دوره 23، شماره 5 - ( آذر و دی 1403 )                   جلد 23 شماره 5 صفحات 65-50 | برگشت به فهرست نسخه ها

Ethics code: IR.KMU.REC.1402.300
Clinical trials code: IRCT20230212057396N1


XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Mehrinejad A, Mehrinejad A, khosravi Z, kamali H. The Effectiveness of Mindfulness Integrated Cognitive Behavioral Therapy on Negative Emotions and Cognitive Regulation of Emotions in Patients with Multiple Sclerosis: A Clinical Trial Study. TB 2024; 23 (5) :50-65
URL: http://tbj.ssu.ac.ir/article-1-3678-fa.html
فخرمند عاطفه، مهری نژاد ابوالقاسم، خسروی زهره، کمالی هدا. اثربخشی درمان شناختی رفتاری یکپارچه شده با ذهن آگاهی بر عواطف منفی و تنظیم شناختی هیجان در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس: یک مطالعه کارآزمایی بالینی. طلوع بهداشت. 1403; 23 (5) :50-65

URL: http://tbj.ssu.ac.ir/article-1-3678-fa.html


دانشگاه الزهرا تهران ، S.mehrinejad@alzahra.ac.ir
متن کامل [PDF 476 kb]   (11 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (53 مشاهده)
متن کامل:   (20 مشاهده)
اثربخشی درمان شناختی رفتاری یکپارچه شده با ذهن آگاهی بر عواطف منفی و تنظیم شناختی هیجان در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس: یک مطالعه کارآزمایی بالینی
نویسندگان: عاطفه فخرمند1، سید ابوالقاسم مهری نژاد2، زهره خسروی3، هداکمالی4
1. دانشجوی دکتری تخصصی روان شناسی عمومی، دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی، دانشگاه الزهرا، تهران، ایران
2. نویسنده مسئول: دانشیار گروه روانشناسی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه الزهرا، تهران، ایران
شماره تماس: 85692303-021 Email: s.mehrinejad@alzahra.ac.ir
3. استاد گروه روان شناسی، دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی، دانشگاه الزهرا، تهران، ایران
4.استادیارگروه مغز و اعصاب، مرکز تحقیقات بیماری های مغز و اعصاب، دانشگاه علوم پزشکی کرمان، کرمان، ایران
چکیده
مقدمه: مالتیپل اسکلروزیس بیماری خود ایمنی مزمن است که بر اعصاب مرکزی تاثیر می­گذارد. بیماران ام­اس از مشکلاتی مانند عواطف منفی و تنظیم هیجان ضعیفی رنج می­برند. مطالعه حاضر به بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری یکپارچه شده با ذهن آگاهی بر عواطف منفی و تنظیم هیجان در بیماران ام­اس پرداخته است.
روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی با استفاده از پیش­آزمون-پس­آزمون با گروه کنترل بود. تعداد 52 نفر از بیماران ام­اس مراجعه­کننده به بیمارستان شفا در شهر کرمان در سال 1402 به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (26 نفر) و کنترل (26 نفر) قرار گرفتند. بیماران پرسشنامه­های حالات عاطفی منفی DASS-21  و تنظیم هیجان گارنسفکی را در پیش­آزمون و پس­آزمون تکمیل کردند. داده­ها در بخش توصیفی با استفاده از آزمون های تی مستقل، خی دو و در بخش استنباطی با استفاده از تحلیل کواریانس چند متغیره با نرم افزار SPDD-24 تجزیه و تحلیل شدند.
یافته‌ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که بین گروه­ها در افسردگی، استرس، اضطراب، راهبردهای مثبت و منفی هیجان در پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد (01/0>P). مقایسه میانگین ها نشان داد که در گروه MICBT افسردگی (46/14)، استرس (85/16)، اضطراب (38/11) و راهبردهای منفی تنظیم هیجان (38/35M=) کاهش یافته؛ در حالی که راهبردهای مثبت تنظیم هیجان (35/75M=) افزایش معناداری داشته است.
نتیجه‌گیری: درمان شناختی رفتاری یکپارچه شده با ذهن آگاهی یک روش موثر در کاهش افسردگی، استرس، اضطراب و بهبود تنظیم شناختی هیجان بیماران مبتلا به ام­اس پیشنهاد می­شود.
واژه های­کلیدی: مالتیپل اسکلروزیس، عواطف،افسردگی، تنظیم هیجان، ذهن آگاهی
مقدمه
مالتیپل اسکلروزیس (MS) Multiple Sclerosis یک بیماری خود ایمنی، التهابی، مزمن و پیشرونده است که ضایعات عصبی می­توانند با غلاف­های آسیب­دیده میلین در نواحی ماده سفید مغز، نخاع و اعصاب بینایی تشخیص داده شوند(1). ام­اس به انواع مختلفی از جمله ام­اس پیشرونده اولیه (PPMS)    Primary Progressive MS، ام­اس پیشرونده ثانویه (SPMS)  Secondary Progressive MSو ام­اس          عود­کننده-فروکش­کننده (RRMS) Relapsing-Remitting MS با تکیه بر معیارهای مک دونالد از طریق بالینی و تصویربرداری مشخص شده است(2).
مطالعات اخیر نشان می­دهند که شیوع بیماری ام­اس در سطح جهانی رو به افزایش است که این امر نگرانی­های زیادی را در حوزه سلامت عمومی به همراه دارد(3). در حال حاضر حدود 2 تا 3 میلیون نفر در دنیا به ام­اس مبتلا هستند. در ایران نیز حدود 40000 بیمار ام­اس وجود دارند که 9000 نفر از آنها ثبت       شده­اند(4). این بیماری عمدتا افراد 20 تا 40 ساله را تحت تاثیر قرار می­دهد و زنان دو برابر بیشتر از مردان به آن دچار می­شوند؛ هرچند که پیشرفت بیماری معمولا در مردان شدیدتر است(5). از آن جا که ام­اس در سنین مرتبط با مسئولیت­های اجتماعی، خانوادگی و تولیدمثل بروز می­کند تاثیرات زیادی بر زندگی فرد می­گذارد و باعث ایجاد استرس می­شود(6). علائم عصبی در ام­اس متنوع بوده و مسائل روانشناختی مانند افسردگی و اضطراب شایع است. طبق گزارش­ها 40 تا 65 درصد بیماران تغییرات روانی را تجربه می­کنند و 6 تا 10 درصد موارد شدید است(7).
افسردگی و اضطراب در 48 درصد و 37 درصد بیماران به ترتیب بعد از تشخیص بیماری مشاهده می­شود(9،8). این علائم می­توانند بر جنبه­های عاطفی و شخصیتی فرد تاثیر گذاشته و کیفیت زندگی را کاهش دهند(8). افسردگی درمان نشده در بیماران می­تواند منجر به تنظیم شناختی هیجان منفی، تشدید علائم جسمی، مراجعه مکرر به مراکز درمانی، افزایش هزینه­ها و حتی خودکشی شود(10). تنظیم شناختی هیجان که به فرد کمک می کند با موقعیت­های استرس­زا کنار بیاید، در مدیریت بیماری ام اس نقش مهمی دارد(11). تنظیم شناختی هیجان به راهبردهایی اشاره دارد که برای کاهش تجربیات عاطفی منفی، تقویت یا حفظ تجربیات عاطفی مثبت استفاده می­شود(12). راهبردهای تنظیم شناختی هیجان به دو دسته منفی و مثبت تقسیم می­شوند. راهبردهای منفی شامل نشخوار فکری، سرزنش خود، سرزنش دیگران، فاجعه آمیز کردن است و راهبردهای مثبت شامل تمرکز مجدد مثبت، ارزیابی مجدد مثبت، پذیرش، تمرکز مجدد بر برنامه­ریزی، دیدگاه­پذیری هستند(13).
استفاده از راهبردهای ناکارآمد در تنظیم هیجان ممکن است به ناهنجاری­های خلقی مانند اضطراب، افسردگی(14،15) و کاهش کیفیت زندگی منجر شود(16). این مشکلات می­توانند تبعیت ضعیف از درمان­ها را به دنبال داشته باشند(17)؛ بنابراین مدیریت این علائم روانشناختی با روابط متقابل پیچیده مهم است که اثرات درمانی بر علائم روانی چندگانه تاثیر بگذارد(18). یکی از انواع مداخله­های موج سوم روانشناختی، رویکردهای مبتنی بر ذهن آگاهی است. برخی از رویکرد­های مبتنی بر ذهن آگاهی عبارت از: کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (MBSR) Mindfulness Based Stress درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCT) Mindfulness Based Cognitive Therapy و درمان شناختی رفتاری یکپارچه شده با ذهن آگاهی (MICBT) Mindfulness Integrated Cognitive Behavioral Therapy می­باشند(19).
