دوره 22، شماره 4 - ( مهر و آبان 1402 )                   جلد 22 شماره 4 صفحات 99-87 | برگشت به فهرست نسخه ها


XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Tabatabaei S, sarmadi G, alizadeh M, safarian M. The Effect of Lifestyle Education on the Quality of Life of Patients with Ischemic Heart Disease. TB 2023; 22 (4) :87-99
URL: http://tbj.ssu.ac.ir/article-1-3544-fa.html
طباطبائی سید ضیا، سرمدی غزال، علیزاده علی اباد وزیر مژگان، صفریان محمد. تاثیر آموزش سبک زندگی بر کیفیت زندگی مبتلایان به بیماری ایسکمی قلبی. طلوع بهداشت. 1402; 22 (4) :87-99

URL: http://tbj.ssu.ac.ir/article-1-3544-fa.html


دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان ، mammadsafarian@Gmail.com
متن کامل [PDF 674 kb]   (355 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (206 مشاهده)
متن کامل:   (761 مشاهده)
تاثیر آموزش سبک زندگی بر کیفیت زندگی مبتلایان به بیماری ایسکمی قلبی
نویسندگان: سید ضیاء طباطبائی1، غزال سرمدی2،مژگان علیزاده علی اباد وزیر3،محمد صفریان4
1.استادیار گروه پزشکی اجتماعی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان، ایران
2.پزشک عمومی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان
 3.کارشناس ارشد علوم تربیتی،آموزش وپرورش ناحیه یک یزد
4. نویسنده مسئول:استادیار گروه آموزشی قلب و عروق، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان، رفسنجان، ایران
شماره تلفن: 34280000(034)        mammadsafarian@Gmail.comEmail:            
چکیده
مقدمه: بیماری­های ایسکمیک قلبی، مهمترین علت مرگ و میر در سراسر جهان می­باشند که بر روی کیفیت زندگی بیماران مبتلا تاثیر می­گذارند. در ایران نیز بیماری­های ایسکمیک قلبی، اولین علت مرگ و میر در افراد بالاتر از 35 سال می­باشد. هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی تاثیر آموزش سبک زندگی  برکیفیت زندگی بیماران مبتلا به بیماری­های ایسکمیک قلبی می­باشد.
روش بررسی: این مطالعه به روش نیمه‌تجربی با استفاده از طرح پیش‌آزمون و پس‌آزمون و با گروه‌های آزمایش و کنترل صورت پذیرفت. جامعه­ی آماری شامل کلیه بیماران مبتلا به  ایسکمیک قلبی بستری در بخش CCU بیمارستان علی ابن ابیطالب (ع) رفسنجان در سال 1398 بود.  حجم نمونه 30 نفر در هر گروه مشخص گردیدجهت جمع آوری اطلاعات  از پرسشنامه­ی سه قسمتی (اطلاعات جمعیت شناختی، پرسشنامه­ی کیفیت زتدگی  فرانس و پاورس(۱۹۹۹) و پرسشنامه­ی مینه سوتا MLHFQ) استفاده شد. ابتدا بصورت پیش ازمون از هر دو گروه آزمایش و کنترل پرسشنامه های مذکور  تکمیل ،سپس به گروه آزمایش ۵جلسه ۴۵دقیقه ی  آموزش داده شد وبعد از دو هفته مجددا ازهر دو گروه با استفاده از همان پرسشنامه ها پس آزمون گرفته شد. اطلاعات پس از جمع آوری توسط نرم افزار SPSS تحت نسخه ۲۱آنالیز شد. و ازآزمون­های کولموگروف- اسمیرونوف، T مستقل، و تحلیل کواریانس استفاده گردید.
