دوره 23، شماره 6 - ( بهمن و اسفند 1403 )                   جلد 23 شماره 6 صفحات 48-33 | برگشت به فهرست نسخه ها

Ethics code: IR.YAZD.REC.1403.023


XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Sabri F, Barzegar bafrooei K, Hassani H. The Role of Childhood Emotional Maltreatment in Adult Aggression with the Mediating Role of Emotion Regulation in Students at Yazd University. TB 2025; 23 (6) :33-48
URL: http://tbj.ssu.ac.ir/article-1-3684-fa.html
صبری فائزه، برزگر بفروئی کاظم، حسنی حسین. نقش بدرفتاری عاطفی دوران کودکی در پرخاشگری بزرگسالی با واسطه‌گری تنظیم هیجان در دانشجویان دانشگاه یزد. طلوع بهداشت. 1403; 23 (6) :33-48

URL: http://tbj.ssu.ac.ir/article-1-3684-fa.html


دانشگاه یزد ، k.barzegar@yazd.ac.ir
متن کامل [PDF 574 kb]   (166 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (260 مشاهده)
متن کامل:   (223 مشاهده)
نقش بدرفتاری عاطفی دوران کودکی در پرخاشگری بزرگسالی با واسطه‌گری تنظیم هیجان در دانشجویان دانشگاه یزد
نویسندگان: فائزه صبری1 ، کاظم برزگر بفروئی2، حسین حسنی3
1.کارشناس ارشد روان‌شناسی تربیتی، دانشکده روان‌شناسی و علوم تربیتی، دانشگاه یزد، یزد، ایران
2.نویسنده مسئول: دانشیار روان‌شناسی تربیتی، دانشکده روان‌شناسی و علوم تربیتی، دانشگاه یزد، یزد، ایران
شماره تماس: 09132733908  Email:k.barzegar@yazd.ac.ir
3.استادیار برنامه ریزی درسی، دانشکده روان‌شناسی و علوم تربیتی، دانشگاه یزد، یزد، ایران
چکیده
مقدمه: پرداختن به امر پرخاشگری در بزرگسالان و نوجوانان برای مدیریت سلامت جامعه ضرورت دارد و یکی از مهم‌ترین اقدامات در این راستا شناخت متغیرها و عوامل مؤثر بر پرخاشگری است؛ لذا پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش بدرفتاری عاطفی دوران کودکی در پرخاشگری نوجوانی با واسطه‌گری تنظیم هیجان در دانشجویان دانشگاه یزد انجام شد.
روش بررسی: روش پژوهش از حیث رویکرد کمی، از نظر هدف کاربردی و به شیوه توصیفی- همبستگی انجام شد. جامعه آماری دانشجویان علوم‌انسانی دانشگاه یزد در سال‌تحصیلی 1402-1401 بودند که تعداد «200» نفر از آن‌ها به عنوان نمونه آماری در نظر گرفته شد. روش نمونه­گیری غیرتصادفی در دسترس بود. ابزار پژوهش پرسش‌نامه پرخاشگری باس و پری (1992)، پرسش‌نامه تجارب دوره زندگی گیب و همکاران (2001) و پرسش‌نامه دشواری‌های تنظیم هیجان گراتز و رومر (2004) بود که پایایی هریک از پرسش‌نامه‌ها از طریق ضریب آلفای کرانباخ به ترتیب 88/0، 92/0 و 90/0 به دست آمد. به منظور تجزیه وتحلیل داده‌ها با نرم‌افزارهای SPSS25 وAMOS24  از مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که بدرفتاری عاطفی به‌صورت مستقیم و معنادار پرخاشگری نوجوانی (28/0=β و 01/0>P) و دشواری تنظیم هیجان (48/0=β و 01/0>P) را پیش‌بینی می‌کند و همچنین دشواری تنظیم هیجان به عنوان یک متغیر واسطه‌ای به‌صورت مثبت و معنادار بر پرخاشگری دانشجویان (54/0=β و 01/0>P) تأثیر دارد.
نتیجه‌گیری: در نتیجه نوع رفتار والدین با کودک به‌خصوص بدرفتاری‌های عاطفی دوران کودکی می‌تواند در زندگی بزرگسالی و نیز گرایش به پرخاشگری و میزان تنظیم هیجان فرد تأثیرگذار باشد.
واژه‌های کلیدی: بزرگسال، پرخاشگری، تنظیم هیجان، دانشجویان، کودکی
 این مقاله برگرفته از پایان‌نامه دوره کارشناسی‌ارشد رشته روان‌شناسی تربیتی نویسنده اول، مصوب دانشگاه یزد در سال 1402 است
مقدمه
باتوجه ‌به این که دوران نوجوانی یکی از دوران حساس زندگی است و یکی از خصلت‌های مهم فرد در این دوران برتری‌طلبی و قدرت‌طلبی است؛ بنابراین در این دوران بیشتر می‌توان شاهد بروز خشم و پرخاشگری در فرد بود. پرخاشگری در منظر روان‌شناختی یعنی هر رفتاری که با قصد آسیب‌رساندن و صدمه‌زدن به افراد دیگری تعریف شده است. تأثیر پرخاشگری را در سلامت روان افراد جامعه نمی‌توان نادیده گرفت. تأثیراتی که پرخاشگری در ابعاد مختلف جامعه برجای می‌گذارد گاهی از مواقع قابل جبران نیست در زمان شیوع کرونا (سال‌های 1399 تا 1400) آمار خشونت به ویژه خشونت خانوادگی افزایش یافته است(1). برای دانستن دلایل پرخاشگری بسیاری از پژوهشگران به بررسی عوامل موثر بر پرخاشگری پرداخته‌اند و چندین عامل اثرگذار را در قالب عوامل شخصی، اجتماعی و موقعیتی طبقه‌بندی کرده‌اند(2). عوامل شخصی شامل ناکامی، وراثت، اضطراب، جسمانی و زیستی و همچنین علل اجتماعی شامل محیط خانواده، همسالان و رسانه است(3).
باتوجه‌به اینکه پرخاشگری از عوامل متعددی تأثیرپذیر هست؛ مانند عوامل خانوادگی، عوامل فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و...، در این پژوهش یکی از عوامل خانوادگی تأثیرگذار در پرخاشگری یعنی عامل بدرفتاری‌های دوران کودکی مورد بررسی قرار گرفت. بدرفتاری عاطفی با کودکان به معنای نادیده‌گرفتن و طردکردن کودک یا مقایسه‌کردن‌های بی‌مورد و سرزنش‌کردن کودک است که این نوع رفتارها در دوران کودکی باعث مشکلات عدیده‌ای در دوران بزرگسالی فرد می‌شود. به‌طورکلی سوءرفتار با کودکان چهار حالت را شامل می‌شود: سوء رفتار فیزیکی، سوء رفتار جنسی(4)، سوء رفتار عاطفی و غفلت والدین(5).
