دوره 22، شماره 2 - ( خرداد و تیر 1402 )                   جلد 22 شماره 2 صفحات 30-15 | برگشت به فهرست نسخه ها

Ethics code: IR.YAZD.REC.075


XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Didehban N, Afshani S. The Effectiveness of Traplay on Depressive Symptoms and Grief of Bereaved Children in COVID-19 Epidemic. TB 2023; 22 (2) :15-30
URL: http://tbj.ssu.ac.ir/article-1-3304-fa.html
دیده بان ندا، افشانی سیدعلیرضا. اثربخشی بازی درمانی (تراپلی) بر نشانه‌های افسردگی و سوگ کودکان داغدیده در همه‌گیری کرونا ویروس 1398. طلوع بهداشت. 1402; 22 (2) :15-30

URL: http://tbj.ssu.ac.ir/article-1-3304-fa.html


دانشگاه آزاد اسلامی ، didehbanneda@gmail.com
متن کامل [PDF 711 kb]   (200 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (260 مشاهده)
متن کامل:   (605 مشاهده)
چکیده
مقدمه: عواقب بیماری همه‌‌گیر کرونا ویروس2019 غیرقابل انکار است و به‌ مثابه یک رویداد مهم مراقبت‌های بهداشتی منجر به گسترش احساس اضطراب، افسردگی، ترس و نگرانی­های مزمن در بین کودکان شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی تراپلی بر نشانه‌های ‌افسردگی و سوگ کودکان داغدیده در همه‌گیری کرونا ویروس 2019 انجام شد.
روش بررسی: روش پژوهش حاضر نیمه‌آزمایشی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کودکان 7 تا 11 ساله فاقد پدر در سال 1400 در شهر یزد بود. نمونه  مورد مطالعه شامل 30 کودک-والد بودند که به روش نمونه‌گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. گروه آزمایش 12 جلسه 45 دقیقه‌ای به صورت هفتگی آموزش تراپلی را به صورت حضوری دیدند ولی گروه کنترل، مداخله‌ای دریافت نکرد. گروه‌ها در دو مرحله‌ی پیشآزمون و پس‌آزمون به مقیاس سوگ طولانی کودکان اسپویج و همکاران (2013) و مقیاس افسردگی کودکان کواکس (1977) پاسخ دادند. تحلیل داده­ها نیز توسط نسخه 26 نرم‌افزار SPSS و با استفاده از  تحلیل کوواریانس تک متغیری (آنکوا) انجام شد.
یافته­ها: بر اساس نتایج به دست آمده، اثر اصلی متغیر درمان بر نمره‌های نشانگان افسردگی و سوگ پس‌آزمون معنادار است (05/0>P). همچنین نتایج نشان داد که میانگین نمره‌های تعدیل شده پس‌آزمون نشانگان افسردگی و سوگ در گروه آزمایش، کمتر از گروه کنترل است.
نتیجه‌گیری: بنابر یافته­های پژوهش می­توان نتیجه گرفت که بازی درمانی برای کاهش نشانگان اختلال سوگ در کودکان داغدار موثر است و شیوه آموزشی به کارگرفته شده، الگویی مناسب برای برخورد با این کودکان ارائه داده است.
واژه ­های کلیدی: بازی درمانی، نشانه ­های افسردگی، سوگ طولانی، کرونا ویروس 2019
مقدمه
کودکان هنگامی که یکی از والدین، خواهر، برادر و یا دوستان نزدیک خود را را از دست می­دهند بسیاری از هیجانات مربوط به سوگ بزرگسالان مانند غمگینی، ناامیدی، خشم، دلتنگی و تنهایی را تجربه می­کنند، اما آنها در مقایسه با بزرگسالان به طرز متفاوتی فقدان را تفسیر و سوگ را تجربه می­کنند. آنها مرگ را برحسب سطح تحول شناختی­شان درک می­کنند و در مراحل متوالی رشد، ادراکشان از مرگ نیز تغییر می­کند و به همین علت در هر مرحله به نحو متفاوتی به سوگواری کردن ادامه خواهند داد. در میان فقدان‌های متعددی که ممکن است کودکان تجربه کنند بی­تردید مرگ یکی از والدین ضربه فاجعه­انگیزی برای کودکان است(1).
یکی از عواملی که در سه سال گذشته باعث مرگ والدین در ایران و سایر نقاط جهان شده است کرونا ویروس 2019 می­باشد که پیامدهای این بیماری همه‌‌گیر غیرقابل انکار است(2).
طبق گزارشات رسمی سازمان بهداشت جهانی، در حال حاضر تا 28 اردیبهشت ماه 1401 بیش از 519 میلیون نفر از مردم دنیا به این ویروس آلوده شده‌اند و تعداد مرگ و میر ناشی از این ویروس بیش از 6 میلیون نفر گزارش شده است(3). متاسفانه، این ویروس کشورمان ایران را هم­چون سایر کشورهای جهان آلوده کرده، به گونه‌ای که تا تاریخ 28 اردیبهشت ماه 1401، 7 میلیون و 228 هزار نفر را مبتلا نموده و آمار جانباختگان کرونا ویروس را به بیش از 141 هزار نفر رسانده است(3).
با شیوع  کرونا ویروس 2019 مراکز مختلفی از جمله مدارس تعطیل شدند، روابط اجتماعی به شدت محدود شد و فعالیت­های اوقات فراغت خارج از خانه لغو یا  بسیار کاهش یافت که کلافگی و بی حوصلگی در کودکان را به دنبال داشت. همچنین کرونا ویروس 2019 با تأثیر گذاشتن بر رفتار روزمره مردم، منجر به گسترش احساس اضطراب، افسرگی، ترس و نگرانی­های مزمن، بی­خوابی و بدخوابی، تحریک­پذیری و ترس از ازدست دادن والدین در بین کودکان شده است(4).
آثار روانشناختی این بیماری ویروسی بر روی افراد در سطوح مختلف جامعه به ویژه کودکان از اهمیت به سزایی برخوردار است(5).  مرگ و میر ناشی از این بیماری از مهم‌ترین فاکتور‌هایی است که می‌تواند بر وضعیت روانشناختی کودکان به شدت تاثیرگذار باشد. مرگ و میر ناشی از همه­گیری این ویروس باعث می‌شود که افراد حمایت‌های روانی خانواده و دوستان خود از دست بدهند که این خود موجب تشدید فشارها و آسیب‌های روانی می‌گردد. همچنین خانواده این افراد در زمانی که باید سوگواری کنند، امکان سوگواری ندارند(7،6). این امر سبب می‌شود که اندوه ناشی از سوگ امکان بروز نداشته باشد و در فرد باقی بماند و تبدیل به اختلال سوگ حل‌نشده شود.
سوگ حالت اندوه و ناراحتی شدید درونی در واکنش به از دست دادن شخص، یا عقیده و فکر خاص و مجموعه­ای از احساسات، افکار و رفتارهایی است که وقتی فرد با فقدان و یا تهدید به فقدان مواجه می­شود در درون او به جنبش در می­آید و شامل نشانه­هایی از قبیل اندوه جدایی، احساس ناباوری در مورد مرگ شخص متوفی، کرختی و احساس بی معنا بودن زندگی می­شود(8).
از سوی دیگر واکنش‌های رایج در سوگواری همچون انکار، احساس گناه، سرزنش خود و دیگران، خشم و نفرت در مصیبت ناشی از این بیماری همه‌گیر شاید شدیدتر تجربه شود. علاوه بر این ممکن است فرد با توجه به این شرایط حداقل 6 ماه بعد دچار سوگ تأخیری یا افسردگی شود(7).
اختلال سوگ حل‌نشده پایدار با واکنش شدید و طولانی مدت سوگ همراه با علائم اصلی اشتیاق فراوان و به دنبال نزدیکی با فرد متوفی بودن، اشتغال ذهنی نسبت به فرد از دست رفته همراه با پریشانی عاطفی، افسردگی و اختلال عملکردی قابل توجه که بیش از 6 ماه تداوم یافته و فرد برای جلوگیری از تجربه یادآورهای فقدان تلاش می‌کند، مشخص می­شود(9،10).
از دست دادن نزدیکان و افراد مورد علاقه به ویژه والدین برای کودکان تجربه‌ای دردناک و آسیب‌زا است که می‌تواند با اختلالات جسمی و روانی همراه باشد(11). از طرفی نگرانی بابت فقدان‌های بیشتر، امنیت سایر اعضای خانواده و ترس از جدایی متعاقب مرگ، کودکان را با اضطراب و افسردگی مواجه می‌سازد(12).
برای کودکانی که پس از تجربه سوگ دچار مشکلات روان‌شناختی گردیدند، از درمان‌های متعددی مانند مشاوره حمایتی (13) روایت تروما و آموزش مهارت‌های مقابله‌ای؛ حساسیت‌زدایی حرکات چشم و پردازش مجدد (14) و درمان شناختی رفتاری (15) استفاده شده است.
در این میان روانشناسان شروع به کشف و اجرای نظریه‌ها و درمان‌های مناسب رشدی برای کودکان خردسال مبتلا به علائم افسردگی و اختلال پس‌رویدادی کرده‌اند.
تحقیقات فعلی تروما را به عنوان یک رویداد دردناک عاطفی تعریف می‌کند که توانایی فرد را برای مقابله با آن تحت تأثیر قرار می‌دهد. این تجربیات آسیب‌زا می‌تواند تأثیرات منفی قابل توجهی بر سلامت جسمی و روانی داشته باشد(16).
برخی محققین بازی‌درمانی را به عنوان یک مداخله موثر در سلامت روان کودکان معرفی می‌کنند که در آن از بازی و اسباب‌بازی برای رفع نیازهای رشدی کودکان استفاده می‌شود.
بازی‌درمانی به خودی خود امکان بیان نمادین تعارض درونی را فراهم می‌کند. این منجر به توانمندسازی کودکان برای برقراری ارتباط، پردازش و بهبود تجربیات آسیب‌زا می‌شود(16).