یافته‌ها: میانگین سنی افراد نمونه 81/12±73/59 سال و میانگین مدت ابتلا به بیماری کرونروی 50/2598±38/1953 روز بود. نتایج نشان داد، بعد از مداخله نمرات مربوط به کیفیت زندگی فرانس و پاورس از میانگین ۸/۱۷به ۱۹/۲۱ افزایش و همچنین میانگین نمره کیفیت زندگی مینه سوتا از 68/26 به 52/۲۳ کاهش پیدا نمودکه نشانه بهبود شاخص مذکور می باشد.
نتیجه گیری: یافته های مطالعه­ی حاضر نشان داد تلاش های مداخله ای در راستای بهبود کیفیت زندگی در بیماران ایسکمی قلبی، مهم و ضروری می باشد. جهت ارتقای کیفیت زندگی و نهایتا کنترل بیماری قلبی، بکار گیری برنامه آموزشی که در این مطالعه طراحی و به کار گرفته شده است، به عنوان یک الگو توصیه می شود.
واژه‌های کلیدی: بیماری ایسکمی قلبی، کیفیت زندگی، مداخله ی آموزشی، سبک زندگی
مقدمه
در سال­های پایانی قرن بیستم و سال­های آغازین قرن بیست و یکم، بیماری­های قلبی به یکی از اساسی ترین مشکلات مرتبط با سلامتی مردم دنیا تبدیل شده است. مطالعات عدیده ای که در سالیان اخیر منتشر گردیده، نشان دهنده­ی افزایش تعداد کل بیماران مبتلا به بیماری­های قلبی عروقی بخصوص بیماریهای ایسکمیک قلبی در سراسر جهان می­باشد(1). در حالی­که حدود30 درصد مرگ­ها در سال 1990 ناشی از بیماری­های قلبی بوده، انتظارمی رفت تا سال 2020، این بیماری­ها در کشورهای با درآمد پایین و متوسط سبب40 درصد مرگ­ها در سراسر جهان شود و برآورد گردیدکه بیماری ایسکمیک قلبی در راس 15 علت به­عنوان بار جهانی بیماری­ها در سال 2020 باشد(2).
در ایران نیز بیماری­های ایسکمیک قلبی، اولین علت مرگ و میر در افراد بالاتر از 35 سال می­باشد. همچنین گزارش شده که 40 درصد مردان و 13 درصد زنان در سال نخست پس از انفارکتوس میوکارد، بار دیگر انفارکتوس میوکارد و بستری مجدد را تجربه می­کنند(3). این گروه از بیماران، با حال عمومی خوب از بیمارستان مرخص می­شوند، اما پس از مدتی با علائم حاد بیماری­های ایسکمیک قلبی دوباره به بیمارستان مراجعه می نمایند (4).
پیامد مراجعات و بستری­های مکرر، تحمیل بار مالی به بیمار و سیستم بهداشت و درمان و همچنین افزایش مشکلات روحی و روانی برای بیمار و خانواده آنها و اشغال تخت­های حساس بخش مراقبت­های ویژه است (5). از طرفی مبتلایان به بیماری های عروق قلبی می توانند دچار از کار افتادگی، ترس، نومیدی، اضطراب، افسردگی، تغییرشیوه زندگی، کاهش امید به زندگی و در نهایت کاهش کیفیت زندگی شوند که بسیار حایزاهمیت می باشد(۶).
کیفیت زندگی، دریافت فرد از موقعیت خود در زندگی بر اساس فرهنگ، انتظارات، ارز شها، اهداف و استانداردهای آن جامعه است و جنبه های مختلفی دارد که شامل رفاه روحی روانی، رفاه جسمی و علایق اجتماعی است. مطالعات اخیر توانایی انجام فعالیت های روزمره را به عنوان راهی برای ارزیابی موفقیت عمل، کیفیت مراقبت و بازتوانی معرفی می کند (۷)کیفیت زندگی بیماران قلبی تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار دارد. با توجه به نقش مهم پرستاران وکادر بهداشت ودرمان در مراقبت از بیمار و دانش ایشان از چگونگی گسترش آترواسکلروز، چگونگی پیشرفت بیماری و خطرات تهدید کننده حیات، تدابیربهداشتی و درمانی و نوع مراقبت ارائه شده در این افراد برای بالا بردن کیفیت زندگی بیماران، نقش بسزایی دارند. اندازه گیری سلامت وابسته به کیفیت زندگی برای ارزیابی مداخلات و پیش بینی نیازها برای مراقبت اجتماعی مهم است(۸).