از سوی دیگر متغیر انتخاب شده برای واسطه‌گری این رابطه، متغیر تنظیم هیجان (در این پژوهش، دشواری تنظیم هیجان) است که به نظر می‌رسد بتواند در رابطه بین بدرفتاری عاطفی دوران کودکی و پرخاشگری بزرگسالی واسطه‌گری کند. هیجان‌ها پدیده‌ای اجتماعی و بیانگر هستند. می‌توان هیجان را مجموعه‌ای از چهارعنصر (احساسات، پاسخ‌های جسمانی، هدفمند بودن و رفتارهای بیانگر) و روابط بین آن‌ها دانست. شواهد قابل‌توجهی وجود دارد که نشان می‌دهد محیط کودکی، تأثیرات خانواده و به‌ویژه والدین، تأثیر عمده‌ای بر زندگی و رفتارهای کودکان دارد. والدین تأثیر زیادی بر فرزندان خود اعمال می کنند و رشد شناختی، احساسات، جهان بینی و هیجانات آن ها را شکل می دهند(6). بدرفتاری دوران کودکی، طرحواره‌های ناسازگار اولیه و دشواری در تنظیم هیجان می‌توانند به‌صورت مستقیم پرخاشگری را پیش‌بینی نمایند(7). همچنین بدرفتاری دوران کودکی می‌تواند طرحواره‌های ناسازگار اولیه و دشواری در تنظیم هیجان را به‌صورت مستقیم پیش‌بینی نمایند. افرادی که بدرفتاری‌های بیشتری در کودکی داشته‌اند خطرپذیری بیشتری برای پرورش انواع اختلال‌های روانی از جمله افسردگی، اضطراب، مشکلات رفتاری، پرخاشگری و صدمه به خود دارند(8). در رابطه بین بدرفتاری عاطفی دوران کودکی و پرخاشگری، مشکل در نظم‌جویی هیجان و حوزه‌های روان بنه‌ای خاصی مثل طرد و بریدگی، معیارهای سخت‌گیرانه و خودمختاری مختل شده نقش میانجی را دارند(9). پاسیفیکو و همکاران(10) نیز نقش میانجی‌گر تنظیم هیجان را در بدرفتاری عاطفی و اختلالات درونی‌سازی شده طی 17 سند درمانی بیمارستانی را بررسی کردند و این رابطه را تأیید نمودند. در مطالعه‌ای دیگر آلاچا و همکاران(11) نشان دادند کنترل‌نکردن هیجانات، اغلب با بدرفتاری در دوران کودکی همراه است. نتایج پژوهش گیو و همکاران(12) نیز بین بدرفتاری عاطفی دوران کودکی و تنظیم هیجان رابطه معناداری نشان داد. دیورت و همکاران در یک بررسی(13) مهم‌ترین عامل پیش‌بین رفتارهای آسیب به خود، دسترسی اندک به روش‌های تنظیم هیجان عنوان شده است.
یافته‌های پژوهشی دیگر لاین بک (14) نرخ پرخاشگری سایبری می تواند با عوامل استرس زای محیطی از جمله والدین خشن، قرار گرفتن در معرض همسالان، و تروما تشدید شود. نشان داد بین متغیرهای دشواری تنظیم هیجان، تکانشگری، آلکسیتیما و هیجان‌خواهی با پرخاشگری رابطه معنادار و مثبت وجود دارد. پرخاشگری سایبری با تنظیم هیجان و خودکنترلی همبستگی منفی و با افسردگی همبستگی مثبت دارد(15). بر اساس پژوهش محسنی و همکاران(16) طرحواره‌های ناکارآمد اولیه، نشخوار خشم و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در ظهور و حفظ پرخاشگری نوجوانان نقش دارند. با کاهش پرخاشگری پنهان ارتباطی و بهبود تنظیم شناختی هیجان، میزان رضایت زناشویی افزایش می‌یابد(17). مشکلات تنظیم هیجان تا حدی واسطه ارتباط بین استرس و پرخاشگری است (18). افراد پرخاشگر اطلاعات اجتماعی را به‌گونه‌ای پردازش می‌کنند که احتمال درگیرشدن در اعمال پرخاشگرانه را به‌شدت افزایش می‌دهد و مهارت‌های تنظیم هیجان در رفتار پرخاشگرانه و خشونت‌آمیز دخیل است(19).
از آن جایی که پرخاشگری یکی از اشکال رایج بروز هیجان در بین افراد هست و باتوجه‌به افزایش بروز پرخاشگری در جامعه؛ بنابراین بررسی مدل مفهومی پژوهش حاضر و شناخت عوامل مختلف مؤثر بر پرخاشگری می‌تواند اطلاعات جدیدی را به بدنه تحقیقات در این زمینه اضافه کند؛ بنابراین ازاین‌حیث پژوهش دارای اهمیت نظری است. از حیث اهمیت کاربردی این پژوهش به خانواده‌ها به‌خصوص والدین به‌عنوان مراقبان اولیه کودک و در ادامه معلمان و مربیان مدارس و مهدکودک‌ها به‌عنوان مراقبان و پرورش‌دهندگان کودکان در مدارس در شناسایی عوامل تأثیرگذار بر پرخاشگری و نقش این افراد در شکل‌گیری رفتار و شخصیت بزرگسالی کودک و نیز راهکاری برای کاهش میزان بروز پرخاشگری کمک می‌کند. از نظر روشی نیز باوجود تحقیقات زیادی که در زمینه بررسی نقش متغیر بدرفتاری عاطفی دوران کودکی و تنظیم هیجان در پرخاشگری انجام شده است؛ اما متغیرهای موردنظر در قالب یک مدل منسجم و یکپارچه مورد بررسی قرار نگرفته‌اند؛ لذا پژوهش حاضر قصد دارد به بررسی نقش بدرفتاری عاطفی دوران کودکی بر دشواری تنظیم هیجان و همچنین نقش دشواری تنظیم هیجان در پرخاشگری بپردازد.
روش­ بررسی
