اثربخشی آموزش گروهی مقابله با سوگ در بهبود تجربه سوگ ناشی از کووید-19 در زنان سوگوارشهر یزد
نویسندگان: مریم کلانتری1،حسن زارعی محمودآبادی2، نجمه سدرپوشان3
1.دانشجوی دکتری،گروه مشاوره، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد یزد، یزد، ایران
2. نویسنده مسئول:دانشیار گروه روان شناسی، دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی، دانشگاه یزد، یزد، ایران
تلفن تماس :09132571279 Email:zareei_h@yahoo.com
3.استادیاردانشکده علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد یزد، یزد، ایران
چکیده
مقدمه: شیوع بالای بیماری کووید-19 و ابتلاء سریع افراد، اعمال محدودیت ها و مرگ و میرناشی از بیماری، تأثیرات منفی زیادی بر جنبه های روانی و اجتماعی خانواده های سوگوار داشت. این پژوهش با هدف اثربخشی آموزش گروهی جهت مقابله با سوگ و بهبود تجربه سوگ بر روی زنان سوگوار شهر یزد انجام گردید.
روش بررسی : پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری از زنان دارای تجربه سوگ که بر اثر این بیماری همسر خود را در سال 1400 از دست داده بودند، تشکیل گردید از بین آن ها تعداد 30 شرکت کننده به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. پرسشنامه تجربه سوگ (GEQ) The Grief Experience Questionnaire بارت و اسکات (1998) بر روی گروه ها استفاده شد. همچنین بسته آموزشی مقابله با سوگ که از تجربه زیسته زنان سوگوار شهر یزد می باشد (کلانتری و همکاران، 1400)، بر روی گروه آزمایش به مدت ده جلسه 90 دقیقه ای هفتگی انجام شد. در تحلیل داده ها از واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزاز SPSS نسخه 26 استفاده گردید.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که میانگین نمره تجربه سوگ در پس آزمون گروه آزمایش کمتراز گروه کنترل است و از لحاظ آماری اختلاف معنی داری را نشان داد (001/0>p). آموزش گروهی و برنامه مداخله آموزشی توانسته است تجربه سوگ را در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در زنان داغدیده بهبود بخشد.
نتیجه گیری: مداخله آموزشی مبتنی بر تجربه زیسته زنان سوگوار شهر یزد به عنوان یکی از روش های مؤثر در بهبود تجربه سوگ می تواند استفاده شود.
واژه های کلیدی: سوگ، آموزش گروهی، بهبود تجربه سوگ، کووید-19
مقدمه
با ظهور ویروس کووید-19، زندگی و سلامت میلیونها انسان پس از چند هفته مورد تهدید قرار گرفت. این بیماری همهگیر نه تنها میزان بالای مرگ و میر ناشی از عفونت ویروسی را به همراه دارد، بلکه باعث فاجعه روانی در کل نقاط جهان شده است. عدم قطعیت و پیشبینیناپذیری شیوع پاندمی بیماری عفونی، پتانسیل بالایی برای ترس روانی از سرایت بیماری دارد و اغلب منجر به بسیاری از مشکلات روحی و روانی میشود(1). شیوع بیماری کرونا ویروس باعث شد مردم بسیاری از کشورها در خانه یا در یک مرکز قرنطینه بمانند. عدم قطعیت پیشرفت اپیدمی و مدت زمان آن باعث فشار روانی بیشتر بر مردم میشود. دلیل احتمالی این مشکلات روانی ممکن است مربوط به نگرانی از ابتلا به بیماری و ترس از کنترل بیماری ومرگ باشد(2).
شیوع بیماری کرونا ویروس باعث شد مردم بسیاری از کشورها در خانه یا در یک مرکز قرنطینه بمانند. عدم قطعیت پیشرفت اپیدمی و مدت زمان آن باعث فشار روانی بیشتر بر مردم میشود. دلیل احتمالی این مشکلات روانی ممکن است مربوط به نگرانی از ابتلا به بیماری و ترس از کنترل بیماری ومرگ باشد(2).
همزمان با شیوع این ویروس در سراسر جهان که تبدیل به بحران بین المللی شد، بیشتر پزشکان بخش مراقبت های ویژه، مدیران بیمارستان ها، دولت ها، سیاست گزاران و محققان بخش پزشکی آماده مقابله با این بیماری شدند. براساس پیش بینی سازمان بهداشت جهانی شیوع این بیماری همچنان در حال افزایش است و تا سال 2030 به سومین علت مرگ و میر در جهان تبدیل خواهد شد(3). متأسفانه، آمارمرگ و میر اضافی ناشی از کووید-19 را نمی توان به طور مستقیم برای همه کشورها تخمین زد، زیرا بسیاری از آنها اطلاعات لازم برای ثبت علل مرگ و میر را ندارند.سازمان جهانی بهداشت معمولاً داده های معمول مرگ و میر را به صورت سالانه پس از سال مرگ یا پس از یک تاخیر طولانی تر دریافت می کند(4). سازمان جهانی بهداشت امار فوت ناشی از کووید-19 را تا دوازدهم اوریل 2023 در جهان 6897025 و در ایران 145571 نفر اعلام نمود(5). کووید-19 باعث افزایش حدود 30 درصدی فوت ها از ابتدای شیوع این بیماری تا به امروز در ایران شده است. نسبت جنسی فوت ناشی از کووید-19 در ایران 1/1 برآورد شده است و بیش از 80 درصد از مرگومیرهای ناشی از کووید-19 در گروههای سنی 55 ساله و بالاتر رخ داده است(5).
مرگ حقیقی ترین و غیرقابل کنترل ترین رویداد زندگی بشری است. شاید دشوارترین کار انسان سازگار شدن با فقدان و از دست دادن عزیزانش باشد. فقدان عزیز یکی از ناراحت کننده ترین تجربه های انسانی است که تقریباً هر شخصی با این فرایند سوگ درگیر می شود. سوگ یکی از همگانی ترین واکنش های انسانی است که در همه فرهنگ ها و گروه های سنی در پاسخ به انواع مختلف فقدان و به خصوص مرگ یک عزیز اتفاق می افتد. اشکال مختلف سوگ به خودی خود اختلال محسوب نمی شوند و 6 ماه بعد از فقدان، اکثر نشانه های سوگ کاهش می یابند(6). اگر چه سوگ و داغدیدگی در زندگی افراد بشر رایج و همگانی است، با این وجود فقدان فرد عزیز یا عزیزان یکی از استرس زاترین رویدادی است که فرد می تواند تجربه کند و این پدیده با پیامدهای منفی متعددی در زمینه های جسمانی، روانی و اجتماعی همراه است(7). فقدان اولیه به دنبال یک واقعه همانند مرگ همسر ایجاد می شود و فقدان ثانویه پیامد فقدان اولیه است. مرگ همسر می تواند باعث از بین رفتن موقعیت فرد، ارتباطات اجتماعی، امنیت مالی و صمیمیت عاطفی که فقدان های ثانویه هستند، شود(8).
سوگواری به جای اینکه یک واکنش فردی باشد، یک واکنش جمعی نسبت به فقدان فردی عزیز است که معمولا به وسیله دستورالعمل های فرهنگی و در چارچوب زمانی که در آن اتفاق می افتد، صورت می گیرد. ترددهای اجتماعی اشخاص، موقعیت های مکانی و زمانی، پوشش های ظاهری، آیین های مذهبی و خوراکی های مورد استفاده و غیره، همه از جمله رفتارها و عکس العمل هایی است که در مراسم سوگواری دیده می شوند(9). کار بر روی عوامل مرتبط با سوگ به دلیل اهمیتی که دارد می تواند درک ما را برای جلوگیری از پیامدهای منفی افزایش دهد (10). الیزابت کوبلر- راس (Elisabeth Kübler-Ross) در کتاب خود در سال 1969 پنج مرحله متداول غم و اندوه (سوگ) را توصیف کرد که عموماً به آن (DABDA) می گویند که این مراحل عباتند از :
انکار (Denial)؛ خشم (Anger)؛ چانه زنی (Bargaining)؛ افسردگی (Depression)؛ پذیرش (Acceptance). اگرچه ممکن است فرد همچنان در فقدان فرد عزیز اشک بریزد. مرگ یک عضو خانواده، شاهد آن بودن و سوگ تاخیری ناشی از ان بحران زاترین حوادث اسیب زا است(11).
در پی مرگ و میر بالای کووید-19 ، تعداد زیادی از خانواده ها در فقدان و از دست دادن اعضای خانواده خود سوگوار شدند. از یک طرف، برای جلوگیری از شیوع این ویروس، بسیاری از تجمعات از جمله مراسم های مربوط به خاکسپاری و مجالس ترحیم و سایر مراسم های اجتماعی به شدت محدود شده و بسیاری از خانواده ها از دریافت حمایت های اجتماعی نزدیکان و عزیزان خود محروم گردیدند و از طرف دیگر، افراد مبتلا به این بیماری و خانواده هایشان از طرف خویشان و نزدیکان خود و حتی اجتماع انگ مبتلا به بیماری می خورند. بنابراین اعضای خانواده که در جریان این بیماری عزیزی را از دست می دهند در معرض خطر سوگ نابهنجار و سایر بیماری های روانی قرار می گیرند(12).
سوگ نابهنجار، زمانی روی میدهد که برخی وجوه سوگ طبیعی بر اثر تحریف یا تشدید، خصوصیات سایکوتیک پیدا میکند و نیز علائم افسردگی همچون احساس گناه درباره کارهایی که فرد قبل از مرگ برای عزیزش انجام نداده است و افکاری راجع به مرگ، تجلّی مییابد، لذا همواره انسان به دنبال راهی جهت کاهش آلام و سازگاری با شرایط جدید و بازسازی زندگی میباشد (12). علائم سوگ نابهنجار شامل امتناع از قبول کردن واقعیت، علائم افسردگی یا اضطراب، کم خوابی، کاهش یا افزایش اشتها، ضعف و ناتوانی، روحیه ضعیف، انگیزه کمتر برای زندگی، احساس بی حسی، احساس قطع ارتباط با دیگران، نواسانات خلقی و گریه، تقصیر و احساس گناه در مورد تعامل با شخصی که فوت کرده ( به عنوان مثال: من باید وقت بیشتری را با اوسپری می کردم و یا کاش…). امواج غم یا خشم که می تواند طاقت فرسا باشد، یادآوری ناگهانی خاطرات با متوفی، درخانه ماندن با وسایل متوفی، احساس گناه در مورد بازگشت تدریجی به زندگی و یا احساس اینکه به اندازه کافی غمگین نیست، می باشد(13). زنان بیشتر از مردان در خطر سوگ ناهنجار هستند(14). از دست دادن همسر به عنوان فردی مهم که همواره در زمان مشکلات و مشقات زندگی به وی پناه برده به اندوه بزرگی منجر میشود و طبیعی است که با فوت همسر، فرد بازمانده پناهگاه عاطفی خویش را از دست میدهد. جنبه دیگری که در فوت همسر بیشتر مشهود است، انطباق با شرایط جدید بدون حضور فرد متوفی است. برای کسانی که همسرشان را از دست دادهاند این امر مستلزم مواجه شدن با یک خانه خالی، سازش با تنهائی و بزرگ کردن فرزندان و اداره امور مالی است(12).