درمان شناختی رفتاری یکپارچه شده با ذهن آگاهی با بهره گیری از مجموعه ای از فنون، سعی در جبران کاستی­های درمان­هایی دارد که ذهن، بدن و رفتار را از یکدیگر جدا      می­دانند؛ چرا که در هر تجربه، ذهن و بدن نمی­توانند از هم تفکیک شوند. به گونه­ای که در این رویکرد عناصر درمان شناختی رفتاری با مراقبه ذهن آگاهی در قالب یک مدل چهار مرحله­ای (مرحله فردی، مرحله مواجهه، مرحله بین فردی و مرحله همدلی) ترکیب می­گردد(20). بیماران ام­اس در مرحله فردی از اصول یادگیری کنش­گر مانند شرطی سازی و خاموشی احساسات بدنی، برای افزایش خود کنترلی و خود کارآمدی در مدیریت افکار و هیجانات، قبل از اینکه به استرس­های روزمره تبدیل شود مجهز می­شوند(21،22،23).
در مرحله مواجهه، بیماران با تصویرسازی ذهنی به کاهش اجتناب و افزایش اعتماد به نفس پرداخته و یاد می­گیرند تا واکنش­های درونی خود را کاهش دهند. مرحله بین فردی به تمرکز زدایی توجه از خود به دیگران می­پردازد و مهارت­های میان فردی مانند جرات­مندی را آموزش می­دهد. در مرحله همدلی، مهرورزی به خود و دیگران از طریق شرطی سازی تقابلی آموزش داده می­شود. بنابراین MICBT تلفیق ماهرانه­ای از اصول بنیادی ذهن اگاهی و رفتاردرمانی شناختی سنتی (CBT) Cognitive Behavioral Therapy است(24، 23). تحقیقات نشان داده است که درمان­های مبتنی بر ذهن آگاهی می­تواند در کاهش مسائل روانی در بیماران مبتلا به ام­اس موثر باشند(25). ذهن آگاهی به عنوان یک رویکرد ارزشمند برای افزایش تنظیم شناختی هیجانی و مدیریت استرس شناخته شده است(26). پیشرفت­های اخیر در زمینه امیدوارکننده مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی بر علائم روانشناختی بیماران ام­اس(27) به ویژه علائم افسردگی، استرس، اضطراب(19) و تنظیم شناختی هیجان(28) را نشان داده­اند. با این حال مطالعات بیشتری برای معرفی این درمان به عنوان یک درمان موثر برای ام­اس مورد نیاز است. بنابراین مطالعه حاضر به بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری یکپارچه شده با ذهن آگاهی بر افسردگی، استرس، اضطراب و تنظیم شناختی هیجان بیماران ام­اس پرداخته است.
روش­ بررسی
پژوهش حاضر به شیوه نیمه آزمایشی با هدف کاربردی از نوع طرح پیش­آزمون-پس­آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری شامل افراد مبتلا به ام­اس در بیمارستان شفا تحت نظر متخصص مغز و اعصاب در شهر کرمان به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابتدا مشارکت­کنندگان این پژوهش برای هر گروه 30 نفر در نظر گرفته شد که در صورت خروج     شرکت­کنندگان، حجم نمونه به تعداد مورد قبول 52 نفر باقی بماند. در نهایت گمارش مشارکت­کنندگان به گروه­های آزمایش (26 نفر) و کنترل (26 نفر) به صورت تصادفی و با استفاده از روش قرعه کشی انجام شد؛ به این ترتیب که ابتدا اسامی 26 نفر که در قرعه کشی انتخاب شدند، در گروه مداخله قرار گرفتند و مابقی به گروه کنترل اختصاص یافتند. حجم نمونه در این مطالعه با استفاده از نرم افزار جی پاور با اندازه اثر80/0، آلفا 05/0، و توان تست 80/0 محاسبه شد.
 بیماران ام­اس بر­اساس معیارهای اصلاح شده مک دونالد در سال 2017(29) با ضریب ناتوانی کمتر از 6 (نمره کمتر از 6 بدون ناتوانی نسبتا شدید) در محدوده سنی 50-20 سال با مدرک تحصیلی حداقل دیپلم به منظور برخورداری از توانایی شناختی کافی برای درک سوالات، راست­برتر، عدم مصرف داروهای روان پزشکی، نداشتن سابقه صرع یا تشنج، عدم دریافت آموزش­های روان شناختی در 6 ماه اخیر، عدم مصرف الکل در دو هفته اخیر توسط متخصص مغز و اعصاب تعیین شدند. بیماران در سال 1402 در دو ماه (آذر و دی) پس از بررسی اولیه توسط متخصص مغز و اعصاب، به مجری طرح ارجاع شدند.
مجری طرح ضمن معرفی خود به معرفی طرح، هدف از آن، محرمانه بودن اطلاعات، رایگان بودن تمامی جلسات روان درمانی و امکان خروج از مطالعه در هر زمان پرداخت. پس از اعلام آمادگی مشارکت­کننده در موعدی که به صورت مشترک برنامه­ریزی می­شد مشارکت­کننده به کلینیک توان بخشی امید در شهر کرمان (محل اجرای مداخله) مراجعه و در آنجا پس از توضیحات پژوهشگر، رضایت نامه کتبی را امضا و سپس پرسشنامه­های مربوط به پژوهش را تکمیل نمود. این   داده­ها به عنوان پیش آزمون در نظر گرفته شد.
پس از اتمام جمع آوری داده­ها در مرحله پیش آزمون برای شرکت­کنندگان گروه آزمایش، 8 جلسه دو ساعته به صورت گروهی مداخله شناختی رفتاری یکپارچه شده با ذهن آگاهی توسط متخصص روانشناسی در چهارچوب پروتکل ذکرشده برونوکایون(23) اجرا شد(جدول 1). به گونه­ای که در تمام جلسات صندلی ها به صورت دایره ای 4/3 چیده شد تا بیماران بتوانند همدیگر را به راحتی ببینند و صدای یکدیگر را بشنوند. این چیدمان به نوبه خود پیوستگی گروهی را تسهیل کرد. در جلسه هشتم پس از جمع بندی و قدردانی از مشارکت بیماران، پرسشنامه­های پژوهش جهت داده­های پس آزمون بین مشارکت­کنندگان توزیع و تکمیل شد. لازم به ذکر است شرکت­کنندگان گروه کنترل در هنگام اجرای پژوهش هیچ درمانی را دریافت نکردند و بعد از اتمام پژوهش درمان به صورت فشرده (هفته­ای دو جلسه) جهت قدردانی از آنها اجرا شد.
در این پژوهش از پرسشنامه حالات عاطفی فرم کوتاه 21 سوالی DASS و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ)Cognitive Emotion Regulation Questionnaire استفاده شد. فرم کوتاه 21 سوالی DASS یک پرسشنامه ساختاریافته است که توسط لاویباند در سال 1995(30) تهیه شد. این پرسشنامه شامل خرده مقیاس­های افسردگی، استرس و اضطراب است که هر کدام از 7 عبارت تشکیل شده است. هر عبارت با مقیاس لیکرت دارای گزینه­های اصلا، کم، متوسط و زیاد طراحی شده است. کم­ترین نمره مربوط به هر گویه صفر و بیش­ترین امتیاز 3 است. نمرات بالاتر در هر خرده مقیاس نشان­دهنده سطوح بالاتر افسردگی، اضطراب و استرس است. دهقانی و محمد خان (1392) پایایی خرده مقیاس­های DASS-21 بر بیماران ام­اس شهر البرز مورد بررسی قرار دادند. همسانی درونی خرده مقیاس­های افسردگی، اضطراب و استرس به ترتیب 93/0، 90/0 و 90/0 به دست آمده است(31).
پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنسفکی، کرایچ و اسپینهاون
36 سوالی است و 9 خرده مقیاس سرزنش خود، سرزنش دیگران، فاجعه­آمیز کردن، نشخوار فکری، تمرکز مجدد مثبت،تمرکز مجدد بر برنامه­ریزی، ارزیابی مجدد مثبت، پذیرش، دیدگاه­پذیری را در مقیاس لیکرت مورد ارزیابی قرار می­دهد. پاسخ­های این پرسشنامه در یک پیوستار 5 درجه ای (هرگز، اغلب اوقات، معمولا، گاهی، هرگز) جمع آوری      می­شود. کم­ترین نمره مربوط به هر گویه 1 و بیش­ترین امتیاز 5 است. هر چه نمره کسب شده بالاتر باشد، آن راهبرد تسط فرد بیشتر استفاده شده است.
ضرایب آلفای کرونباخ برای راهبردهای مثبت 91/0، راهبردهای منفی 87/0 و همچنین همبستگی راهبردهای منفی و راهبردهای مثبت با افسردگی را به ترتیب 48/0 و 11/0- گزارش کردند. امین آبادی (1388) در مطالعه ای 36 سوال این پرسشنامه را به 26 سوال و 9 خرده مقیاس را به 4 خرده مقیاس (سرزنش خود و فاجعه آمیز کردن، مقابله و پذیرش، تمرکز مجدد مثبت و سرزنش دیگران) کاهش داد و ضرایب پایایی به ترتیب 77/0، 70/0، 76/0 و 64/0 و برای کل پرسشنامه 70/0 نشان داد(32).
بعد از جمع آوری اطلاعات داده­های جمع آوری شده از دو منظر توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. در بعد توصیفی ابتدا با استفاده از شاخص­هایی از قبیل فراوانی و درصد برای متغیر­های کیفی، محاسبه شاخص­های مرکزی و انحراف استاندارد برای متغیرهای کمی به توصیف متغیرهای دموگرافیک نمونه مورد مطالعه پرداخته شد.
برای تجزیه تحلیل داده­ها از جدول فراوانی، آزمونt  مستقل، آزمون خی دو زمینه را برای استنباطی سطحی از داده­ها استفاده کردیم. در بخش استنباطی با هدف پاسخگویی به سوال پژوهش      از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده گردید.        کلیه آزمون­های آماری با استفاده از نرم افزارSPSS            نسخه 24 و در سطح معناداری 5 درصد مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت.
 

