دوره 22، شماره 5 - ( آذر و دی 1402 )                   جلد 22 شماره 5 صفحات 88-67 | برگشت به فهرست نسخه ها


XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Pourjalil F, Homayuni A. Investigating the Factors Related to the Reduction of Salt Consumption in Women in Southern Iran: Application of ranstheoretical Model. TB 2023; 22 (5) :67-88
URL: http://tbj.ssu.ac.ir/article-1-3532-fa.html
پورجلیل فرزانه، همایونی عاطفه. بررسی عوامل مرتبط با کاهش مصرف نمک در زنان جنوب ایران: کاربردی از مدل فرانظری. طلوع بهداشت. 1402; 22 (5) :67-88

URL: http://tbj.ssu.ac.ir/article-1-3532-fa.html


دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان ، atefeh_0913@yahoo.com
واژه‌های کلیدی: نمک، مراحل تغییر، مدل فرانظری، زنان
متن کامل [PDF 907 kb]   (107 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (142 مشاهده)
متن کامل:   (201 مشاهده)
بررسی عوامل مرتبط با کاهش مصرف نمک در زنان جنوب ایران: کاربردی از مدل فرانظری
فرزانه پورجلیل1، عاطفه همایونی2
1.دانشجوی دکترای تخصصی آموزش بهداشت و ارتقاء سلامت، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان، بندرعباس، ایران.
2. نویسنده مسئول: دکترای تخصصی آموزش بهداشت و ارتقاء سلامت، دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان، بندرعباس، ایران.
شماره تماس: 09138362709 Atefeh_0913@yahoo.com Email:
چکیده
مقدمه: کاهش نمک دریافتی جمعیت یکی از ساده­ترین، موثرترین و مقرون به صرفه­ترین راه­ها برای کاهش بار بیماری­های قلبی-عروقی است. پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل مرتبط با کاهش مصرف نمک با استفاده از مدل فرانظری در زنان جنوب ایران انجام شد.
روش بررسی: پژوهش حاضر، مطالعه­ای مقطعی از نوع توصیفی-تحلیلی بود که از آبان تا بهمن 1401 بر روی زنان 18 تا 59 سالۀ مراجعه­کننده به مراکز جامع سلامت شهرستان بستک انجام شد. تعداد 452 نفر با استفاده از روش نمونه­گیری در دسترس انتخاب شدند. داده­ها با استفاده از پرسشنامه­­ای مشتمل بر سه بخش: اطلاعات دموگرافیک، پرسشنامۀ محقق­ساخته بر اساس سازه­های مدل فرانظری و پرسشنامۀ کاهش مصرف نمک جمع­آوری شد. داده­ها با استفاده از آزمون­های کروسکال والیس، همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون با نرم­افزار SPSS نسخۀ 22 تجزیه و تحلیل شد.
یافته­ ها: نتایج نشان داد که دامنۀ سنی شرکت­کنندگان بین 18 تا 52 سال با میانگین 13/10 ± 51/35 سال بود. 5/23 درصد از شرکت­کنندگان در مرحلۀ پیش تفکر، 7/21 درصد در مرحلۀ تفکر،8/20 درصد در مرحلۀ آمادگی، 3/11 درصد در مرحلۀ عمل و 8/22 درصد در مرحلۀ حفظ و نگهداری بودند. نتایج تحلیل همبستگی پیرسون نشان داد که بین فرآیندهای شناختی (44/0=r،01/0>p)، فرآیندهای رفتاری (54/0=r،01/0>p)، خودکارآمدی (43/0=r،01/0>p)، و موازنۀ تصمیم­گیری (37/0=r،01/0>p)، با رفتار کاهش مصرف نمک رابطۀ مثبت و معناداری وجود دارد. اما بین وسوسه­انگیزی و رفتار کاهش مصرف نمک همبستگی منفی معنی‌داری وجود داشت (34/0-=r، 01/0>p). همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که سن، شرطی­سازی متقابل، خودکارآمدی، افزایش خودآگاهی، موازنۀ تصمیم­گیری، روابط     یاری­رسان و وسوسه­انگیزی می­توانند 1/38 درصد از کل واریانس رفتار کاهش مصرف نمک را پیش­بینی کنند (05/0>p).
نتیجه‌گیری: بر اساس یافته‌ها، خودکارآمدی، وسوسه­انگیزی، فرآیندهای تغییر شناختی و رفتاری، مزایا و معایب کاهش مصرف نمک نقش عمده‌ای در رفتار کاهش مصرف نمک دارند. پیشنهاد می­شود این عوامل  در توسعه و اجرای مداخلات آموزشی مورد توجه قرار گیرند.
واژه ­های کلیدی: نمک، مراحل تغییر، مدل فرانظری، زنان
 
