Research code: 8540
Ethics code: IR.ZAUMS.REC.1396.224
hashemi habybabady R, dehbashi A, paridokht F, sepehr P, maleki roveshti M. Investigating Occupational and Personal Factors Effective in Causing Musculoskeletal Disorders in the Personnel of One of the Hospitals in Zahedan City. TB 2024; 23 (2) :50-65
URL:
http://tbj.ssu.ac.ir/article-1-3625-fa.html
هاشمی حبیب ابادی راحله، دهباشی اکرم، پری دخت فاطمه، سپهر پروین، ملکی روشتی مهران. بررسی عوامل شغلی و فردی موثر در ایجاد اختلالات اسکلتی عضلانی در پرسنل یکی از بیمارستان های شهر زاهدان. طلوع بهداشت. 1403; 23 (2) :50-65
URL: http://tbj.ssu.ac.ir/article-1-3625-fa.html
علوم پزشکی شهید بهشتی ، paridokht6379@gmail.com
متن کامل [PDF 925 kb]
(81 دریافت)
|
چکیده (HTML) (110 مشاهده)
متن کامل: (144 مشاهده)
بررسی عوامل شغلی و فردی موثر در ایجاد اختلالات اسکلتی عضلانی در پرسنل یکی از بیمارستان های شهرزاهدان
نویسندگان: راحلههاشمی حبیب آبادی1، اکرم دهباشی2، فاطمه پری دخت3*، پروین سپهر4، مهران ملکی روشتی5
1.استادیار مرکز تحقیقات ارتقای سلامت، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی زاهدان، زاهدان، ایران
2.کارشناس گروه مهندسی بهداشت حرفه ای و ایمنی کار، دانشکده بهداشت ، دانشگاه علوم پزشکی زاهدان، زاهدان، ایران
3. دانشجو دکتری تخصصی، گروه مهندسی بهداشت حرفه ای و ایمنی کار، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران شماره تماس: 09151926379 paridokht6379@gmail.com Email:
4.دکتری تخصصی گروه مهندسی بهداشت حرفه ای و ایمنی کار، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران
5.کارشناس ارشد گروه مهندسی بهداشت حرفه ای و ایمنی کار، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی مازندران، ساری،ایران
چکیده
مقدمه: یکی از مشکلات اصلی سلامتی در پرسنل خدمات بهداشتی و درمانی، اختلالات اسکلتی-عضلانی می باشد. این مطالعه با هدف تعیین وظیفه شغلی و ریسک فاکتورهای اختلالات اسکلتی عضلانی در کارکنان یکی از بیمارستان های بزرگ زاهدان انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی بر روی 194 نفر از کارکنان یکی از بیمارستان های تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی زاهدان صورت گرفت. اطلاعات با استفاده از پرسشنامههای دموگرافیک و ناراحتی اسکلتی عضلانی استاندارد کرنل جمعآوری گردید. سپس با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 19 و به کمک آزمون های آماری، مدل خطی لجستیک تک متغیره، کروسکال والیس و یو- من ویتنی مورد آنالیز قرار گرفت.
یافته ها: بیشترین میانگین نمره درد مربوط به ناحیه ی کمر (26/19±21/10) بوده است. درد گردن در افراد بالای 40 سال شیوع بیشتری داشت. زنان 9/4 برابر، بیشتر از مردان در معرض خطر گردن درد بودند و احتمال کمردرد در افراد بالاتر از 40 سال 2/2 برابر بیشتر از افراد کمتر از 30 سال بود. همچنین خطر ابتلا به زانو درد در افرادی با بیش از 20 سال سابقه کار 4/5 برابر بیشتر از افرادی با سابقه کار حداکثر 5 سال بود. بین نمره درد در گروه های شغلی مختلف نیز تفاوت معنی داری مشاهده شد(003/0p=).
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد شیوع اختلالات اسکلتی عضلانی در کمک بهیاران، زن ها، افراد مسن و دارای سابقه کاری بالاتر، بیشتر از سایر کارکنان بوده و ضروری است مداخلات هدفمند واختصاصی جهت کاهش این اختلالات برای گروه های مختلف در بیمارستان ها طراحی و اجرا شود.
واژه های کلیدی: اختلالات اسکلتی-عضلانی، کارکنان بیمارستان، خدمات بهداشتی-درمانی
مقدمه
مطالعات اپیدمیولوژیک نشان داده است که اختلالات اسکلتی-عضلانی(Musculoskeletal Disorders) موسوم بهMSDs یک مشکل اصلی در حوزه سلامت شغلی کارکنان بیمارستانی از جمله پرستاران، پزشکان، فیزیوتراپها، تکنسینها و همچنین کسانی است که کارهای خدماتی، نظافت و کمک به پرستاران را در بیمارستان انجام می دهند(1،2). این اختلالات آسیبهایی هستند که بر عضلات، تاندونها، اعصاب محیطی و سیستم عروقی به دلیل طیف وسیعی از تغییرات التهابی و دژنراتیو ایجاد میگردند(3). این اختلالات و علائم دردناک مربوط به دستگاه اسکلتی عضلانی ناشی از حرکات و فعالیتهای کاری بوده و بنابراین به عنوان اختلالات اسکلتی -عضلانی مرتبط با کار تعریف و به یکی از دلایل اصلی کاهش نیروی کار در جمعیت شغلی تبدیل شده است(4).
تحقیقات در مورد بار بیماری در سال 2019 نشان میدهد که سالهای زندگی تعدیلشده یا ناتوانی ناشی از کمردرد، رتبه چهارم را در بین جمعیت 25 تا 49 ساله در جهان دارد(5). در سطح جهان طبق آمار ایالات متحده آمریکا40 % از غرامت ها مربوط به این دسته از اختلالات بوده و شامل هزینه 45 تا 54 میلیارد دلار در سال می شود(6). همچنین در کشور ایران، طبق آمار گزارش شده از کمیسیون پزشکی سازمان تامین اجتماعی استان تهران، 4/14% از کارافتادگی ها به علت MSDs می باشد(7).
عوامل متعددی از جمله عوامل بیومکانیکی(پوسچر بدنی، نیروی اعمال شده، فرکانس و تکرار، مدت زمان و میزان مواجهه با ارتعاش)، عوامل سازمانی یا شغلی، عوامل فردی(سن، جنس، قدرت عضلات و توانایی فیزیکی)، عوامل روانی- اجتماعی (فشار و استرس کار، کمبود حمایت اجتماعی و رضایتمندی کم از شغل) ممکن است در ایجاد MSDs نقش داشته باشند(8،9).
از جمله مشکلات ناشی از MSDs تاثیرگذاری بر انجام وظایف روزمره، ناتوانی، مشکلات فیزیکی و عاطفی، شغلی و در نتیجه تحمیل هزینههای مستقیم و غیر مستقیم میباشد. همچنین این اختلالات منجر به از دست رفتن زمان انجام کار و آسیب به نیروی انسانی می شوند(11،10).
با وجود اینکه نیروی انسانی شاغل در بیمارستانها اغلب با مشکل MSDs مواجه هستند اما اغلب مطالعات بر روی کادر پرستاری تمرکز داشتهاند(13،12). سایر کارکنان مانند بیماربرها،کمک بهیاران و نیروهای خدماتی علی رغم فعالیت فیزیکی بالا و تفاوت درعوامل سازمانی، فردی و روانی، نادیده گرفته شدهاند. با توجه به تفاوت در نتایج مطالعات گذشته و اهمیت بروز MSDs درمشاغل موجود در بیمارستان نسبت به سایر مشاغل(14) و ناکافی بودن اطلاعات مربوط به کمک بهیاران، بیماربران و نیروهای خدماتی (بر اساس جست و جوی پژوهشگران مطالعه)، مطالعه حاضر با هدف تعیین شیوع ناراحتی های اسکلتی عضلانی و ارتباط آن با عوامل خطر شغلی و فردی در بین شاغلین یکی از بیمارستان های بزرگ زاهدان انجام شد.
روش بررسی
مطالعه حاضر به صورت مقطعی(توصیفی- تحلیلی) در یک بازه زمانی 3 ماهه پس از اخذ کد اخلاق انجام شده است. حجم نمونه بر اساس مطالعات گذشته 200 نفر برآورد گردید. جمعیت مورد مطالعه، کارکنان یک بیمارستان دولتی تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی زاهدان شامل پرستاران، کمک بهیاران، بیماربران و کارکنان خدماتی بوده است. معیار ورود به مطالعه افراد دارای سابقه کاری حداقل 1 سال بود ومعیار خروج در این مطالعه، کسانی که بیماری اسکلتی عضلانی زمینه ای داشته و یا در مرخصی استعلاجی بوده و یا به دلایل دیگر در طول دوره جمع آوری داده ها حضور نداشتند از مطالعه خارج شدند. در مجموع 194 نفر واجد شرایط، با رضایت آگاهانه در مطالعه شرکت نمودند.
