مقدمه
سلامت و عادات سالم در دختران نوجوان نقشی حیاتی در پایداری سلامت و تغذیه آینده خانواده دارد(1). تغذیه سالم برای رشد، تکامل و سلامتی دوران کودکی، نوجوانی و سالمندی ضروری است(2( و یکی از موثرترین و ارزان ترین راهها برای کاهش بار بسیاری از بیماریها و عوامل مرتبط با آن از جمله چاقی است(3(. تغذیه نوجوانان نه تنها به دلیل وسعت تغییرات فیزیکی و رفتاری در این دوران بلکه به علت نقش تعیین کننده تغذیه در این سن در نوع بیماری های دوران بزرگسالی و شاخص های مرگ ومیر اهمیت ویژه ای دارد(4).
درحالی که مطالعات متعددی حکایت از وجود برخی مسائل و مشکلات در تغذیه نوجوانان از جمله، مصرف زیاد غذاهای آماده و چرب ، مصرف کم میوه و سبزیجات، شیر و فرآورده های آن و گاهی اوقات حذف برخی از مواد غذایی مهم دارد(5) . مطالعات در کشورهای اروپایی مصرف بالای غذاهای ناسالم در بیش از نیمی از دانش آموزان دبیرستانی دارای اضافه وزن و چاق(6) و مصرف پایین میوه و سبزی و مصرف بالای نوشیدنی های شیرین و گازدار را در دانش آموزان دبستانی گزارش نمودند(7)، در ایران نیز مشابه بسیاری از کشورهای در حال توسعه ،تغذیه نامناسب در بین دانش آموزان در حال افزایش است. به طوری که در مطالعات متعددی رفتارهای تغذیه ای دانش آموزان را نامطلوب توصیف نمودند(11-8) .
در ﺑﻴﻦ ﻣﻮاد ﻏﺬاﻳﻲ، ﺷﻴﺮ و ﻓﺮآورده ﻫﺎی آن ﺟﺰء اﺳﺎﺳﻲ ﺗﺮﻳﻦ ﻣﻮاد ﻏﺬاﻳﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﻧﺰدﻳﻚ ﺗﺮﻳﻦ ﺣﺎﻟﺖ را ﺑﻪ ﻳﻚ ﻏﺬای ﻛﺎﻣﻞ دارﻧﺪ و چنین ﺳﺮﺷﺎر از ﺗﻤﺎﻣﻲ اﻧﻮاع ﺿﺮوری ﻣﻮاد ﻣﻐﺬی ﺑﺮای زﻧﺪﮔﻲ، از ﻗﺒﻴﻞ اﻧﻮاع ﭘﺮوﺗﺌﻴﻦ ﻫﺎی ﻣﺮﻏﻮب،ﻛﻠﺴﻴﻢ، وﻳﺘﺎﻣﻴﻦ ﻫﺎ و اﻣﻼح ﺿﺮوری می باشد ﻛﻪ ﻣﻲ ﺗﻮاﻧﺪ ﻣﻮﺟﺐ اﻓﺰاﻳﺶ ﻣﻘﺎوﻣﺖ ﺑﺪن در ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺑﺴﻴﺎری از ﺑﻴﻤﺎری ﻫﺎی ﻋﻔﻮﻧﻲ و ﺑﻴﻤﺎری ﻫﺎی ﻧﺎﺷﻲ از ﺳﻮء ﺗﻐﺬﻳﻪ ﮔﺮدد(12) .
مطالعات نشان می دهد که مصرف لبنیات در کشور ناکافی است، براساس مطالعه ای در ایران گزارش شد که 41 درصد ازدانش آموزان 2بار یا بیشتر از لبنیات در روز مصرف می کردند(9)، مطالعه دیگری در دانش آموزان دبیرستانی شهر یزد مصرف مناسب لبنیات را در روز، 7/48 درصد گزارش نمود(11).