جدول 1: پروتکل درمان شناختی رفتاری یکپارچه شده با ذهن آگاهی
جلسه فرایند جلسه
اول -آموزش اصول، فهم کافی از برنامه و توافق برای اصول و قواعد درمان، تکمیل فرم رضایت آگاهانه و اجرای پیش­آزمون
-سنجش مشکلات بیماران که موجب شده است در این درمان شرکت کنند
-اجرای ریلکسیشن پیش رونده، تکلیف در منزل: ریلکسیشن روزی دو بار
دوم -بررسی تکالیف جلسه گذشته، بازخورد گرفتن از بیماران
-توضیح در خصوص مفاهیم CBT، بررسی علت­های افکار مزاحم و ماندگاری آنها
- مبنای نظری آموزش به هوشیاری، آموزش مراقبه ی تنفس و اجرای آن، تکلیف در منزل: مراقبه تنفس دوبار در روز
سوم -بررسی تکالیف جلسه گذشته، بازخورد گرفتن از بیماران، بررسی مشکلات در زمان مراقبه تنفس در منزل و کمک به حل آنها
-توضیح ارتباط بین حس های بدنی، هیجانات، افکار و رفتار، الگوی هم نمود تقویت، عوامل موثر بر واکنش به رویدادهای ذهنی و تجارب
-ارائه منطق و اجرا مراقبه ی وارسی بدن مرحله به مرحله، تکلیف در منزل: انجام وارسی بدن روزی دوبار
چهارم -بررسی تکالیف جلسه گذشته، بازخورد گرفتن از بیماران، بررسی مشکلات در زمان مراقبه وارسی بدن در منزل و کمک به حل آنها
-توضیح چرخه­ی واکنش، آموزش پیشرفته وارسی بدن و جمع بندی مرحله اول (متمرکز بر خود فرد)
-معرفی مرحله دوم (متمرکز بر مشکلات زندگی)، انجام مراقبه­ی غیر رسمی (وارسی بدن بدون شنیدن ضبط صدا در روز)
پنجم -بررسی تکالیف جلسه گذشته، بازخورد گرفتن از بیماران
-مواجه خیالی با رویدادهای استرس­زا، آموزش رویارویی، توضیح تعادل تجربی (رابطه تحریک تخیلی و واقعی)، بازسازی تعادل در سیستم پردازش اطلاعات، نیازمند راه اندازی مجدد پارامترهای جدید است که فقط آموزش ذهن آگاهی آن را ممکن می سازد.
-معرفی مرحله سوم (متمرکز بر دیگران)، اجرای مراقبه ی وارسی متقارن، انجام وارسی متقارن دو بار در روز، مواجه خیالی با حداقل دو رویداد اضطراب زا
ششم -بررسی تکالیف جلسه گذشته، بازخورد گرفتن از بیماران
-آموزش مالکیت تجربی(پذیرفتن مسئولیت کامل برای فکرها و حس های بدنی مان و مالکیت زدایی از فکرها و حس های دیگران)
-آموزش مهارت جرات ورزی، ایفای نقش و فرایند خاموشی، بررسی واکنش های افراطی و مقابله ای
-اجرای تمرین 15 دقیقه ای وارسی کردن بخش به بخش بدن، آموزش وارسی جمعی (کل بدن)، انجام وارسی جمعی دو بار در روز
هفتم -بررسی تکالیف جلسه گذشته، بازخورد گرفتن از بیماران
-معرفی پنج چالش اخلاقی، آموزش همدلی، فواید همدلی
-یک تمرین گروهی 5 دقیقه ای برای ورانداز کردن همه اندام های بدن به دنبال آن 10 دقیقه مراقبه دوست دار مهربانی (همدلی)
-اجرای اسکن کردن متقاطع (یا در صورت نیاز وارسی همه اندام ها) دوبار در روز یکی با شنیدن ضبط صدا و دیگری غیر رسمی
هشتم -بررسی تکالیف جلسه گذشته، بازخورد گرفتن از بیماران
-ارائه جمع بندی و خلاصه جلسات گذشته، ارائه نکاتی جهت حفظ خونسردی در موقعیت­های زندگی و پیشگیری از عود
-اجرای پس آزمون، تشکر و قدردانی از مشارکت بیماران در درمان
 