در این مطالعه از یک پرسشنامه دو بخشی برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. بخش اول پرسشنامه مربوط به اطلاعات فردی شامل سن، جنس، وزن، سابقهکاری، شغلدوم، تحصیلات، شغل و وضعیت ورزش کردن افراد بود. بخش دوم پرسشنامه جهت تعیین وضعیت اختلالات اسکلتی عضلانی بود. به این منظور از پرسشنامه استاندارد کرنل استفاده شد. پرسشنامه کرنل ابزار معتبری است که پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ معادل 98/0 و روایی آن بین 96/0-82/0 بهدستآمده است(15). پرسشنامه کرنل اطلاعاتی درخصوص وجود و شدت احساس درد و ناراحتی در ۱۲ قسمت بدن شامل گردن، شانهها، قسمت فوقانی پشت، بازوها، کمر، ساعدها، مچ دستها، رانها، زانوها، ساق پاها، لگن وکف دست به صورت خود گزارشدهی فراهم میکند. همچنین سوالاتی مربوط به درد، ناراحتی یا بیحسی در شش ناحیه از مچ دست در این پرسشنامه وجود دارد. امتیاز بدست آمده برای هر یک از اندام ها بین ۰ تا ۹۰ خواهد بود که از حاصل ضرب امتیاز تکرار(هرگز=۰، ۱ تا ۲ بار در هفته =۵/۱، ۳ تا ۴ بار در هفته =۵/۳، هرروز=۵ و چند بار در روز=۱۰)، امتیاز ناراحتی(1= کم، 2= متوسط، 3= خیلی زیاد) و امتیاز تداخل با کار(1= به هیچ وجه، 2= کم، 3= زیاد) بدست خواهد آمد. در محاسبه نمره پرسشنامه به جای دادههای جا افتاده صفر قرار میگیرد. کل شدت درد بدن برای یک فرد با جمع کردن تمام نمرات شدت درد بدن برای آن فرد بدست می آید و سپس نمرات کل تک تک افراد با یکدیگر جمع می شود.
برای توصیف متغیرها از فراوانی و درصد استفاده شد. برای ارزیابی رابطه بین درد در ناحیهای از بدن و عوامل جمعیت شناختی از مدل خطی لجستیک تک متغیره، آزمون کروسکال والیس و سپس آزمون یو من ویتنی استفاده شد. تجزیه و تحلیلها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 19 انجام شد. سطح معناداری 05/0 در نظر گرفته شد.
یافته ها
شرکت کنندگان این مطالعه شامل 95 پرستار، 18 کمک بهیار، 20 بیمار بر و 61 نیروی خدماتی بودند. اکثر آن ها زن(5/67%) بوده و 3/75% کمتر از 40 سال سن داشتند. نیمی از پرسنل فارغ التحصیل دانشگاه بوده، 8/43% دارای اضافه وزن یا چاقی بودند و 1/68% آن ها کمتر از 10 سال سابقه کاری داشتند. یک سوم شرکت کنندگان نیز ورزش می کردند.
بر اساس یافته های این مطالعه، به طور کلی بیشترین میانگین نمره ی درد به ترتیب مربوط به نواحی کمر، زانو، گردن و شانه بوده است.
یافته های مربوط به شیوع اختلالات اسکلتی عضلانی در بین کارکنان بیمارستان مورد بررسی نشان داد گردن درد در بین کمک بهیاران( 7/66%) و سپس در پرستاران (9/37%) بیشترین شیوع را به خود اختصاص داده بود. درد گردن همچنین در نیمی از شرکت کنندگان بالای 40 سال از شیوع بیشتری برخوردار بود. همچنین بین این گروه سنی و افراد کمتر از 30 سال تفاوت معنیداری وجود داشت(9/2OR=). علاوه بر این، زنان بیشتر در معرض خطر گردن درد بودند(9/4OR=).
احتمال گردن درد در کمک بهیاران 8/4 برابر بیشتر از نیروی خدماتی بیمارستان بود. خطر ابتلا به این عارضه همچنین با افزایش سابقه شغلی به طور قابل توجهی افزایش می یابد. به طوری که در مقایسه با افراد دارای 5 سال سابقه کار، پرسنل با 6-10، 11-20 و بیش از 20 سال سابقه کار به ترتیب 5/2، 1/3 و 4 برابر بیشتر در معرض ابتلا به گردن درد بودند(جدول 1).
بر اساس اطلاعات جدول 1، خطر ابتلا به درد شانه و کمر در زنان تقریبا 5/2 برابر بیشتر از مردان بود. احتمال کمردرد در افراد مسن تر از 40 سال 2/2 برابر بیشتر از افراد جوان تر از 30 سال بود. این عارضه همچنین درکمک بهیاران نسبت به نیروی خدماتی بیمارستان، بیشتر بود(6/3 OR=).
بعد از کمک بهیاران(8/77%)، بیشترین گزارش درد در ناحیه کمر مربوط به پرستاران بود(6/52%). کمک بهیاران بیشتر از سایر گروههای شغلی درد شانه را گزارش دادند(9/38%).
درد مچ دست در زنان 3 برابر بیشتر بود(جدول 2). کمک بهیاران و پرستاران به ترتیب با شیوع 9/38% و 5/30% بیشترین گزارش درد را درناحیه مچ دست داشته اند.
در افراد بالای 40 سال نسبت به پرسنل کمتر از 30 سال، درد ناحیه های ران و زانو به ترتیب 7/3 و 8/2 برابر بیشتر بود. همچنین درد زانو در زنان بیشتر بود(3/2OR=).
درد زانو در کمک بهیاران(3/83%) و سپس بیمار بران(55%) بیشتر از سایر گروه های شغلی بود. کمک بهیاران 2/7 برابر بیشتر از نیروی خدماتی بیمارستان درد زانو را تجربه کردند. درپرسنلی که بیش از 20 سال کار کرده اند نسبت به افرادی که در 5 سال اول تجربه کاری بودند، شانس ابتلا به درد زانو بیشتر بود(4/5OR=).
درد در ناحیه ساق پا در پرسنل زن 6/3 برابر بیشتر از پرسنل مرد بود(جدول 3). بیمار بران در نواحی بازو(25%) و ساعد(25%) نسبت به سایر گروه های شغلی درد بیشتری را گزارش نمودند. زنان 6/3 برابر مردان شانس ابتلا به درد ساق پا داشتند. به طور کلی کمتر از 20 درصد افراد درد را در ناحیهی پا تجربه کردند.
احتمال درد در ناحیه دست در پرسنل بالای 40 سال بیشتر از افراد جوان تر از 30 سال بود(3OR=). این عارضه در پرستاران و بیماربران به ترتیب 4/0 و 28/0 برابر کمتر از نیروی خدماتی بیمارستان بود. درد دست در پرسنل با 10-20 سال سابقه کار به طور معنیداری بیشتر از افرادی با سابقه کار 5 سال و کمتر بود (5/2OR=)(جدول 3).
شکل 1 میانگین و حدود بالا و پایین نمره ی درد با درصد اطمینان 95 درصد را در بین نواحی مختلف بدن با یکدیگر مقایسه نموده است. بیشترین میانگین نمره درد مربوط به ناحیه ی کمر(26/19±21/10) با فاصله اطمینان(93/12-49/7) بوده است و پس از آن زانوهای چپ و راست به ترتیب با میانگین نمره ی درد (84/15±81/6) با فاصله اطمینان(06/9-58/4) و (68/78±14/6) با فاصله اطمینان(85/8-71/4)در رتبه ی دوم اهمیت قرار دارند.
گردن با میانگین نمره ی درد(63/14±30/5) با فاصله اطمینان(37/7-24/3)و شانه راست با میانگین نمره ی درد(61/14±60/4) و با فاصله اطمینان(67/6-54/2)در رتبه های بعدی اهمیت از نظر نمره ی درد قرار گرفتند.