درمطالعات مختلف دانش آموزان به محدودیت های موثری برتغییررژیم غذایی اشاره کرده اند ازجمله در دسترس نبودن غذاهای سالم درخانه و مدرسه، عدم توجه به فیبروکالری موادغذایی، عدم توجه وکنترل برروی خرید مواد خوراکی، موانع در راه باقی ماندن بر رژیم غذایی سالم، به ویژه دردختران، زندگی شهری، تبلیغات گسترده تلویزیونی، جذابیت بسته بندی و تنوع مواد خوراکی و نیزعدم آگاهی تغذیه ای والدین، ضمن اینکه دختران بیش ازپسران به موانعی درارتباط باحمایت خانواده، زمان ناکافی برای برنامه ریزی وباقی ماندن بررژیم غذایی سالم اشاره داشتند.
هم چنین تماشای تلویزیون نیزدر رژیم غذایی ناسالم و چاقی نقش دارد. این اثرممکن است به علت پیام های تبلیغاتی ناسالم درارتباط با خوردن غذاهای آماده و تنقلات باشد (تحقیقات نشان می دهدانتخاب کمترغذاهای سالم با افزایش میزان تماشای تلویزیون درارتباط است) و یا کاهش فعالیت بدنی وکم تحرکی دراثر تماشای زیاد برنامه های تلویزیونی(13).
والدین و مدارس نقش برجستهای در شکل گیری رفتارهای تغذیهای دارند(14). اجرای برنامه آموزش تغذیه در مدارس، راهکاری مناسب برای افزایش آگاهی و نگرش و اصلاح رفتارهای غلط تغذیه ای است(15). عوامل متعددی بر اتخاذ رفتارهای تغذیه ای موثرند. در این میان مطالعات بر نقش خودکارآمدی درک شده به عنوان متغیر مهم تاثیر گذار بر انجام رفتارهای تغذیه ای تاکید کرده اند(17،16) . خودکارآمدی درک شده سازه ای بر گرفته از تئوری شناختی اجتماعی بندورا می باشد، خودکارآمدی یعنی اعتماد به خود به منظور ایجاد و حفظ یک تغییر رفتار و پرهیز از بازگشت که در بسیاری از الگوهای آموزش بهداشت نظیر الگوی فرانظریه ای و اعتقاد بهداشتی یک سازه اصلی محسوب می شود (18).
هم چنین خودکارآمدی یک مفهوم مهم است که افراد را قادر می سازد تا با استفاده از مهارت ها در برخورد با موانع، کارهای فوق العاده انجام دهند(19) . افرادی که از خودکارآمدی بالاتری برخوردار هستند، معتقدند که قادرند به طور موثری از عهده کنترل رویدادهای زندگی خود برآیند، بنابراین احساس خودکار آمدی یک عامل حیاتی در موفقیت و شکست بوده و درک هر فرد از خودکارآمدی قوی ترین عامل پیشگویی کننده در توانایی انجام تغییر در رفتارهای پرخطر است (20).
درک عوامل پیش بینی کننده رفتار، اجرای مداخلات در راستای تغییر رفتار را تسهیل می نماید. از آن جا که خودکارآمدی عامل موثری در بروز و تداوم رفتار در بسیاری از مطالعات است(21)، این مطالعه با هدف بررسی دانش و خود کارآمدی درک شده در مصرف لبنیات در دانش آموزان دختر دبیرستان های شهرستان شفت در سال تحصیلی 98-1397 انجام گرفت.
روش بررسی
مطالعه حاضر به صورت مقطعی- تحلیلی بود. بر اساس آمار اخذ شده از آموزش و پرورش، تعداد 385 دانش آموز دختر در اردیبهشت ماه سال 1398 در دوره ی دوم متوسطه در شهر شفت و احمد سرگوراب شهرستان شفت مشغول به تحصیل بودند، که به صورت سرشماری، تمام این دانش آموزان مورد مطالعه قرار گرفتند.