مداخلات متعددی جهت پیشگیری ومقابله با سوگ نابهنجار همچون درمان شناختی رفتاری(15)، معنای زندگی و کنترل عواطف(16)، مشاوره و درمان گروهی سوگ با رویکرد اسلامی(17)، واقعیت درمانی و درمان شناختی(18،19)،گشتالت درمانی (20)، درمان متمرکز بر شفقت(21)، روایت درمانی (22)، درمان از راه دور به روش انلاین(23) و ... مورد استفاده قرار گرفته است. اگرچه اقدامات اولیه جداسازی ممکن است به اهداف اولیه و اصلی خود دست یابند؛ اما منجر به کاهش دسترسی به حمایت خانواده و دوستان میشوند، سیستمهای حمایت اجتماعی طبیعی را به شدت کاهش میدهند و باعث تنهایی و خطر علائم اضطراب و افسردگی میشوند(24). از آنجا که طی نشدن دوران سوگواری به طور طبیعی باعث کاهش عملکرد فردی و اجتماعی افراد می شود، تلاش های زیادی برای شناخت فنون و مهارت های گذر از سوگ صورت گرفته است(25). ارائه خدمات سلامت روان احتمالاً به افراد کمک میکند تا بهزیستی روانشناختی خود را حفظ نموده و با مشکلات روانی حاد به نحو مطلوبتری مقابله کنند(26).
در پژوهشی سوگ سالمندان در اپیدمی کووید- ۱۹ مورد بررسی قرار گرفت و نتایج نشان داد که سوگواران نیاز به حمایت دارند و آموزش مشاوران و روانپزشکان بر کاهش غم و اندوه سوگواران بسیار موثر است(27). پژوهشی دیگر با عنوان اثر پنومونی ناشی از کرونا ویروس ۲۰۱۹ در ایجاد اختلال سوگ طولانی مدت، یافته ها نشان داد محدودیت های ارتباطی در زمان شیوع کرونا ویروس با ایجاد اختلال در گذر موفقیت آمیز از مراحل سوگ و به دنبال آن ایجاد افسردگی در افراد جامعه نقش فزاینده دارد(28). همچنین در پژوهشی که به تأثیر پیامدهای همهگیری کووید-19 بر سوگ پیچیده و سوگ پیچیده مداوم اشاره دارد، مشخص شد با توجه به شرایط آسیب زای محدودیت ها و قرنطینه های خانگی، شناسایی سریع عوامل خطر و ویژگی های محافظتی از طریق غربالگری و برنامه های پیشگیری بسیار مهم است(25).
نتایج یک پژوهش نشان داد که سوگ ناشی از فوت فرزند در ابعاد واکنشهای بدنی، جستجوی تبیین و احساس ترک شدن، شدیدتر از سوگ سایر خویشاوندان و سوگ همسر از نظر احساس ترک شدن بالاتر از سوگ ناشی از فوت همشیرها (خواهر یا برادر) و والدین است(29).
در پژوهشی تحت عنوان واکاوی تجارب زیسته زنان از ابتلا به کرونا که پژوهشی با هدف فهم تجربه زیسته زنان استان خوزستان از ابتلا به کرونا با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی است، مضامین تجربه زیسته زنان مبتلا به کرونا را در سه سنخ اجتماعی، شغلی، خانوادگی و روانی نمایان می سازد.
استیگما یا داغ ننگ، فاصله گذاری اجتماعی، کرونا هراسی، هراس از مرگ، سوگ ابراز نیافته، فقدان ادراک خطر
در سطح شغلی، کیفیت حمایت اجتماعی در سطح خانوادگی احساس وانهادگی، اضطراب و جدایی و در سطح روانی فرسایش سرمایه روانشناختی، احساس افسردگی، مثبت اندیشی نوعی راهبرد مقابله ای، تحول و بهبود سبک زندگی از مقولات محوری و مشترک زنان از ابتلا به کرونا در این مطالعه است(30).
در این مطالعه باهدف تاکید به برقراری ارتباط با کیفیت، برنامهریزی و مراقبت پیشرفته از خودبرای داغداران(31) آموزش گروهی سوگ انجام شد.
روش بررسی
روش پژوهش، نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون و مرحله پیگیری با گروه کنترل است. جامعه آماری شامل همه زنان سوگوار همسر ناشی ازبیماری کووید-19 ساکن شهر یزد در سال 1400 بودند که جهت دسترسی به جامعه مورد نظر از 200نفرآمار فوتی های مرد ثبت شده در یک آرامستان به علت کووید-19 در بازه زمانی پاییز و زمستان 1399 تا انتهای بهار 1400استفاده شد. .معیار ورود به مطالعه شامل: گذشت 6 تا 12 ماه از تجربه سوگ و نمره تجربه سوگ متوسط تا شدید وتمایل به شرکت در پژوهش بود. معیار خروج عدم تمایل شرکت کنندگان به ادامه همکاری در طرح یا نیاز ارجاع به مشاوره فردی وروانپزشک بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس از میان زنان سوگوار، تعداد 30 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شده و در دو گروه آزمایش و کنترل به صورت تصادفی قرار داده شدند.
فراوانی و درصد سن افراد به ترتیب سنی از کم به زیاد، 3نفر (10%) در دامنه سنی 20 تا 30 سال، 20 نفر (7/66%) در دامنه سنی 31 تا 40 سال و 7 نفر (3/23%) در دامنه سنی 41 تا 50 سال قرار داشتند و اکثریت افراد شرکت کننده در دامنه سنی 31 تا 40 سال بودند. فراوانی و درصد مدت زمان زندگی مشترک 30 شرکت کننده، 3 نفر (10%) دارای 1 تا 5 سال زندگی مشترک، 5 نفر (7/16%) دارای 6 تا 10 سال زندگی مشترک، 12 نفر (40%) دارای 11 تا 15 سال زندگی مشترک، 7 نفر (3/23%) دارای 16 تا 20 سال زندگی مشترک و 3 نفر (10%) بیش از 20 سال زندگی مشترک داشتند. همچنین در پژوهش حاضر، 17 نفر (7/56 درصد) در زندگی خود هیچ گونه حامی ندارند، اما 13 نفر (3/43 درصد) اظهار داشته اند که در زندگی فردی حمایت کننده را در کنار خود دارند. ابتدا پیش آزمون بر روی هر دو گروه با استفاده از پرسشنامه تجربه سوگ (GEQ-34) بارت واسکات (1998) انجام شد و بسته آموزشی مقابله با سوگ که برگرفته از تجربه زیسته زنان سوگوار شهر یزد بود (32) به صورت ده جلسه 90 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش در زمستان 1400اجرا گردید.گروه کنترل هیچ گونه آموزشی دریافت نکردند. بلافاصله در پایان دوره آموزش پس آزمون و یک ماه بعد از آن آزمون پیگیری برای هر دو گروه انجام شد. و سپس داده های حاصل با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر بررسی شد.
ابزار پژوهش در این مطالعه پرسشنامه تجربه سوگ (GEQ-34) بارت و اسکات در سال 1998 بود که به منظور سنجش واکنش های سوگ، طراحی و ساخته شده است. اعتبار و روایی این پرسشــنامه توســط مهــدی پور و همکــاران در گروهی از
دانشجویان ایرانی که دارای تجربه سوگ بودند مورد سنجش قرار گرفته است (34). این پرسشنامه دارای 34 سوال بوده و بر اساس طیف لیکرت نمره گذاری آن به صورت پنج گزینه ای از خیلی راضیم (برابر عدد ۵) تا خیلی ناراضیم (برابر عدد 1) انجام شد و هدف آن ارزیابی احساسات افراد پس از مرگ عزیزانشان است این پرسشنامه دارای هفت مولفه در مورد مراحل سوگ می باشد که شامل:
1)احساس گناه 2)تلاش برای توجیه و کنار آمدن
3)واکنش های بدنی 4)احساس ترک شدن 5)بدنامی
6)خجالت/شرمندگی 7)قضاوت شخص یا دیگران.
نمره بین 34 تا 68 : تجربه سوگ کم، نمره بین 68 تا 102 : تجربه سوگ متوسط و نمره بالاتر از 102 : تجربه سوگ زیاد است.