مقدمه
مصرف زیاد نمک با فشار خون بالا(2،1) و افزایش خطر ابتلاء به سرطان معده(3) مرتبط است و بر قلب، کلیه­ها، مغز واستخوان
تاثیر منفی می­گذارد(4). در سرتاسر جهان، مصرف نمک به 65/1 میلیون مرگ و میر سالانۀ ناشی از بیماری­های قلبی-عروقی نسبت داده شده است(5). مطالعات نشان داده­اند که کاهش نمک و افزایش مصرف پتاسیم می­تواند سلامت جسمانی را بهبود بخشد(6). میزان مصرف نمک از سه منبع حاصل     می­شود: 1. مقدار نمکی که در حین پختن غذا اضافه می­شود. 2. مقدار نمکی که سر سفره به غذا اضافه می­شود. 3. مقدار نمکی که در غذاهای خریداری­شده وجود دارد که ممکن است به طور طبیعی در آن وجود داشته باشد یا در طی فرایند پردازش به آن اضافه شده باشد(7). میزان دریافت نمک همچنین به فرهنگ و قانون، عادات غذایی، سطح سواد هر کشور، ناحیه و منطقه بستگی دارد(8).
سازمان جهانی بهداشت و سازمان غذا و کشاورزی ایالات متحده مصرف کمتر از 5 گرم نمک در روز (در صورت اطمینان از یددار بودن نمک) را به عنوان یک هدف تغذیه­ای جمعیتی توصیه کرده است(9). تفاوت قابل توجهی در میزان و همچنین الگوی مصرف نمک در بین کشورهای مختلف وجود دارد(10). در کشورهای پیشرفته کاهش مصرف نمک از طریق کاهش تدریجی و مداوم میزان نمک اضافه­شده به غذا توسط صنایع غذایی حاصل می­شود؛ در حالی­که در کشورهای دیگر مانند ایران، بیشتر نمک مصرفی حاصل نمک اضافه­شده به غذا در حین آشپزی و یا از سس­ها می­باشد(11).
با توجه به مصرف استاندارد نمک که 6 گرم است در ایران این
میزان 15-10 گرم (گاهی تا 15 گرم) در روز گزارش شده است(8). در بسیاری از کشورها از جمله ایران، مصرف نمک در محدودۀ 12-8 گرم در روز است(12) که این میزان بسیار بیشتر از حداکثر مقدار توصیه­شده توسط متخصصین تغذیه است.
عدم تعادل در مصرف نمک به صورت مصرف بیش از حد نیازممکن است  با فشار خون بالا، افزایش خطر سکتۀ مغزی، بیماری­های قلبی-عروقی، بیماری کلیوی، افزایش خطر چاقی و پوکی استخوان، شکل­گیری سنگ­های کلیه و سرطان معده نیز مرتبط باشد(8). برآورد شده است که کاهش مصرف نمک توسط یک فرد به میزان 5 گرم در روز (میزان توصیه­شده توسط سازمان جهانی بهداشت) منجر به کاهش 23 درصدی در   سکته­ها و 17 درصدی در بیماری­های قلبی-عروقی و در نتیجه منجر به پیشگیری از 4 میلیون مرگ سالانه در سرتاسر جهان می­شود.
فراتحلیل انجام­شده توسط He  و همکاران (2013) نشان داد که کاهش مصرف نمک منجر به کاهش فشار خون در بیماران مبتلا به پرفشاری خون و بیماران با فشار خون طبیعی، هر دو می­شود. نتایج مطالعۀ این پژوهشگران نشان داد که اگرچه کاهش 5 گرم نمک در هر روز تاثیر مثبتی بر فشار خون دارد، کاهش بیشتر مصرف نمک (تا 3 گرم در روز) تاثیر بسیار بیشتری خواهد داشت (13).
 یکی از الگوهای آموزش بهداشت که می­تواند در سطح فردی برای تغییر رفتار به کار رود الگوی فرانظری پروچسکا (TTM) است که از زمان معرفی آن تاکنون برای طیف وسیعی از رفتارهای سلامتی استفاده شده است(14)این الگو نخستین بار توسط Diclemente  و  Prochaskaبه صورت الگویی جامع برای تغییر رفتار وضع شد که بر تصمیم­گیری افراد تمرکز دارد(15). این الگو دارای چهار سازۀ اصلی است که عبارتند از: 1- مراحل تغییر، 2- موازنۀ تصمیم­گیری، 3- خودکارآمدی و  4 - فرایندهای تغییر(16). مراحل تغییر عبارتند از: مرحلۀ پیش از تفکر یا قصد، مرحلۀ تفکر و قصد، مرحلۀ آمادگی، مرحلۀ عمل و مرحلۀ حفظ و نگهداری(17). مرحلۀ پیش از تفکر مرحله­ای است که در آن مردم تمایلی به تغییر رفتار در آیندۀ نزدیک ندارند. این زمان معمولاً تا شش ماه بعد در نظر گرفته می­شود. مرحلۀ تفکر مرحله­ای است که در آن افراد تمایل به تغییر رفتار در عرض شش ماه آینده دارند. مرحلۀ آمادگی مرحله­ای است که در آن افراد به تغییر رفتار در آیندۀ نزدیک، معمولاً در ماه بعد تمایل دارند. مرحلۀ عمل مرحله­ای است که در آن افراد یک تغییر آشکار در روش زندگیشان در طول شش ماه گذشته ایجاد کرده­اند. مرحلۀ حفظ و نگهداری مرحله­ای است که در آن مردم تغییراتی آشکار و مشخص در شیوۀ زندگیشان ایجاد کرده­اند و تلاش می­کنند که از بازگشت به رفتار قبلی امتناع ورزند. بر اساس نتایج حاصل از مطالعات مربوط به سازه­های وسوسه و خودکارآمدی، مرحلۀ حفظ را از شش ماه تا حدود پنج سال برآورد کرده­اند(18).
تعادل (موازنۀ) تصمیم­گیری به عنوان فواید (Pros)، مضرات (Cons) و هزینه­های تغییر رفتار از دید افراد تعریف شده است. در هنگام حرکت به سمت تغییر رفتار، افراد هزینه­ها و فواید رفتار را سبک و سنگین کرده و بر اساس آن اقدام به تغییر یا عدم تغییر رفتار خود می­کنند(19). خودکارآمدی عبارتست از اطمینـانی که شخـص به تـوانـایی­اش برای پیـگیـری یک رفتـار
مشخص دارد. این سـازه از تئـوری شنـاختی- اجتماعی باندورا
 اخـذ شـده است(20). دو سـازۀ تعـادل تصمیم­گیـری و خودکارآمدی به عنوان میانجی عمل کرده و زمان وقوع تغییر را تعیین می­کنند(21). فرایندهای تغییر، فعالیت­های پنهان و آشکاری هستند که افراد برای پیشرفت در طول مراحل مختلف از آنها استفاده می­کنند(18). این فرایندها شامل 10 فرایند است که به دو گروه فرایندهای شناختی و فرایندهای رفتاری تقسیم می­شوند(22). ده فرآیند تغییر که بیشترین محبوبیت را دارند عبارتند از: افزایش خودآگاهی، تسکین نمایشی، خودارزشیابی مجدد، ارزشیابی مجدد محیط، خود رهاسازی، آزادسازی اجتماعی، شرطی­سازی متقابل، کنترل محرک، مدیریت تقویت و روابط یاری­رسان(15).
از الگوی فرانظری برای رفتارهای مرتبط با سلامت زیادی از قبیل انجام ورزش(23)، رفتار رانندگی(24)، مصرف سیگار(25)
، مصرف ماهی(26)، مصرف میوه­جات و سبزیجات(27) و تغذیۀ افراد پره دیابتیک(28) استفاده شده است. اما تاکنون در ایران و خصوصاً در شهر بستک هیچ مطالعه­ای در رابطه با کاهش مصرف نمک بر اساس مدل فرانظری انجام نشده است. کاهش نمک دریافتی جمعیت یکی از آسان­ترین، موثرترین و مقرون به صرفه­ترین راه­های کاهش بار بیماری­های قلبی-عروقی و کاهش هزینه­های مربوط به حفظ سلامتی است که می­تواند منجر به بهبود قابل توجهی در سلامت عمومی شود(29). از آنجایی­که ساکنان شهر بستک بومی بوده و دارای عادات غذایی خاص هستند، به عنوان مثال مصرف غذاهای سنتی همچون مهیاوه و سوراخ که با نمک فراوان تهیه می­گردد و نیز با توجه به اهمیت سلامت تغذیه­ای زنان، هم به عنوان بخشی از اعضای جامعه و هم به عنوان مادر از یک سو و نیز نقش و تاثیر زنان در مدیریت سفرۀ خانواده و الگوسازی آنها، پژوهش حاضر با هدف تعیین عوامل موثر بر کاهش مصرف نمک بر اساس مدل فرانظری در زنان مراجعه­کننده به مراکز بهداشتی شهرستان بستک انجام شد.
روش­ بررسی
پژوهش حاضر یک مطالعۀ توصیفی-تحلیلی می­باشد که از آبان 1401 تا بهمن 1401 در شهرستان بستک، استان هرمزگان )جنوب ایران) انجام شد. جامعۀ مورد مطالعه تمامی زنان     (59-18 سال) مراجعه­کننده به مراکز خدمات جامع سلامت شهر بستک (شامل 6 مرکز شهری و 11 مرکز روستایی) بودند. با توجه به مطالعات پیشین(11) و با استفاده از فرمول کوکران و حجم جامعه (5127 نفر)، حجم نمونه 360 نفر برآورد گردید.