یافته ها
در مطالعه حاضر ابتدا مشارکت­کنندگان این پژوهش 60 نفر     در نظر گرفته شد. پس از شروع جلسات تعدادی از         شرکت­کنندگان به دلیل مشکلات حرکتی، شغلی قادر به ادامه شرکت در مطالعه نبودند. به همین دلیل تعداد 52 نفر در این مطالعه مورد بررسی قرار گرفتند و 8 نفر از مشارکت در پژوهش انصراف دادند. مشارکت کنندگان در گروه­های آزمایش (26 نفر) و کنترل (26 نفر) به طور تصادفی قرار گرفتند. حجم نمونه در این پژوهش با استفاده نرم افزار جی پاور 52 نفر مشخص شده بود.
یافته­های حاصل از تحلیل داده­های جمعیت شناختی گویای آن است تفاوت آماری معنی‌داری بین گروه‌های مورد مطالعه در متغیرهای جمعیت شناختی مشاهده نشد. مقایسه میانگین سن، مدت بیماری مشارکت­کنندگان دو گروه با آزمون t مستقل نشان دادند که بین دو گروه از نظر سن و مدت بیماری تفاوت معنا­داری وجود ندارند؛ یعنی دو گروه از نظر سن و مدت بیماری در شرایط یکسان قرار دارند.
همچنین بررسی شاخص­های دیگر وضعیت تاهل، تحصیلات، جنسیت، وضعیت داشتن حمله و وضعیت ناتوانی فیزیکی نیز نشان داد هر دو گروه شرایط یکسان داشتند که می­تواند گواهی بر اعتبار درونی نتایج باشد (05/0P>) (جدول 2).
در بررسی ارتباط بین متغیرهای جمعیت شناختی و متغیرهای کمی مطالعه (افسردگی، اضطراب، استرس، راهبردهای مثبت هیجان و راهبردهای منفی هیجان) که بر روی نمونه­ای شامل 52 نفر انجام شد نتایج نشان داد که به طور کلی هیچ گونه ارتباط معناداری بین این متغیرها وجود ندارد (05/0p>). با این حال دو استثنا وجود دارد: اول بین استرس و وضعیت حمله همبستگی معناداری مشاهده شد و دوم بین راهبردهای مثبت هیجان و وضعیت تاهل همبستگی معنادار یافت شد (05/0p<).(جدول 3). این نتایج می­توانند حاکی از آن باشند که در این نمونه، متغیرهای جمعیت شناختی به طور کلی تاثیر زیادی بر افسردگی، اضطراب، استرس و راهبردهای هیجانی نداشته­اند، مگر در موارد خاص که در آن­ها ارتباط­های معناداری مشاهده شد.
قبـل از اجــرای تحـلیـل کواریانـس ابتدا پیـش فـرض­های آن از
 جمله نرمال بودن، یکسانی پراکندگی، خطی بودن رابطه­ی متغیر هم­پراش و مستقل و همگنی شیب رگرسیون تحلیل کواریانس بررسی شد و بعد از اطمینان از رعایت شدن پیش فرض­ها تحلیل کواریانس اجرا گردید.
با توجه به نتایج جدول 5 می­توان گفت که پس از تعدیل نمرات پیش­آزمون تفاوت معناداری بین گروه­های مورد مطالعه در متغیرهای افسردگی، استرس و اضطراب وجود داشته است. بررسی اندازه اثر در قالب مجذور­اتا نیز نشان می­دهد که تغییرات ایجاد شده در بین گروه ناشی از اثر درمان شناختی رفتاری یکپارچه شده با ذهن آگاهی بر حالات عاطفی منفی است. به طوری که بررسی میانگین­های حالات عاطفی منفی در         پس­آزمون دو گروه نیز نشانگر آن است که میانگین افسردگی، استرس و اضطراب در گروه MICBT نسبت به گروه کنترل کاهش معناداری داشته است(جدول 4).
همچنین تفاوت معناداری بین گروه MICBTبا گروه کنترل در راهبردهای مثبت تنظیم شناختی هیجان و راهبردهای منفی تنظیم شناختی هیجان وجود دارد(جدول 5). یعنی مداخله شناختی رفتاری یکپارچه شده با ذهن­آگاهی توانسته است راهبردهای مثبت تنظیم شناختی هیجان گروه آزمایش را در مقایسه با گروه کنترل به­طور معناداری افزایش و راهبردهای منفی گروه آزمایش را کاهش دهد(جدول 4). بنابراین درمان شناختی رفتاری یکپارچه شده با ذهن آگاهی اثربخشی معناداری بر کاهش افسردگی، استرس، اضطراب و بهبود تنظیم شناختی هیجان بیماران ام­اس نشان داد.
 