پژوهش حاضر جزء تحقیقات توصیفی از نوع همبستگی و از لحاظ هدف جزء تحقیقات بنیادی است. جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان رشته‌های علوم‌انسانی دانشگاه یزد در سال تحصیلی 1402-1401 بود. در این پژوهش 235 پرسش‌نامه تهیه و در بین دانشجویان توزیع شد که بعد از حذف پرسش‌نامه‌های مخدوش 200 پرسش‌نامه به عنوان نمونه آماری مورد تحلیل قرار گرفت. روش نمونهگیری به‌صورت غیرتصادفی در دسترس بود که از بین دانشکده‌های علوم انسانی دانشگاه یزد 10 دانشکده انتخاب شدند. برای جمع آوری داده‌های مورد نیاز پژوهش، پرسش‌نامه‌ای حاوی 101 گویه متشکل از مقیاس پرخاشگری (29 گویه)، مقیاس تجارب دوره زندگی (36 گویه) و مقیاس دشواری‌های تنظیم هیجان (36 گویه) تنظیم و اجرا شد. پرسش‌نامه‌ها به‌صورت حضوری در بین دانشجویان توزیع، تکمیل و جمعآوری شد. در تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی (فراوانی و درصد، میانگین و انحراف استاندارد) و از آمار استنباطی نیز در مدلسازی معادلات ساختاری و شاخص‌های برازش با استفاده از دو نرم افزار SPSS 25 و AMOS 24 استفاده شد. ابزارهای پژوهش در ادامه تشریح شدهاند:
پرسش‌نامه پرخاشگری باس و پری(20): فرم انگلیسی این پرسش‌نامه شامل 29 سؤال است(20). این پرسش‌نامه شامل 4 خرده مقیاس پرخاشگری جسمانی، پرخاشگری کلامی، خصومت و خشم است که هر عامل به ترتیب ذکر شده شامل 9، 5، 8 و 7 سؤال است. گزینه‌های هر گویه شامل یک طیف 5 درجه‌ای: 1 (کاملاً شبیه من است)، 2(تا حدودی شبیه من است)، 3(نه شبیه من است، نه شبیه من نیست)، 4(تا حدودی شبیه من نیست)، 5(اصلاً شبیه من نیست) است. به دو روش می‌توان     نمره گذاری این پرسش‌نامه را انجام داد؛ نخست اینکه کل پرسش‌نامه یک سازه واحد را اندازهگیری می‌کند و یک نمره کلی برای پرخاشگری را به دست آورد. روش دوم هم بر این دیدگاه استوار است که پرخاشگری یک مفهوم کلی است و شامل ابعادی هست که برای هرکدام از ابعاد آن (کلامی، جسمانی، خشم و خصومت) نمره ویژه‌ای به دست می‌آید. در پژوهش محمدی(21)، برای بررسی روایی پرسش‌نامه از روش‌های روایی همزمان، تحلیل عوامل و روایی همگرا استفاده شده است. برای بررسی میزان روایی همزمان از مقیاس آسیب روانی عمومی استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که میان پرخاشگری و خرده مقیاس‌های آن با آسیب روانی عمومی ارتباط معناداری وجود دارد. نتایج آزمون‌های کیزرمایرالکین و کرویت بارتلت چهارعامل به نام‌های خصومت، پرخاشگری جسمانی، کلامی و خشم بدست آمده است. در این تحلیل عاملی از بار عاملی حداقلی 35/0 استفاده شده است. کل واریانس تبیین شده برای پرسش‌نامه پرخاشگری 62/46 است. برای بررسی روایی همگرا از ضرایب همبستگی میان خرده مقیاس‌های پرسش‌نامه پرخاشگری استفاده شده است. نتایج نشان می‌دهد که بین زیر مقیاس‌ها ارتباط معناداری وجود دارد. هریک از عوامل با کل پرسش‌نامه همبستگی بالایی وجود دارد که بین 68/0 و 81/0 است. میزان پایایی این پرسش‌نامه با استفاده از روش تنصیفی، بازآزمایی و همسانی درونی بررسی شده است. با استفاده از شاخص ضریب همبستگی اسپیرمن مقدار ضریب اعتبار تنصیفی برای کل مقیاس 73/0 و برای نیمه اول و دوم به ترتیب 82/0 و 85/0 برآورد شده است. مقدار ضرایب بازآزمایی برای مؤلفه‌های پرخاشگری میان 61/0 تا 74/0 برآورد شده است. مقدار آلفای کرانباخ برای کل پرسش‌نامه 89/0 برآورد شده است(22). در این پژوهش میزان پایایی این پرسش‌نامه با استفاده از آلفای کرانباخ 88/0 و این مقدار برای هر کدام از خرده مقیاس‌های پرخاشگری بدنی، کلامی، خشم و خصومت به ترتیب؛ 66/0، 54/0، 74/0 و 76/0 به دست آمد.
پرسش‌نامه تجارب دوره زندگی گیب و همکاران(23): این پرسش‌نامه شامل 82 سؤال است. این ابزار برای سنجش تجارب سوءاستفاده و بی‌توجهی جسمی، سوءاستفاده و بی‌توجهی عاطفی و سوءاستفاده جنسی در کودکی قبل از 15 سالگی طراحی شده است. خرده مقیاس‌های این پرسش‌نامه عبارت‌اند از سوءاستفاده جسمی، بی‌توجهی جسمی، سوءاستفاده عاطفی، بی‌توجهی عاطفی، سوءاستفاده جنسی.
نحوه نمره‌گذاری این پرسش‌نامه از طریق یک طیف لیکرت 7 درجه‌ای: 1(هرگز)، 2(یکبار)، 3(2-5 بار)، 4(6-10بار)،     5(11-15بار)، 6(16-20بار)، 7(بیش از 20بار) است. هرچه نمره فرد در این آزمون بیشتر باشد نشان‌دهنده شدت تجربه بدرفتاری است. در این پژوهش از 36 سؤال مربوط به سوءاستفاده عاطفی و بی‌توجهی عاطفی استفاده شد. هر سؤال رخداد خاصی از بدرفتاری را ارائه می کند (مثلاً آیا تا به حال کسی به شما گفته که شما خودخواه، تنفر برانگیز، بدجنس هستید و یا صفات منفی دیگری دارید؟). پاسخدهندگان مشخص میکنند که آیا چنین تجربهای داشتهاند یا خیر و منبع بدرفتاری و فراوانی آن را نیز تا قبل از 15 سالگی مشخص میکنند(23). ضریب همسانی درونی این پرسش‌نامه برای آزار عاطفی 75/0 تا 90/0 و پایایی آن         - طی 8 هفته - 70/0 گزارش شده است. برای سنجش میزان اعتبار همگرای آن از آزمون CTQ استفاده شده است در خرده مقیاس آزار عاطفی 53/0 تا 61/0 گزارش شده است. مقدار آلفای کرونباخ کل پرسش‌نامه 92/0 و زیر مقیاس‌های آزار عاطفی و بی‌توجهی عاطفی به ترتیب 91/0 و 73/0 محاسبه شده است(24). در این پژوهش میزان پایایی کل پرسش‌نامه با استفاده
از آلفای کرانباخ 92/0 و این مقدار برای خرده مقیاس‌های آزار