معیارهای ورود به این مطالعه عبارتند از: جنس مونث، شرکت داوطلبانه در پژوهش، قرار گرفتن در بازۀ سنی 59-18 سال و معیارهای خروج از مطالعه شامل از بین رفتن هر یک از معیارهای ورود به مطالعه در زمان شرکت در مطالعه می­باشند.
شروع کار بدین صورت بود که محقق پس از اخذ مجوز کتبی و انجام هماهنگی­های لازم با شبکۀ بهداشت و درمان شهرستان بستک جهت جمع­آوری داده­ها به مراکز بهداشتی-درمانی این شهر (مراکز شهری و روستایی) مراجعه کرد.
اهداف پژوهش برای شرکت­کنندگان در مطالعه شرح داده شد و به آنها خاطرنشان شد که ذکر نام و نام خانوادگی الزامی نبوده و اطلاعات آنها به صورت محرمانه نزد گروه پژوهش باقی خواهد ماند و از داده­های حاصل از اجرای پژوهش فقط برای تحلیل آماری در راستای اهداف پژوهش استفاده خواهد شد. همچنین رضایت­نامۀ کتبی از شرکت­کنندگان اخذ گردید. پرسشنامه­های پژوهش در اختیار زنان علاقمند به شرکت در مطالعه قرار گرفت. جهت زنانی که سواد خواندن و نوشتن نداشتند پرسشنامه توسط محقق با استفاده از اطلاعات شفاهی تکمیل گردید.
داده­ها با استفاده از پرسشنامه­ای شامل 3 بخش زیر جمع­آوری گردید:
1.بخش اول حاوی اطلاعات دموگرافیک شرکت­کنندگان شامل سن، وضعیت تاهل، میزان تحصیلات، شغل، سابقۀ ابتلاء به بیماری­های مزمن، تعداد افراد بالای 18 سال در خانواده و نوع نمک مصرفی برای پخت و پز بود.
2.بخش دوم پرسشنامه­ای محقق­ساخته مربوط به سوالات    سازه­های مدل فرانظری شامل مراحل تغییر، فرایندهای تغییر رفتار، موازنۀ تصمیم­گیری، خودکارآمدی و وسوسه انگیزی می­باشد. سازۀ مراحل تغییر با 1 سوال، وضعیت مصرف نمک روزانۀ شرکت­کنندگان را مورد ارزیابی قرار می­دهد.
شرکت­کنندگان بر حسب انتخاب یکی از گزینه­های  (1. روزانه بیش از یک قاشق مرباخوری نمک مصرف کرده و به هیچ وجه علاقمند به کاهش مقدار نمک در برنامۀ غذایی­ام نیستم و قصد انجام آن را هم در 6 ماه آینده ندارم؛ 2. روزانه بیش از یک قاشق مرباخوری نمک مصرف کرده و علاقمند به کاهش مقدار نمک در برنامۀ غذایی­ام هستم و قصد انجام آن را در 6 ماه آینده دارم؛ 3. روزانه بیش از یک قاشق مرباخوری نمک مصرف کرده و علاقمند به کاهش مقدار نمک در برنامۀ غذایی­ام هستم و قصد انجام آن را در 1 ماه آینده دارم؛ 4. علاقمند به کاهش مقدار نمک در برنامۀ غذایی­ام هستم و شروع به کاهش مصرف نمک در طی 6 ماه گذشته کرده­ام؛ 5. علاقمند به کاهش مقدار نمک در برنامۀ غذایی­ام هستم و هم اکنون بیش از 6 ماه است که مصرف نمک را کم کرده­ام.)، در یکی از مراحل تغییر رفتار یعنی پیش­تفکر، تفکر، آمـادگی، عمل و نگهـداری قرار         می­گرفتند.
فرایندهای تغییر رفتار با 52 سوال فرایندهای شناختی (شامل افزایش خودآگاهی، تسکین نمایشی، بازارزشیابی محیطی، خودارزشیابی مجدد و رهاسازی اجتماعی) و رفتاری (شامل خودرهاسازی، مدیریت تقویت، روابط یاری­رسان، شرطی­سازی متقابل و کنترل محرک) تغییر رفتار را مورد ارزیابی قرار      می­دهد. این فرایندها شامل افزایش خودآگاهی (9 سوال، همچون "از میزان نمک موجود در مواد غذایی که می­خورم اطلاع دارم.")، تسکین نمایشی (5 سوال، همچون "هشدارهای مربوط به خطرات مصرف بیش از حد نمک من را نگران     می­کند.")، بازارزشیابی محیطی (5 سوال، همچون "فکر می­کنم رعایت مصرف مواد غذایی کم­نمک، هزینه­های خدمات بهداشتی درمانی را کاهش می­دهد.")، خودارزشیابی مجدد (4 سوال، همچون "باور دارم که استفاده از مواد غذایی کم­نمک، مرا فردی سالم­تر و شاداب­تر خواهد کرد.")، رهاسازی اجتماعی (5 سوال، همچون "مواد غذایی کم­نمک باید با قیمت مناسب تری در اختیار مردم قرار بگیرد.")، خودرهاسازی (4 سوال، همچون "خودم را متعهد می­دانم که از نمک کمتری در برنامۀ غذایی­ام استفاده کنم.")، مدیریت تقویت (4 سوال، همچون "وقتی که از مواد غذایی کم­نمک استفاده می­کنم به خودم پاداش            می­دهم.")، روابط یاری­رسان (5 سوال، همچون "تلاش می­کنم با افرادی غذا بخورم که همچون من برای کاهش مصرف نمک تلاش می­کنند.")، شرطی­سازی متقابل (6 سوال، همچون "برای کاهش مصرف نمک، نمکدان را از سفره حذف می­کنم.") و کنترل محرک (5 سوال، همچون "همیشه مواد غذایی کم­نمک را در دسترس خود قرار می­دهم.") بود. پاسخ دهی به سوالات این سازه بر روی مقیاس لیکرت  5 درجه­ای از کاملاً موافقم (5 امتیاز) تا کاملاً مخالفم (1 امتیاز) انجام گرفت. حداقل و حداکثر نمرۀ قابل اکتساب در این بخش به ترتیب عبارت از 52 و260 بودند.
سازۀ موازنۀ تصمیم­گیری با 7 سوال مورد سنجش قرار گرفت. در این قسمت 3 سوال به بررسی معایب تغییر رفتار کاهش مصرف نمک (همچون "از خوردن مواد غذایی پرنمک و شور لذت می­برم.") و 4 سوال به بررسی مزایای تغییر رفتار (همچون "مصرف مواد غذایی کم­نمک، سطح سلامت من را افزایش می­دهد.") پرداختند. نمره­گذاری سوالات بر روی مقیاس لیکرت 5 درجه­ای از "کاملاً موافقم (5 امتیاز)  تا "کاملاً مخالفم" (1 امتیاز) انجام می گیرد. نمرۀ کل موازنۀ تصمیم­گیری حاصل اختلاف نمرات مزایا و معایب تغییر رفتار می­باشد.
سازۀ خودکارآمدی در این مطالعه با 6 سوال (همچون "من   می­توانم در برابر خوردن مواد غذایی پر نمک در رستوران یا در مهمانی­­ها مقاومت کنم.") مورد بررسی قرار گرفت. پاسخ دهی به سوالات این سازه بر روی مقیاس لیکرت  5 درجه­ای از کاملاً موافقم (5 امتیاز) تا کاملاً مخالفم (1 امتیاز) انجام گرفت. حداقل و حداکثر نمرۀ قابل اکتساب در این بخش به ترتیب عبارت از 6 و 30 بودند. نمرۀ بالاتر بیانگر خودکارآمدی بالاتر شرکت­کننده در مصرف کمتر نمک می­باشد.
در سازۀ وسوسـه­انگیزی با 8 سوال از شرکـت­کنندگان پرسیـده
می­شد که در موقعیت­های مختلف (همچون "هنگامی­که با دوستان نزدیک و صمیمی­ام در یک رستوران غذا می­خورم") تا چه اندازه برای خوردن یک مادۀ غذایی پرنمک وسوسه       می­شوند. پاسخ دهی به سوالات این سازه بر روی مقیاس لیکرت  5 درجه­ای از "اصلاً وسوسه نمی­شوم" (1 امتیاز) تا "بی­نهایت وسوسه می­شوم" (5 امتیاز) انجام گرفت. حداقل و حداکثر نمرۀ قابل اکتساب در این بخش به ترتیب عبارتند از 8 و 40. نمرۀ بالاتر بیانگر وسوسه­انگیزی بیشتر می­باشد.
1.رفتار کاهش مصرف نمک از طریق پرسشنامه­ای 5 سوالی (همچون "هر چند وقت یکبار حین پخت و پز یا تهیۀ غذا به آن نمک، چاشنی شور یا سس شور اضافه می­کنید؟") مورد ارزیابی قرار گرفت. سوالات پرسشنامه در مورد افزودن نمک به غذا درست قبل از خوردن آن، نحوۀ تهیۀ غذا در خانه، خوردن غذاهای فراوری­شدۀ حاوی نمک زیاد، مانند ترشیجات، غذاهای ترش، گیاهان و ادویه­های نمکی و کنترل مصرف نمک می­باشد. حداقل و حداکثر نمرۀ قابل اکتساب در این بخش به ترتیب عبارت از 0 و  29 بودند. نمرۀ بالاتر در این پرسشنامه بیانگر مصرف کمتر نمک توسط شرکت کنندگان می­باشد.
روایی این پرسشنامه با استفاده از روش روایی محتوا مورد سنجش قرار گرفت. پس از اعمال تغییرات لازم به لحاظ کمی و کیفی، پرسشنامه به تصویب هیئتی متشکل از 4 نفر از متخصصان آموزش بهداشت و ارتقاء سلامت رسید. با توجه به بازخورد متخصصان، بازبینی­هایی در پرسشنامه انجام شد. پایایی پرسشنامه نیز از طریق آلفای کرونباخ مورد بررسی قرار گرفت. پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ در پژوهش حاضر برای سازه­های افزایش خودآگاهی 846/0، تسکین نمایشی 873/0، بازارزشیابی محیطی 894/0، خودارزشیابی مجدد 877/0، رهاسازی اجتماعی 839/0، خودرهاسازی 621/0، مدیریت تقویت 822/0، روابط یاری­رسان 806/0، شرطی­سازی متقابل 705/0، کنترل محرک 723/0، موازنۀ تصمیم­گیری 654/0، خودکارآمدی 893/0، وسوسه­انگیزی 901/0 و رفتار کاهش مصرف نمک 6/0 بود.
در این مطالعه از نرم­افزار SPSS نسخۀ 22 جهت تحلیل داده­ها استفاده شد. آمار توصیفی در قالب فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار گزارش گردید. در بخش آمار استنباطی از آزمون­های کولموگروف-اسمیرنف (جهت بررسی نرمال بودن داده­ها)، کراسکال والیس، همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون جهت آزمون فرضیه­ها و بررسی روابط بین متغیرها استفاده شد. سطح معناداری 95% (05/0>p) در نظر گرفته شد.
یافته ها
در مجموع 452 شرکت­کننده به سوالات بصورت کامل پاسخ دادند. دامنۀ سنی آنها بین 18 تا 52 سال با میانگین 13/10 ± 51/35 سال بود. اکثر شرکت­کنندگان در پژوهش متاهل (6/81%، 369نفر)، دارای مدرک دیپلم (31%، 140 نفر) و خانه­دار (9/52%، 239 نفر) بودند و از نمک یددار (1/84%، 380نفر) برای پخت و پز یا تهیۀ غذا در خانه استفاده می­کردند. سایر اطلاعات جمعیت­شناختی شرکت­کنندگان در جدول 1 ارائه شده است.
نتایج جدول 2 نشان می­دهد که 5/23% افراد در مرحلۀ        پیش­تفکر، 7/21% در مرحلۀ تفکر، 8/20% در مرحلۀ آمادگی، 3/11% در مرحلۀ عمل و 8/22% در مرحلۀ نگهداری قرار داشتند. به بیان دیگر بیشتر افراد در مراحل پیش از عمل قرار داشتند.
نتایج حاصل از مقایسۀ سازه­های مدل فرانظری و رفتار کاهش مصرف نمک بر اساس مراحل تغییر در جدول 3 ارائه شده است. با توجه به عدم نرمال بودن متغیرها از آزمون کراسکال والیس استفاده شده است.
 

