۱۴ نتیجه برای اسماعیلی
عاطفه اسفندیاری، محمود نکوئی مقدم، زینب محمدی، سمانه نوروزی، محمد رضا امیراسماعیلی،
دوره ۱۰، شماره ۳ - ( اسفند ۱۳۹۰ )
چکیده
سابقه واهداف: با توجه به نقش مهمی که کارکنان ستادی در دانشگاه های علوم پزشکی دارند، دانشگاه ها باید همواره در جستجوی راه هایی برای توسعه نیروی انسانی ستادی خود باشند و گام اول در این مسیر آگاهی از وضعیت موجود نیروهای ستادی از طریق فرایند آسیب شناسی می باشد. پژوهش حاضر با هدف آسیب شناسی و برنامه ریزی توسعه منابع انسانی درحوزۀ ستادی معاونت های دانشگاه علوم پزشکی کرمان انجام شده است.
روش بررسی: پژوهش از نوع مقطعی توصیفی است. ۱۵۹ نفر از کارکنان ستادی دانشگاه علوم پزشکی کرمان، در این پژوهش شرکت کردند. اطلاعات لازم برای این پژوهش از طریق پرسشنامه به دست آمد. تحلیل داده هابا استفاده از آزمون های فریدمن، مجذور کای وتی- تست به کمک نرم افزار spss انجام گردید.
یافته ها : عوامل رفتاری( میانگین۳۳/۲) بیش ترین تاثیر وعوامل زمینه ای(میانگین ۲۴/۳) کم ترین تاثیر را درآسیب های منابع انسانی دانشگاه علوم پزشکی کرمان داشتند. ازبین زیرمجموعه های عوامل رفتاری، انگیزش ورضایت شغلی ( میانگین رتبه ۲۷/۲)بیشترین تاثیر رادرایجاد آسیب های منابع انسانی داشته است و مشتری گرایی( میانگین رتبه ۷۷/۱) در مقایسه با زیر مجموعه آسیب ها در هر سه شاخه کمترین تاثیر را در آسیب های منابع انسانی داشته است.
نتیجه گیری: با شناخت آسیب های منابع انسانی در واحدهای ستادی دانشگاه علوم پزشکی کرمان، به نظر می رسد که مشکلات فوق محدود به دانشگاه علوم پزشکی کرمان نبوده و نظر به ساختاری بودن این عوامل، معاونت سرمایه انسانی و معاونت برنامه ریزی ریاست جمهوری می تواند با بازنگری در نظام های پرداخت و سیستم ارزیابی عملکرد تحولی اساسی را در دانشگاه های علوم پزشکی با امید افزایش انگیزه کارکنان فراهم آورد.
ابوالفضل برخورداری، ساناز اسماعیلیان، محمد حسین مصدق، حسین فلاح زاده، نسیم طهماسبی، اصغر زارع،
دوره ۱۰، شماره ۳ - ( اسفند ۱۳۹۰ )
چکیده
چکیده
سابقه و اهداف: بنزن، به عنوان یکی از ترکیبات آلی فرار و سرطانزا، می تواند از انواع فوم ها و پلاستیک های موجود در کابین خودرو آزاد گردد. هدف از انجام این مطالعه تعیین میزان غلظت بنزن موجود در کابین تاکسی های شهر یزد می باشد.
روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع توصیفی بوده و در فصل بهار انجام شده است. که به شیوه طبقه ای-تصادفی تعداد۳۰ تاکسی انتخاب و از هوای داخل کابین توسط پمپ نمونه برداری فردی و کیسه تدلار نمونه گیری گردید و نمونه ها با روش میکرواستخراج از فاز جامد استخراج و با استفاده از دستگاه گاز کروماتوگرافی با دتکتور یونش شعله ای تجزیه و تعیین مقدار گردیدند.
یافته ها: با توجه به نتایج، میانگین غلظت بنزن در کلیه تاکسی ها در وضعیت توقف بیشتر از وضعیت حرکت بود بطوری که میزان آن در وضعیت توقف ۹۰۵ و در وضعیت حرکت ۳۰۹ میکروگرم گرم بر متر مکعب بود و اختلاف میانگین ها نیز از لحاظ آماری معنی دار می باشد. همچنین بالاترین و پایین ترین غلظت بنزن داخل کابین در حالت توقف g/m۳µ۳۲۰۰ و ۱۲۲ و در وضعیت حرکت به ترتیبg/m۳ µ۱۰۰۰ و g/m۳µ۵۷ بود. با توجه به یافته ها، میانگین غلظت بنزن در تاکسی های با عمر بیشتر از ۶ ماه (g/m۳µ۸۲± ۱۱۳۸) بیشتر از تاکسی های با عمر کمتراز ۶ ماه (g/m۳µ ۶۸۷± ۶۷۱) می باشد ولی اختــلاف میانگین ها در دو وضـعیت توقف و حرکـت از لحـاظ آمـاری معـنی دار نمی باشد(۰۵/۰P>).