معیارهای ورود به مطالعه عبارت بودند از: اشتغال به تحصیل در دوره ی دوم متوسطه و داشتن رضایت جهت شرکت در مطالعه و معیارهای خروج از مطالعه عبارت بودند از: داشتن رژیم غذایی خاص مرتبط با مصرف لبنیات، تجویز شده از سوی متخصص بنا به اظهار دانش آموز، غیبت دانش آموز در زمان حضور پژوهشگر در مدرسه، تکمیل ناقص پرسشنامه و عدم تمایل به همکاری.
ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه ای متشکل از اطلاعات دموگرافیک (7 سوال شامل تعداد سال های تحصیل دانش آموز، تعداد افراد خانواده، رتبه تولد، شغل پدر و مادر، سطح تحصیلات پدر و مادر)، دانش دانش آموزان (12 سوال)، رفتار مصرف لبنیات (16 سوال) وسازه ی خودکارآمدی درک شده (10سوال) بود. مقیاس هایی که از مقالات خارجی استخراج گردید با استفاده از روش ترجمه – باز ترجمه به فارسی ترجمه شد.بعد از دستیابی به پرسشنامه های مستخرج از مطالعات ایرانی و خارجی و انجام فرآیند ترجمه- باز ترجمه در خصوص
پرسشنامه های خارجی، تیم تحقیق با برگزاری چندین جلسه پرسشنامه ها را مورد بازنگری قرار داد. بخشی از سوالات پرسشنامه ها هم توسط محققین طراحی گردید. سپس روایی محتوای پرسشنامه ها توسط پنل متخصصین هیئت علمی متشکل از (7 متخصص آموزش بهداشت و ارتقا سلامت، 1 متخصص تغذیه و 1 متخصص اپیدمیولوژی) تایید شد. روایی صوری توسط 10 دانش آموز (مشابه با دانش آموزان جامعه ی آماری و خارج از شرکت کنندگان در مطالعه)، از لحاظ نگارشی بررسی شد و اصلاحات لازم اعمال گردید. جهت بررسی پایایی، پرسشنامه توسط 20 دانش آموز (مشابه با دانش آموزان جامعه ی آماری و خارج از شرکت کنندگان در مطالعه) تکمیل شد و از روش محاسبه ضریب آلفای کرونباخ و ضریب همبستگی درون طبقه ای در انجام آزمون مجدد با فاصله10 روز، استفاده شد.
سوالات دانش برگرفته از پرسشنامه های دانش در مورد مصرف لبنیات موجود در مطالعه غفاری و همکاران (22) و واحدی و همکاران(23) بود. پایایی سوالات دانش در مطالعه واحدی و همکاران (23) با آلفای کرونباخ 93/0 گزارش گردید. برای نمره دهی به سوالات دانش، به پاسخ های درست نمره دو، پاسخ های نادرست نمره صفر و پاسخ های نمی دانم نمره یک داده شد، مجموع نمرات محاسبه شد و نمره کسب شده بالاتر، نشان دهنده دانش بیشتر بود (حداقل نمره ی قابل کسب صفر و حداکثر 24 نمره). روایی محتوا در خصوص مقادیر CVR و CVI به ترتیب 74/0 و 94/0، ضریب همبستگی درون طبقه ای 99/0، ضریب آلفای کرونباخ در مطالعه مقدماتی 93/0 و در جمعیت اصلی در جمعیت اصلی 99/0 بدست آمد. جهت ارزیابی رفتار مصرف لبنیات از سوالات بخش شیر و لبنیات پرسشنامه ی استاندارد بسامد خوراک استفاده شد. روایی و پایایی این پرسشنامه در طرح کشوری غربالگری سرطان مری بررسی و تایید شده است(24). دراین پرسشنامه امکان ثبت فراوانی مصرف شیر و لبنیات در 3 گزینه ی ماهانه، هفتگی و روزانه فراهم بود. پس از تبدیل میزان مصرف به مصرف روزانه، از جمع فراوانی مصرف روزانه که به صورت استاندارد در پرسشنامه تعیین شده بود، میزان مصرف هر آیتم در هر بار به واحد برای هر فرد، محاسبه شد. مجموع میزان مصرف برای تمام سوالات برای هر فرد، رفتار مصرف لبنیات فرد را تعیین کرد.