جدول 2: مشخصات جمعیت شناختی شرکت کنندگان
متغیرها آزمایش (MICBT) کنترل
تی مستقل (درجه آزادی:50)
میانگین انحراف معیار میانگین انحراف معیار
سن (سال) 23/34 47/8 5/37 20/8 41/1-
طول مدت بیماری (ماه) 38/34 36/28 85/44 11/25 15/1-
زیر مجموعه فراوانی درصد فراوانی درصد آماره خی دو
وضعیت تاهل مجرد 10 5/38 5 2/19
** 03/1
متاهل 16 5/61 21 8/80
جنسیت
مرد 2 7/7 3 5/11 ** 33/0
زن 24 3/92 23 5/88
تحصیلات دیپلم 14 8/53 15 7/57
** 23/0
لیسانس 9 6/34 9 6/34
فوق لیسانس 3 5/11 2 7/7
وضعیت داشتن حمله دارد 5 2/19 7 9/26 ** 43/0
ندارد 21 8/80 19 1/73
وضعیت ناتوانی فیزیکی (EDSS) (0-3) 14 8/53 10 5/38
** 23/1
(5/3- 6) 12 2/46 16 5/61
05/0>p
جدول 2: همبستگی متغیرهای پژوهش با متغیرهای جمعیت شناختی
وضعیت ناتوانی فیزیکی تحصیلات جنسیت وضعیت تاهل وضعیت حمله طول مدت بیماری سن متغیرهای پژوهش
18/0 (04/0) 18/0 35/0- 23/0- 14/0 33/0- افسردگی
01/0 (23/0) 3/0 13/0 11/0 16/0- 1/0- اضطراب
12/0 (01/0) 11/0 31/0- 33/0* 07/0 35/0- استرس
01/0 (87/0-) 45/0-* 14/0 15/0- 11/0 53/0 راهبرد های مثبت هیجان
14/0 (02/0-) 17/0 24/0- 47/0 01/0 15/0- راهبردهای منفی هیجان
05/0 *p<
جدول 4: متغیرهای پژوهش به تفکیک گروه و آزمون
متغیر مولفه آزمون گروه آزمایش گروه کنترل
میانگین انحراف معیار میانگین انحراف معیار