نتیجه گیری:نتایج این مطالعه نشان می دهد که غلظت بنزن داخل کابین تاکسی های مورد مطالعه بالا بوده و از حد استاندارد نیز بالاتر می باشد. با توجه به این که در فصل تابستان درجه حرارت در اکثر نقاط کشور بالاتر می باشد و با توجه به این که در اکثر نقاط پارکینگ مسقف پیش بینی نشده و یا تعداد آن ها کم می باشد لذا خودروها عمدتاً در فضای باز و زیر آفتاب پارک می شوند و احتمال متصاعد شدن ترکیبات فرار و به ویژه بنزن افزایش می یابد.
این مقاله برگرفته از پایان نامه دوره کارشناسی ارشد بهداشت حرفه ای، دانشگاه علوم پزشکی شهیدصدوقی یزد می باشد.
محمود نکویی مقدم، سحر پروا، محمدرضا امیراسماعیلی، محمدرضا بانشی،
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( اسفند ۱۳۹۱ )
چکیده
سابقه و هدف: . با وجود افزایش نگرانیها درباره نتایج سواد سلامت پایین، تاثیرات سواد سلامت بر وضعیت سلامت و بهرهگیری از خدمات سلامت روشن نیست. هدف از این مطالعه ارزیابی سواد سلامت و تعیین ارتباط میان سواد سلامت و بهرهگیری از خدمات سلامت در جامعه شهری کرمان بود.
روش بررسی: در مطالعه ای که به روش مقطعی در شهر کرمان صورت گرفته است، ۱۰۰۰ نفر از افراد باسواد ۱۷ سال و بالاتر مورد پرسشگری قرار گرفتند. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه استفاده گردید. برای آنالیز داده ها از شاخص های توصیفی و نیز برای بررسی ارتباط متغیرهای از آزمون آماری کای دو، t و آنالیز واریانس یک طرفه و رگرسیون خطی استفاده گردید.
یافته ها: در حدود شصت درصد از افراد سطح سواد پایین(ناکافی و مرزی) داشتند. تحصیلات(۰۰۱/۰ p= ) و وضعیت بیمه (۰۰۲/۰ p= ) بیشترین ارتباط را با سواد سلامت نشان داد. سواد سلامت بر بهرهگیری از خدمات سلامت موثر بود. افرادی با نمره سواد سلامت بالا، به یک مرکز بهداشتی و درمانی مراجعه نموده بودند (۰۰۶/۰ p= ). بستری شدن در بیمارستان در افرادی با سواد سلامت پایین بیشتر گزارش شده بود(۰۰۳/۰ p= ). تاثیر سواد سلامت بر فاکتورهای بهرهگیری از خدمات سلامت بعد از حذف اثر عوامل مخدوش کننده، نیز تایید شد.
نتیجه گیری: سواد سلامت در کرمان پایین ارزیابی شد. بهبود سواد سلامت ممکن است استراتژی موثری در بهبود وضعیت سلامت و بهرهگیری از خدمات سلامت گردد. ارزیابی سواد سلامت برای بازتاب سطوح سواد سلامت افراد و تقاضای مناسب از نظام مراقبت سلامت مدرن باید در برنامه ها و سیاست گذاری های نظام سلامت لحاظ گردد. فرهنگسازی و آموزش برای بالا بردن سطح سواد سلامت جامعه و بهبود الگوی بهرهگیری از خدمات سلامت، همکاری و هماهنگی نزدیک نظام سلامت، آموزش و رسانهها را میطلبد.
این مقاله حاصل پایان نامه جهت دریافت مدرک کارشناسی ارشد است که طرح پژوهشی آن از سوی معاونت پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی کرمان تصویب شده است.