به دلیل ماهیت مزمن این بیماری، درگیری خانواده در این مسئله غیرقابل اجتناب است و باید در ارائه مراقبت، احساسات واعتقادات خانواده نیز در نظر گرفته شود(۹). البته پذیرش تمام این فعالیت ها از طرف بیمار شرط اصلی موفقیت مراقبت است. هدف از مراقبت کاهش میزان ابتلا، مرگ و میر و ارتقاء کیفیت زندگی از طریق افزایش کارایی و مدیریت  بیماری ها در زمینه درمان، پیشگیری و افزایش سازش با بیماری ها است (۱۰).
عوامل متعددی بر کیفیت زندگی این بیماران موثر می باشد؛  لذا
بخش عمده مراجعه مجدد این بیماران را می توان ناشی از عدم ارائه آموزشهای لازم و وافی از سوی مرکز درمانی در خصوص بیماری، نحوه صحیح و بموقع مصرف دارو، چگونگی مراقبت از خود در منزل پس از ترخیص، خود مراقبتی ضعیف و رها شدن بیمار به حال خود دانست(۱۱). با این همه، بیماری­های قلبی عروقی به سادگی و بطور کامل و موثر قابل پیشگیری هستند. در حقیقت، این دسته بیماری­ها، قابل پیشگیری­ترین بیماری غیرقابل انتقال مزمن انسان به­شمار می­روند(۱۲).
با توجه به انبوهی از شواهد که نشان دهنده­ی وجود ارتباط میان سبک زندگی افراد و ابتلا به بیماری­های ایسکمیک قلبی است، ضرورت تاکید بر تعدیل سبک زندگی به­عنوان عامل مهمی در تعیین پیش آگهی و عوارض این بیماری، کاملا برجسته و قابل توجیه می­نماید. یکی از ابزارهای اساسی در ارتقاءکیفیت زندگی  دادن آموزش سبک زندگی با وجود برنامه­ی آموزشی به­عنوان جزیی از برنامه خود مراقبتی است. لذا با شناسایی و آموزش مهمترین عوامل موثر بر سبک زندگی (فعالیت فیزیکی، عادات تغذیه ای، کیفیت زندگی و همچنین مصرف دخانیات و...) بر ابتلا به ایسکمی قلبی و همچنین آموزشهای خود مراقبتی به بیمار و اطرافیان وی، اطلاعات مناسبی را در اختیار برنامه­ریزان حوزه­ی سلامت قرار دهیم تا در مداخلات پیشگیرانه­ی برنامه­ریزان بهداشتی، جهت­دهی شود.ونهایتا کیفیت زندگی خود وخانواده ها را بهمراه خواهد داشت(۱۳).
بنابراین، هدف اصلی پژوهش حاضر، تاثیر آموزش سبک زندگی  را بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به بیماری های ایسکمیک مراجعه کننده به بخش مراقبتهای ویژه قلبی (CCU)
مرکز آموزشی درمانی حضرت علی ابن ابیطالب (ع) رفسنجـان
می باشد.
روش بررسی
این مطالعه به روش نیمه‌تجربی با استفاده از طرح پیش‌آزمون و پس‌آزمون و استفاده از گروه‌های آزمایش و کنترل صورت پذیرفت. جامعه­ی آماری این مطالعه شامل کلیه بیماران مبتلا به ایسکیمیک قلبی بستری در بخش CCU بیمارستان علی ابن ابیطالب (ع) رفسنجان در سال 1398بود. حجم نمونه بر اساس مطالعه­ی برزو و  همکاران  (۱۴)  و  با  استفاده  از  رابطه­ی  ذیل 