جدول 1: نسبت شانس درد در گردن، شانه، قسمت فوقانی و تحتانی کمر از نظر ویژگی های جمعیت شناختی
|
|
گردن |
|
شانه |
فوقانی پشت |
تحتانی پشت |
|
|
تعداد % |
نسبت شانس( فاصله اطمینان 95%) |
تعداد % |
نسبت شانس( فاصله اطمینان 95%) |
تعداد % |
نسبت شانس( فاصله اطمینان 95%) |
تعداد % |
نسبت شانس( فاصله اطمینان 95%) |
سن(سال) |
کمتر و مساوی 30 |
20(6/25) |
1 |
18(1/23) |
1 |
33(3/42) |
1 |
37(4/47) |
1 |
31-40 |
24(3/35) |
58/1(78/0-22/3) |
24(3/35) |
82/1(88/0-75/3) |
19(9/27) |
53/0(26/0-06/1) |
34(50) |
11/1(58/0-12/2) |
بیشتر از 40 |
24(50) |
9/2(36/1-2/6) |
14(2/29) |
37/1(61/0-1/3) |
13(1/27) |
51/0(23/0-1/1) |
32(7/66) |
22/2(05/1-68/4) |
جنس |
مرد |
9(3/14) |
1 |
11(5/17) |
1 |
15(8/23) |
1 |
24(1/38) |
1 |
زن |
59(45) |
92/4(24/2-78/10) |
45(4/34) |
47/2(18/1-2/5) |
50(2/38) |
98/1(1-89/3) |
79(3/60) |
5/2(33/1-58/4) |
تحصیلات |
کمتر از دیپلم |
10(3/30) |
1 |
11(33) |
1 |
10(3/30) |
1 |
17(5/51) |
1 |
دبیرستان و دیپلم |
19(9/33) |
18/1(47/0-98/2) |
14(25) |
67/0(26/0-71/1) |
20(7/35) |
28/1(51/0-21/3) |
27(2/48) |
88/0(37/0-07/2) |
تحصیلات دانشگاهی |
39(1/37) |
36/1(59/0-13/3) |
31(5/29) |
84/0(36/0-93/1) |
35(3/33) |
15/1(49/0-68/2) |
59(2/56) |
21/1(55/0-64/2) |
شاخص توده بدنی |
لاغر |
30(3) |
1 |
20(2) |
1 |
3(30) |
1 |
4(40) |
1 |
نرمال |
32(3/32) |
11/1(27/0-6/4) |
29(3/29) |
66/1(33/0-28/8) |
38(4/38) |
45/1(35/0-96/5) |
48(5/48) |
41/1(37/0-07/2) |
اضافه ورن |
27(3/44) |
85/1(44/0-85/7) |
19(1/31) |
81/1(35/0-34/9) |
17(9/27) |
9/0(21/0-9/3) |
36(59) |
16/2(55/0-64/2) |
چاق |
6(25) |
78/0(15/0-4) |
6(25) |
33/1(22/0-1/8) |
7(2/29) |
96/0(19/0-82/4) |
15(5/62) |
5/2(55/0-33/11) |
شغل |
پرستار |
36(9/37) |
46/1(73/0-9/2) |
28(5/29) |
99/0(49/0-02/2) |
29(5/30) |
90/0(45/0-80/1) |
50(6/52) |
15/1(6/0-18/2) |
بیمار بر |
2(10) |
26/0(06/0-26/1) |
3(13) |
42/0(11/0-62/1) |
7(35) |
10/1(38/0-20/3) |
9(45) |
84/0(31/0-33/2) |
کمک بهیار |
12(7/66) |
78/4(55/1-7/14) |
7(9/38) |
52/1(51/0-55/4) |
9(50) |
05/2(71/0-96/5) |
14(8/77) |
62/3(07/1-24/12) |
کارکنان خدماتی |
18(5/29) |
1 |
18(5/29) |
1 |
20(8/32) |
1 |
30(2/49) |
1 |
سابقه کاری(سال) |
کمتر ومساوی 5 |
18(7/21) |
1 |
18(7/21) |
1 |
29(9/34) |
1 |
38(8/45) |
1 |
10-Jun |
20(8/40) |
49/2(15/1-39/5) |
18(7/36) |
10/2(96/0-58/4) |
19(8/38) |
18/1(57/0-45/2) |
27(1/55) |
45/1(72/0-96/2) |
20-Nov |
19(3/46) |
12/3(39/1-98/6) |
13(7/31) |
68/1(72/0-88/3) |
12(3/29) |
77/0(34/0-73/1) |
24(5/58) |
67/1(78/0-56/3) |
بیشتر از 20 |
11(52/3) |
97/3(46/1-83/10) |
7(3/33) |
81/1(63/0-14/5) |
5(8/23) |
58/0(19/0-75/1) |
14(7/66) |
37/2(87/0-47/6) |
ورزش |
بله |
22(3/37) |
15/1(61/0-17/2) |
17(8/28) |
99/0(51/0-96/1) |
22(3/37) |
27/1(67/0-41/2) |
32(2/54) |
07/1(58/0-97/1) |
خیر |
46(1/34) |
1 |
39(9/28) |
1 |
43(9/31) |
1 |
71(6/52) |
1 |
شغل دوم |
بله |
1(3/14) |
3/0(04/0-53/2) |
2(6/28) |
98/0(18/0-23/5) |
2(6/28) |
79/0(15/0-17/4) |
2(6/28) |
34/0(06/0-80/1) |
خیر |
67(8/35) |
1 |
54(9/28) |
1 |
63(7/33) |
1 |
101(54) |
1 |
جدول 2: نسبت شانس درد در بازو، ساعد، مچ دست و لگن بر حسب مشخصات جمعیت شناختی
|
|
|
بازو |
|
ساعد |
مچ دست |
لگن |
|
|
|
تعداد % |
نسبت شانس( فاصله اطمینان 95%) |
تعداد % |
نسبت شانس( فاصله اطمینان 95%) |
تعداد % |
نسبت شانس( فاصله اطمینان 95%) |
تعداد % |
نسبت شانس( فاصله اطمینان 95%) |
سن(سال) |
کمتر و مساوی 30 |
14(9/17) |
1 |
9(5/11) |
1 |
18(1/23) |
1 |
5(4/6) |
1 |
31-40 |
14(6/20) |
18/1(52/0-7/2) |
8(8/11) |
02/1(37/0-82/2) |
21(9/30) |
49/1(71/0-11/3) |
5(4/7) |
16/1(32/0-19/4) |
بیشتر از 40 |
10(8/20) |
2/1(49/0-98/2) |
7(6/14) |
31/1(45/0- 78/3) |
14(2/29) |
37/1(61/0-1/3) |
7(6/14) |
49/2(74/0- 36/8) |
جنس |
|
مرد |
9(3/14) |
1 |
8(7/12) |
1 |
9(3/14) |
1 |
3(8/4) |
1 |
|
زن |
29(1/22) |
71/1(75/0-86/3) |
16(2/12) |
96/0(39/0-37/2) |
44(6/33) |
03/3(37/1- 71/6) |
14(7/10) |
39/2(66/0- 65/8) |
تحصیلات
|
|
کمتر از دیپلم |
7(21/2) |
1 |
4(1/12) |
1 |
8(2/24) |
1 |
3(1/9) |
1 |
|
دبیرستان و دیپلم |
12(4/21) |
01/1(35/0-9/2) |
8(3/14) |
21/1(33/0-37/4) |
11(6/19) |
76/0(27/0- 15/2) |
4(1/7) |
77/0(16/0- 67/3) |
|
تحصیلات دانشگاهی |
19(1/18) |
82/0(31/0-17/2) |
12(4/11) |
۰٫۹۴(28/0-12/3) |
34(4/32) |
۱٫۵(61/0-66/3) |
10(5/9) |
۱٫۰۵(27/0-08/4) |
شاخص توده بدنی |
لاغر |
2(20) |
1 |
2(20) |
1 |
2(20) |
1 |
0 |
|
نرمال |
17(2/17) |
83/0(16/0-25/4) |
8(1/8) |
35/0(06/0-94/1) |
27(3/27) |
۱٫۵(30/0-52/7) |
7(1/7) |
|
اضافه ورن |
12(7/19) |
98/0(18/0-22/5) |
7(5/11) |
52/0(09/0-95/2) |
17(9/27) |
54/1(30/0-03/8) |
8(1/13) |
|
چاق |
7(2/29) |
65/1(28/0-79/9) |
7(2/29) |
65/1(28/0-79/9) |
7(2/29) |
65/1(28/0-79/9) |
2(3/8) |
|
شغل |
|
پرستار |
16(8/16) |
75/0(33/0- 69/1) |
10(5/10) |
08/1(37/0-14/3) |
29(5/30) |
79/1(83/0-87/3) |
9(5/9) |
17/1(37/0-68/3) |
|
بیمار بر |
5(25) |
23/1(38/0-02/4) |
5(25) |
06/3(82/0-40/11) |
5(25) |
36/1(41/0-49/4) |
1(5) |
59/0(06/0-37/5) |
|
کمک بهیار |
4(2/22) |
06/1(3/0-75/0) |
3(7/16) |
83/1(41/0-21/8) |
7(9/38) |
60/2(83/0-11/8) |
2(1/11) |
40/1(25/0-91/7) |
|
کارکنان خدماتی |
13(3/21) |
1 |
6(8/9) |
1 |
12(7/19) |
1 |
5(2/8) |
1 |
سابقه کاری(سال) |
|
کمتر ومساوی 5 |
14(9/16) |
1 |
7(4/8) |
1 |
18(7/21) |
1 |
5(6) |
1 |
|
6-10 |
10(4/20) |
26/1(51/0-11/3) |
9(4/18) |
44/2(85/0-05/7) |
16(7/32) |
75/1(79/0-87/3) |
3(1/6) |
02/1(23/0-46/4) |
|
11-20 |
9(22) |
39/1(54/0-54/3) |
4(8/9) |
17/1(32/0-26/4) |
11(8/26) |
32/1(56/0-15/3) |
5(2/12) |
17/2(59/0-96/7) |
|
بیشتر از 20 |
5(8/23) |
54/1(48/0-90/4) |
4(19) |
56/2(67/0-72/9) |
8(1/38) |
22/2(80/0-19/6) |
4(19) |
67/3(89/0-12/15) |
ورزش
|
|
بله |
