین و انحراف معیار متغیرهای آگاهی، نگرش و عملکرد در زنان مورد بررسی با متغیرهای دموگرافیک، فقط بین آگاهی با سطح تحصیلات اختلاف معناداری مشاهده گردید (۰۱/۰P=). هم چنین بین آگاهی، نگرش و عملکرد زنان همبستگی مثبت و معناداری وجود داشت.
نتیجه گیری: آگاهی پایین در زمینه فلزات سنگین منتقله از شیرمادر می تواند باعث افزایش احتمال خطرات مرتبط با انواع مسمومیت های منتقله از شیر مادر در نوزادان شود و بنابراین برنامه های آموزشی در قالب برنامه ها و کارگاه های آموزشی مرتبط با تغذیه صحیح، سبک زندگی و رفتارهای بهداشتی و ایمن برای مادران شیرده می تواند در افزایش سطح آگاهی زنان موثر باشد. باید توجه داشت که برنامه های آموزشی طوری طراحی شوند که به نگرش ها و عملکرد های مناسب منتهی شوند.