 
و شاخصهای 05/0=α، 2/0=β، 80/15=1σ  و 90/15=2σ  ،(۲۸ نفر در هر گروه )تعیین گردید که با توجه به ریزشهای احتمالی، 30 نفر در هر گروه وارد مطالعه شدند. معیارهای ورود شامل افراد مبتلا به بیماری ایسکمی قلبی، ساکن شهرستان رفسنجان، سن بین 20 تا 70 سال، هوشیاری کامل و آگاهی به زمان و مکان، با سوادبودن، عدم ابتلا به بیماری روانی، آمادگی جسمی برای پاسخگویی به سوالات و عدم ابتلا به بیماری های جسمی دیگر مانند صرع و سرطان (به جز دیابت و فشارخون) و معیارهای خروج شامل عدم تمایل به همکاری در پژوهش و غیبت بیش از یک جلسه در جلسات آموزشی بود.
برای جمع آوری داده­های پژوهش از روش مصاحبه بر پایه­ی پرسشنامه­های استاندارد استفاده شد. پرسشنامه­ی مورد استفاده عبارتند از ۱-اطلاعات جمعیت شناختی (متغیرهای جمعیت شناسی) و اطلاعات مربوط به متغیر سابقه­ی بیماری، 2- پرسشنامه کیفیت زندگی که توسط فرانس و پاورس در سال 1999 طراحی شده و در دو بخش اهمیت (35 سوال) و رضایت
 (35 سوال) از ابعاد سلامت جسمانی، روانی-معنوی، اقتصادی- اجتماعی وروابط خانوادگی تنظیم شده (از 35 سوال هر بخش، 15 سوال به سنجش بعد سلامت جسمانی، 8 سوال به سنجش بعد اقتصادی-اجتماعی، 7 سوال به سنجش بعد روانی - معنوی و 5 سوال به سنجش بعد روابط خانوادگی می پردازند.  
جهت تعیین امتیاز پرسشنامه مذکور، عدد ثابت 5/3 از نمره هر یک از گزینه ها در بخش رضایت کسر شد. به این ترتیب اعداد 5/2+ ،5/1+ ، 5/0+ ، 5/0- ،5/1- ،5/2- به دست آمد. در هر مرحله، اعداد به دست آمده در نمره هر یک از گزینه های سنجش اهمیت ضرب شدند. سپس اعداد به دست آمده با هم جمع شده و. در هر مرحله برای جلوگیری از تاثیر سوالات پاسخ داده نشده، جمع حاصل ضرب بر تعداد سوالات پاسخ داده شده تقسیم گردید که طبقه نمرات بین 15- تا 15+ است، سپس برای حذف نمرات منفی، عدد ثابت 15 به هر یک از اعداد محاسبه شده اضافه شد.
محدوده امتیازات بین 0-30 تعیین گردید که کل کیفیت زندگی را مشخص کرد. سطح زندگی افراد به سه گروه نامطلوب (9-0)، نسبتا مطلوب (19-10) و مطلوب (30-20) تقسیم شد(۱۵). 3- پرسشنامه کیفیت زندگی بیماران مبتلا به نارسایی قلبی مینه سوتا MLHFQ که به بررسی تاثیر درمان بر کیفیت زندگی این دسته از بیماران می­پردازد. این پرسشنامه درک بیماران از اثرات ACS (نارسایی قلبی) را بر روی     جنبه­های فیزیکی، اقتصادی-اجتماعی و روانی زندگی­شان، ارزیابی می­کندودارای 21 سوال می باشد. هر سوال 6 گزینه دارد که از صفر تا 5 نمره گذاری شده است. عدد صفر نشان دهنده بهترین حالت و عدد 5 نشان دهنده بدترین حالت می­باشد. حداقل و حداکثر نمره کسب شده بر اساس این پرسشنامه بین صفر تا 105 خواهد بود. هر چه امتیاز حاصل از این پرسشنامه کمتر باشد، نشان دهنده میزان بهتر کیفیت زندگی بیماران ایسکمی قلبی خواهد بود و بالعکس نسخه فارسی این پرسشنامه از مطالعه بیگلی اقتباس گردید (۱۶).
جهت کسب اعتماد علمی در مطالعه شجاعی، پرسشنامه کیفیت زندگی فرانس و پاورس با الفای کرونباخ 86/0 (1۷) و در مطالعه Rector، اعتماد پرسشنامه مینه سوتا MLHFQ، با الفای کرونباخ 94/0 مورد تایید قرار گرفتند (1۸). در این مطالعه پس از اخذ معرفی نامه از معاونت پژوهشی و ارایه به مدیران بیمارستان با هماهنگی به بخش مراقبت های ویژه قلب مراجعه کرده و مقدمات مصاحبه انجام شد . شرکت کنندگان واجد شرایط پس از کسب رضایت وارد مطالعه شدند. در ابتدا از هر دو گروه مداخله و کنترل، یک پیش آزمون در زمان ترخیص به عمل آمد. سپس گروه مداخله به صورت مجزا، برنامه آموزشی مشتمل بر ۵ جلسه 45 دقیقه ای به صورت سخنرانی تحت عنوان تاثیر سبک زندگی بر کیفیت زندگی بیماران قلبی توسط محقق اصلی در کلاس داخل بخش مراقبت های ویژه قلب مرکز آموزشی درمانی علی بن ابیطالب (ع) رفسنجان دریافت نمودند و در پایان جلسه نیز جزوه آموزشی در اختیار آنان قرار گرفت. در این مدت هیچ گونه آموزشی به گروه کنترل داده نشد و این گروه، فقط مراقبت های معمول بیماران ایسکمیک قلبی را دریافت کردند. دو هفته پس از آموزش گروه مداخله، از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. در نهایت بعد از اتمام آموزش گروه مداخله و جزوه آموزشی نیز در اختیار آنان قرار گرفت.
محتوای آموزشی هر جلسه طبق( جدول 1 )می باشد.
 