13(22) |
24/1(58/0-64/2) |
7(9/11) |
93/0(36/0-39/2) |
15(4/25) |
87/0(43/0-74/1) |
6(2/10) |
28/1(45/0-63/3) |
|
خیر |
25(5/18) |
1 |
17(6/12) |
1 |
38(1/28) |
1 |
11(1/8) |
1 |
شغل دوم |
|
بله |
1(3/14) |
68/0(08/0-78/5) |
2(6/28) |
3(55/0-41/16) |
2(6/28) |
07/1(20/0-67/5) |
0 |
|
|
خیر |
37(8/19) |
1 |
22(8/11) |
1 |
51(3/27) |
1 |
17(1/9) |
|
جدول 3: نسبت شانس درد در ران، زانو، ساق پا و دست از نظر مشخصات جمعیت شناختی
|
|
|
ران |
|
زانو |
ساق پا |
دست |
|
|
|
تعداد % |
نسبت شانس( فاصله اطمینان 95%) |
تعداد % |
نسبت شانس( فاصله اطمینان 95%) |
تعداد % |
نسبت شانس( فاصله اطمینان 95%) |
تعداد % |
نسبت شانس( فاصله اطمینان 95%) |
سن(سال) |
کمتر و مساوی 30 |
۴(1/5) |
۱ |
۲۹(۳۷٫۲) |
۱ |
۱۴(۱۷٫۹) |
۱ |
۳۳(۴۲٫۳) |
۱ |
31-40 |
۸(8/11) |
47/2(59/8- 71/0) |
۲۹(6/42) |
26/1(44/2- 64/0) |
۱۵(1/22) |
29/1(92/2- 57/0) |
۳۳(5/48) |
29/1(47/2- 67/0) |
بیشتر از 40 |
۸(7/16) |
7/3(05/13- 05/1) |
۳۰(5/62) |
82/2(92/5- 34/1) |
۱۳(1/27) |
7/1(01/4- 72/0) |
۳۳(۸/6۸) |
۳(40/6- 41/1) |
جنس |
مرد |
۳(8/4) |
۱ |
۲۰(7/31) |
۱ |
۶(۹٫۵) |
۱ |
۳۱(2/49) |
۱ |
زن |
۱۷(۱۳) |
98/2(58/10- 84/0) |
۶۸(9/51) |
32/2(36/4- 23/1) |
۳۶(5/27) |
6/3(08/9- 43/1) |
۶۸(9/51) |
11/1(03/2- 61/0) |
تحصیلات |
کمتر از دیپلم |
۴(1/12) |
۱ |
۱۶(5/48) |
۱ |
۶(2/18) |
۱ |
۲۴(۷۲٫۷) |
۱ |
دبیرستان و دیپلم |
۳(4/5) |
41/0(96/1- 09/0) |
۲۸(۵۰) |
06/1(51/2- 45/0) |
۱۰(9/17) |
98/0(99/2- 32/0) |
۲۹(8/51) |
4/0(02/1- 16/0) |
تحصیلات دانشگاهی |
۱۳(4/12) |
02/1 |
۴۴(9/41) |
77/0(68/1- 35/0) |
۲۶(8/24) |
48/1(98/3- 55/0) |
۴۶(۴۳8/43) |
29/0(69/0- 12/0) |
شاخص توده بدنی |
لاغر |
۰(۰) |
۱ |
۴(۴۰) |
۱ |
۱(۱۰) |
۱ |
۵(۵۰) |
۱ |
نرمال |
۹(1/9) |
|
۳۷(4/37) |
89/0(38/3- 24/0) |
۲۰(۲2/20) |
28/2(05/19- 27/0) |
۵۰(۵/۵0) |
02/1(75/3- 28/0) |
اضافه ورن |
۹(8/14) |
|
۳۰(2/49) |
45/1(66/5- 37/0) |
۱۶(2/26) |
2/3(29/27- 38/0) |
۲۷(3/44) |
79/0(03/3- 21/0) |
چاق |
۲(3/8) |
|
۱۷(8/70) |
64/3(01/17- 78/0) |
۵(8/20) |
37/2(36/23- 24/0) |
۱۷(۷۰٫۸) |
43/2(11/11- 53/0) |
شغل |
پرستار |
۱۲(6/12) |
06/2(71/6- 63/0) |
۳۷(9/38) |
92/0(77/1- 48/0) |
۲۲(2/23) |
54/1(52/3- 67/0) |
۴۱(2/43) |
4/0(78/0- 21/0) |
بیمار بر |
۲(۱۰) |
58/1(37/9- 27/0) |
۱۱(۵۵) |
76/1(87/4- 64/0) |
۴(۲۰) |
28/1(62/4- 35/0) |
۷(۳۵) |
28/0(82/0- 10/0) |
کمک بهیار |
۲(1/11) |
78/1(62/10- 30/0) |
۱۵(3/83) |
2/7(51/27- 88/1) |
۶(3/33) |
55/2(40/8- 78/0) |
۱۱(1/61) |
82/0(44/2- 28/0) |
کارکنان خدماتی |
۴(6/6) |
۱ |
۲۵(۴۱) |
۱ |
۱۰(4/16) |
۱ |
۴۰(6/56) |
۱ |
سابقه شغلی(سال) |
کمتر ومساوی 5 |
۵(۶) |
۱ |
۳۱(3/27) |
۱ |
۱۲(5/14) |
۱ |
۳۴(۴۱) |
۱ |
6-10 |
۴(2/8) |
39/1(43/5- 35/0) |
۲۳(9/46) |
48/1(04/3- 72/0) |
۱۲(5/24) |
92/1(69/4- 78/0) |
۲۷(1/55) |
77/1(61/3- 87/0) |
11-20 |
۸(5/19) |
78/3(42/12- 15/1) |
۱۸(9/43) |
31/1(81/2- 61/0) |
۱۱(8/26) |
17/2(46/5- 86/0) |
۲۵(۶۱) |
52/2(84/4- 05/1) |
بیشتر از 20 |
۳(3/14) |
6/2(89/11- 57/0) |
۱۶(2/76) |
37/5(10/16- 79/1) |
۷(۳۳٫۳) |
96/2(84/8- 99/0) |
۱۳(9/61) |
34/2(26/6- 88/0) |
ورزش |
بله |
۷(9/11) |
26/1(35/3- 48/0) |
۲۳(۳۹) |
69/0(28/1- 37/0) |
۱۵(4/25) |
36/1(81/2- 66/0) |
۳۴(6/57) |
46/1(71/2- 79/0) |
خیر |
۱۳(6/9) |
۱ |
۶۵(1/48) |
۱ |
۲۷(۲۰) |
۱ |
۶۵(1/48) |
۱ |
شغل دوم |
بله |
۱(3/14) |
47/1 |
۲(6/28) |
47/0(48/2- 09/0) |
۲(6/28) |
47/1(86/7- 28/0) |
۳(9/42) |
71/0(26/3- 16/0) |
خیر |
۱۹(2/10) |
۱ |
۸۶(۴۶) |
۱ |
۴۰(4/21) |
۱ |
۹۶(3/51) |
۱ |
شکل 1 میانگین و حدود بالا و پایین نمره ی درد با درصد اطمینان 95 درصد را در بین نواحی مختلف بدن با یکدیگر مقایسه نموده است. بیشترین میانگین نمره درد مربوط به ناحیه ی کمر (26/19±21/10) با فاصله اطمینان(93/12-49/7) بوده است و پس از آن زانوهای چپ و راست به ترتیب با میانگین نمره ی درد (84/15±81/6) با فاصله اطمینان(06/9-58/4) و (68/78±14/6) با فاصله اطمینان(85/8-71/4)در رتبه ی دوم اهمیت قرار دارند. گردن با میانگین نمره ی درد(63/14±30/5) با فاصله اطمینان(37/7-24/3)و شانه راست با میانگین نمره ی درد(61/14±60/4) و با فاصله اطمینان(67/6-54/2)در رتبه های بعدی اهمیت از نظر نمره ی درد قرار گرفتند.
در بین نواحی مختلف دست، بیشترین نمره درد مربوط به دست راست و درنواحی F با میانگین نمره ی درد(35/12±90/3) با فاصله اطمینان(65/5-17/2)وE با میانگین نمره ی درد (78/8±21/3) و فاصله اطمینان(46/4-98/1)و ناحیه ی A در دست چپ با میانگین نمره ی درد(62/9±39/3) با فاصله اطمینان(04/2-76/4)بوده است.
برای مقایسه نمره درد در چهار گروه شغلی بر اساس نتایج آزمون کروسکال والیس، تفاوت معنی داری بین نمره درد در گروه های شغلی مختلف وجود داشت(003/0p=). بر اساس نتایج آزمون من ویتنی یو برای مقایسه هر دو گروه، و با در نظرگرفتن روش تصحیح بونفرونی، نمره درد در کمک بهیاران با پرستاران(001/0>P)، بیماربران (001/0P=) و پرسنل خدماتی(003/0P=) تفاوت معنیداری داشت. شانس ابتلا به درد در هیچ یک از نواحی بدن با ورزش، شغل دوم، شاخص توده بدن و تحصیلات افزایش نیافت.
شکل1: میانگین و حدود بالا و پایین نمره ی درد با درصد اطمینان 95 درصد به تفکیک نواحی مختلف یدن
جدول 4: نمره درد در گروههای شغلی مختلف
P -value * |
دامنه ی میان چارکی |
میانه |
نمره درد/گروه شغلی |
003/0 |
00/64 |
50/13 |
پرستار |
00/34 |
25/19 |
بیماربر |
75/165 |
00/75 |
کمک بهیار |
50/89 |
75/29 |
نیروی خدماتی |
05/0*p-value<
بحث و نتیجه گیری
با توجه به مطالعات پیشین، اختلالات اسکلتی عضلانی را می توان یکی از مهم ترین بیماری های شغلی در کارکنان بیمارستانی دانست. نظر به اهمیت مسئله و با توجه به این که مطالعات موجود در زمینه کارکنان بیمارستانی، اغلب بر روی پرستاران متمرکز بوده و می توان گفت سایر گروه های شغلی بیمارستان کمتر مورد توجه محققین قرار گرفته اند. مطالعه حاضر با هدف تعیین شیوع اختلالات اسکلتی- عضلانی و عوامل خطر شغلی و فردی آن در کارکنان بیمارستان (شامل پرستاران، کمک بهیاران، بیماربران و نیروهای خدماتی) انجام شد.