محمدرضا پارسایی، محمد جمشیدی اردشیری ، محمود موسی زاده، محمد رضا امیر اسماعیلی، اصغر نظام محله،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه: در سال ۱۹۹۴ مرکز کنترل و پیشگیری بیماریهای آمریکا برای به حداقل رساندن احتمال آلودگی کارکنان مراقبتهای بهداشتی و درمانی با عوامل بیماریزای منتقل شونده با خون احتیاطهای همه جانبه را تدوین کرده است، لذا این پژوهش برای مشخص نمودن کیفیت و نحوه اجرای آن در درمانگاههای اورژانس بیمارستانهای منتخب دانشگاه علوم پزشکی مازندران انجام گرفت تا راهکارها و پیشنهادهای مناسب را در جهت زمینه های ترویج به کارگیری این احتیاطهای عمومی ارائه نماید.
روش بررسی: این مطالعه از نوع مقطعی(توصیفی-تحلیلی) و ابزار جمع آوری اطلاعات چک لیست بوده است. حجم نمونه برابر با۲۲۰ نفر می باشد. داده ها پس از ورود در نرم افزار SPSS با بهره گیری از آمار توصیفی (جدول فراوانی، میانگین، انحراف معیار) و آزمونهای استنباطی (آزمون کای دو و رگرسیون لجستیک) تجزیه و تحلیل شده است.
یافته ها: ۵/۴۵ % از افراد مورد مطالعه مرد و ۵/۵۴% زن بودند. میزان رعایت کلی احتیاطهای همه جانبه در مردان و زنان به ترتیب ۱/۴۸% و ۶/۵۸% بوده است. براساس نتایج آزمون کای دو، تفاوت های مشاهده شده دررعایت کلی احتیاط های همه جانبه از نظر جنس، سابقه خدمت، رسته خدمتی، گروه سنی، شرکت در جلسات آموزشی وموجودبودن لوازم وتجهیزات معنی دار بوده است ( ۰۵/۰> P ).
نتیجه گیری: یافته های مطالعه نشان داد میزان رعایت کلی احتیاط های همه جانبه توسط پرسنل درمانگاه اورژانس در سطح متوسط بوده است در حالی که خطر انتقال ویروس هپاتیت B و HIV در این گونه تماسها بسیار زیاد می باشد. لذاپیاده سازی استانداردهای کنترل عفونت، اقدامات لازم در جهت ارتقاء انطباق کارکنان با مسائل حفاظت فردی، کنترل های مهندسی، رویکردهای شناختی، استراتژیهای اصلاح رفتار و ترکیب کردن مبانی نظری با تجربه های آموزشی به منظور ارتقاء مهارتها برای بکارگیری اصول استاندارد احتیاط های همه جانبه ضرورت دارد.
وحید یزدی فیض آبادی، سجاد خسروی، محمدرضا امیر اسماعیلی،
دوره ۱۲، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۲ )
چکیده
چکیده
مقدمه: بهبود مستمر عملکرد مستلزم ارزیابی پیشرفت هر برنامه، شناسایی چالشهای پیش رو و کسب بازخورد از میزان اجرای سیاستهای تدوین شده است. برنامه پزشک خانواده در ارتقای سطح سلامتی جامعه نقش مهمی دارد. این پژوهش با هدف ارزیابی عملکرد اجرای برنامه پزشک خانواده در دانشگاه علوم پزشکی کرمان انجام پذیرفت.
روش بررسی :مطالعه حاضر توصیفی بود که به صورت موردی انجام پذیرفت. محیط پژوهش فعالیت های پزشک خانواده را تمامی شهرستانهای تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی کرمان تشکیل داد. داده ها با استفاده از فرم های آماری در نظام روتین آمار و اطلاعات، در سه محور عملکرد فنی (۵ شاخص)، منابع تسهیلاتی و انسانی (۶ شاخص) و منابع مالی (۲ شاخص) در محدوده تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی کرمان جمع آوری گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از آمارهای توصیفی (فراوانی، درصد) و نمودارها از طریق نرم افزار Excelمورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بازه زمانی ۱۳۸۵ تا ۱۳۸۹ برای بررسی شاخصها تعیین و حداقل دوره بررسی برای آنها یک دوره ۳ ساله در نظر گرفته شد.
یافته ها: میانگین ارجاعات به پزشک متخصص در دوره ۳ ساله ۰۹/۹ درصد بود. سهم ویزیت های دهگردشی از کل ویزیتها در همان دوره ۹۶/۹ درصد تعیین گردید. حدود ۷۱ درصد مراکز مجری برنامه از محل زیست پزشک برخوردار بودند درحالی که این رقم با توجه به دستورالعمل برنامه باید ۱۰۰ درصد باشد. در طول دوره ۵ ساله برنامه میانگین ریزش پزشکان خانواده و ماماها به ترتیب ۵۳ و ۲/۹ درصد بود.