عاطفی و بی‌توجهی عاطفی به ترتیب 90/0 و 70/ به دست آمد.
پرسش‌نامه دشواری‌های تنظیم هیجان گراتز و رومر(25): این پرسش‌نامه دارای ۳۶ سؤال است. این پرسش‌نامه دارای 6 خرده مقیاس است که عبارت‌اند از دشواری دست‌زدن به اهداف ارزشمند، عدم‌پذیرش پاسخ‌های هیجانی، فقدان آگاهی هیجانی، دشواری‌های کنترل تکانه، دسترسی محدود به راهبردهای تنظیم هیجان و فقدان شفافیت هیجانی. نحوه نمره‌گذاری مقیاس 5 درجه‌ای لیکرت از 1(تقریباً هرگز)، 2(بیشتر اوقات)، 3(نیمی از اوقات)، 4(گاهی اوقات)، 5(تقریباً همیشه) است. سؤالات 1، 2، 6، 7، 8، 10، 17، 20، 22، 24، 34 به‌صورت معکوس نمره‌گذاری می‌شوند. نتایج مربوط به پایایی بر اساس آلفای کرانباخ نشان می‌دهد که این مقیاس دارای همسانی درونی به مقدار 93/0 است. این پرسش‌نامه دارای روایی سازه و پیش‌بین کافی است(25). مقدار پایایی این مقیاس بر اساس آلفای کرانباخ در پژوهش عزیزی و همکاران 92/0 به‌دست‌آمده است. بر اساس نتایج پژوهش عزیزی و همکاران تمامی زیر مقیاس‌های این مقیاس با وابستگی به نیکوتین همبستگی مثبت و معناداری دارد که نشان‌دهنده روایی ملاکی و سازه این پرسش‌نامه است(26). در پژوهشی دیگر(27) نیز آلفای کرانباخ نمره کل 89/0 به‌دست‌آمده است. در این پژوهش میزان پایایی کل پرسش‌نامه با استفاده از آلفای کرانباخ 90/0 محاسبه شد و این میزان برای خرده مقیاس‌های دشواری در رفتار هدفمند، عدم‌پذیرش پاسخ‌های هیجانی، دشواری در کنترل تکانه، فقدان آگاهی هیجانی، محدودیت راهبردها و فقدان شفافیت هیجانی به ترتیب 73/0، 81/0، 79/0، 59/0، 82/0 و 74/0 به دست آمد.
مطابق با اصول اخلاقی، به دانشجویان در مورد اهداف پژوهش
توضیح لازم ارائه شد و با کسب اجازه و اخذ رضایت­نامه کتبی از دانشگاه یزد پرسشنامه­ها توزیع و اجرا شد. به دانشجویان در رابطه با محرمانه ماندن اطلاعات به دست آمده اطمینان داده شد. هیچ‌گونه هزینه اضافی به شرکت­کنندگان در پژوهش تحمیل نشد. شرکت­کنندگان در انصراف از تکمیل پرسش‌نامه ها در صورت عدم تمایل به مشارکت آزاد بودند.
یافته ها
بر اساس یافته­های توصیفی، اکثریت دانشجویان شرکت­کننده در پژوهش، دختران (5/72 درصد) بوده­اند. میانگین سنی دانشجویان شرکت­کننده در پژوهش (69/20) بوده است. اکثریت دانشجویان شرکت­کننده در پژوهش، در رشته علوم تربیتی (36 درصد) مشغول به تحصیل بوده­اند. در جدول 1 اطلاعات توصیفی مربوط به هر یک از متغیرها ارائه شده است.
باتوجه‌ به عدم برابری گویه­های مربوط به هر مؤلفه و به ‌منظور رسیدن به چشم­اندازی بهتر در مورد مؤلفه­های پرسش‌نامه، میانگین هر مؤلفه بر تعداد گویه­های آن تقسیم شد. بر اساس جدولمؤلفه آزار عاطفی بیشترین میانگین و مؤلفه بی­توجهی عاطفی کمترین میانگین را داشته­اند. در متغیر دشواری­های تنظیم هیجانی مؤلفه دشواری در رفتار هدفمند، بیشترین میانگین و مؤلفه فقدان شفافیت هیجانی کمترین میانگین را داشته­اند. در متغیر دشواری تنظیم هیجانی، مؤلفه خشم بیشترین میانگین و مؤلفه پرخاشگری بدنی کمترین میانگین را داشته­اند.
ماتریس همبستگی بین متغیرهای پژوهش نشان داد بین بدرفتاری عاطفی و دشواری تنظیم شناختی رابطه مثبت (41/0= r) و معناداری در سطح 01/0 وجود دارد. همچنین بین بدرفتاری عاطفی و پرخاشگری رابطه مثبت (46/0= r) و معناداری در سطح 01/0 وجود دارد. در نهایت نتایج نشان داد بین دشواری تنظیم شناختی و پرخاشگری نیز رابطه مثبت (57/0= r) و معناداری وجود دارد؛ بنابراین باتوجه‌به اطلاعات به‌دست‌آمده مشخص شد که داده­های پژوهش قابلیت اجرا در نرم­افزار AMOS را دارند. مدل پیشنهادی این پژوهش در دو بخش مدل اندازه‌گیری و مدل ساختاری بررسی شد.
مطابق با شکل 1، بارهای عاملی تمامی مؤلفه­ها بالای 3/0 است و از لحاظ آماری معنادار هستند و نشان می­دهد تمام مؤلفه­های متغیرهای پژوهش، بار مثبت و معنادار در سطح 05/0>P    داشته­اند. در متغیر بدرفتاری عاطفی، بیشترین بار عاملی مربوط به مؤلفه­های آزار عاطفی (88/0) و کمترین بار عاملی مربوط به مؤلفه بی­توجهی عاطفی (77/0) بود. در متغیر دشواری تنظیم هیجانی بیشترین بار عاملی مربوط به مؤلفه­های محدودیت راهبردی (87/0) و کمترین بار عاملی مربوط به مؤلفه فقدان شفافیت (51/0) بود. در متغیر پرخاشگری بیشترین بار عاملی مربوط به مؤلفه­های خشم (85/0) و کمترین بار عاملی مربوط به مؤلفه پرخاشگری کلامی (66/0) بود. نتایج بررسی ضرایب استاندارد و غیراستاندارد مدل اندازه­گیری پژوهش نشان داد که بین پرخاشگری و دشواری تنظیم هیجان (68/0=β و 01/0>P)، بین دشواری تنظیم هیجان و بدرفتاری عاطفی (48/0=β و 01/0>P) و بین پرخاشگری و بدرفتاری عاطفی (55/0=β و 01/0>P) رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. نتایج بررسی شاخص­های برازش مدل اندازه­گیری پژوهش نیز نشان داد که مدل اندازه­گیری پژوهش از برازش قابل قبولی برخوردار است. پس از اطمینان از قابل قبول بودن مدل اندازه­گیری، مدل ساختاری پژوهش در نرم­افزار AMOS ترسیم شد.
 