در بازی‌درمانی دلبستگی‌محور، نظریه دلبستگی مورد بررسی قرار گرفته و روش‌های مداخله را با تمرکز بر پیوند عاطفی قوی و پایدار بین کودک و شخصیت دلبستگی که نقش والدینی را برای کودک در طول فرآیند درمان به عهده می‌گیرد هدایت می‌کند(17).
به طور کلی بازی درمانی روشی است که به کمک آن به کودکان دارای مشکل کمک می­شود تا با مشکلاتشان مقابله کنند. این روش به عنوان ابزاری برای برقراری ارتباط بین کودک و درمانگر مورد استفاده قرار می گیرد. این شیوه بر پایه فرضی اصلی استوار است که می­پندارد بازی فرآیندی است که با استفاده از آن کودک نخست«من» را از «غیرمن» جدا می­کند و با جهانی فراتر از خود ارتباط برقرار می­کند.
کودک از طریق بازی با محیط خود ارتباط برقرار می­کند. فرانک می­گوید که کودکان به وسیله بازی چیزی را یاد می­گیرند که هیچ کس نمی­تواند به آنها بیاموزد. آنها از طریق بازی، به کاوش و شناخت جهان واقعی فضا و زمان، اشیاء و انسان­ها می­پردازد.
کودکان با شرکت در فرایند بازی می­آموزند که جهان نمادین ما که بر پایه معانی و ارزش­هاست زندگی کنند و در عین حال، به شیوه فردی خود به کاوش، آزمایش و یادگیری بپردازد.
در واقع بازی درمانی به این دلیل به عنوان یک ابزار درمانی مطرح شده است که بازی، به کودک امکان بروز احساسات را می­دهد و از این طریق تعادل روانی- عصبی خود را باز می­یابد
کودکان از طریق بازی احساسات، ناکامی­ها و اضطراب­های خود را بیان می­دارند(8).
پژوهش‌های پیشین نشان داده‌اند که از بازی‌درمانی می‌توان برای کاهش افسردگی و تحریک پذیری (18)، اضطراب (19)، و نشانگان سوگ (8)، کودکانی که بستگان نزدیک خود را از دست داده‌اند استفاده نمود، تا با استفاده از فعالیت‌های بازی محور به کودکان کمک کنند راحت‌تر غم و اندوه خود را ابراز کنند.
همچنین مطالعات نشان دادند که حضور مؤلفه­های دلبستگی در مداخله بازی‌درمانی دلبستگی‌محور موجب بهبود عملکرد رابطه مادر و کودک و کاهش اضطراب جدایی کودکان (20) شده است. از سویی در ادبیات پیشین طیف گسترده‌ای از مطالعات متمرکز بر پیامدهای روان‌شناختی بیماری همه گیر کووید 19 بخصوص افسردگی و اضطراب گردیده است؛ اما در این بین توجه به غم و اندوه، بخصوص سوگ حل‌نشده پایدار و همچنین توجه به داغدیدگان، مغفول مانده است.
همچنین، در کشور ما بیشترین کمک‌ها توسط مراکز و مؤسسات حمایتی به کودکان بی‌سرپرست در زمینه مالی و مسکونی بوده و کمتر به موضوع نیازهای عاطفی، روانی کودکان داغدیده توجه شده است(21).
به طور کلی در تحقیقات پیشین اگرچه مداخلاتی بر سوگ به صورت بازی‌درمانی انجام گرفته است، با این وجود بازی‌درمانی دلبستگی‌محور پیشینه‌ی انگشت شماری در درمان سوگ کودکان از خود نشان داد. لذا شرایط خاص زندگی این کودکان و چند جانبه بودن مشکلات آنان، ایجاب می­نماید تا برای بهبود یا کاهش مشکلات روان‌شناختی ایجاد شده پس از فقدان پدر، درمانی متناسب به کار گرفته شود که علاوه بر درنظر گرفتن عوامل مؤثر در سوگ و افسردگی کودکان، ولی بازمانده یا مادر نیز در درمان دخالت و مشارکت داشته باشد.
در نهایت با توجه به اینکه مشکلات مرتبط با دلبستگی از کاستی و نقص در روابط والد- فرزند ناشی می­شوند، استفاده از روشی چون تراپلی که به ترمیم روابط میان والد و فرزند می­پردازد  می­تواند این مشکلات را بر طرف نماید.
بدین ترتیب پژوهش کنونی با هدف بررسی اثربخشی تراپلی بر نشانه‌های افسردگی و سوگ کودکان داغدیده در همه‌گیری کرونا ویروس 2019 انجام شده است.
روش­ بررسی
طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با پیش و پس آزمون گروه کنترل و آزمایش است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کودکان 7 تا 11 ساله فاقد پدر شهر یزد بود، از جامعه مذکور  30  نفر به عنوان نمونه پژوهش با استفاده از روش نمونه‌گیری هدفمند انتخاب شد و به صورت تصادفی در گروه‌های آزمایشی (15 نفر) و گواه (15 نفر) قرار گرفتند.
ملاک­های ورود به پژوهش شامل دریافت تشخیص سوگ و افسردگی توسط روانشناس طبق معیارهای DSM-5  و بر اساس مقیاس سوگ طولانی کودکان اسپویج و همکاران (22) و مقیاس افسردگی کودکان کواکس (23)، عدم وجود معلولیت ذهنی، بیماری جسمی و روان پزشکی خاص در کودک، از دست دادن پدر به دلیل ابتلا به بیماری کرونا حداقل به مدت 6 ماه، محدوده سنی 7 تا 11 سال، موافقت والد بازمانده و کودک برای شرکت در پژوهش و امضای فرم رضایت‌نامه می­باشد.
ملاک خروج نیز شامل عدم رضایت از ادامه همکاری، دریافت دارو و یا هرگونه مداخله روان‌شناختی حین اجرای پژوهش و غیبت بیش از دو جلسه کودک هم چنین وجود بیماری جسمی یا روان‌پزشکی خاص در مادر که مانع از همکاری گردد و عدم تکمیل پرسشنامه‌ها می‌باشد.
ابزار های مور استفاده در این مطالعه  عبارتند از: 1- مقیاس سوگ طولانی کودکان  که توسط اسپویج و همکاران در سال 2011 (22)، تدوین شده است. این پرسشنامه دارای 30 ماده است که برای ارزیابی نشانه‌های سوگ در بین کودکان طراحی شده است. پاسخ‌دهندگان فراوانی هر کدام از علائم را در طی ماه‌های قبل، بر روی یک طیف سه آیتمی (1= هرگز، 2= بعضی اوقات و 3 = همیشه) درجه‌بندی می‌کنند.
پژوهش اسپویج و همکاران (22)، از ویژگی‌های روانسنجی این پرسشنامه به خوبی حمایت کرد که میزان پایایی این پرسشنامه برابر با 91/0 گزارش شد. این پرسشنامه توسط زارع (8) هنجاریابی شده است که پایایی آن برابر با 89/0گزارش شده است. در پژوهش حاضر پایایی این پرسشنامه به روش آلفای کرونباخ برابر با 73/0 به دست آمد که حاکی از پایایی مطلوب پرسشنامه می باشد.
همچنین برای سنجش روایی این پرسشنامه از روش روایی سازه همگرا استفاده شد که میزان همبستگی این پرسشنامه با پرسشنامه سوگ کودکان (دیرگرو و همکاران، 2001)، برابر با 491/0 به دست آمد که  از لحاظ آماری معنادار بود و بیانگر روایی مطلوب پرسشنامه سوگ طولانی مدت می باشد(22).
2-مقیاس افسردگی کودکان: این یک مقیاس خودسنجی است که توسط کواکس (1977)، برای سنجش علائم شناختی، رفتاری و عاطفی افسردگی در کودکان و نوجوانان 7 تا 17 ساله طراحی شد. دارای 27 سوال و هر سوال شامل سه جمله است و آزمودنی یکی از سه جمله را که بیانگر احساسات، افکار و رفتار او در طول دو هفته گذشته است را انتخاب می‌کند.
سوال‌ها از صفر تا 2 نمره‌گذاری می‌شود. نمره صفر نشان دهنده فقدان نشانه، نمره یک بیانگر نشانه متوسط و نمره 2 بیانگر وجود نشانه آشکار است، در نتیجه دامنه نمرات از صفر تا 54 است که نمرات بالاتر نشان‌دهنده افسردگی بیشتر است(24).
در پژوهش دهشیری و همکاران، اعتبار بازآزمایی و همسانی درونی این پرسشنامه به ترتیب برابر با 82/0 و 84/0 بود(25). برای تعیین پایایی ابزارها در پژوهش حاضر نیز از روش آلفای کرونباخ استفاده شد که برای مقیاس افسردگی کودکان و مقیاس سوگ کودکان به ترتیب برابر با 73/0 و 78/0 بود که بیانگر ضرایب پایایی مطلوب برای مقیاس‌های یاد شده می باشد.
جهت انجام این  مطالعه محقق با اطلاع‌رسانی گسترده در فضای مجازی و به کمک مشاورین، 47 نفر از دختران 7 تا 11 ساله که پدر خود را در اثر بیماری کرونا از دست داده بودند را شناسایی کرد.
مقیاس سوگ طولانی کودکان و مقیاس افسردگی کودکان تکمیل شد. باوجود اینکه اکثر کودکان بر اساس نتایج حاصل از
مقیاس‌ها، اختلال سوگ و افسردگی را نشان می‌دادند ولی ازبین
آن‌ها 30 کودک و مادر مایل به همکاری بودند.
پس از جایگزینی تصادفی کودکان در گروه‌ها، بازی‌درمانی دلبستگی‌محور والد-کودک (تراپلی)، برای گروه مداخله در بسیاری از کودکان هنوز امنیت عاطفی لازم برای پذیرش تجربیـات جدید یادگیـری را ایجاد نکرده‌اند. با ایـن کار، نقـش
درمانگـر این است که با ایجاد رابطه درمـانی مـثبت به کـودکان
 