جدول 1: چک لیست محتوای آموزش سبک زندگی
 
 
برنامه آموزشی جلسه
معارفه /پیش آزمون
آشنایی با ساختار و عملکرد قلب، تعریف بیماری نارسایی قلبی، اهمیت پیشگیری از بیماری قلبی، فهرست علایم و نشانه­ها، شناسایی علل ایجادکننده بیماری و مکانیسم ایجاد بیماری، چگونگی تشخیص بیماری
اول (تعریف بیماری)
شناسایی عوامل خطرزا، شرح اهمیت رعایت رفتارهای خودمراقبتی به منظور کنترل بیماری، اهمیت رعایت رژیم غذایی، معرفی گروه­های غذایی و میزان مصرف هر کدام، نشان دادن ارتباط بین فعالیت بدنی و سلامتی، اهمیت کاهش مصرف دخانیات، اهمیت کاهش وزن دوم (رژیم غذایی و فعالیت بدنی)
اثرات روانی بیماری قلبی، معرفی بازتوانی بیماران قلبی، آموزش­های لازم برای همراهان بیمار، آموزش فواصل مراجعه به پزشک و انجام آزمایشات و تست ورزش و اکو سوم (بازتوانی بیماران قلبی)
درمان، معرفی داروهای مورد استفاده حین حمله قلبی (نیتروگلیسیرین)، بیان عوارض مصرف دارو، توضیح روند آنژیوگرافی و مراقبت های بعد از آن چهارم (درمان)
پرسش وپاسخ /پس آزمون پنجم
 