درصد بالایی از افراد مورد مطالعه در همه ی گروه های شغلی به ویژه پرستاران، دچار کمر درد بوده اند. بر اساس مطالعات گذشته نیز، کمردرد شایع ترین عارضه در بین پرستاران بوده است(16). دلایل ایجاد کمردرد در مطالعات پیشین، پوسچرهای غلط و تکراری، چرخش تنه، ورزش نکردن، بلند کردن بارهای سنگین، تغییر وضعیت دادن بیماران، ایستادن طولانی مدت، بارکاری بالا، عدم استراحت کافی، ساعات کار طولانی در هفته، راه رفتن های زیاد، غذادادن به بیماران بستری و عدم رضایت شغلی عنوان گردیده است( 19-9،17). در بین عوامل مذکور، بلند کردن و حمل بیمار نقش عمده ای در ایجاد کمردرد داشته است بطوریکه در مطالعه ای بیان شده، 70 % آسیب ها به دلیل بلند کردن بیمار بوده و %62 از کمر دردها مربوط به حمل نادرست بیماران می باشد(20).
بر اساس نتایج مطالعاتی که در گذشته انجام شده، درد در نواحی کمر، گردن، زانو و شانه از شایعترین اختلالات در بین پرستاران و کمک پرستاران بوده است(19،17). در مطالعه حاضر نیز کمر، زانو، گردن و شانه به ترتیب بیشترین نمره ی درد را به خود اختصاص داده است. به تفکیک گروه های شغلی می توان گفت: کمک بهیاران و پرستاران بیشتر از سایر گروه های شغلی دچار گردن درد بوده اند اما درد شانه به نسبت سایر اندامهای بدن چندان شیوع نداشته است و در کمک بهیاران و بیماربران درد زانو نسبت به شانه شیوع بالاتری داشته است. علت افزایش درد گردن با افزایش سابقه کاری، میتواند ناشی از بارکاری بالا، خم شدن بالاتنه، عدم رضایت و کنترل کافی روی کار خمش و پیچش گردن باشد(17). علاوه بر این کار در وضعیتی که منجر به دور نگه داشتن شانه ها از مرکز بدن به مدت طولانی شود آسیب در ناحیه شانه را به دنبال خواهد داشت(19).
بر اساس یافته های مطالعه حاضر، کمک بهیاران و بیماربران درد در اغلب نواحی از قبیل زانو، قسمت فوقانی پشت، کمر و لگن را بیشتر از سایر گروه ها گزارش دادند. شاید دلیل آن مربوط به بار کاری فیزیکی و جسمی بالاتر و نوع وظایف محوله به آنان باشد؛ در واقع ماهیت کار کمک بهیاران به گونه ای است که نیاز به میزان قابل توجهی فعالیت فیزیکی برای مراقبت از بیماران دارند. کمک بهیاران بیشتر زمانشان را روی پا ایستادهاند و لازم است تا بیمار یا تجهیزات و وسایلشان را بلند یا جابجا کنند و وظایفی مانند تعویض لباس بیمار، حمام کردن، تغذیه، گرفتن علائم حیاتی، کمک به راه رفتن و کمک به ورزش، و حمل و جابجایی بیمار را به عهده دارند(21).
در حقیقت میتوان گفت، در مشاغل با درگیری ذهنی و خودمختاری بالاتر اما فشار فیزیکی کمتر، توانایی کاری ثابت می ماند و سرپرستان پرستاری اغلب به دلیل سن و پیشرفت حرفه ای خود از این مزایا برخوردار می شوند در مقابل، حجم کار زیاد و وظایف بالینی اضافی پرستاران غیر سرپرست ممکن است باعث خستگی و تحریک پذیری شود(17). بر اساس نتایج مطالعه ای در گذشته، تنها عامل موثر در معنی داری اختلالات اسکلتی- عضلانی در بین گروههای شغلی، حمل و جابجایی بیمار عنوان شده و اطلاعلات دموگرافیک و حتی نوع وظیفه محوله بی تأثیر بوده است(22).
درد در ناحیه دست در نیروهای خدماتی بیمارستان بیشتر از پرستاران و بیماربران بود که علت ان ماهیت شغلشان است زیرا با توجه به محیط بیمارستان و انواع آلودگی ها نه تنها یه صورت مداوم در حال تمیز کاری هستند بلکه کارهای جانبی مانند کمک کردن به پرستاران، بهیاران و دستیاران پرستاران را انجام می دهند(23). در کشور هند پرسنلی که دربیمارستان ها، کارهای خدماتی از قبیل شستشو و نظافت بخشها، کمک به پرستاران در حمل و جابجایی بیماران، تعویض ملحفه، آماده سازی بیمار برای اتاق عمل و... را انجام میدهند جزء گروه شاغلین کلاس 4 طبقه بندی کرده و گزارش نموده که این دسته از شاغلین احساس می کنند علی رغم وظایف فیزیکی سنگین، از حمایت روانی و اجتماعی کمی از طرف همکاران خود برخوردار بوده استرس شغلی بالای داشته و از نظر مالی حقوق پایینی دارند و نمیتوانند بین مشکلات کاری و زندگی شخصی خود تعادل برقرار کنند(2).
بررسی نمره ی درد در نواحی مختلف دست نشان داد که درنواحی E وF دست راست و ناحیه ی A در دست چپ بیشترین شکایت وجود داشته است و از طرفی توزیع فراوانی درد نیز بیانگر آن است که ناحیه یE (اولین ناحیه ی استخوان متاکارپال) بیشترین شیوع درد را داشته است. دلیل این نتیجه می تواند ناشی از این موضوع باشد که پرسنل بیمارستان ﺑﺮای ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﻫﺎی ﺟﺎﺑﺠﺎﻳﻲ ﺑﻴﻤﺎر ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺗﻐﻴﻴﺮ وﺿﻌﻴﺖ، ﺑﻠﻨﺪ ﻛﺮدن و اﻧﺘﻘﺎل ﺑﻴﻤﺎر ﻧﻴﺎزﻣﻨﺪ اﺳﺘﻔﺎده زﻳﺎد از دﺳﺘﺎن ﺧﻮد ﻣﻲ ﺑﺎﺷﻨﺪ(23) و از دیگردلایل احتمالی گزارش بیشترین فشار در ناحیه E، می توان به فشار ناشی از حمل بیمار و حمل سایر وسایل بر این ناحیه از دست اشاره کرد. در مطالعه ای بر روی دامپزشکانی که جراحی حیوانات را انجام می دادند گزارش شده است که درد و ناراحتی در ناحیه EوC و(بند دیستال و پروکسیمال انگشت شست دست) در دست راست بیشتر از سایر قسمتهای دست بوده است و دلیل آن را چنگش بیش از حد دست ها و استفاده ابزار نامناسب و غیر ارگونومیک در حین جراحی بیان نموده است(24).
با توجه به اینکه در ناحیه E یا همان ناحیه تنار، عصب مدیان عبور می کند فشار و حرکات تکراری در این ناحیه ازکف دست و ضعف عضلاتی مانند ابدوکتورپولیسیس برویس در این می تواند هشداری برای وجود عارضه سندرم تونل کارپال باشد(25). بدیهی است با اصلاح شرایط و ابزار کار و همچنین آموزش می توان از پیشرفت این آسیب ها پیشگیری نمود.
در مطالعه حاضر، درد در اغلب نواحی بدن در افراد بالای 40 سال بیشتر از سایر افراد دیده شد. در مطالعه ای بر روی دانشجویان نیز، بیشترین شیوع اختلالات اسکلتی-عضلانی درناحیه ستون فقرات، کمر بوده و با سن ارتباط معنادار داشته است(5). افزایش سن با تاثیر بر توده عضلانی و تحلیل آن، بار داخلی وارد بر بدن (ستون فقرات) را افزایش داده و این شرایط به نفع ابتلا به اختلالات اسکلتی عضلانی است. در واقع، می توان گفت که افراد مسن تر، با داشتن حجم ماهیچه ای کمتر در مقایسه با جوانترها در بارکاری مشابه، فشار بیشتری را متحمل می شوند و در برابر آسیب به بافت های نرم مستعد ترند(22، 18). لذا پیشنهاد می شود مداخلات مدیریتی از قبیل جابجایی افراد مسن در سازمان و کمترشدن بارکاری آن ها به منظور بهبود وضعیت اختلالات اسکلتی عضلانی در بیمارستان و دیگر سازمان های حیاتی اتخاذ شود.
نتایج این مطالعه نشان داد شانس ابتلا به درد گردن، زانو و دست در افراد باسابقه کار بالای 20 سال بطور معنی داری از افراد با سابقه کاری زیر 5 سال بالاتر بوده است هم راستا با نتایج این تحقیق، در مطالعه ای گزارش شده که پرستاران با سابقه کاری بیشتر از 20 سال 4 برابر بیشتر از پرستارانی با سابقه بین 11 تا 20 سال دچار اختلالات اسکلتی عضلانی بوده اند(17). بنابراین میتوان نتیجه گرفت که کار در پوسچر و شرایط نامناسب محیط کار به مدت طولانی تر، میتواند در تجمعی شدن این اختلالات و افزایش شیوع آن تاثیر داشته باشد.
در مطالعه حاضر، با توجه به اینکه تنها یک سوم افراد ورزش می کردند نقش ورزش بر MSDs معنی دار به دست نیامد. اما بر خلاف نتایج این مطالعه، در مطالعات گذشته مشخص شده که ورزش منظم، نقش مهمی در کاهش درد شانه و گردن داشته و میتواند دردهای ناحیه کمر را در کارهای سنگین و نشسته کاهش دهد و کمک پرستارانی که حداقل 3 بار درهفته ورزش می کنند MSDs کمتری گزارش کرده اند(21،20،17). ورزش کردن با افزایش حجم توده عضلانی می تواند از میزان بار وارد بر مفاصل و ستون فقرات کاسته و از این طریق به کاهش احتمال بروز اختلالات اسکلتی عضلانی کمک کند. بنابراین پیشنهاد می شود برنامه های ورزشی به منظور تقویت سیستم اسکلتی عضلانی کارکنان و کاهش خطر ابتلا به اختلالات اسکلتی عضلانی طراحی و اجرا گردد.