نتیجه گیری: علیرغم بهبود نسبی در برخی از شاخصها، میزان جذب و ریزش پزشکان در برنامه نشان داد که ماندگاری پزشکان در سطح مطلوبی قرار ندارد و با توجه به اینکه شاخص نیروی انسانی یکی از کلیدی ترین شاخص ها در بهبود عملکرد برنامه می باشد، توجه جدی را می طلبد. لذا با توجه به گسترش کمی و کیفی برنامه به مناطق شهری با جمعیت های بیشتر، نیاز به ارتقا و بهبود بویژه وجود دارد.
محمد تقی قانعیان، علی اصغر نجف پور، محمد حسن احرام پوش، حبیب الله اسماعیلی، حسین علیدادی، قربان سلیمانی خمارتاش ، محسن امراللهی،
دوره ۱۲، شماره ۴ - ( ویژه نامه بهداشت محیط ۱۳۹۲ )
چکیده
چکیده
مقدمه: فلزات سنگین از جمله آلایندههای مهمی هستند که امروزه غلظت آنها در محیط زیست با گسترش شهرها و توسعه صنایع افزایش یافته است. یکی از مهمترین فلزات سنگین، کروم است و به صورت اکسیدهای سه و شش ظرفیتی در صنایعی مانند آبکاری، شیشه، سرامیک، دباغی و چرم کاربرد دارد. کروم شش ظرفیتی دارای مخاطرات بهداشتی اثبات شده ای مانند سرطانزایی است. هدف از این مطالعه بررسی مقایسه ای کارآیی نانولوله های کربنی تک جداره وچند جداره فعال در حذف کروم شش ظرفیتی از محلولهای آبی است.
روش بررسی: این تحقیق یک مطالعه تجربی است که در آن اثر غلظت اولیه کروم، pH ،جرم جاذب و زمان واکنش بر حذف کروم شش ظرفیتی توسط جاذب نانولوله های کربنی تک جداره وچند جداره فعال مورد بررسی قرار گرفته است. برای تهیه جاذب، نانولوله های کربنی تک جداره وچند جداره فعال از پژوهشگاه صنعت نفت ایران (R.I.P.I) تهیه شد. مطالعه روی نمونههای سنتزی حاوی غلظت های ۵/۰، ۱ و ۲ میلی گرم در لیتر کروم شش ظرفیتی انجام گرفت. غلظت مقادیر کروم شش ظرفیتی به روش جذب اتمی تعیین گردید.
یافته ها: با توجه به نتایج، با افزایش زمان تماس و افزایش غلظت آلاینده، ظرفیت جذب (qe) افزایش و با افزایش pH و افزایش جرم جاذب ظرفیت جذب (qe) کاهش یافته است. دادههای این تحقیق نشان داد که بهترین ظرفیت جذب (qe)کروم شش ظرفیتی توسط نانولوله های کربنی تک جداره وچند جداره فعال در مدت زمان ۱۲۰دقیقه با pH مساوی ۳ و غلظت الاینده ۲ میلی گرم بر لیتر و مقدار جاذب ۴/۰ گرم بر لیتر به ترتیب برابر با ۹۴/۳ و ۷۴/۳ میلی گرم برگرم بدست آمد و بر اساس نتایج بدست آمده کارائی نانولوله های کربنی تک جداره بهتر از چند جداره بوده است، با اینحال اختلاف معنی داری بین نتایج حذف این دو نوع جاذب مشاهده نشده است.
نتیجه گیری: نانولوله های کربنی تک جداره فعال نسبت به چند جداره فعال جاذبی مؤثرتر در حذف کروم شش ظرفیتی از محلولهای آبی می باشند.
آزاده نجارزاده، رویا حمایتی، جواد زواررضا، حسین فلاح زاده، حسن مظفری خسروی، محسن تقی زاده، اکرم اسماعیلی،
دوره ۱۴، شماره ۶ - ( ویژه نامه بهمن و اسفند ۱۳۹۴ )
چکیده
مقدمه: نفروپاتی دیابتی شایعترین علت نارسایی کلیوی است.فشار خون بالا به ویژه افزایش فشارخون گلومرولی یکی از عوامل زمینه ساز ابتلا به نفروپاتی در بیماران دیابتی است. مطالعه حاضر به منظور بررسی اثرات تجویز مکمل گیاه چای ترش بر فشار خون و آلبومین ادری در بیماران مبتلا به نفروپاتی دیابتی انجام شد.