مقادیرCVR و CVI به ترتیب 1 و 99/0 و ضریب همبستگی درون طبقه ای 95/0 بدست آمد. سوالات سازه خود کارآمدی از مطالعه ماری و همکاران (25) و مطالعه گلیور و هوروات (26) با اعمال تغییرات لازم بود. برخی سوالات هم به صورت محقق ساخته طراحی شد. طیف پاسخ دهی به صورت اصلا مطمئن نیستم (نمره 1)، کمی مطمئنم (نمره 2)، تا حدی مطمئنم (نمره 3)، خیلی مطمئنم (نمره 4) و خیلی زیاد مطمئنم (نمره 5) بود.
مجموع نمرات هر سوال با هم جمع شد و نمره سازه خودکار آمدی را ایجاد نمود (حداقل نمره 10 و حداکثر نمره 50). نمرات بالاتر نشان دهنده درک بالاتر آزمودنی ها در مورد خودکار آمدی شان در مصرف لبنیات بود. مقادیر 89/0CVR= و 99/0CVI=، ضریب همبستگی درون طبقه ای 98/0 شد و ضریب آلفای کرونباخ در مطالعه مقدماتی 85/0 و در جمعیت اصلی 90/0، بدست آمد.
پس از جمع آوری اطلاعات، داده ها در نرم افزار SPSS نسخه ی 21 تحلیل شد. برای توصیف داده ها از شاخص های توصیفیِ فراوانی و درصد فراوانی و نیز میانگین و انحراف معیار استفاده شد. برقراری توزیع نرمال متغیرهای کمی با استفاده از آزمون کولموگروف- اسمیرونوف و بررسی چولگی و کشیدگی، مورد بررسی قرار گرفت. ارتباط متغیرهای دانش، خودکارآمدی درک شده و رفتار با استفاده از ضریب همبستگی اسپیرمن بررسی شد. متغیر رفتار مصرف لبنیات به صورت کمی با میانگین±انحراف معیار توصیف شد و در تحلیل ها با تقسیم بندی به مصرف لبنیات کمتر از 2 واحد در روز و 2 واحد و بیشتر، مورد تحلیل قرار گرفت.
برای بررسی رابطه ی متغیرهای دموگرافیک، خودکارآمدی درک شده و دانش با رفتار مصرف لبنیات آزمون کای-اسکوئر، به کار رفت. برای بررسی رابطه ی خودکارآمدی درک شده با رفتار مصرف لبنیات، با تعدیل نسبت به متغیرهای دموگرافیک معنی دار، از رگرسیون لجستیگ چندگانه استفاده شد. متغیرهای دموگرافیک معنی دار به صورت پس رو در مدل رگرسیون وارد شدند. سطح معنی داری در تمام آزمون ها 05/0 در نظر گرفته شد. این مقاله از پایان نامه تصویب شده در کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی گیلان باکد اخلاق IR.GUMS.REC.1397.415 استخراج گردیده است.