جدول 1: مشخصات دموگرافبک شرکت­کنندگان در مطالعه
مشخصات طبقات تعداد (درصد فراوانی)
وضعیت تاهل مجرد 67 (8/14)
متاهل 369 (6/81)
بیوه 10 (2/2)
مطلقه 3 (7/0)
بدون پاسخ 3 (7/0)
سطح تحصیلات ابتدایی 45 (10)
متوسطه 67 (8/14)
دیپلم  140 (31)
فوق دیپلم   58 (8/12)
لیسانس 121 (8/26)
فوق لیسانس و بالاتر   15 (3/13)
بدون پاسخ 6 (3/1)
وضعیت شغلی کارمند   121(8/26)
دانشجو  28 (2/6)
خانه­دار  239 (9/52)
مشاغل آزاد   45 (10)
بازنشسته  1 (2/0)
سایر مشاغل  16 (5/3)
بدون پاسخ  2 (4/0) 
تعداد افراد بالای 18 سال در خانواده 1  59 (1/13)
2 197 (6/43)
3 81 (9/17)
4  49 (8/10)
5 14 (1/3)
بیش از 5 نفر  31 (9/6)
بدون پاسخ 21 (6/4)
سابقۀ ابتلا به بیماری­های مزمن بله 74 (4/16)
خیر 372 (3/82)
بدون پاسخ 6 (3/1)
نوع نمک مصرفی در پخت و پز یددار 380 (1/84)
غیر یددار 46 (2/10)
نمی­دانم 26 (8/5)
 