روشبررسی: این مطالعه یک کارآزمایی بالینی تصادفی دو سوکور بود که بر روی ۴۱ بیمار مبتلا به نفروپاتی دیابتی (۱۵ مرد ۲۶ زن) انجام شد. بیماران به صورت تصادفی به دو گروه دریافت کننده مکمل گیاه چای ترش (روزانه دو قرص ۴۲۵ میلیگرمی) و دارونما تقسیم شدند. مدت مطالعه ۸ هفته بود. در شروع مطالعه و پایان هفته هشتم یک نمونه ادرار تصادفی وcc۵ خون بعد از ۱۲ تا ۱۴ ساعت ناشتایی گرفته شد وفشار خون سیستولیک و دیاستولیک و غلظت آلبومین ادرار اندازه گرفته شد.
یافته ها: فشار خون سیستولیک در گروه دریافت کننده مکمل گیاه چای ترش در پایان هفته هشتم نسبت به زمان شروع مطالعه از ۱۳۵ به ۵/۱۱۹ کاهش پیدا کرد که این کاهش از نظر آماری معنی دار بود (۰۵/۰(p
. در پایان هفته هشتم در گروه دریافت کننده مکمل گیاه چای ترش غلظت آلبومین ادراری نسبت به شروع مطالعه mg۲۰کاهش پیدا کرد که این کاهش از نظر آماری معنی دار بود ( ۰۵/۰p
(. تغییرات مشاهده شده در متغیرهای ذکر شده در گروه دارونما معنی دار نبود.
نتیجه گیری:به طور کلی مطالعه حاضر نشان می دهد که تجویز مکمل گیاه چای ترش سبب کاهش معنی دار فشار خون سیستولیک و آلبومین اوری می شود. بنابراین تجویز مکمل گیاه چای ترش ممکن است در کند کردن پیشرفت نفروپاتی دیابتی نقش موثری داشته باشد.
محمد واحدیان شاهرودی، حمزه رحیمی، مهدی قلیان اول، حبیب الله اسماعیلی،
دوره ۱۴، شماره ۶ - ( ویژه نامه بهمن و اسفند ۱۳۹۴ )
چکیده
مقدمه: شیوع بالای فشارخون در سراسر جهان و ایجاد عوارض جدی، مشکل عمده کلیه جوامع، است. برای کاهش عوارض، کنترل فشارخون از اهمیت خاصی برخوردار است. فعالیت بدنی منظم، یکی از موثرترین استراتژی ها برای کاهش خطر
بیماری های غیر واگیر از جمله بیماریهای قلبی عروقی می باشد. پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر آموزش فعالیت بدنی مبتنی بر الگوی فرانظری، برکنترل فشارخون انجام شد.
روشبررسی: در این مطالعه نیمه تجربی ۶۰ فرد مبتلا به فشارخون بالا با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم گردیدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه ای چند وجهی، مشتمل بر مشخصات دموگرافیک، سوالات مراحل تغییر و عوامل تاثیرگذار بر الگوی فرانظری و پرسشنامه سنجش فعالیت بدنی فرم کوتاه بود. پرسشنامه ها برای دو گروه تکمیل و سپس مداخله آموزشی در گروه مداخله انجام شد. پس از دو ماه مجدداً پرسشنامه ها برای دو گروه تکمیل گردید. داده ها در نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل و آزمون های تی و کای دو با توجه به توزیع داده ها استفاده شد.
یافتهها: آزمونهای آماری اختلاف معناداری در دو گروه قبل از آموزش از نظر مراحل تغییر، موازنه تصمیم گیری، فعالیت بدنی، فشارخون و فرایندهای تغییر،نداشت اما پس از آموزش، افزایش معناداری در کلیه متغیرهای فوق در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل به وجود آمده بود. (P<./۰۰۵).
نتیجه گیری: آموزش و مداخله بر پایه الگوی فرانظری باعث ارتقاء رفتار فعالیت بدنی در بیماران و کاهش فشارخون بالامی شود.