قالب 12 جلسه 45 دقیقه‌ای به صورت هفتگی اجرا گردید که بخشی از کارها در مرکز و بخشی در خانه انجام شد.
برنامه تراپلی که مداخله‌ای بر مبنای نظریه دلبستگی و  برگرفته از مدل بوث و جرنبرگ (26) است در قالب 12 جلسه 45 دقیقه‌ای به صورت هفتگی ساختاربندی شد.
تراپلی، یک نوع بازی درمانی هدفمند، تعامل محور و کوتاه مدت است که از الگوی طبیعی والد-کودک پیروی می کند. این درمان مبانی نظری خود را بر پایه نظریه­ی دلبستگی بالبی استوار کرده است و با هدف تغییر شیوه­ی رفتار تعاملی کودکان به ویژه آنهایی که مشکلات رفتاری، دلبستگی شکل گرفته است. در این راستا مشارکت والدین در جلسات تراپلی از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
از آنجا که رابطه­ی والد و فرزند، قدرتمندترین و موثرترین عنصر برای تغییر است، همواره نحوه‌ی پاسخ‌دهی والد به مشکلات کودک، تفاوت زیادی ایجاد می­کند. از این رو، توالی فعالیت­های موردنظر در این شیوه بازی درمانی، که ریشه در علوم اعصاب دارد، رابطه­ی والد و فرزند را تسهیل می­کند و به مراقبان فرصت می­دهد تا کودک خود را درک کنند و با او در ارتباط باشند. این امر، بهبود ­مشکلات رفتاری و هیجانی کودک را نیز به دنبال دارد(27).
اهمیت نظریه دلبستگی توسط ریتبلات و لانگسترث (2019) توضیح داده شده است و گزارش می‌دهند که کودکان می‌خـواهـند با دیگـران ارتبـاط برقـرار کننـد و یـاد بگیرنـد امـا
کمک کند احساس امنیت کنند.
ترسیم کردن یا بازی کردن رویدادها ممکن است برای کودکانی که در معرض تروما قرار گرفته اند کمتر ترسناک باشد. همچنین فضای امن تری ایجاد می کند تا اینکه انتظار داشته باشیم احساسات و تجربیات آنها را به صورت کلامی بیان کنند.
بازی درمانگران کودک محور معتقدند که کودکان در فرآیند درمان، ذاتاً قادر به رشد مثبت در یک محیط درمانی هستند. با این حال، اکثر والدین در بازی درمانی کودک محور می توانند نقش مهمی در درمان ایفا کنند و اغلب می توانند در تسهیل بیشتر رشد و تکامل کودک مفید باشند.
علاوه بر این، محققان بازی درمانی کودک محور بر اهمیت توسعه روابط مثبت توسط بازی درمانگران با والدین در هر زمان ممکن تاکید کرده‌اند و بسیاری دستورالعمل های گسترده ای برای ادغام والدین در فرآیند بازی درمانی کودک محور ارائه کرده‌اند و روایی بسته آموزشی توسط یزدانی­پور و همکاران، مورد تایید قرار گرفته است (27).
نتایج پیش‌آزمون و پس‌آزمون با استفاده از نسخه 26 نرم‌افزار SPSS  و روش آماری تحلیل کوواریانس تک متغیری (آنکوا)، در گروه آزمایش و کنترل مقایسه شد و فرضیه‌های پژوهش بررسی گردید.
این مطالعه دارای مجوز شماره IR.YAZD.REC.1400.075 از کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه یزد است.
 