یافته ها
در این مطالعه 385 دانش آموز دختر دبیرستان های شهرستان شفت مورد بررسی قرار گرفتند. 6/43 درصد از دانش آموزان درکلاس دهم (168نفر)، 7/38 درصد درکلاس یازدهم (149 نفر) و 7/17درصد درکلاس دوازدهم (68 نفر) تحصیل می کردند. اکثر دانش آموزان ( 304نفر، 79%) در خانواده های 4 نفره و بیشتر زندگی می کردند. 5/54 درصد از دانش آموزان فرزند اول (210 نفر)، 9/23درصد فرزند دوم (92 نفر)، 9/10درصد فرزند سوم (42 نفر) و 6/10درصد فرزند چهارم و بیشتر (41 نفر) خانواده بودند. شغل پدر اکثر دانش آموزان کشاورز (141نفر ، 6/36 درصد) و شغل مادر اکثریت آن ها (363 نفر، 3/94 درصد) خانه دار بود. کمترین فروانی شغل در پدران ( 17 نفر،4/4 درصد) و در مادران (10نفر،6/2 درصد) کارمندی بود. میزان تحصیلات پدر 63 دانش آموز (4/16درصد) بی سواد، 142 دانش آموز (9/36درصد) ابتدائی، 97 دانش آموز (12/25درصد) راهنمایی، 66 دانش آموز (1/17درصد) دبیرستان یا دیپلم و 17 دانش آموز تحصیلات دانشگاهی (4/4 درصد) بود. میزان تحصیلات مادر دانش آموزان در 72 نفر (7/18درصد) بیسواد، 140 نفر (4/36 درصد) ابتدائی، 80 نفر (8/20 درصد) راهنمایی، 78 نفر (3/ 20درصد) دبیرستان یا دیپلم و 15 نفر (8/3 درصد) دارای تحصیلات دانشگاهی بودند.
7/57 درصد از دانش آموزان (221 نفر) کمتر از 2 واحد در روز لبنیات مصرف می کردند و 3/42 درصد از آن ها (162 نفر) بیشتر از 2 واحد لبنیات مصرف می کردند. 2 نفر از دانش آموزان اصلا لبنیات مصرف نمی کردند. کمترین میزان مصرف لبنیات در مورد شیرشکلاتی با میانگین 12/0 واحد در روز (انحراف معیار: 03/0) و شیر کاکائو با میانگین 17/0 واحد در روز (انحراف معیار 07/0) و بیشترین میزان مصرف در مورد ماست معمولی با میانگین 42/0 واحد در روز (انحراف معیار: 44/0) بود.
میانگین و انحراف معیار نمره دانش دانش آموزان به ترتیب 05/3±1/19 به دست آمد. دانش آموزان به طور متوسط 58/79 درصد از نمره قابل اکتساب دانش را بدست آوردند. دانش افراد مورد مطالعه در مورد اغلب سوالات دانش در خصوص مصرف لبنیات خوب بود و تنها در مورد سوالات نقش پنیر به عنوان منبع خوبی برای تامین کلسیم، مقدار استاندارد مصرف لبنیات روزانه و محتوای کلسیم بالاتر شیر و ماست پرچرب نسبت به شیر یا ماست کم چرب، دانش در حد متوسط داشتند(جدول 1).
جدول 1. توزیع فراوانی، میانگین و انحراف معیار پاسخ دانش آموزان دختر دبیرستانی شرکت کننده در مطالعه به سوالات دانش مرتبط با مصرف لبنیات (تعداد=385) |
|
|||||
سوال |
پاسخ |
میانگین* |
انحراف معیار* |
|||
نادرست |
درست |
نمی دانم |
||||
لبنیات شامل: شیر، شیر کاکائو، شیرشکلاتی، سرشیر، ماست،دوغ،پنیر، خامه،بستنی وکشک است. |