جدول 1: میانگین و انحراف معیار متغیرهای پژوهش و مؤلفه­های آن‌ها
متغیر ابعاد تعداد گویه­ها میانگین انحراف معیار حداقل نمره حداکثر نمره میانگین/تعداد گویه­ها
بدرفتاری عاطفی بی­توجهی عاطفی 11 06/14 04/5 11 42 27/1
آزار عاطفی 27 13/45 05/20 27 5/123 67/1
نمره کل 38 19/59 79/23 38 5/161 55/1
دشواری تنظیم هیجان عدم‌پذیرش 6 25/14 35/5 6 28 37/2
دشواری در رفتار هدفمند 5 26/15 12/4 5 25 05/3
دشواری در کنترل تکانه 6 72/15 05/5 6 29 62/2
فقدان آگاهی هیجانی 6 11/15 85/3 6 24 51/2
محدودیت راهبردها 8 42/20 58/6 8 39 55/2
فقدان شفافیت هیجانی 5 79/11 92/3 5 22 35/2
نمره کل 36 56/92 65/22 40 150 57/2
پرخاشگری پرخاشگری بدنی 9 53/21 38/6 10 42 39/2
پرخاشگری کلامی 5 21/13 45/3 6 24 64/2
خشم 7 06/19 86/5 7 35 72/2
خصومت 8 58/21 52/6 8 40 69/2
نمره کل 29 38/75 33/18 35 124 59/2