 اطلاعات پس از جمع آوری توسط نرم افزار SPSS تحت نسخه 21 و آزمون­های آماری T مستقل، آزمون کولموگروف- اسمیرونوف و تحلیل کواریانس استفاده گردید. سطح معنی داری آزمون ها 05/0 در نظر گرفته شد.  مطالعه حاضر با کد اخلاقی IR.RUMS.REC.1397.188در کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان به تایید رسیده است.
یافته ها
نتایج نشان داد از مجموع 60 نفری که مورد ارزیابی قرار گرفتند، 32 نفر (3/53 %) از آنها مرد و 28 نفر (7/46 %) از آنها زن بودند  همچنین 55 نفر (7/91 %) ازآنها متأهل و 5 نفر(3/8 %) از آنها مجرد بودند.
طبق  یافته های این مطالعه، 4 نفر (7/6 %) از  افراد بی­سواد، 41
نفر (3/68 %) تحصیلات ابتدایی، 12 نفر (0/20%) تحصیلات تا دیپلم و 3 نفر (0/5%) تحصیلات دانشگاهی داشتند. از نظر وضعیت اشتغال، 34 نفر (7/56%) بیکار، 7 نفر (7/11%) کارمند و 19 نفر (7/31%) شغل آزاد داشتند(جدول ۲).از طرفی دیگریافته ها نشان داد در مجموع  6/91 درصد از افراد مورد مطالعه، دارای سابقه بستری بودندکه نکته مهمی را گوشزد می نماید. یافته های مربوط به میزان آگاهی بیماران نشان داد که افراد مورد مطالعه علی رغم داشتن تجربه بیماری، از وضعیت مطلوبی در این زمینه برخودار نیستند. در این مطالعه مشخص شد 7/41 درصد بیماران، قبلا اطلاعاتی در مورد بیماری خود و نحوه مراقبت از خود کسب نکرده بودند. همچنین با وجود مراجعات مکرر به پزشکان، این نکته حایز اهمیت است که تنها 40 درصد بیماران از پزشکان و 3/8 درصد بیماران از پرستاران به عنوان منبع کسب اطلاع خود یاد کرده اند.
همچنین میانگین سنی افراد نمونه 81/12±73/59 سال، میانگین مدت ابتلا به بیماری کرونروی 50/2598±38/1953روز و میانگین تعداد دفعات بستری شدن 77/1±15/2 دفعه بوده است. میانگین نمره پیش آزمون کیفیت زندگی فرانس و پاورس گروه آزمایش 80/17 و انحراف معیار آن 29/2 و میانگین پس آزمون آن 19/۲۱ و انحراف معیار آن 52/2 بوده است. همچنین میانگین پیش آزمون کیفیت زندگی مینه سوتا گروه آزمایش 68/26 و انحراف معیار آن 56/13 و میانگین پس آزمون آن 52/۲۳ و انحراف معیار آن 09/18 بوده است( جدول ۳).
در این پژوهش، از آزمون کولموگروف- اسمیرونوف جهت بررسی نرمال بودن توزیع داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد که توزیع داده های متغیرهای کیفیت زندگی در پیش آزمون و پس آزمون نرمال بود (05/0<P).  به منظور سنجش تاثیر آموزش سبک زندگی بر میزان کیفیت زندگی و حذف اثر نمرات پیش آزمون در دو گروه آزمایش وکنترل از تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شده است. جهت استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره، ابتدا باید پیش فرض های آن بررسی می شدند. برای اطمینان از برقراری مفروضه های مانوا، از آزمون باکس و لوین استفاده شد. چون نسبت های F برای هر دو متغیر در سطح اطمینان 95% معنی دار نبوده است، بنابراین واریانس های هر دو متغیر تقریباً مساوی بوده اند، پس همگنی واریانس ها برقرار بود. با توجه به برقراری فرض همگنی واریانس و کوواریانس در پژوهش حاضر، اثر فیلابی مناسب ترین و دقیق ترین آزمون برای بررسی این فرضیه است. بنابراین با نگاهی به اطلاعات جدول 4 و با توجه به نسبت 78/7=F و مقدار 05/0>P می توان دریافت که آموزش سبک زندگی بر ترکیب خطی کیفیت زندگی فرانس و پاورس و کیفیت زندگی مینه سوتا موثر بوده است.
 

جدول 2: توزیع فراوانی ویژگی­های جمعیت شناختی بیماران ایسکمیک قلبی مراجعه کننده به بخش مراقبت های ویژه
درصد فراوانی متغیرهای جمعیت شناختی
3/53
7/46
32
28
مرد
زن
جنسیت
7/91
3/8
55
5
متأهل
بیوه
وضعیت تأهل
7/6
3/68
0/20
0/5
4
41
12
3
در حد خواندن و نوشتن
ابتدایی
تا دیپلم
دانشگاهی
میزان تحصیلات
0/45
0/5
7/11
0/15
7/6
7/16
27
3
7
9
4
10
خانه دار
بیکار
کارمند
آزاد
بازنشسته
سایر                                
وضعیت اشتغال
0/100 60 مجموع

جدول 3: میانگین نمرات کیفیت زندگی فرانس و پاورس و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به نارسایی قلبی مینه سوتا در بیماران ایسکمیک قلبی مراجعه کننده در سال 1398 در مراحل قبل و بعد از مداخله (60 = n)
متغیر حداقل حداکثر میانگین انحراف معیار
سن (سال) 20 80 73/59 81/12
مدت ابتلا به بیماری کرونروی (روز) 1 9125 38/1953 50/2598
تعداد دفعات بستری شدن 0 10 15/2 77/1
کیفیت زندگی فرانس و پاورس قبل از مداخله 04/13 74/26 80/17 29/2
کیفیت زندگی فرانس و پاورس بعد از مداخله 96/13 81/2۹ 19/۲۱ 52/2
کیفیت زندگی بیماران مبتلا به نارسایی قلبی مینه سوتا قبل از مداخله 0 00/57 68/26 56/13
کیفیت زندگی بیماران مبتلا به نارسایی قلبی مینه سوتا بعد از مداخله 0 00/90 52/۲۳ 09/18