نتایج جدول 3 نشان می­دهد که در تمام متغیرها اختلاف معناداری بین میانگین نمرات بر اساس مراحل تغییر رفتار وجود دارد. میانگین نمرات خودکارآمدی در مرحلۀ پیش از تفکر کمتر و در مرحلۀ حفظ و نگهداری بیش از سایر مراحل تغییر می­باشد.
نتایج در خصوص سازه­های موازنۀ تصمیم­گیری و وسوسه­انگیزی نشان می­دهد که میانگین نمرۀ وسوسه­انگیزی در مرحلۀ حفظ و نگهداری کمتر از سایر مراحل و میانگین نمرۀ موازنۀ تصمیم­گیری در مرحلۀ حفظ و نگهداری بیشتر از سایر مراحل تغییر می­باشد. در رابطه با سازۀ فرایندهای شناختی نتایج نشان می­دهد که میانگین نمرۀ فرایندهای شناختی شرکت­کنندگان در مرحلۀ حفظ و نگهداری بیشتر و میانگین این نمره در مرحلۀ پیش از تفکر کمتر از سایر مراحل می­باشد. در خصوص سازۀ فرایندهای رفتاری نتایج نشان می­دهد که میانگین نمرۀ فرایندهای رفتاری در مرحلۀ حفظ و نگهداری بیشتر از سایر مراحل و میانگین آن در مرحلۀ پیش از تفکر کمتر از سایر مراحل می­باشد و در نهایت، در خصوص سازۀ رفتار کاهش مصرف نمک نتایج نشان می­دهد که میانگین این نمره در مرحلۀ حفظ و نگهداری بیشتر از سایر مراحل و میانگین آن در مرحلۀ پیش از تفکر کمتر از سایر مراحل می­باشد.
میانگین و انحراف استاندارد متغیرهای پژوهش و ضرایب همبستگی آنها با یکدیگر در جدول 4 ارائه شده است.
 

جدول 2: توزیع فراوانی مراحل تغییر رفتار کاهش مصرف نمک در زنان مورد مطالعه
تعداد درصد فراوانی
پیش­تفکر 106 5/23
تفکر 98 7/21
آمادگی 94 8/20
عمل 51 3/11
حفظ و نگهداری 103 8/22
جمع 452 100

جدول 3: مقایسۀ میانگین و انحراف معیار سازه­های مدل فرانظری و رفتار کاهش مصرف نمک بر اساس مراحل تغییر رفتار
متغیرها مراحل تغییر میانگین (انحراف استاندارد) Chi-Square Sig.
خودکارآمدی پیش­تفکر 37/20 (209/5) 548/53 000/0
تفکر 75/21 (914/5)
آمادگی 52/21 (724/4)
عمل 33/22 (034/5)
حفظ و نگهداری 18/25 (943/3)
وسوسه­انگیزی پیش­تفکر 46/18 (443/7) 072/39 000/0
تفکر 92/17 (865/6)
آمادگی 91/17 (899/5)
عمل 31/19 (077/6)
حفظ و نگهداری 89/13 (307/6)
رفتار مصرف نمک پیش­تفکر 09/14 (996/3) 155/90 000/0
تفکر 34/15 (176/4)
آمادگی 5/15 (262/3)
عمل 82/17 (664/3)
حفظ و نگهداری 67/19 (71/4)
موازنۀ تصمیم­گیری پیش­تفکر 86/5 (65/3) 513/45 000/0
تفکر 65/6 (358/4)
آمادگی 16/7 (995/3)
عمل 25/7 (228/4)
حفظ و نگهداری 76/9 (506/4)
فرایندهای شناختی پیش­تفکر 18/98 (886/19) 007/74 000/0
تفکر 52/105 (596/15)
آمادگی 84/108 (677/12)
عمل 113 (718/10)
حفظ و نگهداری 49/117 (483/11)
فرایندهای رفتاری پیش­تفکر 55/79 (489/17) 304/75 000/0
تفکر 91/85 (67/16)
آمادگی 52/89 (537/15)
عمل 42/94 (73/11)
حفظ و نگهداری 54/98 (855/11)
 
جدول 4. میانگین، انحراف استاندارد و ضرایب همبستگی متغیرهای مطالعه
متغیر میانگین SD 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16
افزایش خودآگاهی 32.9 6.42 1
تسکین نمایشی 18.82 3.84 **0.52 1
بازارزشیابی محیطی 20.22 3.46 **0.62 **0.6 1
خودارزشیابی مجدد 15.82 3.08 **0.6 **0.55 **0.71 1
رهاسازی اجتماعی 20.30 3.26 **0.47 **0.43 **0.72 **0.64 1
خودرهاسازی 15.79 4.06 **0.52 **0.41 **0.57 **0.65 **0.53 1
مدیریت تقویت 14.29 3.25 **0.6 **0.44 **0.55 **0.57 **0.54 **0.47 1
روابط یاری­رسان 17.84 3.6 **0.56 **0.46 **0.49 **0.55 **0.47 **0.49 **0.59 1
شرطی­سازی متقابل 22.98 5.35 **0.5 **0.33 **0.52 **0.56 **0.5 **0.51 **0.48 **0.58 1
کنترل محرک 18.1 4.49 **0.56 **0.42 **0.51 **0.59 **0.47 **0.48 **0.51 **0.66 **0.63 1
فرایندهای شناختی 108.06 16.36 **0.85 **0.75 **0.87 **0.83 **0.76 **0.65 **0.67 **0.63 **0.59 **0.63 1
فرایندهای رفتاری 89 16.58 **0.68 **0.51 **0.66 **0.73 **0.62 **0.74 **0.73 **0.82 **0.84 **0.84 **0.79 1
خودکارآمدی 22.23 5.26 **0.39 **0.2 **0.38 **0.44 **0.35 **0.38 **0.35 **0.32 **0.45 **0.41 **0.43 **0.49 1
وسوسه­انگیزی 17.28 6.85 **0.22- **0.13- **0.22- **0.24- **0.22- **0.28- **0.16- **0.19- **0.19- **0.31- **0.3- **0.25- **0.32- 1
موازنۀ تصمیم­گیری 7.35 4.36 **0.3 **0.22 **0.4 **0.44 **0.38 **0.37 **0.25 **0.24 **0.39 **0.35 **0.41 **0.41 **0.58 **0.34- 1
رفتار کاهش مصرف نمک 16.35 4.53 **0.43 **0.21 **0.37 **0.4 **0.37 **0.36 **0.37 **0.42 **0.48 **0.47 **0.44 **0.54 **0.43 **0.34- **0.37 1
 **  p01/0>
*p05/0>

             ..................
نتایج تحلیل همبستگی پیرسون نشان می­دهد که روابط مثبت معناداری بین افزایش خودآگاهی (43/0=r ،01/0>p)، تسکین نمایشی (21/0=r،01/0>p بازارزشیابی محیطی(37/0=r،01/0>p)
 ،خودارزشیابی مجدد (4/0=r،01/0>p)، رهاسازی اجتماعی (37/0=r،01/0>p)، خودرهاسازی (36/0=r،01/0>p)، مدیریت تقویت (37/0=r،01/0>(p، روابط یاری­رسان (42/0=r،01/0>p
شرطی­سازی متقابل (48/0=r،01/0>p)، کنترل محرک (47/0=r،01/0>p)، فرایندهای شناختی (44/0=r،01/0>p)، فرایندهای رفتاری (54/0=r،01/0>p)، خودکارآمدی (43/0=r،01/0>p) و موازنۀ تصمیم­گیری (37/0=r،01/0>p) با رفتار کاهش مصرف نمک وجود دارد. اما همبستگی منفی معناداری بین وسوسه­انگیزی و رفتار کاهش مصرف نمک وجود دارد (34/0-=r، 01/0>(p.
نتایج جدول 5 نشان می­دهد که شرطی­سازی متقابل، خودکارآمدی، سن، افزایش خودآگاهی، موازنۀ تصمیم­گیری، روابط یاری­رسان و وسوسه­انگیزی می­توانند 1/38% از کل واریانس رفتار کاهش مصرف نمک را پیش­بینی کنند (05/0>p).
 