شکل 1: مدل اندازه­گیری متغیرهای پژوهش
 
بر اساس جدول 2، مسیرهای مدل ساختاری پژوهش حاضر معنادار هستند؛ به طوری که مسیر بدرفتاری عاطفی به دشواری تنظیم هیجان دارای بتای 48/0، مسیر بدرفتاری عاطفی به پرخاشگری دارای بتای 28/0 و مسیر دشواری تنظیم هیجان به پرخاشگری دارای بتای 54/0 است که همگی در سطح کمتر از 01/0 معنادار هستند.
مطابق با شکل 2 نتایج نشان داد متغیر بدرفتاری عاطفی توانسته است 48 درصد از تغییرات متغیر دشواری تنظیم هیجان را تبیین کند. همچنین دو متغیر بدرفتاری عاطفی و دشواری تنظیم هیجان توانستند 54 درصد از تغییرات متغیر پرخاشگری را تبیین کنند.
ﻧﺘﺎیﺞ آزﻣﻮن ﺑﻮت اﺳﺘﺮاپ ﺑﺮای ﺗﻌﯿﯿﻦ ﻣﻌﻨﺎداری ﻣﺴﯿﺮ غیرمستقیم مدل ساختاری، خروجی دﺳﺘﻮر ﺑﻮت اﺳﺘﺮاپ در ﻧﺮم­افزار AMOS نشان داد که دشواری تنظیم هیجان نقش واسطه­ای (اثر غیرمستقیم 26/0، حد پایین 18/0، حد بالا 38/0، سطح معناداری 007/0) بین بدرفتاری عاطفی و پرخاشگری برقرار کرده است.

مطابق با جدول 3، مدل ساختاری پژوهش از برازش قابل قبولی برخوردار است. با توجه به جدول 2، بدرفتاری عاطفی دوره کودکی به‌صورت مستقیم، مثبت و معنادار (28/0=β)، پرخاشگری را در سطح 01/0>P در دانشجویان پیش­بینی      می­کند. بدرفتاری عاطفی دوره کودکی به‌صورت مستقیم، مثبت و معنادار (48/0=β)، دشواری تنظیم هیجان را در سطح 01/0>P در دانشجویان پیش­بینی می­کند. دشواری تنظیم هیجان به‌صورت مستقیم، مثبت و معنادار (54/0=β)، پرخاشگری را در سطح 01/0>P در دانشجویان پیش­بینی می­کند. نتایج آزمون بوت استراپ، نشان داد که دشواری تنظیم هیجان در ارتباط بین بدرفتاری عاطفی دوران کودکی و پرخاشگری نوجوانی نقش واسطه­ای دارد. به عبارت دیگر هر چه بدرفتاری عاطفی در دوران کودکی بیشتر باشد، نوجوانان در تنظیم هیجانات خود با دشواری بیشتری مواجه می­شوند که این امر باعث افزایش پرخاشگری در آنان می­شود.
 


شکل 2: مدل نهایی نقش بدرفتاری عاطفی دوران کودکی در پرخاشگری بزرگسالی با واسطه‌گری تنظیم هیجان

جدول 2: ضرایب استاندارد و غیراستاندارد مسیرهای مستقیم در مدل ساختاری پژوهش
مسیر ضرایب غیراستاندارد (B) ضرایب استاندارد (β) خطای معیار (S.E) نسبت بحرانی (C.R) سطح معناداری (P)
بدرفتاری عاطفی دشواری تنظیم هیجان 46/0 48/0 08/0 47/5 001/0
بدرفتاری عاطفی پرخاشگری 37/0 28/0 11/0 54/3 001/0
دشواری تنظیم هیجان پرخاشگری 75/0 54/0 12/0 06/6 001/0