عواطف منفی
افسردگی پیش آزمون 38/33 75/4 31/33 55/4
پس آزمون 46/14 94/4 31/33 23/4
استرس پیش آزمون 77/38 48/4 77/38 49/3
پس آزمون 85/16 31/4 54/38 97/3
اضطراب پیش آزمون 62/30 11/6 92/29 61/4
پس آزمون 38/11 03/3 85/29 45/5

تنظیم هیجان
راهبردهای مثبت پیش آزمون 00/54 25/9 54/58 95/7
پس آزمون 35/75 83/7 15/57 61/7
راهبردهای منفی پیش آزمون 08/56 87/7 62/53 46/7
پس آزمون 38/35 50/5 35/57 61/7

جدول 5: نتایج تحلیل کواریانس متغیرهای پژوهش
متغیر وابسته مجموع مجذورها درجه آزادی میانگین مجذورها مقدار F سطح معناداری اندازه اثر
اقسردگی 13/4528 1 13/4528 67/260 001/0 84/0
استرس 88/6025 1 88/6025 70/452 001/0 90/0
اضطراب 83/4599 1 83/4599 21/357 001/0 88/0
راهبردهای مثیت تنظیم هیجان 06/543 1 06/5443 84/230 001/0 82/0
راهبردهای منفی تنظیم هیجان 19/6935 1 19/6935 37/507 001/0 91/0
 