شرح خلاصه جلسات آموزشی مقابله با سوگ بر اساس تجارب
زیسته زنان سوگوار(32) بهصورت جدول زیر است:
جدول1: خلاصه جلسات بسته آموزشی تجربه سوگ تدوین شده بر اساس تجارب زیسته زنان سوگوار همسر ناشی از کووید-19
|
مباحث آموزشی(شرح مختصر) |
اهداف درمانی |
جلسه اول |
آشنایی درمانگر و اعضای گروه با یکدیگر، بیان اهداف، قوانین و انتظارات، طرح دید کلی از مداخله، اهمیت کاهش شدت سوگ، مواجه با تکالیف ناتمام،مسیولیت پذیری برای کاهش تجربه سوگ |
آشنایی و ارتباط اعضا و شناخت قواعد و هنجارهای گروه،شناخت رنج ،مواجه با خود،پذیرش مسیولیت ،حضور در لحظه حال |
جلسه دوم |
مرور جلسه قبل و بررسی تکالیف،تبین مفاهیم پایه (تمایز درد و رنج)، پذیرش، عدم قضاوت، ذهن آگاهی، کارآمدی و ایجاد درماندگی خلاق |
آشنایی اعضا با عوامل موثر در تجربه سوگ و مفاهیم پذیرش، عدم قضاوت، ذهن آگاهی و شناخت رویکرد اکت غنی شده با شفقت که انتظار میرود در طی چهار. جلسه حاصل شود. |
جلسه سوم |
مرور جلسۀ قبل و بررسی تکالیف، شفقت به خود، آموزش تن آرامی و ریلکسیشن، کنترل های ذهنی و استدلال های شفقت آمیز، شفقت با خود،گسلش، ارزشها، عمل متعهدانه |
آشنایی با مفهوم شفقت به خود و تکنیک تن آرامی، شناخت کنترل های ذهنی و استدلال های شفقت آمیز، آشنایی با مفهوم گسلش، شناخت ارزشها، عمل متعهدانه |
جلسه چهارم |
مرور جلسۀ قبل و بررسی تکالیف، ذهن آگاهی، تصویرسازی مشفقانه، همجوشی با افکار و قضاوت ها |
آشنایی کامل تر با مفاهیم ذهن آگاهی، تکنیک تصویرسازی مشفقانه و نحوه آمیختگی با افکار و قضاوتها. |
جلسه پنجم |
مرور جلسۀ قبل و بررسی تکالیف، کار روی ارزشها، تربیت ذهن مهربان، تمایل و تعهد و تمایز این دو، الزامات تعهد و رفتار متعهدانه، یافتن الگوی مناسب و تغییر سبک زندگی |
یافتن ارزش های زندگی و کار روی آن و انجام عمل متعهدانه، آشنایی با مفاهیم تمایل و تعهد و تمایز این دو |
جلسه ششم |
مرور جلسۀ قبل و بررسی تکالیف، مقدمه و تعریف معنادرمانی و آشنایی با اصول اولیۀ معنادرمانی و توضیح فن آگاهی از ارزش ها و تعیین اهداف |
کمک به شرکت کنندگان برای شفاف سازی ارزش هایی که به گونه ای ویژه برایشان معنادار می باشد در جهت یافتن معنا در زندگیشان و تعیین اهداف معقول |
جلسه هفتم |
مرور جلسۀ قبل و بررسی تکالیف، ارزیابی نظرات درباره ضرورت امید، تبیین داستان زندگی بر اساس نظریه اسنایدر، مثبتنگری و امیدواری و تعیین وضعیت کنونی اعضا با سوال درجه بندی |
آشنایی با اثرات امیدواری و روشهای افزایش امید، کمک به اعضا جهت فرمول بندی اهداف برای تعیین گذرگاه ها و کمک به درک درست شرکت کنندگان از وضعیت کنونی خود با استفاده از سوال درجه بندی |
جلسه هشتم |
مرور جلسۀ قبل و بررسی تکالیف، تعریف روانشناسی مثبت نگر و بیان ویژگی انسانهای مثبتاندیش و 7 توصیه برای تمرین مثبتماندن مغز |
آشنایی با ویژگی انسانهای مثبتاندیش و تمرین مثبتماندن مغز، آشنا کردن افراد با ویژگیها، آثار و توفیقات مثبتاندیشی |
جلسه نهم |
مرور جلسۀ قبل و بررسی تکالیف، تعریف معنویت، آموزش خودشناسی و ایجاد این چالش که انسان معنوی کیست؟ و بیان ویژگیهای انسان معنوی |
آگاهی از معنای ضمنی و شخصی معنویت و تعریف آن از نظر هر یک از اعضا، بررسی وجود اعتقاد به نیروی برتر و مقدس در اعضا، و آشنایی با ویژگیهای انسان معنوی |
جلسه دهم |
مرور جلسۀ قبل و بررسی تکالیف، آموزش مراقبه معنوی، نوع دوستی، بیان تأثیر عبادت، دعا، توکل و نقش رضا، صبر، ذکر و شکرگزاری در آرامش جسم و روان، جمع بندی و گرفتن بازخورد |
توانمندسازی اعضا جهت کاهش شدت تجربه سوگ، آشنایی با تأثیر عبادت، ایمان، توکل، نقش رضا، صبر، ذکر و شکرگزاری در آرامش جسم و روان. |
برای تعیین میزان روایی محتوایی و صوری برنامه آموزشی تدوین شده از دو روش کیفی و کمی استفاده شد. بخش کیفی با توجه به فرایند دستیابی به جلسات برنامه آموزشی تدوین شده از تجربیات همسران سوگوار، انجام مطالعه مروری و در بخش کمی از گروه های متشکل از متخصصان وتعیین شاخص روایی محتوایی CVR استفاده شد. با توجه به هدف مطالعه که توصیف، تبیین و فهم عمیق تجربیات سوگ همسران بود، از میان جامعه زنان سوگوار در شهر یزد مصاحبه ها انجام شد. در مرحله دوم محقق با توجه به مضامین اصلی کشف شده در مرحله اول به مطالعه مروری کتاب ها، مقالات و مطالب علمی مربوط به روش های آموزشی و درمانی مرتبط با سوگ پرداخت. الگوها و نظریه های درمانی مختلفی همچون درمان شناختی رفتاری (15)، معنای زندگی و کنترل عواطف (16)، مشاوره و درمان گروهی سوگ با رویکرد اسلامی (17)، واقعیت درمانی و درمان شناختی (19،18)، گشتالت درمانی(20)، درمان متمرکز بر شفقت(22،21)، روایت درمانی (22)،امید درمانی(33) و ... مورد استفاده قرار گرفت. بر اساس این مطالعات و با توجه به مضامین اصلی کشف شده در مرحله اول، برنامه آموزشی10 جلسه ای ویژه همسران سوگوارا طراحی شد. برای تعیین شاخص CVR تعداد ۱۲ نسخه از بسته آموزشی در اختیار ۱۲ نفر از متخصصین، اساتید و مشاوران گذاشته شد. بعد از نظرخواهی از متخصصین، نسبت روایی محتوایی لاوشه (CVR) بررسی شد تا محتوای جلسات آموزشی اصلاح یا حذف شوند. بدین منظور هر گویه با طیف لیکرت شامل سه گزینه پاسخ داده شده و مورد ارزیابی قرار گرفت. حداقل مقدار عدد قابل قبول برای 12 نظر عدد 56/0 است که اعداد بالای آن روایی لازم را کسب خواهند کرد. در این پژوهش به کلیه محتوای جلسات نمره لازم تعلق گرفت.
مقاله حاضر برگرفته از رساله دکتری مشاوره دانشگاه آزاد اسلامی واحد یزد است که پس از کسب رضایتنامه از شرکت کنندگان اجرا شد. شرکت کنندگان به منظور شرکت در پژوهش رضایت آگاهانه داشتند و داوطلبانه در پژوهش شرکت کردند. امکان خروج آنها از مطالعه وجود داشت. احترام به حقوق و شخصیت شرکت کنندگان رعایت شد؛ همچنین پژوهشگر اصل رازداری و امانتداری و جبران خطرات احتمالی در حین مطالعه را رعایت کرد. این پژوهش تأییدیه کمیته اخلاق دانشکده داروسازی و علوم دارویی – دانشگاه علوم پزشکی آزاد اسلامی تهران با کد(IR.IAU.PS.REC.1400.092) را دارد.
یافته ها
میانگین و انحراف معیار متغیرها به تفکیک گروه در پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری مطابق جدول (2) آمده است. نمرات سوگ و مولفه های آن در دوره های پس آزمون و پیگیری نسبت به پیش آزمون این متغیرها و نیز در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل کاهش چشمگیرتری داشته است.
جهت بررسی وضعیت نرمال بودن داده ها از آزمون شاپیرو-ویلک (Shapiro–Wilk test) استفاده شده است. در این آزمون چنانچه سطح معناداری آزمون از (05/0) بیشتر باشد، می توان با اطمینان داده ها را نرمال فرض کرد. سطح معناداری متغیرها:احساس گناه 27/0، تلاش برای توجیه و کنار آمدن 07/0، واکنش های بدنی 21/0، احساس ترک شدن 1/0، قضاوت در مورد دلیل فوت 32/0، خجالت / شرمندگی 49/0، بدنامی 18/0 و تجربه سوگ76/0بود با توجه به نتایج و سطح معناداری مربوط به هر متغیر می توان گفت که تمامی داده های مورد استفاده در پژوهش حاضر نرمال می باشند.
فرضیه اصلی پژوهش عبارت است از "آموزش گروهی مقابله با سوگ بر بهبود تجربه سوگ در زنان تاثیر دارد." برای بررسی این فرضیه از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده گردید. در ابتدا جهت آزمودن همگنی واریانس متغیر تجربه سوگ از آزمون لوین (Levene's test) استفاده شد. با توجه به سطح معناداری در هر دوره زمانی (پیش آزمون 04/0، پس آزمون 59/0، پیگیری26/0) مشخص شد که متغیر تجربه سوگ در دو دوره زمانی پس آزمون و پیگیری، دارای واریانس برابر در دو گروه کنترل و آزمایش می باشد. اما نتایج نشان داد که نمرات مرحله پیش آزمون دارای واریانس برابر در دو گروه کنترل و آزمایش نیست. البته عدم رعایت این پیش فرض در اجرای تحلیل کواریانس با اندازه های مکرر خللی ایجاد نمی کند.
همچنین درآزمون باکس (Box's test) برای ارزیابی شرط برابری ماتریسهای کوواریانس متغیرهای وابسته انجام شد. سطح معناداری آزمون 06/0به دست آمدکه بیشتر از (001/0) میباشد و نشان میدهد که از مفروضه یکسانی ماتریس واریانس- کواریانس، در مورد متغیر تجربه سوگ تخطی نشده است.
جهت بررسی متغیر تجربه سوگ، از آزمون های چند متغیره اثر پیلایی (Pillais Trace)؛ لامبدای ویلکز (Wilks Lambda)؛ اثر هتلینگ (Hotelling's Trace) و بزرگترین ریشه روی (Roy's Largest Root) استفاده شد و مقدار سطح معناداری (001/0) محاسبه گردید که کمتر از سطح خطای (05/0) است و می توان گفت که تاثیر متغیر تجربه سوگ معنادار است. همچنین در این آزمون ها، اثر تعاملی زمان-گروه نیز معنادار بوده و برابر (73/0) بوده است که نشان می دهد در طول زمان، تغییرات متفاوتی در نمره های دو گروه آزمایش و کنترل رخ داده است.
جهت تعیین تاثیر بسته تدوین شده سوگ بر تجربه سوگ از آزمون اندازه های مکرر استفاده گردید که مطابق جدول (3) در درون گروهی، تاثیر زمان اندازه گیری بر نمرات تجربه سوگ معنادار است، بنابراین صرف نظر از گروه های آزمایش و کنترل، بین میانگین تجربه سوگ در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تفاوت معناداری وجود دارد. اثر تعامل بین زمان و گروه نیز معنادار است یعنی بین دو گروه آزمایش و کنترل در دوره های زمانی مختلف تفاوت معنادار وجود دارد. همچنین مطابق جدول (3) در بین گروهی، تاثیر گروه نیز بر نمرات تجربه سوگ معنادار است.