جدول 4: تحلیل واریانس چند متغیره مربوط به تاثیر متغیر مستقل آموزش سبک زندگی بر ترکیب خطی متغیرهای کیفیت زندگی فرانس و پاورس و کیفیت زندگی مینه سوتا
اثر متغیر مستقل روش اندازه نسبت F درجه­ی آزادی مفروض درجه­ی
آزادی خطا
سطح معنی داری
آموزش سبک زندگی اثر فیلابی 27/0 78/7 2 41 001/0
لامبدای ویلکس 72/0 78/7 2 41 001/0
اثر هتلینگ 38/0 78/7 2 41 001/0
بزرگترین ریشه روی 38/0 78/7 2 41 001/0
بحث و نتیجه گیری
مطالعه حاضر باهدف تاثیر آموزش سبک زندگی بر کیفیت زندگی مبتلایان به بیماری ایسکمی قلبی مراجعه کننده به بخش مراقبت های ویژه قلبی مرکز آموزشی درمانی حضرت علی ابن ابیطالب (ع) رفسنجان در سال 1398 انجام شد. نتایج نشان داد 3/53 درصد از بیماران تحت بررسی مرد بودند. در مطالعه نصرآبادی و همکاران(۱۹) که با هدف بررسی تاثیر آموزش بر سبک زندگی بیماران مبتلا به بیماری های ایسکیمی قلبی انجام شد نیز 9/58 درصد مرد و در مطالعه گل محمدی و همکاران (۲۰)که با هدف بررسی تأثیر آموزش خود مراقبتی بر خودکارآمدی بیماران بستری مبتلا به انفارکتوس میوکارد در مرکز آموزشی درمانی سیدالشهدا ارومیه سال 1396 انجام شد 1/77 درصد بیماران مرد بودند . شهسواری و همکاران(۲۱) نیز در بررسی اپیدمیولوژیک بیماران قلبی عروقی بستری در بیمارستان های جهرم دریافتند 2/53 درصد بیماران مرد بودند .نهایتا اینکه در مطالعات متعدد و مختلف و همچنین در متون پزشکی بیان می نمایدکه شیوع بیماری­های قلبی عروقی در مردان به دلایل مختلف بیشتراز زنان می باشد(۲3،۲۲).
    همچنین نتایج نشان داد بین میانگین نمره کیفیت زندگی پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش ، تفاوت معنی داری از لحاظ آماری وجود دارد در واقع، آموزش سبک زندگی در بیماران مبتلا به بیماری­های ایسکیمیک قلبی سبب افزایش کیفیت زندگی در آنان گردیده است.
 لذا در پژوهشی که توسط محمدی زیدی و همکاران با عنوان بررسی سبک زندگی بیماران قلبی- عروقی با مشارکت  44 بیمار قلبی- عروقی انجام شد، نشان داد وجود عادت های رفتاری غلط و نامناسب در بیماران بخصوص در زمینه­ی سیگار، اعتیاد و تحرک بدنی همراه با تاریخچه­ی بیماری در خود فرد و نزدیکان و عادت­های تغذیه­ای نامناسب و رویدادهای استرس زا، باعث شده تا 5/95 درصد بیماران دارای سبک زندگی نامناسب با خطر متوسط روبرو باشند. این امر لزوم توجه و تاکید بر نقش آموزش را با هدف آشنایی بیماران با سبک زندگی مناسب و عادت های رفتاری صحیح نشان می­دهد تا هم بیماران از وقوع مجدد بیماری جلوگیری کنند و هم در سایرین به عنوان یک فاکتور پیشگیری کننده عمل نمایند(۲۴). امینیان و همکاران در مطالعه خود دریافتند آموزش راه‌های مقابله با استرس ﻣﻲ‌ﺗﻮاﻧﺪ با کاهش استرس بیماران و افزایش کیفیت زندگی آنها، ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻳﻚ روش ﻣﺪاﺧﻠﻪای ﻣﻔﻴﺪ در سندرم حاد کرونری ﺑﻪ ﻛﺎر گرفته شود(۲۵).