(76)292 |
(15)59 |
(9)34 |
67/1 |
63/0 |
|
لبنیات منبع خوبی برای تامین کلسیم مورد نیاز بدن است. |
(6)22 |
(91)351 |
(3)12 |
88/1 |
41/0 |
|
مصرف لبنیات باعث استحکام دندان ها می شود. |
(11)43 |
(84)325 |
(4)17 |
80/1 |
50/0 |
|
مصرف لبنیات به استحکام استخوانها کمک می کند. |
(4)15 |
(94)362 |
(2)8 |
92/1 |
34/0 |
|
اﮔﺮﻛﺴﻲﻧﺨﻮاﻫﺪﺷﻴﺮﻣـﺼﺮف کند ﻣﻲتواند ﺑﻪﺟﺎی آن ﻣﺎﺳﺖ، دوغ و یا ﭘﻨﻴﺮمصرف ﻛﻨﺪ. |
(13)49 |
(78)302 |
(9)34 |
70/1 |
62/0 |
|
برای رشد قدی مناسب بایدروزانه از لبنیات استفاده کرد. |
(19)75 |
(76)291 |
(5)19 |
71/1 |
55/0 |
|
ﻣﺼﺮف ﻣﻘﺪارﻛﺎﻓﻲ ﻟﺒنیات در این سن میﺗﻮاند از ابتلا بهﭘﻮﻛﻲ استخوان در سالهای آینده پیشگیری کند. |
(12)47 |
(81)311 |
(7)27 |
74/1 |
58/0 |
|
پنیرمنبع خوبی برای تامین کلسیم میباشد. |
(36)139 |
(46)177 |
(18)69 |
28/1 |
75/0 |
|
مقدار مصرف روزانه شیرجهت دریافت کلسیم لازم برای یک نوجوان دو لیوان یا بیشتر است. |
(36)138 |
(47)181 |
(17)66 |
30/1 |
74/0 |
|
شیر و ماست پرچرب محتوای کلسیم بالاتری نسبت به شیر یا ماست کم چرب دارند. |
(35)137 |
(27)103 |
(38)145 |
89/0 |
08/0 |
|
ماست منبع خوبی برای تأمین کلسیم می باشد. |
(16)63 |
(77)296 |
(7)26 |
70/1 |
59/0 |
|
مصرف لبنیات می تواند به تناسب اندام کمک کند. |
(24)92 |
(66)254 |
(10)38 |
56/1 |
67/0 |
|
به جز موارد ذکر شده، در جدول مقادیر فراوانی (درصد) گزارش شده است. * برای پاسخ های نادرست صفر نمره، نمی دانم یک نمره و پاسخ درست 2 نمره در نظر گرفته شده و میانگین و انحراف معیار نمره برای هر سوال، محاسبه شد. |
||||||
سازه خودکارآمدی درک شده دارای میانگین و انحراف معیار 6/6± 20/23 (میانه 22) بود. دانش آموزان به طور متوسط 4/46 درصد از نمره قابل اکتساب خودکار آمدی درک شده را بدست آوردند و مجموعا خودکارآمدی درک شده آن ها در حد متوسط بود. کمترین میانگین نمره ی خود کارآمدی دانش آموزان در رابطه با مصرف لبنیات هنگام غذا در خارج از خانه بوده و بیشترین میانگین نمره ی خود کارآمدی در رابطه با مصرف لبنیات در وعده ی صبحانه و در غذاهای حاوی لبنیات بود (جدول 2).
در بررسی رابطه بین مشخصات دموگرافیک دانش آموزان مورد مطالعه در سطوح مختلف رفتار (کمتر از 2 واحد یا 2 واحد و بیشتر در روز) با آزمون کای- اسکوئر مشخص شد که از بین متغیرهای دموگرافیک مورد بررسی، تعداد سال های تحصیل دانش آموز (003/0=p)، محل تحصیل (001/0>p با آزمون کای اسکویر)، رتبه تولد (013/0=p) و نیز سطح تحصیلات پدر (001/0=p) و مادر دانش آموز (001/0>p) با مصرف لبنیات دانش آموز رابطه معنی داری داشت.