بنابراین می توان گفت که صرف نظر از زمان اندازه گیری بین میانگین تجربه سوگ گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنادار وجود دارد.
نتایج آزمون تعقیبی بنفرونی (Bonferoni) نشان داد میانگین تجربه سوگ در گروه آزمایش و صرف نظر از دوره های زمانی پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری به طور معنادار پایین تر از گروه کنترل می باشد. همچنین بین میانگین تجربه سوگ در پیش آزمون با میانگین تجربه سوگ در پس آزمون و دوره پیگیری تفاوت معناداری وجود دارد، به طوری که میانگین نمرات در پس آزمون و دوره پیگیری پایین تر از میانگین نمرات در پیش آزمون هستند. به منظور بررسی رابطه خطی بین متغیـر وابـسته و کنترل، مطابق شکل (1) نمودار خطی فراوانی متغیر تجربه سوگ در دو گروه آزمایش و کنترل در مرحله پیش آزمون ترسیم و مشخص گردید که از نظر میانگین تجربه سوگ تفاوت چندانی با هم ندارند. اما بعد از اجرای آموزش گروهی در گروه آزمایش و در مرحله پس آزمون، میانگین تجربه سوگ به طور چشمگیر کاهش یافته است و در مرحله پیگیری نیز تقریباً چنین است، یعنی اثر مداخله در مرحله پیگیری نیز برقرار مانده است. اگر چه میانگین متغیر تجربه سوگ در مرحله پس آزمون و پیگیری در گروه کنترل نیز کاهش داشته است، اما این کاهش در مقایسه با گروه آزمایش چندان قابل توجه نیست.
جدول 2:میانگین و انحراف معیار سوگ و مولفه های آن در سری های زمانی به تفکیک گروه
گروه |
متغیر |
پیش آزمون |
پس آزمون |
پیگیری |
میانگین |
انحراف معیار |
میانگین |
انحراف معیار |
میانگین |
انحراف معیار |
آزمایش |
احساس گناه |
06/23 |
91/2 |
2/17 |
42/2 |
2/17 |
93/2 |
تلاش برای توجیه و کنار آمدن |
46/23 |
29/3 |
66/15 |
41/2 |
06/16 |
71/2 |
واکنشهای بدنی |
73/15 |
31/2 |
8/10 |
61/1 |
2/11 |
47/1 |
احساس ترک شدن |
66/12 |
6/2 |
9 |
92/1 |
2/9 |
07/2 |
قضاوت در مورد دلیل فوت |
8/10 |
27/2 |
86/7 |
5/1 |
2/8 |
93/1 |
خجالت و شرمندگی |
46/10 |
23/2 |
8/7 |
01/2 |
46/8 |
68/1 |
بدنامی |
46/8 |
26/2 |
13/6 |
8/1 |
33/6 |
71/1 |
نمره کل سوگ |
66/104 |
17/9 |
46/74 |
78/6 |
66/76 |
99/8 |
کنترل |
احساس گناه |
2/23 |
65/1 |
66/21 |
71/2 |
06/20 |
12/2 |
تلاش برای توجیه و کنار آمدن |
33/22 |
99/2 |
33/20 |
16/2 |
2/19 |
73/2 |
واکنشهای بدنی |
6/15 |
99/1 |
8/13 |
69/1 |
06/13 |
53/1 |
احساس ترک شدن |
06/12 |
6/2 |
8/10 |
65/2 |
86/9 |
23/2 |
قضاوت در مورد دلیل فوت |
12 |
46/1 |
2/11 |
37/1 |
10 |
1 |
خجالت و شرمندگی |
53/11 |
68/1 |
53/10 |
95/1 |
26/9 |
48/1 |
بدنامی |
93/8 |
9/1 |
26/8 |
43/1 |
06/8 |
27/1 |
نمره کل سوگ |
66/105 |
72/5 |
6/96 |
83/6 |
53/89 |
79/5 |
در بررسی هر یک از مولفه های بیان شده در مراحل تجربه سوگ، آزمون اندازه های مکرر و آزمون بنفرونی جهت تعیین تاثیر مداخله سوگ و مقایسه میانگین دوره های زمانی (پیش آزمون، پس آزمون، پیگیری) برای هر یک از مولفه ها مشخص گردید که رابطه خطی (خط مستقیم) در هر گروه آزمایش وکنترل وجـود دارد. لذا نمودار خطی فراوانی هر یک از هفت مولفه متغیر تجربه سوگ مطابق شکل (2) در دو گروه آزمایش و کنترل ترسیم گردید و مشخص شد که در مرحله پس آزمون، میانگین تجربه سوگ به طور چشمگیر کاهش یافته و در مرحله پیگیری نیز اثر مداخله برقرار است.
شکل 1: نمودار خطی میانگین نمره کل متغیر تجربه سوگ در دوره های اجرای آزمون به تفکیک گروه
شکل 2: نمودارهای خطی میانگین نمرات مولفه های متغیر تجربه سوگ در دوره های اجرای آزمون به تفکیک گروه
بحث و نتیجه گیری
هدف این پژوهش بررسی اثربخشی برنامه مداخله سوگ بر تجربه سوگ همسران داغدیده در شهر یزد بوده است. نتایج نشان داد آموزش گروهی مقابله با سوگ در بهبود تجربه سوگ ناشی از کرونا در زنان شهر یزد تاثیرگذار بوده است. این مداخله گروهی از لحاظ آماری برای متغیر تجربه سوگ معنی دار بود. با مشاهده میانگین نمرات حاصل می توان گفت که گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل پس از آموزش و در طول زمان تجربه سوگ کمتری را گزارش کرده اند. این یافته با نتایج پژوهش های پیشین، که به بررسی روش های مختلف بر سوگ افراد پرداخته اند، همسو و همخوان بوده است.
نگرش و اعتقادات مذهبی، سهم بسزایی در جهت گیری افراد نسبت به مسئله فقدان و داغدیدگی دارد(34). آموزش مراقبه معنوی، نوع دوستی و بیان تأثیر عبادت، دعا، توکل، صبر و شکرگزاری دراین پژوهش با پژوهشی تحت عنوان مشاوره و درمان گروهی سوگ با رویکرد اسلامی بر ارتقای سطح کیفیت زندگی همسران شهدای مدافع حرم مؤثر است و هم چنین پژوهشی که نشان داد آموزش صبر بر کاهش سوگ و تسهیل رشد پس از ضربه مؤثر است.همسو می باشد (17،25). همچنین معنویت نقـش مهمـی در بهبود داغدیدگی دارد (35). پژوهشی نشان دادکه آموزش معنادرمانی بر افزایش تابآوری و بهزیستی روانشناختی زنان دارای تجربه سوگ مؤثر است(36). در پژوهش دیگر مشخص گردید که بین متغیرهای معنای زندگی و کنترل عواطف در بین بازماندگان قربانیان بیماری کرونا ویروس-19 و مرگ و میر به دلایل زیستی تفاوت معنی داری وجود دارد و بازماندگان قربانیان کووید-19 میتوانند با کنترل عواطف منفی خود بر سوگ خود غلبه کنند(16).که با توجه به استفاده از معنادرمانی در جلسات آموزش سوگ با پژوهش اخیر همسو است.
امید درمانی در این پزوهش از آموزشهایی بود که به کاهش تجربه سوگ زنان سوگوارکمک کرد که با پژوهش علاالدینی و همکاران که امید درمانی گروهی را بر میزان امید و سلامت روانی موثر دانستند همسو است(33). دهقانی و همکاران برای مبارزه با اضطراب بیماری بر مثبت نگری (تاب آوری، امیدواری، خوشبینی، خودکارآمدی) و تقویت رفتارهای خودمدیریتی تاکید دارند(37). که همسو با پژوهش اخیر است
در این پژوهش از روایت درمانی و بازنویسی داستان زندگی در آموزش سوگ استفاده شد دیدگاه روایتی به افراد کمک می کند که زندگی خود را از زوایای مختلفی ببینند و داستان متفاوتی را خلق کنند. با توجه به این اصل که هدف روایت درمانی، توجه دادن افراد به باورهای ناکارآمد و تغییر آنها، برونی کردن و از توان انداختن مشکل، ایجاد نگاه بیرونی به مشکل از زوایای مختلف و در نتیجه خلق تفسیر دگرگون و تألیفی دوباره برای روایت داستان زندگی است، بنابراین افراد با کمک روایت درمانی می توانند دیدگاهی تازه به واقعیت پیدا کنند(22). اگر چه فرصت برگزاری مراسم سوگواری در بحران همه گیری کووید-19 محدود بود اما شرکت کنندگان در دوره فرصت ابراز هیجانات وسوگ خود را به روش کاملا علمی پیدا کردند. فرد داغدیده بر چگونگی تجربه سوگ،احساسات و افکار خود بجای چرایی متمرکز شد و متعهد به عمل شداین که اسیر رنج خود نشود در حالیکه درد سوگ و سوگواری همیشه با او باقی خواهد ماند. زنان سوگوار و هم چنین سایر سوگواران باقیمانده از دوران همه گیری کووید-19 علی رغم پایان یافتن شرایط بحران در جامعه هنوز درگیر مسایل سوگ ناتمام می باشند. لذا این گروه نیازمند حمایت های جامعه هست که در این پزوهش اثر بخشی بسته اموزش سوگ تایید شد وبرای حمایت از سوگواران قابل استفاده است. این پژوهش شامل محدودیت ذاتی می باشد، که تأثیر متغیرهایی نظیر؛ طبقه اجتماعی، اقتصادی، مدت زمان زندگی مشترک، بومی یا مهاجربودن، نوع ارتباط زناشویی قبل فوت همسر و ... را شامل می شود. محدودیت در روند نمونه گیری و اجرای پژوهش به ویژه در خلال دوره ی پیک بیماری وجود داشت و در کنار جلسات حضوری آموزش، بعضی جلسات در پیام رسان بطور مجازی برگزار شد. از نظر علمی پیشنهاد می شود برنامه آموزشی طراحی شده در این پژوهش را بر متغیرهای وابسته دیگرنظیر اضطراب، افسردگی، خشم و.. مورد بررسی قرار گیرد. از نظر پژوهشگر جهت افزایش قابلیت تعمیم پذیری یافته ها پژوهش باگروه های بزرگتر و یا در سایر جوامع تکرار شود. از نظر کاربردی بسته آموزشی در مراکز مشاوره می تواند مورد استفاده قرار گیرد. اموزشها در سایر فقدان ها نظیر شکست عاطفی، طلاق و..کاربرد دارد. پیشنهاد می شود آموزش سوگ از طریق رسانه ها، مدارس و دانشگاه ها برنامه ریزی و پیاده سازی شود. کارکنان درمان به خصوص در همه گیری ها و بحران ها اولین افرادی هستند که با سوگ مواجه می شوند میتوانند از این آموزشها بهره گیرند. آموزش و تربیت مشاورین متخصص در زمینه سوگ با استفاده از بسته اموزش انجام گردد که در بحرانهایی نظیر: بیماریهای همه گیر، سیل، زلزله و سایر حوادث آماده کمک رسانی به داغ دیدگان باشند.