بحث و نتیجه گیری
داده­های به دست آمده حاکی از آن است که MICBT اثرات مثبتی بر کاهش افسردگی، استرس، اضطراب و بهبود تنظیم شناختی هیجان در بیماران ام­اس دارد. این یافته­ها با سایر مطالعات
مربوط به اثربخـشی درمان­های مبتنـی بر ذهن آگاهی در بیـماران
ام­اس مطابقت دارد(6،19،28،33،34).
پژوهش حاضر مطالعه­ای جدید برای ارزیابی اثرات درمانیMICBT  برتنظیم شناختی هیجانی بیماران مبتلا به ام­اس می­باشد و پژوهش­های گذشته مربوط به درمان­های دیگر مبتنی بر ذهن آگاهی می­باشند. به طوری که عالیکلایی و همکاران (1402) در مطالعه­ای با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر روی تنظیم هیجان و ادراک طرد در 30 زن مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس در شهر تهران نشان دادند تنظیم شناختی هیجان بیماران ام¬اس پس از مداخله بهبود یافت که این اثر در مرحله پیگیری نیز حفظ شد(28). با این حال این مطالعه تنها به بررسی زنان مبتلا به ام­اس پرداخته است، در حالی که شدت بیماری در مردان بیشتر مشاهده می¬شود و علاوه بر این، محدود بودن حجم نمونه ممکن است موجب مشکل در تعمیم پذیری نتایج گردد.
همچنین نوبخت و همکاران (1401) به بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم شناختی هیجان بیماران ام¬اس در شهر سیستان و بلوچستان پرداختند. نتایج این مطالعه نشان داد آموزش­های ذهن آگاهی در بهبود تنظیم شناختی هیجانی بیماران ام¬اس موثر بوده است و موجب افزایش تنظیم هیجانی مثبت در این بیماران در مقایسه با گروه کنترل شده است و حتی این پژوهشگران درمان ذهن آگاهی را به عنوان گزینه درمانی مناسبی برای بیماری­های دیگر توصیه کردند(35).
اکبرزاده و همکاران (1401) در مطالعه ای نیز به مقایسه اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و تحریک مستقیم از روی جمجمه بر بهبود نگرانی و تنظیم هیجانی در بیماران مبتلا به فیبرومیالژیا در شهر تهران پرداختند. در این مطالعه آنها نشان دادند درمان مبتنی بر ذهن آگاهی به نسبت دارونما و تحریک مستقیم از روی جمجمه در هر دو راهبردهای هیجانی مثبت و منفی موثر بود به طوری که راهبردهای تنظیم هیجان مثبت را افزایش و نمرات نگرانی و راهبردهای تنظیم هیجانی منفی را کاهش داد(36). این یافته¬ها نیز با نتایج مطالعه حاضر همسو است. پژوهش­های پیشین تنها به برخی علائم روان‌شناختی مؤثر در بیماری ام­اس پرداخته­اند؛ در حالی که سایر متغیرها نادیده گرفته شده­‌اند. این متغیرها روابط پیچیده و متقابلی با یکدیگر دارند. بنابراین اهمیت دارد که اثرات درمانی بر این حوزه‌های به‌هم‌پیوندیافته بررسی شوند. در این راستا اگر مداخلات روان‌شناختی بر علائم روان‌شناختی تأثیر می‌گذارند باید بررسی شود که آیا این تأثیرات بر تنظیم شناختی هیجانات بیماران نیز مشاهده می‌شود. همچنین روابط متقابل پیچیده علائم روانشناختی و تنظیم هیجانات اهمیت دارد و ضروری است که رویکرد درمانی استفاده شود که با تاثیر بر شناخت، بدن و رفتار قادر به تاثیرگذاری بر علائم روانی چندگانه باشد.
در تبیین یافته­های مطالعه حاضر می¬توان اشاره کرد تمرینات MICBT افراد را قادر می­سازد در زمان حال زندگی کنند، از پدیده­های درونی و بیرونی آگاهی داشته باشند، نگرش غیر قضاوتی نسبت به رویدادها داشته باشند و آنها را به راحتی بپذیرند و به جای استفاده از رویکردهای غیر سازنده به پدیده­ها پاسخ سازنده دهند. از این رو می­توانند با وقایع زندگی خیلی بهتر برخورد کنند و در جنبه­های مختلف زندگی بهتر عمل کنند. این می­تواند به افراد کمک کند تا احساسات خوشایند و ناخوشایند را تعدیل و مدیریت کنند و به آنها کمک کند به راحتی تحت تأثیر احساسات منفی قرار نگیرند(6). آنها ممکن است بتوانند راهبردهای مقابله­ای را برای مدیریت این      موقعیت­های ناخوشایند بیابند و از راهبردهای تنظیم عملکردی مثبت هیجان استفاده کنند؛ در نتیجه بتوانند به مشکلات زندگی به شیوه­ای بهتر پاسخ دهند و به طور موثر با ناراحتی روانی ناشی از بیماری مقابله کنند(35).
درمان­های مبتنی بر ذهن آگاهی راهبردهای منفی تنظیم شناختی هیجانی (فاجعه آمیز کردن، نشخوار فکری، سرزنش خود و دیگران) را کاهش دادکه همین عامل نیز به نوبه خود منجر به بهبود مدیریت اضطراب، افسردگی و استرس می‌شود. این مهارت­ها به ویژه برای زنان مبتلا به ام­اس (تعداد بیشتر بیماران ام¬اس در مطالعه حاضر) که اغلب به دلیل وضعیت سلامتی خود با چالش­های عاطفی منحصر به فردی روبرو هستند، حیاتی است. ذهن آگاهی پذیرش را تقویت می­کند که می­تواند برای بیماری ام­اس که بروز و عود آن غیرقابل پیش بینی است کمک کند و بیماران را توانمند سازد(28).
در مقابل سایر یافته­ها در زمینه اثربخشی ذهن آگاهی بر جنبه­های روانشناختی بیماران مبتلا به ام­اس در مطالعه­ای اثر معناداری بین گروه مداخله و کنترل از لحاظ افسردگی، اضطراب و         استرس نشان نداده است(37). در آموزش­های ذهن آگاهی       مشارکت­کنندگان نیاز است جلسات تقویتی منظم، تکالیف خانگی، تمرینات مدیتیشن حداقل 3 بار در خارج از جلسات گروهی برای به دست آوردن بهبودی و پایدار ماندن داشته باشند ممکن است در مطالعه ذکر شده این تمرین­ها جدی تلقی نشدند که در نتیجه اثر معنی داری را در کاهش عواطف منفی نداشتند.
آموزش مهارت­های MICBT می­تواند به کاهش افسردگی، اضطراب، استرس از طرق مختلف کمک کند: تمرین­های مبتنی بر ذهن آگاهی به بیماران ام­اس کمک می­کند، افکار خود را رویدادهای ذهنی در حال گذر ببینند به جای اینکه این افکار را قطعی و واقعی تلقی کنند.