نگار جعفری، افشین ابراهیمی، حمیدرضا پورزمانی، حمزه اسماعیلی،
دوره ۱۵، شماره ۱ - ( فروردین و اردیبهشت ۱۳۹۵ )
چکیده
حسین محسنی پویا، داود شجاعی زاده، سیما اسماعیلی شهمیرزادی، اعظم سیفی ماکرانی،
دوره ۱۵، شماره ۶ - ( بهمن و اسفند ۱۳۹۵ )
چکیده
مقدمه: بیماری های قلبی – عروقی از علل اصلی مرگ و میر در جهان می باشند. با توجه به تغییر شیوه زندگی، بسیاری از عوامل خطر بیماریهای قلبی– عروقی از دورانهای کودکی و نوجوانی آغاز می شود، بنابراین این مطالعه با هدف سنجش اثر بخشی مداخله آموزشی مبتنی برمدل اعتقاد بهداشتی بر پیشگیری از بیماریهای قلبی- عروقی طراحی و اجرا گردید.
روش بررسی: این پژوهش به صورت یک مطالعه نیمه تجربی از نوع قبل و بعد می باشد که بر روی ۱۸۰نفراز دانش آموزان پسر دوره اول متوسطه شهرساری در سال۱۳۹۳ انجام گرفت که به صورت تخصیص تصادفی به دو گروه۹۰ نفره مداخله و مقایسه تقسیم شدند. سپس قبل از مداخله و ۶ ماه بعد ار مداخله مورد ارزیابی قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه دو بخشی اطلاعات دموگرافیک وابزار سنجش پیشگیری از بیماری های قلبی عروقی بر اساس سازه های مدل اعتقاد بهداشتی بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۲۰ و توسط آزمون تکرار مشاهدات، تی تست مستقل،کای اسکوئر انجام گرفت. در این مطالعه سطح معنی داری آزمون ۰۵/۰ در نظر گرفته شد.
یافته ها: نتایج حاصل از مداخله آموزشی نشان داد که قبل از اجرای مداخله آموزشی اختلاف آماری معنی داری بین دو گروه مداخله و مقایسه از نظرسازه های مدل اعتقاد بهداشتی وجود نداشت(۰۰۵/۰p>). در گروه مداخله اختلاف میانگین نمرات آگاهی درک شده(۰۰۱/۰p<)، حساسیت درک شده(۰۰۱/۰p<)، شدت درک شده(۰۰۱/۰p<)،منافع (۰۰۱/۰p<) و موانع درک شده (۰۰۲/۰p=)، خودکار آمدی (۰۰۱/۰p<) قبل و ۶ بعد از مداخله از نظر آماری معنی دار بود به گونه ای که بعد از اجرای مداخله میانگین نمرات سازه های مدل اعتقاد بهداشتی افزایش یافته بود.
نتیجه گیری: به نظر می رسد این مدل می تواند موانع ادراکی را تا حدودی از بین ببرد، بعلاوه حساسیت ، شدت و منافع موضوع را پر رنگ نماید و نهایتا خودکارآمدی دانش آموزان را درزمینه پیشگیری از بیماری قلبی عروقی ارتقاء دهد.
فائزه محمدی، مهدی قلیان اول، حبیب الله اسماعیلی، هادی طهرانی، محمد واحدیان شاهرودی،
دوره ۱۶، شماره ۵ - ( آذر و دی ۱۳۹۶ )
چکیده
مقدمه : ﺣﻮادث ﺷﻐﻠﻲ ﺗﺎﺛﻴﺮ ﻋﻤﺪه ای ﺑﺮ ﺳﻼﻣﺖ ﻛﺎرﮔﺮان دارد و ﻫﺰﻳﻨﻪ ﮔﺰاﻓﻲ را ﺑﺮ ﻛﺎرﻓﺮﻣﺎﻳﺎن وارد ﻣﻲﺳﺎزد. یکی ﺍﺯ مهمترین ﺭﺍﻩ ﻫﺎﻱ ﺟﻠﻮﮔﻴﺮﻱ ﺍﺯ ﺣﻮﺍﺩﺙ ﻧﺎﺷﻲ ﺍﺯ ﻛﺎﺭﺗﻘﻮﻳﺖ ﺭﻓﺘﺎﺭﻫﺎﻱ ﺍﻳﻤﻨﻲ ﺩﺭ ﺑﻴﻦ کارگرانﺍﺳﺖ. ﻗﺼﺪ رﻓﺘﺎری، ﻳﻜﻲ از ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻛﻨﻨﺪه ﻫﺎی اﺻﻠﻲ رﻓﺘﺎر است. ﻫﺪف از اﻳﻦ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ بررسی رفتارهای ایمن کارگران معدن زغال سنگ طبس بر اساس سازه های الگوی رفتار سالم می باشد.