تشکر و قدر دانی
با سپاس از همه عزیزانی که با شکیبایی ما را در انجام این پژوهش یاری رساندند و همچنین از تمامی خانواده های سوگوار که در این مطالعه شرکت کردند و از مـسئولان و کارگزاران محترمی که هماهنگی لازم را در اجرای تحقق برنامه ها فراهم کردند، قدردانی می شود.
تضاد منافع
نویسندگان اعلام می کنند که هیچگونه تضاد منافعی ندارند.
مقدمه
با ظهور ویروس کووید-19، زندگی و سلامت میلیونها انسان پس از چند هفته مورد تهدید قرار گرفت. این بیماری همهگیر نه تنها میزان بالای مرگ و میر ناشی از عفونت ویروسی را به همراه دارد، بلکه باعث فاجعه روانی در کل نقاط جهان شده است. عدم قطعیت و پیشبینیناپذیری شیوع پاندمی بیماری عفونی، پتانسیل بالایی برای ترس روانی از سرایت بیماری دارد و اغلب منجر به بسیاری از مشکلات روحی و روانی میشود(1). شیوع بیماری کرونا ویروس باعث شد مردم بسیاری از کشورها در خانه یا در یک مرکز قرنطینه بمانند. عدم قطعیت پیشرفت اپیدمی و مدت زمان آن باعث فشار روانی بیشتر بر مردم میشود. دلیل احتمالی این مشکلات روانی ممکن است مربوط به نگرانی از ابتلا به بیماری و ترس از کنترل بیماری ومرگ باشد(2).
شیوع بیماری کرونا ویروس باعث شد مردم بسیاری از کشورها در خانه یا در یک مرکز قرنطینه بمانند. عدم قطعیت پیشرفت اپیدمی و مدت زمان آن باعث فشار روانی بیشتر بر مردم میشود. دلیل احتمالی این مشکلات روانی ممکن است مربوط به نگرانی از ابتلا به بیماری و ترس از کنترل بیماری ومرگ باشد(2).
همزمان با شیوع این ویروس در سراسر جهان که تبدیل به بحران بین المللی شد، بیشتر پزشکان بخش مراقبت های ویژه، مدیران بیمارستان ها، دولت ها، سیاست گزاران و محققان بخش پزشکی آماده مقابله با این بیماری شدند. براساس پیش بینی سازمان بهداشت جهانی شیوع این بیماری همچنان در حال افزایش است و تا سال 2030 به سومین علت مرگ و میر در جهان تبدیل خواهد شد(3). متأسفانه، آمارمرگ و میر اضافی ناشی از کووید-19 را نمی توان به طور مستقیم برای همه کشورها تخمین زد، زیرا بسیاری از آنها اطلاعات لازم برای ثبت علل مرگ و میر را ندارند.سازمان جهانی بهداشت معمولاً داده های معمول مرگ و میر را به صورت سالانه پس از سال مرگ یا پس از یک تاخیر طولانی تر دریافت می کند(4). سازمان جهانی بهداشت امار فوت ناشی از کووید-19 را تا دوازدهم اوریل 2023 در جهان 6897025 و در ایران 145571 نفر اعلام نمود(5). کووید-19 باعث افزایش حدود 30 درصدی فوت ها از ابتدای شیوع این بیماری تا به امروز در ایران شده است. نسبت جنسی فوت ناشی از کووید-19 در ایران 1/1 برآورد شده است و بیش از 80 درصد از مرگومیرهای ناشی از کووید-19 در گروههای سنی 55 ساله و بالاتر رخ داده است(5).
مرگ حقیقی ترین و غیرقابل کنترل ترین رویداد زندگی بشری است. شاید دشوارترین کار انسان سازگار شدن با فقدان و از دست دادن عزیزانش باشد. فقدان عزیز یکی از ناراحت کننده ترین تجربه های انسانی است که تقریباً هر شخصی با این فرایند سوگ درگیر می شود. سوگ یکی از همگانی ترین واکنش های انسانی است که در همه فرهنگ ها و گروه های سنی در پاسخ به انواع مختلف فقدان و به خصوص مرگ یک عزیز اتفاق می افتد. اشکال مختلف سوگ به خودی خود اختلال محسوب نمی شوند و 6 ماه بعد از فقدان، اکثر نشانه های سوگ کاهش می یابند(6). اگر چه سوگ و داغدیدگی در زندگی افراد بشر رایج و همگانی است، با این وجود فقدان فرد عزیز یا عزیزان یکی از استرس زاترین رویدادی است که فرد می تواند تجربه کند و این پدیده با پیامدهای منفی متعددی در زمینه های جسمانی، روانی و اجتماعی همراه است(7). فقدان اولیه به دنبال یک واقعه همانند مرگ همسر ایجاد می شود و فقدان ثانویه پیامد فقدان اولیه است. مرگ همسر می تواند باعث از بین رفتن موقعیت فرد، ارتباطات اجتماعی، امنیت مالی و صمیمیت عاطفی که فقدان های ثانویه هستند، شود(8).
سوگواری به جای اینکه یک واکنش فردی باشد، یک واکنش جمعی نسبت به فقدان فردی عزیز است که معمولا به وسیله دستورالعمل های فرهنگی و در چارچوب زمانی که در آن اتفاق می افتد، صورت می گیرد. ترددهای اجتماعی اشخاص، موقعیت های مکانی و زمانی، پوشش های ظاهری، آیین های مذهبی و خوراکی های مورد استفاده و غیره، همه از جمله رفتارها و عکس العمل هایی است که در مراسم سوگواری دیده می شوند(9). کار بر روی عوامل مرتبط با سوگ به دلیل اهمیتی که دارد می تواند درک ما را برای جلوگیری از پیامدهای منفی افزایش دهد (10). الیزابت کوبلر- راس (Elisabeth Kübler-Ross) در کتاب خود در سال 1969 پنج مرحله متداول غم و اندوه (سوگ) را توصیف کرد که عموماً به آن (DABDA) می گویند که این مراحل عباتند از :
انکار (Denial)؛ خشم (Anger)؛ چانه زنی (Bargaining)؛ افسردگی (Depression)؛ پذیرش (Acceptance). اگرچه ممکن است فرد همچنان در فقدان فرد عزیز اشک بریزد. مرگ یک عضو خانواده، شاهد آن بودن و سوگ تاخیری ناشی از ان بحران زاترین حوادث اسیب زا است(11).
در پی مرگ و میر بالای کووید-19 ، تعداد زیادی از خانواده ها در فقدان و از دست دادن اعضای خانواده خود سوگوار شدند. از یک طرف، برای جلوگیری از شیوع این ویروس، بسیاری از تجمعات از جمله مراسم های مربوط به خاکسپاری و مجالس ترحیم و سایر مراسم های اجتماعی به شدت محدود شده و بسیاری از خانواده ها از دریافت حمایت های اجتماعی نزدیکان و عزیزان خود محروم گردیدند و از طرف دیگر، افراد مبتلا به این بیماری و خانواده هایشان از طرف خویشان و نزدیکان خود و حتی اجتماع انگ مبتلا به بیماری می خورند. بنابراین اعضای خانواده که در جریان این بیماری عزیزی را از دست می دهند در معرض خطر سوگ نابهنجار و سایر بیماری های روانی قرار می گیرند(12).
سوگ نابهنجار، زمانی روی میدهد که برخی وجوه سوگ طبیعی بر اثر تحریف یا تشدید، خصوصیات سایکوتیک پیدا میکند و نیز علائم افسردگی همچون احساس گناه درباره کارهایی که فرد قبل از مرگ برای عزیزش انجام نداده است و افکاری راجع به مرگ، تجلّی مییابد، لذا همواره انسان به دنبال راهی جهت کاهش آلام و سازگاری با شرایط جدید و بازسازی زندگی میباشد (12). علائم سوگ نابهنجار شامل امتناع از قبول کردن واقعیت، علائم افسردگی یا اضطراب، کم خوابی، کاهش یا افزایش اشتها، ضعف و ناتوانی، روحیه ضعیف، انگیزه کمتر برای زندگی، احساس بی حسی، احساس قطع ارتباط با دیگران، نواسانات خلقی و گریه، تقصیر و احساس گناه در مورد تعامل با شخصی که فوت کرده ( به عنوان مثال: من باید وقت بیشتری را با اوسپری می کردم و یا کاش…). امواج غم یا خشم که می تواند طاقت فرسا باشد، یادآوری ناگهانی خاطرات با متوفی، درخانه ماندن با وسایل متوفی، احساس گناه در مورد بازگشت تدریجی به زندگی و یا احساس اینکه به اندازه کافی غمگین نیست، می باشد(13). زنان بیشتر از مردان در خطر سوگ ناهنجار هستند(14). از دست دادن همسر به عنوان فردی مهم که همواره در زمان مشکلات و مشقات زندگی به وی پناه برده به اندوه بزرگی منجر میشود و طبیعی است که با فوت همسر، فرد بازمانده پناهگاه عاطفی خویش را از دست میدهد. جنبه دیگری که در فوت همسر بیشتر مشهود است، انطباق با شرایط جدید بدون حضور فرد متوفی است. برای کسانی که همسرشان را از دست دادهاند این امر مستلزم مواجه شدن با یک خانه خالی، سازش با تنهائی و بزرگ کردن فرزندان و اداره امور مالی است(12).