جدول 3: شاخص­های برازش مدل ساختاری پژوهش
شاخص­های برازش CIMIN Df CIMIN/DF P CFI GFI PCFI RMSEA
مقدار 75/149 51 93/2 001/0 92/0 89/0 71/0 07/0
نتیجه مطلوب مطلوب مطلوب قابل‌اغماض مطلوب قابل‌قبول مطلوب مطلوب
بحث و نتیجه گیری
باتوجه‌به هدف پژوهش حاضر که بررسی نقش بدرفتاری عاطفی کودکی در پرخاشگری بزرگسالی در بین دانشجویان علوم‌انسانی دانشگاه یزد با واسطه‌گری دشواری تنظیم هیجان بود، پس از تحلیل داده‌ها و تطبیق مدل نظری با داده‌های پژوهش نشان داد مدل پیشنهادی با داده‌های پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار است.
فرضیه اول پژوهش این بود که بدرفتاری عاطفی دوره کودکی در پرخاشگری نوجوانی دانشجویان دانشگاه یزد تأثیر دارد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که بدرفتاری عاطفی دوره کودکی به‌صورت مستقیم، مثبت و معنادار پرخاشگری را در دانشجویان پیش­بینی می­کند. این نتیجه با یافته‌های داخلی فرهنگ اصفهانی(7)، شید عنبرانی(28)، سنکال ارتورک و همکاران(29) در زمینه وجود رابطه مستقیم و معنادار بدرفتاری‌های عاطفی دوران کودکی با بروز پرخاشگری در بزرگسالی همسو است. در تبیین این رابطه می‌توان به پژوهش ادیب رهنما و همکاران(30) اشاره کرد. طبق این پژوهش بزرگسالانی که در کودکی خود به مدت طولانی در معرض بدرفتاری قرار داشتند، مشکلاتی از جمله افسردگی، اضطراب، کاهش سلامت روان و افزایش رفتارهای بزهکارانه، خودکشی و پرخاشگری از خود نشان داده‌اند که همگی ناشی از خودمهارگری پایین است که ریشه در کودکی دارد.
فرضیه دوم پژوهش این بود که بدرفتاری عاطفی دوره کودکی بر دشواری تنظیم هیجان دانشجویان دانشگاه یزد تأثیر دارد. نتایج پژوهش حاضر حاکی از این بود که بدرفتاری عاطفی دوره کودکی به‌صورت مستقیم، مثبت و معنادار دشواری تنظیم هیجان را در دانشجویان پیش­بینی می­کند. این نتیجه با یافته‌های عرفانی فر و همکاران(31)، گیو و همکاران(12) و میرزاعلیان دستجردی(32) در خصوص وجود رابطه معنادار بین بدرفتاری عاطفی دوران کودکی و تنظیم هیجان همسو است. برای تبیین این رابطه نظر به اینکه کودکی که تازه‌متولدشده است و در بستر خانواده رشد می‌کند باتوجه‌به روابط خود با والدین و نحوه رفتار والدین با خود به رشد مهارت‌های روان‌شناختی خود می‌پردازد و در این مسیر رفتار والدین خود را الگو قرار می‌دهد. والدینی که به اختلالات هیجانی دچار هستند ممکن است نتواند به‌درستی با احساسات فرزند خود مقابله کند و به شکل نامناسبی به رفتار فرزند خود واکنش نشان دهند. این واکنش‌ها ممکن است شامل عصبانیت، خشم یا خشنودی باشد که می‌تواند به بدرفتاری عاطفی و ناتوانی در تنظیم هیجان کودک منجر شود.
فرضیه سوم پژوهش این بود که دشواری تنظیم هیجان بر پرخاشگری دانشجویان دانشگاه یزد تأثیر دارد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که دشواری تنظیم هیجان به‌صورت مستقیم، مثبت و معنادار پرخاشگری را در دانشجویان پیش­بینی می­کند. این نتیجه با یافته غفارزاده نمازی و همکاران(33) از نظر وجود رابطه مثبت و معنادار بین تنظیم هیجان و پرخاشگری همسو است. یافته‌های امینی و همکاران(34)، ملکی و شهنی ییلاق(35)، محسنی و همکاران(16)، اسمیچر و همکاران(36)، ابوسعیدی و همکاران(37) در زمینه وجود رابطه معنادار بین این دو متغیر با نتیجه این پژوهش همسو است. برای تبیین این یافته نظر به اینکه بروز خشم و پرخاشگری یکی از راه‌های ابراز منفی هیجانات است. بنابراین می‌توان گفت بین دو متغیر تنظیم هیجان و پرخاشگری رابطه معناداری وجود دارد.
از آن جایی که نتایج پژوهش پترویک(38) حاکی از بالا بودن سطح دشواری تنظیم هیجان در افراد پرخاشگر است و متغیر دشواری تنظیم هیجان به عنوان یکی از متغیرهای تأثیر گذار بر پرخاشگری است. تبیین دیگر اینکه هرچه افراد از نظر رشد شناختی در سطح پایین‌تری قرار داشته باشند و در زمینه تنظیم هیجان با دشواری بیشتری مواجه باشند در بروز هیجانات خود بیشتر از شیوه منفی به ویژه پرخاشگری استفاده می‌کنند. مطالعات نشان داده‌اند که افرادی که دشواری در تنظیم هیجان دارند ممکن است به شکل بیشتری به خشونت و پرخاشگری روی آورده و به شکل نامناسبی به رفتار دیگران واکنش نشان دهند. این واکنش‌ها ممکن است شامل عصبانیت، خشم یا خشونت باشد که می‌تواند به بروز رفتارهای خشن و پرخاشگرانه منجر شود.
در نهایت فرضیه اصلی پژوهش این بود که دشواری تنظیم هیجان در ارتباط بین بدرفتاری عاطفی دوران کودکی و پرخاشگری نوجوانی نقش واسطه­ای دارد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که تنظیم هیجان در رابطه بین بدرفتاری عاطفی دوران کودکی و پرخاشگری بزرگسالی نقش واسطه‌گری ایفا می‌کند. رابطه مثبت میان بدرفتاری عاطفی کودکی و پرخاشگری با واسطه‌گری تنظیم هیجان را می‌توان با پژوهش محسنی و همکاران(16) که به بررسی تأثیر طرحواره‌های ناکارآمد اولیه بر پرخاشگری به واسطه تنظیم هیجان پرداخته است همسو دانست. همچنین طبق یافته‌های پژوهش گرجی و صالحی(39) می‌توان چنین تبیین کرد که بدرفتاری‌های عاطفی دوران کودکی به عنوان یکی از طرحواره‌های ناکارآمد اولیه باعث ایجاد باورهای غیرمنطقی در فرد می‌شوند که با کمک آن‌ها فرد به توضیح تجارب خود می‌پردازد و در شرایط مشابه فعال شدن طرحواره‌های، طبق تجارب قبلی خود از شیوه‌های منفی ابراز هیجان از جمله پرخاشگری استفاده می‌کند؛ در صورتی که اگر افراد طبق طرحواره‌های اولیه خود از شیوه‌های تنظیم هیجان در زمان آشفتگی هیجانی استفاده کنند تمایل کمتری به پرخاشگری دارند.
نتایج پژوهش فرهنگ اصفهانی(7) نشان داد افرادی که در کودکی مورد بدرفتاری قرار گرفته باشند طرحواره‌هایی را در خود شکل می‌دهند و نمی‌توانند مهارت‌هایی را برای تنظیم و مدیریت هیجان‌ها شکل دهند.
همچنین یافته‌های پژوهش باسکین- سامرز(40) نشان می‌دهد پرخاشگری نسبت به دیگران بار فیزیکی، عاطفی و اقتصادی زیادی ایجاد میکند. مجموعه گستردهای از تحقیقات عوامل مسبب پرخاشگری را شناسایی میکنند که عوامل بیولوژیکی و محیطی را در بر میگیرد. به طور خاص، حوزه‌های کلیدی بیولوژیکی (مغز، ژن‌ها) و روانی اجتماعی (والدین، همسالان) مهمترین علل بدرفتاریها شناخته شدهاند.جامعه آماری پژوهش حاضر، محدود به دانشجویان دانشگاه یزد بود و روش نمونه‌گیری به شیوه دردسترس بود؛ لذا در تعمیم به جامعه بزرگ‌تر باید جانب احتیاط را رعایت کرد. ابزار پژوهش پرسش‌نامه بود که ممکن است پاسخ دانشجویان توأم با سوگیری بوده باشد. پژوهش فقط در بین دانشجویان علوم‌انسانی انجام شد.
بدرفتاری عاطفی دوران کودکی در پرخاشگری بزرگسالی دانشجویان با واسطه‌گری تنظیم هیجان نقش دارد. پیشنهاد می‌شود مسئولان دانشگاه با همکاری اساتید روان‌شناسی و مشاوره اقدام به برگزاری کارگاه‌های مختلف در زمینه آگاهی‌بخشی انواع بدرفتاری‌های دوران کودکی و راهکارهای کاهش این رفتارها برای دانشجویان و آشنایی با راهکارهای تنظیم هیجان و نقش آن‌ها در زندگی نمایند.
پیشنهاد می‌شود سازمان بهزیستی با همکاری مشاوران و درمانگران به توجیه مربیان بهزیستی به‌عنوان مراقبان کودکان بی‌سرپرست و آموزش آن‌ها در زمینه شناخت انواع بدرفتاری با کودک و راهکارهای کاهش آن و آشنایی با شیوه‌های تنظیم هیجان بپردازد. مدیران مدارس و دانشگاه‌ها با برگزاری جلسات آموزشی برای والدین از اهمیت نقش والدین در ایجاد رشد شناختی فرزندان و تأثیر مثبت رشد تنظیم هیجان و ارائه راهکارهای لازم در این امر بپردازند.
پیشنهاد می‌شود تحقیقات بعدی در سایر استان‌ها، گروه‌ها و جوامع متفاوت به‌ویژه در سنین دبیرستان نیز انجام شود. نقش عوامل تأثیرگذار در ایجاد بدرفتاری عاطفی در محیط خانوادگی مورد بررسی قرار بگیرد.
ملاحظات اخلاقی
در پژوهش حاضر تمام شرکتکنندگان گمنام بودند. هدف و اهمیت پژوهش به شرکتکنندگان توضیح داده شد. ضمن حفظ
رازداری تمام اطلاعات محرمانه نگه داشته شدند. هیچ‌گونه اجباری جهت شرکت در پژوهش وجود نداشت و امکان خروج آزادانه فراهم بود. از عدم واردشدن هرگونه آسیب روانی و جسمانی به شرکتکنندگان اطمینان حاصل شد. پروپوزال این تحقیق توسط کمیته اخلاق دانشگاه یزد تأیید شده است (کد اخلاق: IR.YAZD.REC.1403.023).