جدول 1: ساختار جلسات در برنامه تراپلی
جلسه هدف محتوا
1 برقراری ارتباط با والد و کودک پژوهشگر به شیوه های قابل درک، اهداف پژوهشی را برای والد و کودک شرح داد، فضایی سرشار از اعتماد و دوستی فراهم آورد و مقررات حاکم بر جلسات آتی را بیان کرد.
2 تشخیص رفتارهای مطلوب و نامطلوب و آشنایی با شیوه مناسب واکنش­دهی پژوهشگر جلسه بازی را با حضور کودک و نظارت والد شروع کرد. در آغاز قوانین حاکم بر بازی که بر بعد ساختار در تراپلی تأکید داشتند، برای کودک شرح داده شد. از جمله این قوانین می­توان به محافظت از وسایل بازی، اجتناب از آسیب زدن به خود و دیگران و مرتب کردن وسایل و اتاق پس از پایان بازی اشاره کرد. در طول بازی، رفتارهای مطلوب و نامطلوب کودک مشخص و به آنها واکنش مناسب نشان داده شد و در حین اجرا، اصل پیروی از کودک رعایت شد. پس از پایان بازی، اصول به کار گرفته شده در جلسه برای والد تشریح شدند. از جمله فعالیت­های مورد نظر در این جلسه، می­توان به موشک بازی، بادکنک بازی، یافتن اشیای پنهان و خانه­سازی اشاره کرد که دربر دارنده ابعاد اشتغال و رقابت بودند.
3 آشنایی با احساسات و هیجانات مختلف و نامگذاری آنها پژوهشگر جلسه بازی را با حضور کودک و نظارت والد شروع کرد. در آغاز قوانین حاکم بر بازی که بر بعد ساختار در تراپلی تأکید داشتند، برای کودک شرح داده شد. در طول بازی به کودک کمک داده شد تا احساسات خود را بشناسد و آنها را نامگذاری کند. پس از پایان بازی، اصول به کار گرفته شده در جلسه برای والد تشریح شد. از جمله فعالیت­های مورد نظر در این جلسه، می­توان به بازی صورتک­های هیجان، بازی نهنگ و ماهی­ها و ترسیم چهار احساس اصلی اشاره کرد که دربر دارنده ابعاد اشتغال و رقابت بودند.
4 آشنایی با موقعیت­های اجتماعی مختلف و تأکید بر اهمیت ابراز هیجانات پژوهشگر جلسه بازی را با حضور کودک و نظارت والد شروع کرد. در آغاز قوانین حاکم بر بازی که بر بعد ساختار در تراپلی تأکید داشتند، برای کودک شرح داده شد. در این جلسه، کودک از طریق ایفای نقش با موقعیت­های اجتماعی آشنا و بر بیان و ابراز هیجانات تأکید شد. در پایان تکنیک­های آرام بخش و درک لزوم استفاده از این تکنیک­ها به عنوان یک ابزار مفید در کنترل واکنش­های هیجانی قوی با استفاده ازدرست کردن حباب­های بزرگ، استفاده از بازی­های خیالی و تجسمی برای انقباض و انبساط ماهیچه ها، بازی ربوت-اسپاگتی و مربع تنفس.
5 آموزش کنترل خشم کنترل خشم و اضطراب به شیوه متناسب با استفاده از بازی «یک جعبه دیوانه بسازید (Make a mad box)»، بازی «یک جعبه جیغ بسازید (Make worry beads)» و بازی «مهره­های نگران بسازید (Thumball)»، در پایان تکنیک­های آرام بخش و درک لزوم استفاده از این تکنیک­ها به عنوان یک ابزار مفید در کنترل واکنش­های هیجانی قوی انجام شد.
6 آموزش درک احساسات و ارزوها آشنایی با احساسات، علایق و آرزوهای خود و همسالان دیگر و درک این موضوع که فقط آنها نیستندکه تجربه  از دست دادت فردی محبوب را داشته اند با استفاده از بازی های توپ گرد و دست­های آرزو.
7 آماده کردن والد برای اجرای بازی در خانه و هدایت جلسه از مرکز به خانه در این جلسه والد، مطابق با اصول آموخته شده در جلسات پیشین، مشغول بازی با کودک خود شد و در پایان جلسه پژوهشگر، که ناظر فعالیت والد و کودک بود، نقاط قوت و ضعف والد را در اجرای بازی به او نشان داد. در نهایت، جلسات بازی از مرکز به خانه هدایت شدند و پژوهشگر از والد درخواست کرد از جلسات خانگی خود، فیلم یا گزارش کتبی تهیه کند. از جمله فعالیت­های مدنظر در این جلسه، می­توان به نقاشی مشارکتی والد کودک، بادکنک بازی و خوردن تغذیه اشاره کرد که دربر دارنده ابعاد اشتغال و رقابت و پرورش بودند.
8 افزایش توجه مثبت والد به کودک با تأکید بر ابعاد ساختار، اشتغال و رقابت این جلسه در خانه و با مشارکت والد و کودک اجرا شد و گزارش آن برای پژوهشگر ارسال شد. پژوهشگر نیز نقاط قوت و ضعف احتمالی در اجرا را به والد نشان داد. از جمله فعالیت­های مدنظر در این جلسه، می­توان به مسابقه توپ و سبد، رساندن توپ­ها به مقصد با استفاده از قاشق و بادکنک بازی اشاره کرد که دربر دارنده ابعاد اشتغال و رقابت بودند. لازم به ذکر است که والد در آغاز، قوانین حاکم بر بازی را که بر بعد ساختار در تراپلی تأکید داشتند، برای کودک شرح دادند.
9 افزایش توجه مثبت والد به کودک با تأکید بر ابعاد ساختار، اشتغال و پرورش این جلسه، در خانه و با مشارکت والد و کودک اجرا شد و گزارش آن برای پژوهشگر ارسال شد. پژوهشگر نیز نقاط قوت و ضعف احتمالی در اجرا را به والد نشان داد. از جمله فعالیت­های مورد نظر در این جلسه می­توان به توپ بازی، لیلی و خوردن تغذیه اشاره کرد که دربر دارنده ابعاد اشتغال و پرورش بودند. همچنین والدین در آغاز، قوانین حاکم­ بر بازی  که بر بعد ساختار در تراپلی تأکید داشتند  را برای کودک شرح دادند
10 افزایش توجه مثبت والد به کودک با تأکید بر ابعاد ساختار، اشتغال و رقابت این جلسه در خانه و با مشارکت والد و کودک اجرا شد و گزارش آن برای پژوهشگر ارسال شد. پژوهشگر نیز نقاط قوت و ضعف احتمالی در اجرا را به والد نشان داد. از جمله فعالیت­های مورد نظر در این جلسه، می­توان به موشک بازی، بازی نهنگ و ماهی­ها و مسابقه تشخیص اشیای تغییر مکان داده شده اشاره کرد که دربر دارنده ابعاد اشتغال و رقابت بودند. همچنین والد در آغاز قوانین حاکم بر بازی  که بر بعد ساختار در تراپلی تأکید داشتند  را برای کودک شرح دادند.
11 افزایش توجه مثبت والد به کودک با تأکید بر ابعاد ساختار، پرورش، اشتغال و رقابت این جلسه در خانه و با مشارکت والد و کودک اجرا شد و گزارش آن برای پژوهشگر ارسال سد. پژوهشگر نیز نقاط قوت و ضعف احتمالی در اجرا را به والد نشان داد. از جمله فعالیت­های مورد نظر در این جلسه، می­توان به ایفای نقش مهمان- میزبان، مسابقه تقلید شکلک بدون خنده و خوردن تغذیه اشاره کرد که دربر دارنده ابعاد پرورش، اشتغال و رقابت بودند. همچنین والدین در آغاز قوانین حاکم بر بازی که بر بعد ساختار در­ تراپلی تأکید داشتند  را برای کودک شرح دادند.
12 مرور و تمرین مهارت‌های آموخته شده پذیرش و درک فقدان، احساس داشتن همدرد در بین همسالان، بیان خاطرات با استفاده از بازی شرح بده و بگو (show & tell)، جعبه خاطرات و به هوا فرستادن بادکنک.
این جلسه با حضور پژوهشگر و والد برگزار شد. کلیه مهارت­های آموخته شده مرور شد. ­پژوهشگر به سؤالات احتمالی والد پاسخ داد و والد را تشویق کرد به این جلسات در خانه ادامه دهد.
 