مداخلات متعددی جهت پیشگیری ومقابله با سوگ نابهنجار همچون درمان شناختی رفتاری(15)، معنای زندگی و کنترل عواطف(16)، مشاوره و درمان گروهی سوگ با رویکرد اسلامی(17)، واقعیت درمانی و درمان شناختی(18،19)،گشتالت درمانی (20)، درمان متمرکز بر شفقت(21)، روایت درمانی (22)، درمان از راه دور به روش انلاین(23) و ... مورد استفاده قرار گرفته است. اگرچه اقدامات اولیه جداسازی ممکن است به اهداف اولیه و اصلی خود دست یابند؛ اما منجر به کاهش دسترسی به حمایت خانواده و دوستان میشوند، سیستمهای حمایت اجتماعی طبیعی را به شدت کاهش میدهند و باعث تنهایی و خطر علائم اضطراب و افسردگی میشوند(24). از آنجا که طی نشدن دوران سوگواری به طور طبیعی باعث کاهش عملکرد فردی و اجتماعی افراد می شود، تلاش های زیادی برای شناخت فنون و مهارت های گذر از سوگ صورت گرفته است(25). ارائه خدمات سلامت روان احتمالاً به افراد کمک میکند تا بهزیستی روانشناختی خود را حفظ نموده و با مشکلات روانی حاد به نحو مطلوبتری مقابله کنند(26).
در پژوهشی سوگ سالمندان در اپیدمی کووید- ۱۹ مورد بررسی قرار گرفت و نتایج نشان داد که سوگواران نیاز به حمایت دارند و آموزش مشاوران و روانپزشکان بر کاهش غم و اندوه سوگواران بسیار موثر است(27). پژوهشی دیگر با عنوان اثر پنومونی ناشی از کرونا ویروس ۲۰۱۹ در ایجاد اختلال سوگ طولانی مدت، یافته ها نشان داد محدودیت های ارتباطی در زمان شیوع کرونا ویروس با ایجاد اختلال در گذر موفقیت آمیز از مراحل سوگ و به دنبال آن ایجاد افسردگی در افراد جامعه نقش فزاینده دارد(28). همچنین در پژوهشی که به تأثیر پیامدهای همهگیری کووید-19 بر سوگ پیچیده و سوگ پیچیده مداوم اشاره دارد، مشخص شد با توجه به شرایط آسیب زای محدودیت ها و قرنطینه های خانگی، شناسایی سریع عوامل خطر و ویژگی های محافظتی از طریق غربالگری و برنامه های پیشگیری بسیار مهم است(25).
نتایج یک پژوهش نشان داد که سوگ ناشی از فوت فرزند در ابعاد واکنشهای بدنی، جستجوی تبیین و احساس ترک شدن، شدیدتر از سوگ سایر خویشاوندان و سوگ همسر از نظر احساس ترک شدن بالاتر از سوگ ناشی از فوت همشیرها (خواهر یا برادر) و والدین است(29).
در پژوهشی تحت عنوان واکاوی تجارب زیسته زنان از ابتلا به کرونا که پژوهشی با هدف فهم تجربه زیسته زنان استان خوزستان از ابتلا به کرونا با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی است، مضامین تجربه زیسته زنان مبتلا به کرونا را در سه سنخ اجتماعی، شغلی، خانوادگی و روانی نمایان می سازد.
استیگما یا داغ ننگ، فاصله گذاری اجتماعی، کرونا هراسی، هراس از مرگ، سوگ ابراز نیافته، فقدان ادراک خطر
در سطح شغلی، کیفیت حمایت اجتماعی در سطح خانوادگی احساس وانهادگی، اضطراب و جدایی و در سطح روانی فرسایش سرمایه روانشناختی، احساس افسردگی، مثبت اندیشی نوعی راهبرد مقابله ای، تحول و بهبود سبک زندگی از مقولات محوری و مشترک زنان از ابتلا به کرونا در این مطالعه است(30).
در این مطالعه باهدف تاکید به برقراری ارتباط با کیفیت، برنامهریزی و مراقبت پیشرفته از خودبرای داغداران(31) آموزش گروهی سوگ انجام شد.
روش بررسی
روش پژوهش، نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون و مرحله پیگیری با گروه کنترل است. جامعه آماری شامل همه زنان سوگوار همسر ناشی ازبیماری کووید-19 ساکن شهر یزد در سال 1400 بودند که جهت دسترسی به جامعه مورد نظر از 200نفرآمار فوتی های مرد ثبت شده در یک آرامستان به علت کووید-19 در بازه زمانی پاییز و زمستان 1399 تا انتهای بهار 1400استفاده شد. .معیار ورود به مطالعه شامل: گذشت 6 تا 12 ماه از تجربه سوگ و نمره تجربه سوگ متوسط تا شدید وتمایل به شرکت در پژوهش بود. معیار خروج عدم تمایل شرکت کنندگان به ادامه همکاری در طرح یا نیاز ارجاع به مشاوره فردی وروانپزشک بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس از میان زنان سوگوار، تعداد 30 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شده و در دو گروه آزمایش و کنترل به صورت تصادفی قرار داده شدند.
فراوانی و درصد سن افراد به ترتیب سنی از کم به زیاد، 3نفر (10%) در دامنه سنی 20 تا 30 سال، 20 نفر (7/66%) در دامنه سنی 31 تا 40 سال و 7 نفر (3/23%) در دامنه سنی 41 تا 50 سال قرار داشتند و اکثریت افراد شرکت کننده در دامنه سنی 31 تا 40 سال بودند. فراوانی و درصد مدت زمان زندگی مشترک 30 شرکت کننده، 3 نفر (10%) دارای 1 تا 5 سال زندگی مشترک، 5 نفر (7/16%) دارای 6 تا 10 سال زندگی مشترک، 12 نفر (40%) دارای 11 تا 15 سال زندگی مشترک، 7 نفر (3/23%) دارای 16 تا 20 سال زندگی مشترک و 3 نفر (10%) بیش از 20 سال زندگی مشترک داشتند. همچنین در پژوهش حاضر، 17 نفر (7/56 درصد) در زندگی خود هیچ گونه حامی ندارند، اما 13 نفر (3/43 درصد) اظهار داشته اند که در زندگی فردی حمایت کننده را در کنار خود دارند. ابتدا پیش آزمون بر روی هر دو گروه با استفاده از پرسشنامه تجربه سوگ (GEQ-34) بارت واسکات (1998) انجام شد و بسته آموزشی مقابله با سوگ که برگرفته از تجربه زیسته زنان سوگوار شهر یزد بود (32) به صورت ده جلسه 90 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش در زمستان 1400اجرا گردید.گروه کنترل هیچ گونه آموزشی دریافت نکردند. بلافاصله در پایان دوره آموزش پس آزمون و یک ماه بعد از آن آزمون پیگیری برای هر دو گروه انجام شد. و سپس داده های حاصل با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر بررسی شد.
ابزار پژوهش در این مطالعه پرسشنامه تجربه سوگ (GEQ-34) بارت و اسکات در سال 1998 بود که به منظور سنجش واکنش های سوگ، طراحی و ساخته شده است. اعتبار و روایی این پرسشــنامه توســط مهــدی پور و همکــاران در گروهی از
دانشجویان ایرانی که دارای تجربه سوگ بودند مورد سنجش قرار گرفته است (34). این پرسشنامه دارای 34 سوال بوده و بر اساس طیف لیکرت نمره گذاری آن به صورت پنج گزینه ای از خیلی راضیم (برابر عدد ۵) تا خیلی ناراضیم (برابر عدد 1) انجام شد و هدف آن ارزیابی احساسات افراد پس از مرگ عزیزانشان است این پرسشنامه دارای هفت مولفه در مورد مراحل سوگ می باشد که شامل:
1)احساس گناه 2)تلاش برای توجیه و کنار آمدن
3)واکنش های بدنی 4)احساس ترک شدن 5)بدنامی
6)خجالت/شرمندگی 7)قضاوت شخص یا دیگران.
نمره بین 34 تا 68 : تجربه سوگ کم، نمره بین 68 تا 102 : تجربه سوگ متوسط و نمره بالاتر از 102 : تجربه سوگ زیاد است.