جدول 5. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه در پیش­بینی کاهش مصرف نمک از طریق متغیرهای مستقل
مدل R R square Adjusted  R square Std.Error of the Estimate B Beta t P value
پیش­بین­ها: (ثابت)، شرطی­سازی متقابل 488/0 238/0 236/0 96/3 407/0 488/0 368/11 000/0  
پیش­بین­ها: (ثابت)، شرطی­سازی متقابل و خودکارامدی 555/0 308/0 304/0 78/3 293/0 351/0 6/7 000/0  
256/0 298/0 454/6 000/  
پیش­بین­ها: (ثابت)، شرطی­سازی متقابل، خودکارآمدی و سن 583/0 339/0 335/0 69/3 268/0 321/0 037/7 000/0  
241/0 28/0 186/6 000/0  
081/0 183/0 444/4 000/0  
پیش­بین­ها: (ثابت)، شرطی­سازی متقابل، خودکارآمدی، سن و افزایش خودآگاهی 599/0 359/0 352/0 64/3 213/0 256/0 249/5 000/0  
212/0 246/0 393/5 000/0  
078/0 176/0 344/4 000/0  
117/0 164/0 512/3 000/0  
پیش­بین­ها: (ثابت)، شرطی­سازی متقابل، خودکارآمدی، سن ،افزایش خودآگاهی و تعادل تصمیم­گیری 607/0 368/0 36/0 62/3 199/0 238/0 865/4 000/0  
161/0 187/0 627/3 000/0  
079/0 18/0 453/4 000/0  
116/0 163/0 505/3 001/0  
124/0 12/0 475/2 014/0  
پیش­بین­ها: (ثابت)، شرطی­سازی متقابل، خودکارآمدی، سن ،افزایش خودآگاهی، تعادل تصمیم­گیری و روابط یاری­رسان 613/0 376/0 366/0 6/3 162/0 194/0 692/3 000/0  
158/0 184/0 594/3 000/0  
074/0 168/0 154/4 000/0  
086/0 122/0 439/2 015/0  
128/0 123/0 55/2 011/0  
146/0 116/0 215/2 027/0  
پیش­بین­ها: (ثابت)، شرطی­سازی متقابل، خودکارآمدی، سن ،افزایش خودآگاهی، تعادل تصمیم­گیری، روابط یاری­رسان و وسوسه­انگیزی 618/0 381/0 371/0 59/3 154/0 184/0 496/3 001/0  
137/0 045/0 041/3 03/0  
069/0 156/0 814/3 000/0  
087/0 123/0 482/0 013/0  
115/0 111/0 296/2 022/0  
147/0 117/0 237/2 026/0  
058/0- 058/0- 982/1- 048/0  
بحث و نتیجه گیری
مطالعۀ حاضر با هدف تعیین عوامل موثر بر کاهش مصرف نمک بر اساس مدل فرانظری در زنان مراجعه­کننده به مراکز بهداشتی شهرستان بستک انجام شد. نتایج نشان داد که اکثر شرکت­کنندگان (66%) در مراحل پیش از عمل (پیش­تفکر، تفکر و آمادگی) قرار داشتند.
این یافته با نتایج مطالعات انجام­شده توسط Ahn و همکاران(30)، پیراسته و همکاران(31)،  Ahn و همکاران(32) همراستا بود. مطالعۀ Ahn و همکاران(30) در زمینۀ کاهش مصرف سدیم بر روی زنان   خانه­دار کره­ای، نشان داد که قبل از مداخله، اکثر شرکت­کنندگان (2/43%) در مرحلۀ پیش از عمل قرار داشتند. در مطالعۀ پیراسته و همکاران(31) از نظر تغییر رفتار در مراحل مصرف اختیاری نمک، حدود یک سوم زنان (9/31%) در مرحلۀ پیش از تفکر، 3/22% در مرحلۀ تفکر، 9/18% در مرحلۀ آمادگی، 2/8% در مرحلۀ عمل و 7/18% در مرحلۀ حفظ و نگهداری قرار داشتند. در مطالعۀ Ahn و همکاران(32) بر روی رستوران­داران و آشپزها در سئونگنام کرۀ جنوبی، نتایج نشان داد که نسبت تغییرات رفتار کاهش سدیم بر اساس مراحل تغییر، 4/20% در مرحلۀ نگهداری و عمل (MA)، 3/32% در مرحلۀ آمادگی (P) و 3/47% در مرحلۀ پیش آمادگی (PP) بود که شامل مراحل تفکر و پیش تفکر بود.
نتایج نشان داد که بین خودکارآمدی با رفتار کاهش مصرف نمک رابطۀ مثبت معناداری وجود دارد. همچنین میانگین نمرۀ خودکارآمدی در مرحلۀ پیش از تفکر کمتر و در مرحلۀ حفظ و نگهداری بیش از سایر مراحل تغییر بود. این یافته با نتایج مطالعات انجام­شده توسط پیراسته و همکاران(31)، Zhang و همکاران(33)، خرم و همکاران(34)، Felix و همکاران(35)، رادمریخی و همکاران(36)، Ahn و همکاران(37)، Suh و همکاران(38)، Ahn و همکاران(39) و Elangovan و همکاران(40) هم راستا بود.
در مطالعۀ پیراسته و همکاران(31)، خودکارآمدی و مواجهه با محدودیت مصرف نمک مهم­ترین عوامل تعیین­کنندۀ آمادگی زنان برای تغییر رفتار مصرف اختیاری نمک بود. نتایج مطالعۀ Zhang و همکاران(33) بر روی بزرگسالان آفریقایی- آمریکایی نشان داد که درک خطر عاطفی در قالب نگرانی از مصرف نمک و همچنین خودکارآمدی با رفتار کاهش مصرف نمک در این جمعیت مرتبط بود. در مطالعۀ خرم و همکاران(34) بر روی جمعیت شهری سقز در ایران، نتایج نشان داد که جنس، سن، فشار خون، آگاهی، قصد کاهش نمک، اهمیت ادراک­شدۀ کاهش نمک، حمایت هیجانی درک­شده، حمایت کاربردی درک­شده و خودکارآمدی پیش­بینی­کننده­های اتخاذ روش­های کنترل نمک در این جمعیت بودند.
در مطالعۀ Felix و همکاران(35)، خودکارآمدی ادراک­شدۀ بالاتر و مزایای درک­شده در بین افراد، شاخص­های غالبی بود که منجر به رفتار محدودیت  نمک شده بود. در مطالعۀ Ahn و همکاران(39)، افرادی که در مرحلۀ عمل بودند نمرات بالاتری را در خودکارآمدی برای کاهش مصرف سدیم نسبت به افرادی که در مرحلۀ پیش از عمل بودند کسب کردند. خودکارآمدی به معنای اعتماد فرد به توانایی­اش برای انجام اقدامات لازم برای رسیدن به هدفی خاص است که در واقع دانش و نگرش او را در عملکرد واقعی­اش منعکس می­کند(41).  خودکارآمدی مستلزم توانایی انجام رفتار تحت شرایط مختلف است که نشان­دهندۀ نیاز به آموزش تغذیه برای بهبود مهارت­ها و رفتارهای غذایی  است(39).