بر اساس یافته‌های مطالعه، 50 درصد از پاسخگویان (15 نفر) دختر، 50 درصد (15 نفر) پسر بودند و بر حسب سن 3/13 درصد (4 نفر) 11 سال، 20 درصد (6 نفر) 10 سال، 6/26 درصد (8 نفر) 9 سال، 3/23 درصد (7 نفر) 8 سال و 6/16 درصد (5 نفر) 7 سال سن داشتند.
در جدول 2 آماره‌های توصیفی نشانه‌های افسردگی و نشانه­های سوگ در گروه‌های کنترل و آزمایش ارائه شده است. از 30 کودک گروه‌های آزمایش و کنترل، میانگین متغیر نشانه‌های افسردگی در پیش‌آزمون به ترتیب 47/45 و 00/44 و در پس‌آزمون به ترتیب 73/37 و 73/43، میانگین متغیر نشانه‌های
سوگ در پیش‌آزمون به ترتیب 53/71 و 00/71 و در پس‌آزمون به ترتیب 67/59 و 13/71 بوده است. برای بررسی نرمالیتی متغیرها از آزمون شاپیرو-ویلک اضافه شد که سطح معنی‌داری در هر دو متغیر بالای 5 صدم بود و لذا توزیع داده‌ها، نرمال بود.
یافته‌ها نشان داد سطح معناداری تعامل بین پیش‌آزمون و متغیر مستقل(گروه‌ها) در متغیر نشانه‌های افسردگی (179/0) و متغیر
 