در نتیجه افراد یاد می­گیرند که چگونه بدون واکنش دادن تنها به مشاهده افکار مزاحم خود بپردازند و از محتوای مثبت و منفی افکار و احساسات خود آگاه شوند که این یادگیری منجر به غرق نشدن در افکار گذشته و آینده می­شود(34،36).
تمرینات MICBT  با تمرکز بر تنفس به ییماران ام­اس زندگی در لحظه را آموزش می­دهد که با زندگی در لحظه، افراد       می­توانند در برابر افسردگی، اضطراب و استرس محافظت شوند(33). ام اس با ویژگی های ناتوان­کننده، مزمن و غیرقابل پیش بینی­اش چالش­های زیادی را بر زندگی بیماران تحمیل   می­کند. آموزش ذهن آگاهی به بیماران کمک می­کند تا احساسات و پدیده­های فیزیکی را در زمان وقوع به وضوح تجربه کرده و بپذیرند(34).
تنفس آگاهانه در MICBT به بیماران کمک می‌کند تا چرخه نشخوار فکری را متوقف کنند و به تدریج حس خودکنترلی و توانایی تحمل و پذیرش تجربیات ناخوشایند را تقویت کنند تا بهتر با آنچه می‌گذرانند کنار بیایند(38).
نوع دیگر از تمرینات MICBT اسکن بدن می­باشد. اسکن بدن قصد دارد آگاهی و پذیرش درون ­نگر احساسات جسمی را در موقعیت‌های روزمره بالا ببرد. در واقع به نظر می­رسد بیمارانی که در این تمرین مهارت به دست می­آورند می­توانند احساسات اولیه بدن را بدون واکنش نشان دادن به همان صورتی که در جسم اتفاق می­افتد را درک کنند و تشخیص این احساسات اولیه موجب شناخت احساسات پیچیده­تر در آینده می­شود(39).
در نتیجه افراد می­توانند احساسات خود را در موقعیت­های روزمره بهتر مدیریت کنند که این خود موجب کاهش استرس در بیماران ام اس می شود، امید به زندگی آنها را افزایش       می­دهـد، آنها مـی تواننـد با افسـردگی، ناامیدی کنـار بیایند و در
نهایت خـوش بینی، اعتمـاد به دسـت آورند و در نتیـجـه شنـاخت
 احساسات،سلامت روانی بیماران را بهبود می­بخشد(34).
در مجموع نتایج به دست آمده در این مداخله نشان می­دهد که MICBT برای بیماران ام­اس موثر بوده است. درمان MICBT از طریق تکنیک­هایی مانند تجربه حال، تنفس عمیق، آرامش، درک بهتر احساسات و حالات جسمانی به فرد آسیب­دیده در رسیدن به پذیرش کمک می­کند. بنابراین بیمار می­تواند برای شناسایی راهبردهای مقابله­ای مناسب برای مدیریت موقعیت­های چالش برانگیز آمادگی بهتری پیدا کند. بنابراین با توجه به اثربخشی MICBT در کاهش عواطف منفی و بهبود تنظیم شناختی هیجان و با توجه به افزایش روزافزون بروز ام­اس در کشور، نتایج این مطالعه می­تواند برای برنامه­ها و خدمات درمانی بیماران ام­اس سودمند باشد.
از محدودیت­های مطالعه فقدان پیشینه نظری به دلیل جدید بودن مداخله بود. در این مطالعه از ابزار مشابه در پیش­آزمون و     پس­آزمون استفاده شد که ممکن است آشنایی با آزمون در نتایج پس­آزمون تاثیر بگذارد. در نتیجه بهتر است در مطالعات آینده از پرسشنامه­های موازی استفاده شود. همچنین بیماران بعد از گذشت سه ماه دردسترس نبودند به همین دلیل در این مطالعه مرحله پیگیری اجرا نشد که پیشنهاد می شود در پژوهش های بعدی نتایج در سه مرحله پیش­آزمون، پس­آزمون و پیگیری بررسی شوند تا تعمیم یافته­ها به خوبی تضمین شود و چشم انداز بهتری به دست آید به طوری که ابتدای شروع مطالعه تمامی شرکت­کنندگان به گروهی در پیام رسان­های اجتماعی دعوت شوند تا بعد از گذشت چند ماه بیماران در دسترس محقق باشند.
ملاحظات اخلاقی
این مطالعه در سایت ثبت کارآزمایی­های بالینی ایران با شماره
IRCT20230212057396N1 به ثبت رسیده و تایید شده است و همچنین از لحاظ اخلاقی و علمی در کمیته اخلاق مرکز
تحقیقـات بیمـاری­های مغـز و اعصـاب دانشـگـاه علوم  پزشـکی      
کـرمـــان بررسـی شـــده اسـت و با کـد اخــلاقــی به شمــاره
IR.KMU.REC.1402.300 به تایید رسیده است.
سهم نویسندگان
در ایـن پژوهـش عـاطفـه فـخـرمنـد: گـردآوری داده­ها،              اجـرای مداخـله شنـاختی رفـتـاری یکپـارچـه شـده با                     ذهن آگاهی، سید ابوالقاسم مهری نژاد: نظارت بر کل        مراحل پژوهش، زهره خسروی: مشاور اول پژوهش، تجزیه و تحلیل داده­ها، هداکمالی: مشاور دوم پژوهش و بررسی مشارکت­کنندگان براساس   ملاک­های ورود و خروج مطالعه مشارکت داشتند و همچنین نویسندگان نسخه نهایی را مطالعه و تایید نموده و مسئولیت پاسخگویی در قبال پژوهش را      پذیرفته­اند.
حمایت مالی
این پایان نامه با حمایت مرکز تحقیقات بیماری­های مغز و اعصاب و مرکز توانبخشی امید در شهر کرمان انجام شده است.
تضاد منافع
هیچ گونه تضاد منافعی در این مقاله وجود ندارد.
تقدیر و تشکر
این مقاله بخشی از پایان نامه دکتری روانشناسی عمومی در دانشگاه الزهرا تهران است. از تمامی شرکت­کنندگان در این مطالعه، مرکز تحقیقات بیماری­های مغز و اعصاب کرمان جهت ثبت کد اخلاق، کلینیک توان بخشی امید کرمان جهت همکاری در این مطالعه بسیار سپاسگزاری می­شود.
نوع مطالعه: پژوهشي | موضوع مقاله: روان شناسی
دریافت: 1403/5/15 | پذیرش: 1403/8/6 | انتشار: 1403/10/10

ارسال نظر درباره این مقاله : نام کاربری یا پست الکترونیک شما:
CAPTCHA

ارسال پیام به نویسنده مسئول


بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

https://creativecommons.org/licenses/by/4.0/کلیه حقوق این وب سایت متعلق به طلوع بهداشت یزد می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2015 All Rights Reserved | Tolooebehdasht

Designed & Developed by : Yektaweb