شرح خلاصه جلسات آموزشی مقابله با سوگ بر اساس تجارب
زیسته زنان سوگوار(32) بهصورت جدول زیر است:
جدول1: خلاصه جلسات بسته آموزشی تجربه سوگ تدوین شده بر اساس تجارب زیسته زنان سوگوار همسر ناشی از کووید-19
|
مباحث آموزشی(شرح مختصر) |
اهداف درمانی |
جلسه اول |
آشنایی درمانگر و اعضای گروه با یکدیگر، بیان اهداف، قوانین و انتظارات، طرح دید کلی از مداخله، اهمیت کاهش شدت سوگ، مواجه با تکالیف ناتمام،مسیولیت پذیری برای کاهش تجربه سوگ |
آشنایی و ارتباط اعضا و شناخت قواعد و هنجارهای گروه،شناخت رنج ،مواجه با خود،پذیرش مسیولیت ،حضور در لحظه حال |
جلسه دوم |
مرور جلسه قبل و بررسی تکالیف،تبین مفاهیم پایه (تمایز درد و رنج)، پذیرش، عدم قضاوت، ذهن آگاهی، کارآمدی و ایجاد درماندگی خلاق |
آشنایی اعضا با عوامل موثر در تجربه سوگ و مفاهیم پذیرش، عدم قضاوت، ذهن آگاهی و شناخت رویکرد اکت غنی شده با شفقت که انتظار میرود در طی چهار. جلسه حاصل شود. |
جلسه سوم |
مرور جلسۀ قبل و بررسی تکالیف، شفقت به خود، آموزش تن آرامی و ریلکسیشن، کنترل های ذهنی و استدلال های شفقت آمیز، شفقت با خود،گسلش، ارزشها، عمل متعهدانه |
آشنایی با مفهوم شفقت به خود و تکنیک تن آرامی، شناخت کنترل های ذهنی و استدلال های شفقت آمیز، آشنایی با مفهوم گسلش، شناخت ارزشها، عمل متعهدانه |
جلسه چهارم |
مرور جلسۀ قبل و بررسی تکالیف، ذهن آگاهی، تصویرسازی مشفقانه، همجوشی با افکار و قضاوت ها |
آشنایی کامل تر با مفاهیم ذهن آگاهی، تکنیک تصویرسازی مشفقانه و نحوه آمیختگی با افکار و قضاوتها. |
جلسه پنجم |
مرور جلسۀ قبل و بررسی تکالیف، کار روی ارزشها، تربیت ذهن مهربان، تمایل و تعهد و تمایز این دو، الزامات تعهد و رفتار متعهدانه، یافتن الگوی مناسب و تغییر سبک زندگی |
یافتن ارزش های زندگی و کار روی آن و انجام عمل متعهدانه، آشنایی با مفاهیم تمایل و تعهد و تمایز این دو |
جلسه ششم |
مرور جلسۀ قبل و بررسی تکالیف، مقدمه و تعریف معنادرمانی و آشنایی با اصول اولیۀ معنادرمانی و توضیح فن آگاهی از ارزش ها و تعیین اهداف |
کمک به شرکت کنندگان برای شفاف سازی ارزش هایی که به گونه ای ویژه برایشان معنادار می باشد در جهت یافتن معنا در زندگیشان و تعیین اهداف معقول |
جلسه هفتم |
مرور جلسۀ قبل و بررسی تکالیف، ارزیابی نظرات درباره ضرورت امید، تبیین داستان زندگی بر اساس نظریه اسنایدر، مثبتنگری و امیدواری و تعیین وضعیت کنونی اعضا با سوال درجه بندی |
آشنایی با اثرات امیدواری و روشهای افزایش امید، کمک به اعضا جهت فرمول بندی اهداف برای تعیین گذرگاه ها و کمک به درک درست شرکت کنندگان از وضعیت کنونی خود با استفاده از سوال درجه بندی |
جلسه هشتم |
مرور جلسۀ قبل و بررسی تکالیف، تعریف روانشناسی مثبت نگر و بیان ویژگی انسانهای مثبتاندیش و 7 توصیه برای تمرین مثبتماندن مغز |
آشنایی با ویژگی انسانهای مثبتاندیش و تمرین مثبتماندن مغز، آشنا کردن افراد با ویژگیها، آثار و توفیقات مثبتاندیشی |
جلسه نهم |
مرور جلسۀ قبل و بررسی تکالیف، تعریف معنویت، آموزش خودشناسی و ایجاد این چالش که انسان معنوی کیست؟ و بیان ویژگیهای انسان معنوی |
آگاهی از معنای ضمنی و شخصی معنویت و تعریف آن از نظر هر یک از اعضا، بررسی وجود اعتقاد به نیروی برتر و مقدس در اعضا، و آشنایی با ویژگیهای انسان معنوی |
جلسه دهم |
مرور جلسۀ قبل و بررسی تکالیف، آموزش مراقبه معنوی، نوع دوستی، بیان تأثیر عبادت، دعا، توکل و نقش رضا، صبر، ذکر و شکرگزاری در آرامش جسم و روان، جمع بندی و گرفتن بازخورد |
توانمندسازی اعضا جهت کاهش شدت تجربه سوگ، آشنایی با تأثیر عبادت، ایمان، توکل، نقش رضا، صبر، ذکر و شکرگزاری در آرامش جسم و روان. |
برای تعیین میزان روایی محتوایی و صوری برنامه آموزشی تدوین شده از دو روش کیفی و کمی استفاده شد. بخش کیفی با توجه به فرایند دستیابی به جلسات برنامه آموزشی تدوین شده از تجربیات همسران سوگوار، انجام مطالعه مروری و در بخش کمی از گروه های متشکل از متخصصان وتعیین شاخص روایی محتوایی CVR استفاده شد. با توجه به هدف مطالعه که توصیف، تبیین و فهم عمیق تجربیات سوگ همسران بود، از میان جامعه زنان سوگوار در شهر یزد مصاحبه ها انجام شد. در مرحله دوم محقق با توجه به مضامین اصلی کشف شده در مرحله اول به مطالعه مروری کتاب ها، مقالات و مطالب علمی مربوط به روش های آموزشی و درمانی مرتبط با سوگ پرداخت. الگوها و نظریه های درمانی مختلفی همچون درمان شناختی رفتاری (15)، معنای زندگی و کنترل عواطف (16)، مشاوره و درمان گروهی سوگ با رویکرد اسلامی (17)، واقعیت درمانی و درمان شناختی (19،18)، گشتالت درمانی(20)، درمان متمرکز بر شفقت(22،21)، روایت درمانی (22)،امید درمانی(33) و ... مورد استفاده قرار گرفت. بر اساس این مطالعات و با توجه به مضامین اصلی کشف شده در مرحله اول، برنامه آموزشی10 جلسه ای ویژه همسران سوگوارا طراحی شد. برای تعیین شاخص CVR تعداد ۱۲ نسخه از بسته آموزشی در اختیار ۱۲ نفر از متخصصین، اساتید و مشاوران گذاشته شد. بعد از نظرخواهی از متخصصین، نسبت روایی محتوایی لاوشه (CVR) بررسی شد تا محتوای جلسات آموزشی اصلاح یا حذف شوند. بدین منظور هر گویه با طیف لیکرت شامل سه گزینه پاسخ داده شده و مورد ارزیابی قرار گرفت. حداقل مقدار عدد قابل قبول برای 12 نظر عدد 56/0 است که اعداد بالای آن روایی لازم را کسب خواهند کرد. در این پژوهش به کلیه محتوای جلسات نمره لازم تعلق گرفت.
مقاله حاضر برگرفته از رساله دکتری مشاوره دانشگاه آزاد اسلامی واحد یزد است که پس از کسب رضایتنامه از شرکت کنندگان اجرا شد. شرکت کنندگان به منظور شرکت در پژوهش رضایت آگاهانه داشتند و داوطلبانه در پژوهش شرکت کردند. امکان خروج آنها از مطالعه وجود داشت. احترام به حقوق و شخصیت شرکت کنندگان رعایت شد؛ همچنین پژوهشگر اصل رازداری و امانتداری و جبران خطرات احتمالی در حین مطالعه را رعایت کرد. این پژوهش تأییدیه کمیته اخلاق دانشکده داروسازی و علوم دارویی – دانشگاه علوم پزشکی آزاد اسلامی تهران با کد(IR.IAU.PS.REC.1400.092) را دارد.
یافته ها
میانگین و انحراف معیار متغیرها به تفکیک گروه در پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری مطابق جدول (2) آمده است. نمرات سوگ و مولفه های آن در دوره های پس آزمون و پیگیری نسبت به پیش آزمون این متغیرها و نیز در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل کاهش چشمگیرتری داشته است.
جهت بررسی وضعیت نرمال بودن داده ها از آزمون شاپیرو-ویلک (Shapiro–Wilk test) استفاده شده است. در این آزمون چنانچه سطح معناداری آزمون از (05/0) بیشتر باشد، می توان با اطمینان داده ها را نرمال فرض کرد. سطح معناداری متغیرها:احساس گناه 27/0، تلاش برای توجیه و کنار آمدن 07/0، واکنش های بدنی 21/0، احساس ترک شدن 1/0، قضاوت در مورد دلیل فوت 32/0، خجالت / شرمندگی 49/0، بدنامی 18/0 و تجربه سوگ76/0بود با توجه به نتایج و سطح معناداری مربوط به هر متغیر می توان گفت که تمامی داده های مورد استفاده در پژوهش حاضر نرمال می باشند.
فرضیه اصلی پژوهش عبارت است از "آموزش گروهی مقابله با سوگ بر بهبود تجربه سوگ در زنان تاثیر دارد." برای بررسی این فرضیه از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده گردید. در ابتدا جهت آزمودن همگنی واریانس متغیر تجربه سوگ از آزمون لوین (Levene's test) استفاده شد. با توجه به سطح معناداری در هر دوره زمانی (پیش آزمون 04/0، پس آزمون 59/0، پیگیری26/0) مشخص شد که متغیر تجربه سوگ در دو دوره زمانی پس آزمون و پیگیری، دارای واریانس برابر در دو گروه کنترل و آزمایش می باشد. اما نتایج نشان داد که نمرات مرحله پیش آزمون دارای واریانس برابر در دو گروه کنترل و آزمایش نیست. البته عدم رعایت این پیش فرض در اجرای تحلیل کواریانس با اندازه های مکرر خللی ایجاد نمی کند.
همچنین درآزمون باکس (Box's test) برای ارزیابی شرط برابری ماتریسهای کوواریانس متغیرهای وابسته انجام شد. سطح معناداری آزمون 06/0به دست آمدکه بیشتر از (001/0) میباشد و نشان میدهد که از مفروضه یکسانی ماتریس واریانس- کواریانس، در مورد متغیر تجربه سوگ تخطی نشده است.
جهت بررسی متغیر تجربه سوگ، از آزمون های چند متغیره اثر پیلایی (Pillais Trace)؛ لامبدای ویلکز (Wilks Lambda)؛ اثر هتلینگ (Hotelling's Trace) و بزرگترین ریشه روی (Roy's Largest Root) استفاده شد و مقدار سطح معناداری (001/0) محاسبه گردید که کمتر از سطح خطای (05/0) است و می توان گفت که تاثیر متغیر تجربه سوگ معنادار است. همچنین در این آزمون ها، اثر تعاملی زمان-گروه نیز معنادار بوده و برابر (73/0) بوده است که نشان می دهد در طول زمان، تغییرات متفاوتی در نمره های دو گروه آزمایش و کنترل رخ داده است.
جهت تعیین تاثیر بسته تدوین شده سوگ بر تجربه سوگ از آزمون اندازه های مکرر استفاده گردید که مطابق جدول (3) در درون گروهی، تاثیر زمان اندازه گیری بر نمرات تجربه سوگ معنادار است، بنابراین صرف نظر از گروه های آزمایش و کنترل، بین میانگین تجربه سوگ در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تفاوت معناداری وجود دارد. اثر تعامل بین زمان و گروه نیز معنادار است یعنی بین دو گروه آزمایش و کنترل در دوره های زمانی مختلف تفاوت معنادار وجود دارد. همچنین مطابق جدول (3) در بین گروهی، تاثیر گروه نیز بر نمرات تجربه سوگ معنادار است.
بنابراین می توان گفت که صرف نظر از زمان اندازه گیری بین میانگین تجربه سوگ گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنادار وجود دارد.
نتایج آزمون تعقیبی بنفرونی (Bonferoni) نشان داد میانگین تجربه سوگ در گروه آزمایش و صرف نظر از دوره های زمانی پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری به طور معنادار پایین تر از گروه کنترل می باشد. همچنین بین میانگین تجربه سوگ در پیش آزمون با میانگین تجربه سوگ در پس آزمون و دوره پیگیری تفاوت معناداری وجود دارد، به طوری که میانگین نمرات در پس آزمون و دوره پیگیری پایین تر از میانگین نمرات در پیش آزمون هستند. به منظور بررسی رابطه خطی بین متغیـر وابـسته و کنترل، مطابق شکل (1) نمودار خطی فراوانی متغیر تجربه سوگ در دو گروه آزمایش و کنترل در مرحله پیش آزمون ترسیم و مشخص گردید که از نظر میانگین تجربه سوگ تفاوت چندانی با هم ندارند. اما بعد از اجرای آموزش گروهی در گروه آزمایش و در مرحله پس آزمون، میانگین تجربه سوگ به طور چشمگیر کاهش یافته است و در مرحله پیگیری نیز تقریباً چنین است، یعنی اثر مداخله در مرحله پیگیری نیز برقرار مانده است. اگر چه میانگین متغیر تجربه سوگ در مرحله پس آزمون و پیگیری در گروه کنترل نیز کاهش داشته است، اما این کاهش در مقایسه با گروه آزمایش چندان قابل توجه نیست.