نشانه‌های سوگ (40/0) بیشتر از 05/0 به دست آمده است. در نتیجه تعامل بین پیش‌آزمون و متغیر مستقل معنادار نیست و همگنی شیب رگرسیون به عنوان پیش‌فرض اصلی تحلیل کوواریانس تک متغیری (آنکوا)، رعایت شده است.
طبق نتایج جدول 3، تحلیل کوواریانس تک متغیری (آنکوا)، نشان می‌دهد که با حذف اثر نمره‌های نشانه‌های افسردگی پیش‌آزمون به عنوان متغیر همپراش، اثر اصلی متغیر درمان بر نمره‌های نشانه‌های افسردگی پس‌آزمون معنادار است                    (478/0 =2 ηParital، 001/0>P، 711/24=27و1F)، بنابراین تراپلی بر نشانه‌های افسردگی اثربخش است و فرضیه اول تایید می‌شود.
همچنین یافته‌ها نشان می‌دهد که با حذف اثر نمره‌های نشانه‌های
سوگ پیش‌آزمون به عنوان متغیر همپراش، اثر اصلی متغیر سوگ پیش‌آزمون به عنوان متغیر همپراش، اثر اصلی متغیر درمان بر نمره‌های نشانه‌های سوگ پس‌آزمون معنادار است (658/0 =2 ηParital، 001/0>P، 846/51=27و1F)، بنابراین تراپلی بر نشانه‌های سوگ اثربخش است و فرضیه دوم تایید می‌شود.با توجه به جدول 4، میانگین نمره‌های تعدیل شده پس‌آزمون نشانه‌های افسردگی در گروه آزمایش (343/37)، کمتر از گروه کنترل (124/44) است.
همچنین نتایج نشان می‌دهد که میانگین نمره‌های تعدیل شده پس‌آزمون نشانه‌های سوگ در گروه آزمایش (505/59)، کمتر از گروه کنترل (295/71) است. بنابراین طبق نتایج جداول 3 و 4 فرضیه‌های اول و دوم تایید می‌شوند.
 