نتایج مطالعه حاضر همچنین نشان داد زن ها در بسیاری از نواحی بدن مانند گردن، شانه،کمر،زانو، ساق پا و مچ دست بیش از مردان تجربه درد داشته اند. این نتیجه با نتایج مطالعات قبلی هم سو بوده است(22،20،17). ضعیف تر بودن ماهیچه ها، مشکلات زنان و زایمان، تغییرات هورمونی و زایمان طبیعی از دلایلی هستند که زنان را در برابر MSDS مستعد تر از مردان می سازد(20).
در مطالعه حاضر سطح تحصیلات و شاخص توده بدن ارتباط معناداری با ایجاد اختلالات اسکلتی-عضلانی نداشت. که همسو با مطالعات Sharma و همکاران(26) و حبیبی و همکاران(27) می باشد. اما سایر مطالعات نشان داده اند شاخص توده بدن بخصوص در زنان باعث افزایش این دسته از اختلالات گردیده است(28،17). در واقع در مطالعه حاضر، کمتر از 50 درصد شرکت کنندگان اضافه وزن داشته و یا چاق بودند و می توان گفت ارتباط این شاخص با بروز MSDs در مطالعه حاضر دیده نشده است. لذا طراحی مطالعات آینده با حجم نمونه بیشتر می تواند ارتباط این شاخص با MSDs را بهتر نشان دهد.
پژوهش حاضر اطلاعات پایه و کاربردی در زمینه عوامل خطر شغلی و فردی بروز اختلالات اسکلتی عضلانی در اغلب گروه های شغلی بیمارستان ارائه کرده است که می تواند در آینده برای طراحی مداخلات سازمانی و مدیریتی به منظور کاهش خطرابتلا به این اختلالات برای مدیران بیمارستان ها و پژوهشگران مفید واقع شود. این مطالعه با محدودیت هایی نیز روبرو بوده است؛ ازجمله محدودیتهای مطالعه حاضر می توان به طراحی مقطعی آن اشاره کرد. از جمله ضعف های مطالعات مقطعی، ناتوانی این مطالعات در تعیین روابط علت و معلولی است. همچنین پیشنهاد می شود در آینده مطالعات جامع تری به صورت طولی و با مشارکت تعداد بیشتری از کارکنان بیمارستانی به منظور شناسایی دقیق تر عوامل خطر اختلالات اسکلتی عضلانی در این افراد طراحی و اجرا شود.
نتایج این مطالعه نشان داد بیشترین شدت درد مربوط به کمر، زانو، گردن و شانه بوده است. کمک بهیاران، زن ها، افراد مسن و با سابقه کاری بالاتر، شانس بیشتری برای ابتلا به اختلالات اسکلتی عضلانی داشتند.
به صورت کلی می توان گفت نوع شغل و وظیفه فرد با توجه به این که تعیین کننده میزان مواجهه فرد با عوامل خطر شناخته شده بروز اختلالات اسکلتی عضلانی از قبیل پوسچر نامناسب، بارکار فیزیکی و مدت زمان کار در پوسچر نامناسب است، می تواند شانس ابتلا به این اختلالات را تعیین کند. لذا ضروری است ریسک فاکتورهای ایجاد کننده اختلالات اسکلتی- عضلانی در بیمارستان به تفکیک گروه های شغلی و در بین بخش های مختلف بطور جدی بررسی گردیده و بر اساس بودجه و امکانات در دسترس، مداخلات مؤثر اولویت بندی و اجرا گردد.
نتایج این مطالعه همچنین نشان داد برخی از عوامل خطر فردی برای بروز اختلالات اسکلتی عضلانی در کارکنان بیمارستانی شامل جنسیت، سن و سابقه کار هستند. میزان ورزش کردن و شاخص توده بدنی در این مطالعه به عنوان عامل خطر بروز این اختلالات شناخته نشدند؛ با این حال این مسئله می تواند ناشی از کم بودن حجم نمونه باشد. لذا پیشنهاد می شود مطالعات جامع تری با حجم نمونه بیشتر در آینده طراحی و اجرا شود. نتایج این مطالعه می تواند زمینه ای برای طراحی مداخلات مدیریتی(کاهش بارکاری، چرخش نیروهای کاری مسن و با سابقه و برنامه های ورزشی) به منظور کاهش خطر ابتلا به اختلالات اسکلتی عضلانی در کارکنان بیمارستانی باشد.
ملاحظات اخلاقی
رضایتنامه همراه با پرسشنامه در اختیار شرکتکنندگان قرار گرفت. همچنین شرکت در این مطالعه، اختیاری بوده و افراد در هر مرحله از این پژوهش، میتوانستند از ادامه همکاری خودداری نمایند.
همچنین به تمام شرکتکنندگان در خصوص محرمانه ماندن اطلاعات فردی اطمینان داده شد. پژوهش حاضر با کد طرح 8540 و شناسه اخلاق IR.ZAUMS.REC.1396.224 توسط
مقدمه
مطالعات اپیدمیولوژیک نشان داده است که اختلالات اسکلتی-عضلانی(Musculoskeletal Disorders) موسوم بهMSDs یک مشکل اصلی در حوزه سلامت شغلی کارکنان بیمارستانی از جمله پرستاران، پزشکان، فیزیوتراپها، تکنسینها و همچنین کسانی است که کارهای خدماتی، نظافت و کمک به پرستاران را در بیمارستان انجام می دهند(1،2). این اختلالات آسیبهایی هستند که بر عضلات، تاندونها، اعصاب محیطی و سیستم عروقی به دلیل طیف وسیعی از تغییرات التهابی و دژنراتیو ایجاد میگردند(3). این اختلالات و علائم دردناک مربوط به دستگاه اسکلتی عضلانی ناشی از حرکات و فعالیتهای کاری بوده و بنابراین به عنوان اختلالات اسکلتی -عضلانی مرتبط با کار تعریف و به یکی از دلایل اصلی کاهش نیروی کار در جمعیت شغلی تبدیل شده است(4).
تحقیقات در مورد بار بیماری در سال 2019 نشان میدهد که سالهای زندگی تعدیلشده یا ناتوانی ناشی از کمردرد، رتبه چهارم را در بین جمعیت 25 تا 49 ساله در جهان دارد(5). در سطح جهان طبق آمار ایالات متحده آمریکا40 % از غرامت ها مربوط به این دسته از اختلالات بوده و شامل هزینه 45 تا 54 میلیارد دلار در سال می شود(6). همچنین در کشور ایران، طبق آمار گزارش شده از کمیسیون پزشکی سازمان تامین اجتماعی استان تهران، 4/14% از کارافتادگی ها به علت MSDs می باشد(7).
عوامل متعددی از جمله عوامل بیومکانیکی(پوسچر بدنی، نیروی اعمال شده، فرکانس و تکرار، مدت زمان و میزان مواجهه با ارتعاش)، عوامل سازمانی یا شغلی، عوامل فردی(سن، جنس، قدرت عضلات و توانایی فیزیکی)، عوامل روانی- اجتماعی (فشار و استرس کار، کمبود حمایت اجتماعی و رضایتمندی کم از شغل) ممکن است در ایجاد MSDs نقش داشته باشند(8،9).
از جمله مشکلات ناشی از MSDs تاثیرگذاری بر انجام وظایف روزمره، ناتوانی، مشکلات فیزیکی و عاطفی، شغلی و در نتیجه تحمیل هزینههای مستقیم و غیر مستقیم میباشد. همچنین این اختلالات منجر به از دست رفتن زمان انجام کار و آسیب به نیروی انسانی می شوند(11،10).
با وجود اینکه نیروی انسانی شاغل در بیمارستانها اغلب با مشکل MSDs مواجه هستند اما اغلب مطالعات بر روی کادر پرستاری تمرکز داشتهاند(13،12). سایر کارکنان مانند بیماربرها،کمک بهیاران و نیروهای خدماتی علی رغم فعالیت فیزیکی بالا و تفاوت درعوامل سازمانی، فردی و روانی، نادیده گرفته شدهاند. با توجه به تفاوت در نتایج مطالعات گذشته و اهمیت بروز MSDs درمشاغل موجود در بیمارستان نسبت به سایر مشاغل(14) و ناکافی بودن اطلاعات مربوط به کمک بهیاران، بیماربران و نیروهای خدماتی (بر اساس جست و جوی پژوهشگران مطالعه)، مطالعه حاضر با هدف تعیین شیوع ناراحتی های اسکلتی عضلانی و ارتباط آن با عوامل خطر شغلی و فردی در بین شاغلین یکی از بیمارستان های بزرگ زاهدان انجام شد.
روش بررسی
مطالعه حاضر به صورت مقطعی(توصیفی- تحلیلی) در یک بازه زمانی 3 ماهه پس از اخذ کد اخلاق انجام شده است. حجم نمونه بر اساس مطالعات گذشته 200 نفر برآورد گردید. جمعیت مورد مطالعه، کارکنان یک بیمارستان دولتی تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی زاهدان شامل پرستاران، کمک بهیاران، بیماربران و کارکنان خدماتی بوده است. معیار ورود به مطالعه افراد دارای سابقه کاری حداقل 1 سال بود ومعیار خروج در این مطالعه، کسانی که بیماری اسکلتی عضلانی زمینه ای داشته و یا در مرخصی استعلاجی بوده و یا به دلایل دیگر در طول دوره جمع آوری داده ها حضور نداشتند از مطالعه خارج شدند. در مجموع 194 نفر واجد شرایط، با رضایت آگاهانه در مطالعه شرکت نمودند.