بررسی مطالعات دیگر موید این نکته است که آموزش جهت ارتقاء خود مراقبتی در بیماران نارسایی قلبی موثرمی باشد(۲8-۲6). نصرآبادی در مطالعه خود با هدف بررسی تاثیر آموزش بر سبک زندگی بیماران مبتلا به بیماری های ایسکیمی قلبی نشان داد که در آغاز مطالعه، آگاهی 3/93 درصد افراد مـورد مطالعه در زمینه بیماری قلبی در سطح پایین قرار داشت که لزوم برنامه ریزی دقیق آموزشی و اجرای مداخلات به منظور ارتقاء سـطح آگاهی در این زمینه را برجسته می­سازد. وی نشان داد افزایش آگاهی کلی بیماران در گروهی که مورد آموزش قرار گرفته بودند بسیار قابل توجه بود در حالی که در گروه کنترل هیچ گونه تغییر مثبتی مشاهده نشد (1۹).
یافته ها نشان داد در مجموع 6/91 درصد از افراد مورد مطالعه، دارای سابقه بستری بودندهمینطورمشخص شد 7/41 درصد بیماران، قبلا اطلاعاتی در مورد بیماری خود و نحوه مراقبت از خود نداشته و. تنها 40 درصد بیماران از پزشکان و 3/8 درصد بیماران از پرستاران به عنوان منبع کسب اطلاع خود یاد کرده اند. لذا می توان چنین استدلال کرد که اطلاعات مورد نیاز بیماران در جریان ملاقات های به عمل آمده با بیماران در مطب پزشکان به ایشان ارائه نشده است. بر همین اساس به نظر می رسد ارائه اطلاعات مورد نیاز به بیماران توسط پزشکان و پرستاران هنگام ترخیص این بیماران از بیمارستان ضروری باشد. در مطالعه نصرآبادی و همکاران حدود 52 درصد افراد مورد مطالعه دارای سابقه بستری شدن در بخش مراقبت های ویژه قلبی بودند واین افراد در جریان بستری شدن در بیمارستان و در سیر بیماری خود، اطلاعات لازم  را  برای  خود مراقبتی  از  ارائه  دهندگان
 خدمات بهداشتی و درمانی در بیمارستان دریافت نکرده اند(1۹).
نهایتا بکارگیری برنامه آموزشی در راستای ارتقاَء سبک زندگی مناسب در بیماران دچار نارسایی قلبی دارای اهمیت زیادی            می باشد وتلاش های مداخله ای در راستای بهبود کیفیت زندگی در این بیماران جهت کنترل بیماری و جلوگیری از بروز عوارض و بستری مجدد و نهایتا کاهش مرگ و میر زودرس، مهم و ضروری است و به عنوان یک الگو توصیه و مورد تاکید قرار می گیرد. لازم به ذکر است که استفاده از کارشناسان آموزش بهداشت در مراکز جامع سلامت یا در برنامه های آموزشی رسانه های گروهی و همچنین در تهیه کتب و جزوات آموزشی برای این بیماران و خانواده های آنها بیش از پیش به ارتقاء خودمراقبتی در بیماران قلبی کمک خواهد کرد چرا که اولین گام برای انجام هر اقدامی کسب اطلاعات و داشتن آگاهی لازم در زمینه مورد نظر می باشد.
تعارض منافع
نویسندگان هیچگونه تضاد منافعی در این پژوهش نداشتند.
تقدیر و تشکر
از کلیه بیماران و همکاران در بیمارستان علی ابن ابیطالب (ع) رفسنجان که در انجام این کار پژوهشی همکاری نموده اند سپاسگزاری می گردد.
 
نوع مطالعه: پژوهشي | موضوع مقاله: عمومى
دریافت: 1401/8/23 | پذیرش: 1401/12/14 | انتشار: 1402/8/20

ارسال نظر درباره این مقاله : نام کاربری یا پست الکترونیک شما:
CAPTCHA

ارسال پیام به نویسنده مسئول


بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

https://creativecommons.org/licenses/by/4.0/کلیه حقوق این وب سایت متعلق به طلوع بهداشت یزد می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2015 All Rights Reserved | Tolooebehdasht

Designed & Developed by : Yektaweb