سهم نویسندگان
کاظم برزگر بفروئی: تحلیل و تفسیر دادهها اصلاحات و تأیید نسخه نهایی (نویسنده مسئول)، حسین حسنی: نگارش مقاله، بازنگری و نظارت بر مطالعه و فائزه صبری: اجرای مراحل، جمعآوری داده‌ها را برعهده داشتند. نویسندگان نسخه نهایی را مطالعه و تأیید نموده و مسئولیت پاسخگویی در قبال پژوهش را پذیرفته‌اند.
حمایت مالی
جهـت انجـام مطالعـه حـاضـر از دانشگـاه و یا سـایر سـازمان ها
حمایت مالی دریافت نگردید.
تضاد منافع
نویسندگان اعلام می‌دارند هیچ‌گونه تضاد منافعی در این مقاله وجود ندارد.
تقدیر و تشکر
 نویسندگان برخود لازم می‌دانند از کلیه عزیزانی که نهایت همکاری را در اجرای این پژوهش داشته‌اند، کمال تشکر و قدردانی را به عمل آورند.
 
نوع مطالعه: پژوهشي | موضوع مقاله: روان شناسی
دریافت: 1403/5/2 | پذیرش: 1403/9/21 | انتشار: 1403/12/10

ارسال نظر درباره این مقاله : نام کاربری یا پست الکترونیک شما:
CAPTCHA

ارسال پیام به نویسنده مسئول


بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

https://creativecommons.org/licenses/by/4.0/کلیه حقوق این وب سایت متعلق به طلوع بهداشت یزد می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2015 All Rights Reserved | Tolooebehdasht

Designed & Developed by : Yektaweb