نتایج مطالعه نشان داد که بین موازنۀ تصمیم­گیری با رفتار کاهش مصرف نمک رابطۀ مثبت معناداری وجود دارد و میانگین نمرۀ این سازه در مرحلۀ حفظ و نگهداری بیشتر از سایر مراحل تغییر می­باشد. این یافته با نتایج مطالعات انجام­شده توسط گردعلی و باژن(42)، حسنی و همکاران(43)، آقاملایی و همکاران(44)، Fang و همکاران(45)، محبی و همکاران(46)، Therawiwat و همکاران(47) و Kidd  و Peters(48) همسو می­باشد. نتایج مطالعۀ گردعلی و باژن(42) بر روی زنان مبتلا به چاقی یا اضافه وزن نشان داد که بین دریافت انواع چربی و انرژی با نمرۀ موازنۀ تصمیم­گیری همبستگی ضعیف اما معناداری وجود دارد. در مطالعۀ آقاملایی و همکاران(44)، با پیشرفت افراد در طول مراحل تغییر از مرحلۀ پیش از قصد تا مرحلۀ حفظ و نگهداری، موازنۀ تصمیم­گیری و خودکارآمدی نسبت به مصرف میوه افزایش معناداری یافت.
نتایج مطالعۀ Fang و همکاران(45) بر روی دانش­آموزان چینی نشان داد که فرایندهای تغییر، تعادل تصمیم­گیری (pros)، تعادل تصمیم­گیری (cons)، و خودکارآمدی عواملی بودند که به طور معناداری بر مراحل تغییر رفتار مصرف روغن تاثیر گذاشتند. در مطالعۀ Therawiwat و همکاران(47)، خودکارآمدی ادراک­شده، مزایا و معایب موازنۀ تصمیم­گیری برای مصرف رژیم غذایی رابطۀ مثبت معناداری با مراحل تغییر داشتند.
در مطالعۀKidd  و Peters(48) نیز جوانب مثبت موازنۀ  تصمیم­گیری به طور قابل توجهی با مصرف کلی میوه مرتبط بود. موازنۀ تصمیم­گیری به اهمیت نسبی منافع و موانع تغییر رفتار برای فرد اشاره دارد. در تبیین این یافته می­توان چنین گفت که بالا بودن موازنۀ تصمیم­گیری در زمینۀ رفتاری خاص، در واقع به معنای تمایل فرد به تغییر آن رفتار به رفتار مطلوب­تر است؛ بدین ترتیب که هر چه درک فرد از منافع و موانع تغییر یک رفتار دقیق­تر باشد و هر چه تعداد مزایایی که برای تغییر رفتار        می­شناسد نسبت به معایب آن افزایش یابد احتمال وقوع تغییر آن رفتار خاص افزایش می­یابد(49). از این­رو به منظور کاهش رفتار مصرف نمک بایستی منافع حاصل از این تغییر را افزایش و موانع آن را کاهش داد.
نتایج مطـالعه همچنین حـاکی از وجود رابطـۀ منفی معنـادار بین
وسوسه­انگیزی و رفتار کاهش مصرف نمک بود. از سویی، میانگین نمرۀ وسوسه­انگیزی در مرحلۀ حفظ و نگهداری کمتر از سایر مراحل بود. این یافته با نتایج مطالعات انجام­شده توسط چرکزی و همکاران(50)، باقری و همکاران(51) و محبی و همکاران(46) هم راستا بود. نتایج مطالعۀ چرکزی و همکاران(50) بر روی افراد سیگاری شهر اصفهان نشان داد که بین میزان وسوسه با منافع و موانع درک­شده و میزان وابستگی به نیکوتین همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. در مطالعۀ باقری و همکاران(51) بر روی افراد سیگاری شهر اراک، متغیرهای مراحل تغییر، وسوسه، مضرات مصرف سیگار، سن شروع مصرف سیگار، فرایند تغییر تسکین نمایشی و تعداد دوستان سیگاری، پیشگویی­کنندۀ میزان مصرف سیگار روزانه بودند.
در مطالعۀ محبی و همکاران(46)، نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که سازه­های موازنۀ تصمیم­گیری و خودکارآمدی، آگاهی تغذیه­ای و ادراکات بیماری را پیش­بینی می­کردند و سازۀ غلبه بر وسوسه تنها پیش­بین پایبندی به رژیم غذایی بود. در تبیین این یافته می­توان چنین گفت که انتظار می­رود با حرکت افراد از مرحـلۀ پیش­تفـکر به مرحلۀ حفظ و نگـهداری، میـزان خودکارآمدی افراد در جهت غلبه بر موقعیت­ها و شرایط وسوسه­انگیز مصرف نمک افزایش یابد. از این­رو در برنامه­ها و مـداخلات آمـوزشی بایـستی بر نقـش این موقعیـت­های       وسوسه­انگیز و روش­های غلبه بر آنها تاکید گردد و در نهایت نتایج مطالعه نشان داد که بین فرایندهای شناختی و رفتاری تغییر رفتار و رفتار کاهش مصرف نمک همبستگی مثبت معناداری وجود دارد. همچنین میانگین نمرات فرایندهای شناختی و رفتاری شرکت­کنندگان در مرحلۀ حفظ و نگهداری بیشتر و میانگین این نمره در مرحلۀ پیش از تفکر کمتر از سایر مراحل می­باشد. به عبارت دیگر هر چقدر در مراحل تغییر رفتار به جلو حرکت می­کنیم میزان استفاده از فرایندهای شناختی و رفتاری تغییر رفتار در رابطه با کاهش مصرف نمک افزایش می­یابد. این یافته با نتایج مطالعات انجام­شده توسط نمازی و همکاران(52)، نریمانی و همکاران(53)، Fang و همکاران(45)، Hildebrand و Shriver (54) و Di Noia و Thampson (55) هم راستا   می­باشد.
در مطالعۀ نمازی و همکاران(52) بر روی زنان میانسال با اضافه وزن نتایج نشان داد که فرایندهای شناختی و رفتاری در زمینۀ استفاده از تغذیۀ سالم در طی مراحل تغییر سیر صعودی داشت. نتایج مطالعۀ نریمانی و همکاران(53) بر روی کارکنان پرستاری-مامایی نشان داد که میانگین نمرۀ فرایندهای شناختی و رفتاری در افراد در مرحلۀ حفظ و نگهداری به طور معناداری بیش از مرحلۀ تفکر بوده است. میانگین نمرۀ فرایندهای رهایی اجتماعی، بازارزشیابی محیطی، خودارزشیابی مجدد، کنترل محرک و شرطی­سازی متقابل بطور آشکاری از مراحل غیرفعال به سمت مراحل فعال روند صعودی داشت.
در مطالعۀ Hildebrand و Shriver(54) بر روی والدین آفریقایی-آمریکایی کم درآمد، والدین در مراحل عمل/حفظ و نگهداری در مقایسه با والدین در مراحل پیش از تفکر/تفکر، میوه و سبزیجات بیشتری مصرف کرده و بیشتر اوقات از فرایندهای رفتاری استفاده می­کردند. در تبیین این یافته می توان گفت که افراد در مراحل پیش از تفکر و تفکر با توجه به اینکه انگیزش جدی و احتمالاً برنامۀ مشخصی برای تغییر رفتار ندارند کمتر از سایرین این فرایندها را اتخاذ می­کنند؛ در حالی که با ورود به مراحل عملی تغییر، رفتار ناسالم خود را با رفتار سالم جایگزین کرده و با بکارگیری این فرایندها در جهت جلوگیری از بازگشت به رفتار ناسالم و حفظ و نگهداری رفتار جدید تلاش می­کنند.