جدول 2: آماره‌های توصیفی نشانه‌های افسردگی و نشانه­های سوگ در گروه‌های کنترل و آزمایش
متغیرها
گروه
پیش آزمون پس آزمون
میانگین انحراف استاندارد میانگین انحراف استاندارد
نشانه‌های افسردگی آزمایش 47/45 809/4 73/37 267/4
کنترل 00/44 525/3 73/43 234/4
نشانه‌های سوگ آزمایش 53/71 467/8 67/59 701/4
کنترل 00/71 737/7 13/71 079/8
 

جدول3: نتایج تقکیکی تحلیل کوواریانس تک متغیری نمره پس‌آزمون نشانه‌های افسردگی و نشانه‌های سوگ
متغیر منبع تغییرها مجموع مجذورات درجه آزادی میانگین مجذورات F سطح معناداری ضریب تأثیر 2η
نشانه‌های افسردگی پیش آزمون 948/140 1 948/140 429/10 003/0 279/0
گروه 986/333 1 986/333 711/24 001/0 478/0
خطا 919/364 27 516/13 - - -
نشانه‌های سوگ پیش آزمون 692/680 1 692/680 886/33 001/0 0.557
گروه 484/1041 1 484/1041 846/51 001/0 658/0
خطا 375/542 27 088/20 - - -
 
 
 
جدول4: میانگین نمره‌های تعدیل شده پس‌آزمون نشانه‌های افسردگی و نشانه‌های سوگ در گروه آزمایش و کنترل
متغیر منبع تغییرها مجموع مجذورات درجه آزادی میانگین مجذورات F سطح معناداری ضریب تأثیر 2η
نشانه‌های افسردگی پیش آزمون 948/140 1 948/140 429/10 003/0 279/0
گروه 986/333 1 986/333 711/24 001/0 478/0
خطا 919/364 27 516/13 - - -
نشانه‌های سوگ پیش آزمون 692/680 1 692/680 886/33 001/0 0.557
گروه 484/1041 1 484/1041 846/51 001/0 658/0
خطا 375/542 27 088/20 - - -
 