در این مطالعه از یک پرسشنامه دو بخشی برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. بخش اول پرسشنامه مربوط به اطلاعات فردی شامل سن، جنس، وزن، سابقهکاری، شغلدوم، تحصیلات، شغل و وضعیت ورزش کردن افراد بود. بخش دوم پرسشنامه جهت تعیین وضعیت اختلالات اسکلتی عضلانی بود. به این منظور از پرسشنامه استاندارد کرنل استفاده شد. پرسشنامه کرنل ابزار معتبری است که پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ معادل 98/0 و روایی آن بین 96/0-82/0 بهدستآمده است(15). پرسشنامه کرنل اطلاعاتی درخصوص وجود و شدت احساس درد و ناراحتی در ۱۲ قسمت بدن شامل گردن، شانهها، قسمت فوقانی پشت، بازوها، کمر، ساعدها، مچ دستها، رانها، زانوها، ساق پاها، لگن وکف دست به صورت خود گزارشدهی فراهم میکند. همچنین سوالاتی مربوط به درد، ناراحتی یا بیحسی در شش ناحیه از مچ دست در این پرسشنامه وجود دارد. امتیاز بدست آمده برای هر یک از اندام ها بین ۰ تا ۹۰ خواهد بود که از حاصل ضرب امتیاز تکرار(هرگز=۰، ۱ تا ۲ بار در هفته =۵/۱، ۳ تا ۴ بار در هفته =۵/۳، هرروز=۵ و چند بار در روز=۱۰)، امتیاز ناراحتی(1= کم، 2= متوسط، 3= خیلی زیاد) و امتیاز تداخل با کار(1= به هیچ وجه، 2= کم، 3= زیاد) بدست خواهد آمد. در محاسبه نمره پرسشنامه به جای دادههای جا افتاده صفر قرار میگیرد. کل شدت درد بدن برای یک فرد با جمع کردن تمام نمرات شدت درد بدن برای آن فرد بدست می آید و سپس نمرات کل تک تک افراد با یکدیگر جمع می شود.
برای توصیف متغیرها از فراوانی و درصد استفاده شد. برای ارزیابی رابطه بین درد در ناحیهای از بدن و عوامل جمعیت شناختی از مدل خطی لجستیک تک متغیره، آزمون کروسکال والیس و سپس آزمون یو من ویتنی استفاده شد. تجزیه و تحلیلها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 19 انجام شد. سطح معناداری 05/0 در نظر گرفته شد.
یافته ها
شرکت کنندگان این مطالعه شامل 95 پرستار، 18 کمک بهیار، 20 بیمار بر و 61 نیروی خدماتی بودند. اکثر آن ها زن(5/67%) بوده و 3/75% کمتر از 40 سال سن داشتند. نیمی از پرسنل فارغ التحصیل دانشگاه بوده، 8/43% دارای اضافه وزن یا چاقی بودند و 1/68% آن ها کمتر از 10 سال سابقه کاری داشتند. یک سوم شرکت کنندگان نیز ورزش می کردند.
بر اساس یافته های این مطالعه، به طور کلی بیشترین میانگین نمره ی درد به ترتیب مربوط به نواحی کمر، زانو، گردن و شانه بوده است.
یافته های مربوط به شیوع اختلالات اسکلتی عضلانی در بین کارکنان بیمارستان مورد بررسی نشان داد گردن درد در بین کمک بهیاران( 7/66%) و سپس در پرستاران (9/37%) بیشترین شیوع را به خود اختصاص داده بود. درد گردن همچنین در نیمی از شرکت کنندگان بالای 40 سال از شیوع بیشتری برخوردار بود. همچنین بین این گروه سنی و افراد کمتر از 30 سال تفاوت معنیداری وجود داشت(9/2OR=). علاوه بر این، زنان بیشتر در معرض خطر گردن درد بودند(9/4OR=).
احتمال گردن درد در کمک بهیاران 8/4 برابر بیشتر از نیروی خدماتی بیمارستان بود. خطر ابتلا به این عارضه همچنین با افزایش سابقه شغلی به طور قابل توجهی افزایش می یابد. به طوری که در مقایسه با افراد دارای 5 سال سابقه کار، پرسنل با 6-10، 11-20 و بیش از 20 سال سابقه کار به ترتیب 5/2، 1/3 و 4 برابر بیشتر در معرض ابتلا به گردن درد بودند(جدول 1).
بر اساس اطلاعات جدول 1، خطر ابتلا به درد شانه و کمر در زنان تقریبا 5/2 برابر بیشتر از مردان بود. احتمال کمردرد در افراد مسن تر از 40 سال 2/2 برابر بیشتر از افراد جوان تر از 30 سال بود. این عارضه همچنین درکمک بهیاران نسبت به نیروی خدماتی بیمارستان، بیشتر بود(6/3 OR=).
بعد از کمک بهیاران(8/77%)، بیشترین گزارش درد در ناحیه کمر مربوط به پرستاران بود(6/52%). کمک بهیاران بیشتر از سایر گروههای شغلی درد شانه را گزارش دادند(9/38%).
درد مچ دست در زنان 3 برابر بیشتر بود(جدول 2). کمک بهیاران و پرستاران به ترتیب با شیوع 9/38% و 5/30% بیشترین گزارش درد را درناحیه مچ دست داشته اند.
در افراد بالای 40 سال نسبت به پرسنل کمتر از 30 سال، درد ناحیه های ران و زانو به ترتیب 7/3 و 8/2 برابر بیشتر بود. همچنین درد زانو در زنان بیشتر بود(3/2OR=).
درد زانو در کمک بهیاران(3/83%) و سپس بیمار بران(55%) بیشتر از سایر گروه های شغلی بود. کمک بهیاران 2/7 برابر بیشتر از نیروی خدماتی بیمارستان درد زانو را تجربه کردند. درپرسنلی که بیش از 20 سال کار کرده اند نسبت به افرادی که در 5 سال اول تجربه کاری بودند، شانس ابتلا به درد زانو بیشتر بود(4/5OR=).
درد در ناحیه ساق پا در پرسنل زن 6/3 برابر بیشتر از پرسنل مرد بود(جدول 3). بیمار بران در نواحی بازو(25%) و ساعد(25%) نسبت به سایر گروه های شغلی درد بیشتری را گزارش نمودند. زنان 6/3 برابر مردان شانس ابتلا به درد ساق پا داشتند. به طور کلی کمتر از 20 درصد افراد درد را در ناحیهی پا تجربه کردند.
احتمال درد در ناحیه دست در پرسنل بالای 40 سال بیشتر از افراد جوان تر از 30 سال بود(3OR=). این عارضه در پرستاران و بیماربران به ترتیب 4/0 و 28/0 برابر کمتر از نیروی خدماتی بیمارستان بود. درد دست در پرسنل با 10-20 سال سابقه کار به طور معنیداری بیشتر از افرادی با سابقه کار 5 سال و کمتر بود (5/2OR=)(جدول 3).
شکل 1 میانگین و حدود بالا و پایین نمره ی درد با درصد اطمینان 95 درصد را در بین نواحی مختلف بدن با یکدیگر مقایسه نموده است. بیشترین میانگین نمره درد مربوط به ناحیه ی کمر(26/19±21/10) با فاصله اطمینان(93/12-49/7) بوده است و پس از آن زانوهای چپ و راست به ترتیب با میانگین نمره ی درد (84/15±81/6) با فاصله اطمینان(06/9-58/4) و (68/78±14/6) با فاصله اطمینان(85/8-71/4)در رتبه ی دوم اهمیت قرار دارند.
گردن با میانگین نمره ی درد(63/14±30/5) با فاصله اطمینان(37/7-24/3)و شانه راست با میانگین نمره ی درد(61/14±60/4) و با فاصله اطمینان(67/6-54/2)در رتبه های بعدی اهمیت از نظر نمره ی درد قرار گرفتند.