روش بررسی : این مطالعه توصیفی بر روی ۲۰۰ نفر از کارگران معدن زغال سنگ طبس که با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شده بودند، در سال ۱۳۹۴ انجام شد. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه الگوی رفتار سالم استفاده شد. که در آن، سازه های الگوی رفتار سالم (Health Action Model) در کارگران معدن جهت اتخاذ رفتارهای ایمن و پیش بینی قصد رفتاری بررسی شدند. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون های من ویتنی، کروسکال والیس و رگرسیون خطی در نرم افزار spss۱۶ آنالیز شد.
یافته ها: میانگین سنی کارگران ۶۸/۴ ± ۲۲/۳۰ و میانگین سابقه کار آنان ۹۶/۳ ± ۲۰/۵ سال بود. میانگین نمره خودکارآمدی ۳۷/۴ ± ۳۸/۲۷ و میانگین نمره رفتار ۸۸/۰± ۵۲/۸ بود.کارگران در وضعیت رفتاری نسبتا ایمن قرار داشتند. سه عامل سیستم نگرشی، سیستم اعتقادی و سیستم هنجاری ۳۷درصد از قصد رفتار ایمن در کارگران را تبیین کردند(۰۰۱/۰ >P).
نتیجه گیری : نتایج مطالعه از الگوی رفتار سالم به عنوان الگویی موثر برای توضیح قصد رفتاری حمایت کردند. این الگو می تواند به عنوان چارچوبی برای طراحی مداخلات ایمنی سودمند مورد استفاده قرار گیرد.
زهره خاکشور قره سو، مهدی قلیان اول، حبیب اله اسماعیلی، محمد واحدیان شاهرودی، الهه لعل منفرد،
دوره ۱۸، شماره ۲ - ( خرداد و تیر ۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه: فرزند پروری فعالیت پیچیده ای شامل روش ها و رفتارهای ویژه است که بطور مجزا یا در تعامل با یکدیگر بررشد کودک تاثیر می گذارد. هدف از این پژوهش، تعیین اثر مداخله آموزشی مبتنی بر رویکرد فرایند عمل بهداشتی برمهارتهای فرزند پروری مادران دانش آموزان دختر مشهد بود.
روش بررسی: پژوهش حاضر مطالعه ای نیمه تجربی است که بر روی ۱۰۰ مادر(۵۰ نفرآزمون و ۵۰ نفرکنترل) دارای فرزند دختر۱۳-۱۰ سال در مشهد به روش خوشه ای چند مرحله ای در سال ۱۳۹۵ انجام گردید. ابزار گردآوری داده هاپرسشنامه مبتنی برمدل رویکرد فرایند عمل بهداشتی به همراه سؤالات جمعیتشناختی بود که پس از تأیید روایی محتوایی و پایایی، قبل و ۲ ماه بعد از مداخله تکمیل شد. تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار۱۶ SPSSو آزمونهای توصیفی (فراوانی و درصد، میانگین و انحراف معیار) و آزمونهای تحلیلی (من ویتنی و ویلکاکسون) در سطح معناداری ۰۵/۰ انجام شد.
یافته ها: آزمون کای دو نشان داد که بین گروه آزمون و کنترل از نظرگروه سنی، تعداد اعضای خانوار، سطح تحصیلات مادر و همسران آنها و شغل مادر و همسران آنها تفاوت آماری معنی داری وجود نداشت. براساس آزمون من ویتنی تنها در سازه عمل برنامه ریزی شده بین دوگروه آزمون وکنترل قبل از مداخله تفاوت آماری معنی دار وجود داشت (۰۱/۰P=و ۵۷/۲Z=) همچنین دوماه بعد از مداخله در همه سازه ها اختلاف بین دوگروه معنی دارگزارش گردید.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش مداخله آموزشی که بر اساس سازه های مدل رویکرد فرایند عمل بهداشتی طراحی شده بود، تاثیر مثبتی در مهارت های فرزند پروری مادران داشته است.