بحث و نتیجه گیری
خود، رویداد آسیب زا را برای اصلاح داستان روایت کنند. این
پژوهش کنونی با هدف بررسی اثربخشی تراپلی بر نشانه‌های افسردگی و سوگ کودکان داغدیده در همه‌گیری کرونا ویروس انجام شد. پژوهش از نوع طرح­های نیمه آزمایشی با پیش و پس آزمون گروه کنترل و آزمایش است که در زمره تحقیقات کاربردی قرار دارد. یافته‌های پژوهش حاضر نشان داد که فرضیه اصلی مبنی بر این که درمان تراپلی بر نشانه‌های افسردگی و سوگ کودکان داغدیده در پاندمی کرونا اثربخش است تایید شده است.
در تبیین این یافته‌ها می‌توان گفت که بازی‌درمانی یکی از روش‌های درمانی بسیار منعطف است که می‌تواند با توجه به سن کودکان، شرایط و محیطی که مشاوره در آن انجام می‌شود، تغییرات لازم را در رفتار کودک اعمال نماید. از بازی‌درمانی می‌توان برای کمک به کودکانی که بستگان نزدیک خود را از دست داده‌اند استفاده نمود(19). فضای بازی‌درمانی به عنوان یک محیط بدون قضاوت توصیف می‌شود که در آن کودکان می‌توانند تجربیات خود را با استفاده از نمادها برای برقراری ارتباط افکار و احساسات خود پردازش کنند. بازی‌درمانی به خودی خود امکان بیان نمادین تعارض درونی را فراهم می‌کند. بنابراین با استفاده از بازی، کودکان می‌توانند با استفاده از تخیل منجر به توانمندسازی کودکان برای برقراری ارتباط، پردازش و بهبود تجربیات آسیب‌زا می‌شود(16). همچنین در رابطه با تایید فرضیه اول می‌توان گفت افسردگی در بسیاری از جنبه‌های زندگی کودک تأثیر می‌گذارد و بازی کودکان یکی از شرایطی است که در آن می‌توان رفتار کودکان را بهتر درک کرد و علاوه بر این سبب بهبود بیشتر در رفتار کودک می‌گردد. در مداخله تراپلی، روابط مبتنی بر دلبستگی در زمان حال، منجر به شکل گیری تعاملات رو در رو و شاد می­شود که در حافظه غیرکلامی کودک ذخیره می­گردد. علاوه بر این، تراپلی با فراهم نمودن فرصتی برای تعاملات مثبت، یک تجربه هیجانی مستقیم و مطلوب ایجاد می­کند و منجر به تغییرات عمده در سازماندهی احساس کودک می‌‌شود(26). اهمیت نظریه دلبستگی توسط ریتبلات و لانگسترث (2019) توضیح داده شده است و گزارش می‌دهند که کودکان می‌خواهند با دیگران ارتباط برقرار کنند و یاد بگیرند، اما بسیاری از کودکان هنوز امنیت عاطفی لازم برای پذیرش تجربیات جدید یادگیری را ایجاد نکرده‌اند. در مداخله دلبستگی محور، نقش درمانگر این است که با ایجاد رابطه درمانی مثبت به کودکان کمک کند احساس امنیت کنند. این یافته با یافته­های کهوری نژاد (18)، دیلی و همکاران(28) و وولت و همکاران (29) همسو می­باشد. کهوری نژاد و وولت نشان داده‌اند که بازی‌درمانی بر افسردگی و تحریک پذیری کودکان دچار سوگ موثر است. از سویی حضور مؤلـفه‌های دلبستگی در مـداخـله بازی‌درمانی دلـبستگـی
محور موجب بهبود عملکرد رابطه مادر و کودک و کاهش اضطراب جدایی کودکان می‌شود، و راهبردهای کارآمدی را برای درمان مشکلات رفتاری کودکان دارای مشکلات دلبستگی در اختیار قرار می‌دهد(20). همچنین دیلی نشان داد با استفاده از تکنیک‌های بازی کودک و والدین از جمله ژنوگرام با مجسمه‌ها، فعالیت‌های هنری، سینی‌های شن، نمایش عروسکی و داستان‌گویی، به درمانگر اجازه می‌دهد تا پویایی‌های ساختار خانواده را در طول جلسات مشاهده کند و یک مفهوم‌سازی سیستمی قوی از الگوهای خانواده را شناسایی کند که به شکل‌گیری و بهبود رفتارهای علامت‌دار کودک کمک می‌کند(28). 
فرضیه  دوم که مبنی بر تاثیر بازی‌درمانی بر نشانگان اختلال سوگ در کودکان بود مورد تأیید قرار گرفت. بازی‌درمانی به کودکان این امکان را می‌دهد تا با استفاده از راهبردهای مناسب، بر روی خاطرات و تجربیات پیچیده و اغلب آزاردهنده، کار کنند. در بازی‌درمانی از کودکان خواسته نمی‌شود که افکار و احساسات خود را به صورت کلامی بیان کنند. بلکه با استفاده از اسباب بازی‌ها موفق به برقراری ارتباط با آنچه که باید می‌شوند. برای کودکانی که در معرض تجربیات آسیب‌زا قرار گرفته اند، بازی‌درمانی دلبستگی‌محور شالوده یک رابطه ایمن و قابل اعتماد را می‌سازد(30). ترسیم کردن یا بازی کردن رویدادها ممکن است برای کودکانی که در معرض تجربیات آسیب‌زا قرار گرفته‌اند کمتر ترسناک باشد. همچنین فضای امن‌تری ایجاد می‌کند تا اینکه انتظار داشته باشیم احساسات و تجربیات آنها را به صورت کلامی بیان کنند. از این رو، مهم است که درمانگرانی که با این جمعیت کار می‌کنند، بتوانند از نظریه‌های مناسب در درمان و همچنین حمایت از اعضای خانواده و تشویق مشارکت آنها استفاده کنند(31). کودکان در اختلال سوگ در پذیرش مساله فقدان دچار مشکل هستند، از به خاطر آوردن واقعیت فقدان دوری می‌کنند، بیشترین هیجان‌هایی که تجربه می‌کنند خشم نسبت به متوفی از اینکه چرا آنها را ترک کرده است، اضطراب ناشی از اینکه بعد از این فقدان آنها چکونه ادامه دهند و ترس از ضعیف شدن و تنها ماندن، می‌باشد. در مداخلات بازی‌درمانی سعی بر آن است که انتخاب و اجرای بازی‌ها با رعایت نکات ذکر شده باشد و با کار بر روی افزایش آگاهی نسبت به هیجانات، کاهش تنش جسمانی، تخلیه هیجانات منفی و آرام سازی کودک، کاهش حس تنهایی، احساس گناه، خشم و پذیرش فقدان، موجب کاهش نشانگان سوگ در کودکان شد(32). تراپلی، می­تواند منجر به بهبود احساس شایستگی، خودکنترلی و عزت نفس در کودک شود و به کودکانی که از والدین خود جدا شده­اند، آنها را از دست داده اند، بیاموزد که به مراقبان خود اعتماد کنند(33). به طور کلی بازی‌درمانی کودک محور ثابت کرده است که یک مداخله فرهنگی حساس است که برای طیف گسترده‌ای از مشکلات کودکان، به ویژه برای درمانگرانی که تازه وارد حیطه بازی‌درمانی شده اند، موثر است(5). این یافته با یافته­های زارع(8) که در پژوهش خود نشان داده بود که که بازی درمانی بر کاهش نشانگان اختلال سوگ در کودکان داغدار موثر بوده است همسو می­باشد. همچنین با یافته­های دلداده(19) که نتایج نشان داده بود بازی درمانی فرصت‌هایی را برای بچه‌ها فراهم می‌آورد که بتوانند اضطراب‌ها و نگرانی‌های خود را از طریق بازی کردن بروز دهند و نهایتا آنها را به سازگاری با شرایط و آرامش می‌رساند همسو می­باشد.
به طور کلی می­توان نتیجه گرفت که یافته­های پژوهش حاکی از آن است که بازی درمانی بر کاهش نشانگان اختلال سوگ در کودکان داغدار موثر بوده است و آموزش به کارگرفته شده در برنامه آموزشی، الگویی برای شیوه­های مناسب برخورد با کودک در موقعیت­های مختلف ارائه داده است. با توجه به وجود تفاوت معنی­دار بین گروه­های آزمایشی و کنترل در پس آزمون می­توان گفت که برنامه آموزش کودکان و بازی درمانی در کاهش مشکلات کودکان سوگوار، قابلیت استفاده دارد. لذا توجه به بازی درمانی در کار با کودک می­تواند به کودکان در پذیرش سوگ و فقدان فرد محبوب کمک کرده و می­توان از این شیوه درمانی برای کمک به سلامت و بهداشت روانی کودکان استفاده نمود.از محدودیت­های  این پژوهش می توان
به موارد ذیل اشاره کرد:
با توجه به این­که درک شناختی کودکان از مرگ و سوگ در مراحل مختلف تغییر می­کند یافته­های این پژوهش که در بین کودکان 7-11 سال بود را نمی­توان به سایر مراحل شناختی کودکان یا رده سنی تعمیم داد.
عدم همکاری یا قطع همکاری بعضی از افراد در حین انجام مراحل آموزش که در روند اجرایی پژوهش اختلال ایجاد               می­کرد.در پایان پیشنهاد می­شود که پژوهش بر روی سایر گروه­های سنی  به ویژه در نوجوانان انجام شود.
ارزیابی نشانه­های سوگ در مرحله پیگیری در فواصل زمانی طولانی و متعدد به منظور بررسی تداوم درمان پیشنهاد می­شود.
تلفیق بازی درمانی با یکی از روش­های درمانی و قصه درمانی برای کاهش نشانگان اختلال سوگ پیشنهاد می­شود.
تضاد منافع
نویسندگان اعلام می‌دارند که هیچ‌گونه تضاد منافعی در این مطالعه وجود ندارد.
تقدیر و تشکر
نویسندگان بر خود فرض می‌دانند از مشارکت‌کنندگان در پژوهش و خانواده آنان، تشکر کنند.
 
نوع مطالعه: پژوهشي | موضوع مقاله: تخصصي
دریافت: 1400/11/14 | پذیرش: 1401/3/31 | انتشار: 1402/4/31

ارسال نظر درباره این مقاله : نام کاربری یا پست الکترونیک شما:
CAPTCHA

ارسال پیام به نویسنده مسئول


بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

https://creativecommons.org/licenses/by/4.0/کلیه حقوق این وب سایت متعلق به طلوع بهداشت یزد می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2015 All Rights Reserved | Tolooebehdasht

Designed & Developed by : Yektaweb