از محدودیت های مطالعۀ حاضر می­توان به خودگزارش­دهی شرکت­کنندگان، محدود بودن نمونه به زنان و عدم بررسی زنانی اشاره کرد که به مراکز بهداشتی-درمانی مراجعه نکرده بودند. از سویی، روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی و نتایج آن مقطعی است و نمی­توانیم بر اساس  این نتایج، استنباط علی داشته باشیم. از نقاط قوت مطالعه آن است که مطالعۀ حاضر نخستین مطالعه­ای است که به بررسی عوامل پیش­بینی­کنندۀ رفتار کاهش مصرف نمک با استفاده از مدل فرانظری پرداخته است.
پیشنهاد می­شود پژوهشگران در مطالعات بعدی، تاثیر مداخلۀ آموزشی مبتنی بر مدل فرانظری بر رفتار کاهش مصرف نمک، پیش­بینی­کننده­های رفتار کاهش مصرف نمک با استفاده از سایر مدل­های آموزش بهداشت و در سایر جوامع (مردان، بیماران مبتلا به فشار خون و ...) را مورد بررسی قرار دهند.
بر اساس نتایج این مطالعه پیشنهاد می­شود در مداخلات، افراد را بر اساس مراحل تغییر طبقه­بندی کرده و برای مراحل مختلف، برنامه­های آموزشی متفاوتی ارائه شود. استراتژی­های شکستن رفتار پیچیده به مراحل کوچک، عملی و قابل انجام، استفاده از نمایش به وسیلۀ الگوهای نقش باورپذیر، بهره­گیری از ترغیب و تقویت­، کاهش استرس مرتبط با انجام رفتار جدید می­تواند اعتماد شخص به توانایی­هایش برای پیگیری یک رفتار را افزایش دهد که می­توان از این موارد جهت بالا بردن خودکارآمدی زنان و انتقال افراد از مراحل اولیۀ تغییر به مراحل بالاتر استفاده نمود. همچنین پیشنهاد می شود برای ارتقای افراد از مراحل پایین­تر تغییر به مراحل عمل و نگهداری،  استراتژی­ها­ی شناختی مانند ارائۀ اطلاعات جهت افزایش آگاهی زنان، برانگیختگی عاطفی، متذکرشدن معایب مصرف زیاد نمک در رژیم غذایی و نیز استراتژی­های رفتاری مانند کنترل محرک های منفی و ارائۀ محرک های مثبت در جهـت کاهش مصرف نمک، جایگزینی افزودنی­ها و چاشنی­های مجاز و طبیعی به جای نمک،  حمایت و توانمندسازی افراد استفاده شوند. همچنین بایستی در برنامه­های آموزشی به مضرات مصرف نمک تاکید شود و به افراد نحوۀ کنترل وسوسه برای خوردن مواد غذایی پرنمک آموزش داده شود.
ملاحظات اخلاقی
پژوهش حاضر به تایید کمیتۀ اخلاق دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان (IR.HUMS.REC.1402.022) رسید.
به شرکت­کنندگان تضمین داده شد که شرکت در مطالعه داوطلبانه بوده و آنها حق دارند در هر زمان از فرآیند جمع­آوری داده­ها انصراف دهند. رضایت­نامۀ کتبی آگاهانه از همۀ شرکت­کنندگان اخذ شد.
سهم نویسندگان
فرزانه پورجلیل: جمع­آوری داده­ها و نوشتن گزارش نهایی؛ عاطفه همایونی: تجزیه و تحلیل داده­ها، گردآوری منابع و نوشتن گزارش نهایی. نویسندگان نسخۀ نهایی را مطالعه و تایید نموده و مسئولیت پاسخگویی در قبال پژوهش را پذیرفته­اند.
حمایت مالی
پژوهش حاضر حمایت مالی نداشته است.
تضاد منافع
نویسندگان این مقاله اعلام می­دارند که هیچ گونه تضاد منافعی در این مطالعه وجود ندارد.
تقدیر و تشکر
نویسندگان بر خود لازم دانسته تا از حمایت­های مالی دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان و همچنین از تمامی شرکت­کنندگان در این پژوهش قدردانی کنند.
­ها: نتایج نشان داد که دامنۀ سنی شرکت­کنندگان بین 18 تا 52 سال با میانگین 13/10 ± 51/35 سال بود. 5/23 درصد از شرکت­کنندگان در مرحلۀ پیش تفکر، 7/21 درصد در مرحلۀ تفکر،8/20 درصد در مرحلۀ آمادگی، 3/11 درصد در مرحلۀ عمل و 8/22 درصد در مرحلۀ حفظ و نگهداری بودند. نتایج تحلیل همبستگی پیرسون نشان داد که بین فرآیندهای شناختی (44/0=r،01/0>p)، فرآیندهای رفتاری (54/0=r،01/0>p)، خودکارآمدی (43/0=r،01/0>p)، و موازنۀ تصمیم­گیری (37/0=r،01/0>p)، با رفتار کاهش مصرف نمک رابطۀ مثبت و معناداری وجود دارد. اما بین وسوسه­انگیزی و رفتار کاهش مصرف نمک همبستگی منفی معنی‌داری وجود داشت (34/0-=r، 01/0>p). همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که سن، شرطی­سازی متقابل، خودکارآمدی، افزایش خودآگاهی، موازنۀ تصمیم­گیری، روابط     یاری­رسان و وسوسه­انگیزی می­توانند 1/38 درصد از کل واریانس رفتار کاهش مصرف نمک را پیش­بینی کنند (05/0>p).
نتیجه‌گیری: بر اساس یافته‌ها، خودکارآمدی، وسوسه­انگیزی، فرآیندهای تغییر شناختی و رفتاری، مزایا و معایب کاهش مصرف نمک نقش عمده‌ای در رفتار کاهش مصرف نمک دارند. پیشنهاد می­شود این عوامل  در توسعه و اجرای مداخلات آموزشی مورد توجه قرار گیرند.


 
نوع مطالعه: پژوهشي | موضوع مقاله: عمومى
دریافت: 1402/4/20 | پذیرش: 1402/9/12 | انتشار: 1402/10/26

ارسال نظر درباره این مقاله : نام کاربری یا پست الکترونیک شما:
CAPTCHA

ارسال پیام به نویسنده مسئول


بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

https://creativecommons.org/licenses/by/4.0/کلیه حقوق این وب سایت متعلق به طلوع بهداشت یزد می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2015 All Rights Reserved | Tolooebehdasht

Designed & Developed by : Yektaweb