زهرا آسا کهنه فرودی، مهدی قلیان اول، هادی طهرانی، حبیب الله اسماعیلی،
دوره ۲۰، شماره ۴ - ( مهر و آبان ۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: فشارخون بالا یک بیماری مزمن نیازمند درمان طولانی مدت است، که با وجود بی علامت بودن، منجر به شکایات و عوارض کشنده می شود. لذا پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیرآموزش مبتنی بر نظریه خودکارآمدی بررفتارهای خودمراقبتی گروه های خودیار فشارخون درمراکزخدمات جامع سلامت شهرمشهد درسال ۱۳۹۸ انجام شد.
روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی که در آن۸۰ بیمار زن مبتلا به فشارخون بالابه روش نمونه گیری تصادفی در دوگروه آزمون وکنترل قرارگرفتند. مداخله آموزشی بر مبنای نظریه خودکارآمدی جهت گروه آزمون انجام شد. ابزارجمع آوری داده ها پرسشنامه ۳ قسمتی شامل: اطلاعات جمعیت شناختی وپرسشنامه استاندارد خودکارآمدی و خودمراقبتی فشارخون بود. داده ها با استفاده از آزمون های آماری تی مستقل، من ویتنی، کای دو، دقیق فیشر،آزمون فریدمن واندازه های تکراری(Repeated measures) وآنالیزکوواریانس توسط نرم افزار SPSS نسخه۲۰ باسطح معنی داری ۰۵/۰ تحلیل گردید.
یافته ها: در نمره خودکارآمدی (۰۰۱/۰>P) وخودمراقبتی (۰۰۱/۰>P) و میزان فشارخون کنترل شده بین دوگروه آزمون وکنترل تفاوت معناداری مشاهده شد و با کنترل متغیرهای مخدوشگر در مدل رگرسیون به ازای یک واحد افزایش در نمره خودکارآمدی به طور متوسط نمره خود مراقبتی ۸۴/۰ افزایش پیدا کردکه از لحاظ آماری نیز معنی دار بوده است (۰۰۱/۰>P).
نتیجهگیری:مداخله مبتنی بر نظریه خودکارآمدی میتواند درارتقا خودمراقبتی وخودکارآمدی گروه های خودیارفشارخون موثر باشد. لذا پیشنهاد میشود در برنامهریزی آموزشی جهت بیماران و گروه های خودیارفشارخون این نظریه به کارگرفته شود.
فریبا تابع بردبار، معصمومه اسماعیلی، زینب کشاورزی،
دوره ۲۲، شماره ۴ - ( مهر و آبان ۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه: اینترنت ابزاری بیطرف است که در ابتدا برای تسهیل تحقیقات در نهادهای علمی و نظامی مورد استفاده قرار میگرفت، اما اکنون سلامت روانی جامعه راتحت تاثیر قرارداده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط بین سواد سلامت وسایبرکندریا در زنان با نقش واسطهای اضطراب سلامت انجام شد.
روش بررسی: روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی –همبستگی و براساس معادلات ساختاری اجرا شد. با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس۳۰۰ نفراز زنان شهر شیراز با در نظر گرفتن ملاکهای ورود وخروج از پژوهش به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند.گردآوری دادهها با استفاده از پرسشنامههای سایبرکندریا مک الری وشلوین، اضطراب سلامت سالکوسکیس ووارویک و سواد سلامت منتظری وهمکاران صورت گرفت. تحلیل دادههای توصیفی و بررسی فرضیهها با روش معادلات ساختاری با رویکرد تحلیل مسیر و با استفاده از نرم افزار spss و ایموس انجام شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که بین سواد سلامت و سایبرکندریا ارتباط مستقیم معنی دار (۰۵/۰ p=و۱۵/۰= β ) و بین اضطراب سلامت و سایبرکندریا ارتباط مستقیم معنی دار (۰۰۰۵/۰p= و۶۰/۰= β ) در سطح ۰۱/۰ وجود دارد و با وارد کردن اضطراب سلامت به عنوان متغیر میانجی به مدل، ارتباط غیرمستقیم سواد سلامت برسایبرکندریا (۰۰۰۵/۰p= و۳۰/β= ) بدست آمد.
نتیجه گیری: با توجه به اینکه بیش از نیمی از افراد دارای سواد سلامت ناکافی میباشند لازم است مداخلات موثری به منظور توانمندسازی آنها در زمینه ارتقای سواد سلامت طراحی و اجرا گردد. همچنین، لازم است روشهای جدیدتری مانند آموزش تحت وب به منظور کسب اطلاعات بهداشتی بیشتر در اختیار افراد قرار گیرد.