جدول 2:میانگین و انحراف معیار سوگ و مولفه های آن در سری های زمانی به تفکیک گروه
گروه |
متغیر |
پیش آزمون |
پس آزمون |
پیگیری |
میانگین |
انحراف معیار |
میانگین |
انحراف معیار |
میانگین |
انحراف معیار |
آزمایش |
احساس گناه |
06/23 |
91/2 |
2/17 |
42/2 |
2/17 |
93/2 |
تلاش برای توجیه و کنار آمدن |
46/23 |
29/3 |
66/15 |
41/2 |
06/16 |
71/2 |
واکنشهای بدنی |
73/15 |
31/2 |
8/10 |
61/1 |
2/11 |
47/1 |
احساس ترک شدن |
66/12 |
6/2 |
9 |
92/1 |
2/9 |
07/2 |
قضاوت در مورد دلیل فوت |
8/10 |
27/2 |
86/7 |
5/1 |
2/8 |
93/1 |
خجالت و شرمندگی |
46/10 |
23/2 |
8/7 |
01/2 |
46/8 |
68/1 |
بدنامی |
46/8 |
26/2 |
13/6 |
8/1 |
33/6 |
71/1 |
نمره کل سوگ |
66/104 |
17/9 |
46/74 |
78/6 |
66/76 |
99/8 |
کنترل |
احساس گناه |
2/23 |
65/1 |
66/21 |
71/2 |
06/20 |
12/2 |
تلاش برای توجیه و کنار آمدن |
33/22 |
99/2 |
33/20 |
16/2 |
2/19 |
73/2 |
واکنشهای بدنی |
6/15 |
99/1 |
8/13 |
69/1 |
06/13 |
53/1 |
احساس ترک شدن |
06/12 |
6/2 |
8/10 |
65/2 |
86/9 |
23/2 |
قضاوت در مورد دلیل فوت |
12 |
46/1 |
2/11 |
37/1 |
10 |
1 |
خجالت و شرمندگی |
53/11 |
68/1 |
53/10 |
95/1 |
26/9 |
48/1 |
بدنامی |
93/8 |
9/1 |
26/8 |
43/1 |
06/8 |
27/1 |
نمره کل سوگ |
66/105 |
72/5 |
6/96 |
83/6 |
53/89 |
79/5 |
در بررسی هر یک از مولفه های بیان شده در مراحل تجربه سوگ، آزمون اندازه های مکرر و آزمون بنفرونی جهت تعیین تاثیر مداخله سوگ و مقایسه میانگین دوره های زمانی (پیش آزمون، پس آزمون، پیگیری) برای هر یک از مولفه ها مشخص گردید که رابطه خطی (خط مستقیم) در هر گروه آزمایش وکنترل وجـود دارد. لذا نمودار خطی فراوانی هر یک از هفت مولفه متغیر تجربه سوگ مطابق شکل (2) در دو گروه آزمایش و کنترل ترسیم گردید و مشخص شد که در مرحله پس آزمون، میانگین تجربه سوگ به طور چشمگیر کاهش یافته و در مرحله پیگیری نیز اثر مداخله برقرار است.
شکل 1: نمودار خطی میانگین نمره کل متغیر تجربه سوگ در دوره های اجرای آزمون به تفکیک گروه
شکل 2: نمودارهای خطی میانگین نمرات مولفه های متغیر تجربه سوگ در دوره های اجرای آزمون به تفکیک گروه
بحث و نتیجه گیری
هدف این پژوهش بررسی اثربخشی برنامه مداخله سوگ بر تجربه سوگ همسران داغدیده در شهر یزد بوده است. نتایج نشان داد آموزش گروهی مقابله با سوگ در بهبود تجربه سوگ ناشی از کرونا در زنان شهر یزد تاثیرگذار بوده است. این مداخله گروهی از لحاظ آماری برای متغیر تجربه سوگ معنی دار بود. با مشاهده میانگین نمرات حاصل می توان گفت که گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل پس از آموزش و در طول زمان تجربه سوگ کمتری را گزارش کرده اند. این یافته با نتایج پژوهش های پیشین، که به بررسی روش های مختلف بر سوگ افراد پرداخته اند، همسو و همخوان بوده است.
نگرش و اعتقادات مذهبی، سهم بسزایی در جهت گیری افراد نسبت به مسئله فقدان و داغدیدگی دارد(34). آموزش مراقبه معنوی، نوع دوستی و بیان تأثیر عبادت، دعا، توکل، صبر و شکرگزاری دراین پژوهش با پژوهشی تحت عنوان مشاوره و درمان گروهی سوگ با رویکرد اسلامی بر ارتقای سطح کیفیت زندگی همسران شهدای مدافع حرم مؤثر است و هم چنین پژوهشی که نشان داد آموزش صبر بر کاهش سوگ و تسهیل رشد پس از ضربه مؤثر است.همسو می باشد (17،25). همچنین معنویت نقـش مهمـی در بهبود داغدیدگی دارد (35). پژوهشی نشان دادکه آموزش معنادرمانی بر افزایش تابآوری و بهزیستی روانشناختی زنان دارای تجربه سوگ مؤثر است(36). در پژوهش دیگر مشخص گردید که بین متغیرهای معنای زندگی و کنترل عواطف در بین بازماندگان قربانیان بیماری کرونا ویروس-19 و مرگ و میر به دلایل زیستی تفاوت معنی داری وجود دارد و بازماندگان قربانیان کووید-19 میتوانند با کنترل عواطف منفی خود بر سوگ خود غلبه کنند(16).که با توجه به استفاده از معنادرمانی در جلسات آموزش سوگ با پژوهش اخیر همسو است.
امید درمانی در این پزوهش از آموزشهایی بود که به کاهش تجربه سوگ زنان سوگوارکمک کرد که با پژوهش علاالدینی و همکاران که امید درمانی گروهی را بر میزان امید و سلامت روانی موثر دانستند همسو است(33). دهقانی و همکاران برای مبارزه با اضطراب بیماری بر مثبت نگری (تاب آوری، امیدواری، خوشبینی، خودکارآمدی) و تقویت رفتارهای خودمدیریتی تاکید دارند(37). که همسو با پژوهش اخیر است
در این پژوهش از روایت درمانی و بازنویسی داستان زندگی در آموزش سوگ استفاده شد دیدگاه روایتی به افراد کمک می کند که زندگی خود را از زوایای مختلفی ببینند و داستان متفاوتی را خلق کنند. با توجه به این اصل که هدف روایت درمانی، توجه دادن افراد به باورهای ناکارآمد و تغییر آنها، برونی کردن و از توان انداختن مشکل، ایجاد نگاه بیرونی به مشکل از زوایای مختلف و در نتیجه خلق تفسیر دگرگون و تألیفی دوباره برای روایت داستان زندگی است، بنابراین افراد با کمک روایت درمانی می توانند دیدگاهی تازه به واقعیت پیدا کنند(22). اگر چه فرصت برگزاری مراسم سوگواری در بحران همه گیری کووید-19 محدود بود اما شرکت کنندگان در دوره فرصت ابراز هیجانات وسوگ خود را به روش کاملا علمی پیدا کردند. فرد داغدیده بر چگونگی تجربه سوگ،احساسات و افکار خود بجای چرایی متمرکز شد و متعهد به عمل شداین که اسیر رنج خود نشود در حالیکه درد سوگ و سوگواری همیشه با او باقی خواهد ماند. زنان سوگوار و هم چنین سایر سوگواران باقیمانده از دوران همه گیری کووید-19 علی رغم پایان یافتن شرایط بحران در جامعه هنوز درگیر مسایل سوگ ناتمام می باشند. لذا این گروه نیازمند حمایت های جامعه هست که در این پزوهش اثر بخشی بسته اموزش سوگ تایید شد وبرای حمایت از سوگواران قابل استفاده است. این پژوهش شامل محدودیت ذاتی می باشد، که تأثیر متغیرهایی نظیر؛ طبقه اجتماعی، اقتصادی، مدت زمان زندگی مشترک، بومی یا مهاجربودن، نوع ارتباط زناشویی قبل فوت همسر و ... را شامل می شود. محدودیت در روند نمونه گیری و اجرای پژوهش به ویژه در خلال دوره ی پیک بیماری وجود داشت و در کنار جلسات حضوری آموزش، بعضی جلسات در پیام رسان بطور مجازی برگزار شد. از نظر علمی پیشنهاد می شود برنامه آموزشی طراحی شده در این پژوهش را بر متغیرهای وابسته دیگرنظیر اضطراب، افسردگی، خشم و.. مورد بررسی قرار گیرد. از نظر پژوهشگر جهت افزایش قابلیت تعمیم پذیری یافته ها پژوهش باگروه های بزرگتر و یا در سایر جوامع تکرار شود. از نظر کاربردی بسته آموزشی در مراکز مشاوره می تواند مورد استفاده قرار گیرد. اموزشها در سایر فقدان ها نظیر شکست عاطفی، طلاق و..کاربرد دارد. پیشنهاد می شود آموزش سوگ از طریق رسانه ها، مدارس و دانشگاه ها برنامه ریزی و پیاده سازی شود. کارکنان درمان به خصوص در همه گیری ها و بحران ها اولین افرادی هستند که با سوگ مواجه می شوند میتوانند از این آموزشها بهره گیرند. آموزش و تربیت مشاورین متخصص در زمینه سوگ با استفاده از بسته اموزش انجام گردد که در بحرانهایی نظیر: بیماریهای همه گیر، سیل، زلزله و سایر حوادث آماده کمک رسانی به داغ دیدگان باشند.
تشکر و قدر دانی
با سپاس از همه عزیزانی که با شکیبایی ما را در انجام این پژوهش یاری رساندند و همچنین از تمامی خانواده های سوگوار که در این مطالعه شرکت کردند و از مـسئولان و کارگزاران محترمی که هماهنگی لازم را در اجرای تحقق برنامه ها فراهم کردند، قدردانی می شود.
تضاد منافع
نویسندگان اعلام می کنند که هیچگونه تضاد منافعی ندارند.