جدول 1: نسبت شانس درد در گردن، شانه، قسمت فوقانی و تحتانی کمر از نظر ویژگی های جمعیت شناختی
|
|
گردن |
|
شانه |
فوقانی پشت |
تحتانی پشت |
|
|
تعداد % |
نسبت شانس( فاصله اطمینان 95%) |
تعداد % |
نسبت شانس( فاصله اطمینان 95%) |
تعداد % |
نسبت شانس( فاصله اطمینان 95%) |
تعداد % |
نسبت شانس( فاصله اطمینان 95%) |
سن(سال) |
کمتر و مساوی 30 |
20(6/25) |
1 |
18(1/23) |
1 |
33(3/42) |
1 |
37(4/47) |
1 |
31-40 |
24(3/35) |
58/1(78/0-22/3) |
24(3/35) |
82/1(88/0-75/3) |
19(9/27) |
53/0(26/0-06/1) |
34(50) |
11/1(58/0-12/2) |
بیشتر از 40 |
24(50) |
9/2(36/1-2/6) |
14(2/29) |
37/1(61/0-1/3) |
13(1/27) |
51/0(23/0-1/1) |
32(7/66) |
22/2(05/1-68/4) |
جنس |
مرد |
9(3/14) |
1 |
11(5/17) |
1 |
15(8/23) |
1 |
24(1/38) |
1 |
زن |
59(45) |
92/4(24/2-78/10) |
45(4/34) |
47/2(18/1-2/5) |
50(2/38) |
98/1(1-89/3) |
79(3/60) |
5/2(33/1-58/4) |
تحصیلات |
کمتر از دیپلم |
10(3/30) |
1 |
11(33) |
1 |
10(3/30) |
1 |
17(5/51) |
1 |
دبیرستان و دیپلم |
19(9/33) |
18/1(47/0-98/2) |
14(25) |
67/0(26/0-71/1) |
20(7/35) |
28/1(51/0-21/3) |
27(2/48) |
88/0(37/0-07/2) |
تحصیلات دانشگاهی |
39(1/37) |
36/1(59/0-13/3) |
31(5/29) |
84/0(36/0-93/1) |
35(3/33) |
15/1(49/0-68/2) |
59(2/56) |
21/1(55/0-64/2) |
شاخص توده بدنی |
لاغر |
30(3) |
1 |
20(2) |
1 |
3(30) |
1 |
4(40) |
1 |
نرمال |
32(3/32) |
11/1(27/0-6/4) |
29(3/29) |
66/1(33/0-28/8) |
38(4/38) |
45/1(35/0-96/5) |
48(5/48) |
41/1(37/0-07/2) |
اضافه ورن |
27(3/44) |
85/1(44/0-85/7) |
19(1/31) |
81/1(35/0-34/9) |
17(9/27) |
9/0(21/0-9/3) |
36(59) |
16/2(55/0-64/2) |
چاق |
6(25) |
78/0(15/0-4) |
6(25) |
33/1(22/0-1/8) |
7(2/29) |
96/0(19/0-82/4) |
15(5/62) |
5/2(55/0-33/11) |
شغل |
پرستار |
36(9/37) |
46/1(73/0-9/2) |
28(5/29) |
99/0(49/0-02/2) |
29(5/30) |
90/0(45/0-80/1) |
50(6/52) |
15/1(6/0-18/2) |
بیمار بر |
2(10) |
26/0(06/0-26/1) |
3(13) |
42/0(11/0-62/1) |
7(35) |
10/1(38/0-20/3) |
9(45) |
84/0(31/0-33/2) |
کمک بهیار |
12(7/66) |
78/4(55/1-7/14) |
7(9/38) |
52/1(51/0-55/4) |
9(50) |
05/2(71/0-96/5) |
14(8/77) |
62/3(07/1-24/12) |
کارکنان خدماتی |
18(5/29) |
1 |
18(5/29) |
1 |
20(8/32) |
1 |
30(2/49) |
1 |
سابقه کاری(سال) |
کمتر ومساوی 5 |
18(7/21) |
1 |
18(7/21) |
1 |
29(9/34) |
1 |
38(8/45) |
1 |
10-Jun |
20(8/40) |
49/2(15/1-39/5) |
18(7/36) |
10/2(96/0-58/4) |
19(8/38) |
18/1(57/0-45/2) |
27(1/55) |
45/1(72/0-96/2) |
20-Nov |
19(3/46) |
12/3(39/1-98/6) |
13(7/31) |
68/1(72/0-88/3) |
12(3/29) |
77/0(34/0-73/1) |
24(5/58) |
67/1(78/0-56/3) |
بیشتر از 20 |
11(52/3) |
97/3(46/1-83/10) |
7(3/33) |
81/1(63/0-14/5) |
5(8/23) |
58/0(19/0-75/1) |
14(7/66) |
37/2(87/0-47/6) |
ورزش |
بله |
22(3/37) |
15/1(61/0-17/2) |
17(8/28) |
99/0(51/0-96/1) |
22(3/37) |
27/1(67/0-41/2) |
32(2/54) |
07/1(58/0-97/1) |
خیر |
46(1/34) |
1 |
39(9/28) |
1 |
43(9/31) |
1 |
71(6/52) |
1 |
شغل دوم |
بله |
1(3/14) |
3/0(04/0-53/2) |
2(6/28) |
98/0(18/0-23/5) |
2(6/28) |
79/0(15/0-17/4) |
2(6/28) |
34/0(06/0-80/1) |
خیر |
67(8/35) |
1 |
54(9/28) |
1 |
63(7/33) |
1 |
101(54) |
1 |
جدول 2: نسبت شانس درد در بازو، ساعد، مچ دست و لگن بر حسب مشخصات جمعیت شناختی
|
|
|
بازو |
|
ساعد |
مچ دست |
لگن |
|
|
|
تعداد % |
نسبت شانس( فاصله اطمینان 95%) |
تعداد % |
نسبت شانس( فاصله اطمینان 95%) |
تعداد % |
نسبت شانس( فاصله اطمینان 95%) |
تعداد % |
نسبت شانس( فاصله اطمینان 95%) |
سن(سال) |
کمتر و مساوی 30 |
14(9/17) |
1 |
9(5/11) |
1 |
18(1/23) |
1 |
5(4/6) |
1 |
31-40 |
14(6/20) |
18/1(52/0-7/2) |
8(8/11) |
02/1(37/0-82/2) |
21(9/30) |
49/1(71/0-11/3) |
5(4/7) |
16/1(32/0-19/4) |
بیشتر از 40 |
10(8/20) |
2/1(49/0-98/2) |
7(6/14) |
31/1(45/0- 78/3) |
14(2/29) |
37/1(61/0-1/3) |
7(6/14) |
49/2(74/0- 36/8) |
جنس |
|
مرد |
9(3/14) |
1 |
8(7/12) |
1 |
9(3/14) |
1 |
3(8/4) |
1 |
|
زن |
29(1/22) |
71/1(75/0-86/3) |
16(2/12) |
96/0(39/0-37/2) |
44(6/33) |
03/3(37/1- 71/6) |
14(7/10) |
39/2(66/0- 65/8) |
تحصیلات
|
|
کمتر از دیپلم |
7(21/2) |
1 |
4(1/12) |
1 |
8(2/24) |
1 |
3(1/9) |
1 |
|
دبیرستان و دیپلم |
12(4/21) |
01/1(35/0-9/2) |
8(3/14) |
21/1(33/0-37/4) |
11(6/19) |
76/0(27/0- 15/2) |
4(1/7) |
77/0(16/0- 67/3) |
|
تحصیلات دانشگاهی |
19(1/18) |
82/0(31/0-17/2) |
12(4/11) |
۰٫۹۴(28/0-12/3) |
34(4/32) |
۱٫۵(61/0-66/3) |
10(5/9) |
۱٫۰۵(27/0-08/4) |
شاخص توده بدنی |
لاغر |
2(20) |
1 |
2(20) |
1 |
2(20) |
1 |
0 |
|
نرمال |
17(2/17) |
83/0(16/0-25/4) |
8(1/8) |
35/0(06/0-94/1) |
27(3/27) |
۱٫۵(30/0-52/7) |
7(1/7) |
|
اضافه ورن |
12(7/19) |
98/0(18/0-22/5) |
7(5/11) |
52/0(09/0-95/2) |
17(9/27) |
54/1(30/0-03/8) |
8(1/13) |
|
چاق |
7(2/29) |
65/1(28/0-79/9) |
7(2/29) |
65/1(28/0-79/9) |
7(2/29) |
65/1(28/0-79/9) |
2(3/8) |
|
شغل |
|
پرستار |
16(8/16) |
75/0(33/0- 69/1) |
10(5/10) |
08/1(37/0-14/3) |
29(5/30) |
79/1(83/0-87/3) |
9(5/9) |
17/1(37/0-68/3) |
|
بیمار بر |
5(25) |
23/1(38/0-02/4) |
5(25) |
06/3(82/0-40/11) |
5(25) |
36/1(41/0-49/4) |
1(5) |
59/0(06/0-37/5) |
|
کمک بهیار |
4(2/22) |
06/1(3/0-75/0) |
3(7/16) |
83/1(41/0-21/8) |
7(9/38) |
60/2(83/0-11/8) |
2(1/11) |
40/1(25/0-91/7) |
|
کارکنان خدماتی |
13(3/21) |
1 |
6(8/9) |
1 |
12(7/19) |
1 |
5(2/8) |
1 |
سابقه کاری(سال) |
|
کمتر ومساوی 5 |
14(9/16) |
1 |
7(4/8) |
1 |
18(7/21) |
1 |
5(6) |
1 |
|
6-10 |
10(4/20) |
26/1(51/0-11/3) |
9(4/18) |
44/2(85/0-05/7) |
16(7/32) |
75/1(79/0-87/3) |
3(1/6) |
02/1(23/0-46/4) |
|
11-20 |
9(22) |
39/1(54/0-54/3) |
4(8/9) |
17/1(32/0-26/4) |
11(8/26) |
32/1(56/0-15/3) |
5(2/12) |
17/2(59/0-96/7) |
|
بیشتر از 20 |
5(8/23) |
54/1(48/0-90/4) |
4(19) |
56/2(67/0-72/9) |
8(1/38) |
22/2(80/0-19/6) |
4(19) |
67/3(89/0-12/15) |
ورزش
|
|
بله |
13(22) |
24/1(58/0-64/2) |
7(9/11) |
93/0(36/0-39/2) |
15(4/25) |
87/0(43/0-74/1) |
6(2/10) |
28/1(45/0-63/3) |
|
خیر |
25(5/18) |
1 |
17(6/12) |
1 |
38(1/28) |
1 |
11(1/8) |
1 |
شغل دوم |
|
بله |
1(3/14) |
68/0(08/0-78/5) |
2(6/28) |
3(55/0-41/16) |
2(6/28) |
07/1(20/0-67/5) |
0 |
|
|
خیر |
37(8/19) |
1 |
22(8/11) |
1 |
51(3/27) |