جدول 2: توزیع فراوانی، میانگین و انحراف معیار پاسخ دانش آموزان دختر دبیرستانی شرکت کننده در مطالعه به سوالات خودکارآمدی درک شده در رابطه با مصرف لبنیات (تعداد=385) |
|
||||||
سوال، من می توانم ... |
اصلا مطمئن نیستم |
تقریبا مطمئنم |
خیلی مطمئنم |
کاملا مطمئنم |
میانگین* |
انحراف معیار* |
|
مصرف لبنیات را شروع کنم . |
(19) 74 |
(43) 165 |
(23) 87 |
(15) 59 |
34/2 |
96/0 |
|
مصرف لبنیاتم را افزایش دهم. |
(15) 59 |
(56) 214 |
(13) 51 |
(16) 61 |
3/2 |
91/0 |
|
به مقدار توصیه شده از لبنیات مصرف کنم . |
(14) 55 |
(55) 210 |
(17) 66 |
(14) 54 |
31/2 |
88/0 |
|
به خودم یاد آوری کنم که لبنیات مصرف کنم . |
(20) 77 |
(50) 194 |
(18) 70 |
(11) 44 |
21/2 |
89/0 |
|
در وعده شامم از لبنیات مصرف کنم. |
(21) 80 |
(47) 179 |
(19) 74 |
(14) 52 |
25/2 |
94/0 |
|
در میان وعده ام از لبنیات مصرف کنم. |
(17) 66 |
(52) 200 |
(19) 73 |
(12) 46 |
26/2 |
88/0 |
|
همراه با ناهارم از لبنیات مصرف کنم. |
(18) 70 |
(51) 197 |
(19) 74 |
(11) 44 |
24/2 |
88/0 |
|
هنگام غذاخوردن در بیرون ازخانه با دوستانم، از لبنیات مصرف کنم. |
(31) 120 |
(46) 187 |
(15) 57 |
(8) 30 |
99/1 |
88/0 |
|
از غذاهای حاوی لبنیات (فرنی، آش رشته، سوپ جو و... مصرف کنم. |
(13) 50 |
(42) 161 |
(24) 92 |
(21) 82 |
54/2 |
97/0 |
|
دروعده صبحانه ام از لبنیات مانند شیر، پنیر و...مصرف کنم. |
(12) 45 |
(34) 130 |
(26) 99 |
(29) 111 |
72/2 |
01/1 |
|
به جز موارد ذکر شده، در جدول مقادیر فراوانی (درصد) گزارش شده است. * برای پاسخ های اصلا مطمئن نیستم تا کاملا اصلا مطمئنم از یک تا 4 نمره در نظر گرفته شده و میانگین و انحراف معیار نمره برای هر سوال، محاسبه شد. |
|||||||
در مدرسه شماره ی یک 32%، مدرسه ی شماره ی دو 30% و در مدرسه شماره سه 51% دانش آموزان 2 واحد و بیشتر در روز لبنیات مصرف می کردند.
همچنین دانش آموزان با سال تحصیلی بالاتر، رتبه تولد بالاتر و سطح تحصیلات پایین تر پدر و مادر مصرف لبنیات کمتری داشتند.
مقایسه ی میانگین نمره ی خودکارآمدی و دانش در سطوح مختلف مصرف لبنیات در دانش آموزان مورد مطالعه نشان داد، بین خود کارآمدی با رفتار مصرف لبنیات رابطه معناداری وجود داشت (001/0>p) ولی رابطه ی معنی داری بین رفتار و دانش وجود نداشت (793/0p=) (جدول 3).
ضریب همبستگی اسپیرمن، بیانگر همبستگی ضعیف اما معنی دار بین رفتار با خودکارآمدی درک شده (05/0 p <، 199/0r =) و عدم وجود رابطه ی خطی معنی دار بین رفتار و دانش بود
(05/0 p>،025/0r= -).
نسبت شانس و فاصله اطمینان 95% رفتار مصرف لبنیات 2 واحد در روز و بیشتر بر اساس خود کارآمدی درک شده و متغیرهای دموگرافیک در مدل رگرسیون لجستیک در دانش آموزان مورد مطالعه نشان داد که، متغیرهای دموگرافیک و خود کارآمدی می توانند رفتار مصرف لبنیات را پیش بینی نمایند، به عبارتی افزایش یک نمره خودکارآمدی درک شده، همراه با افزایش شانس مصرف لبنیات به مقدار 05/0 می باشد و با بالاتر بودن یک مقطع تحصیلی در سطح تحصیلات مادر، شانس مصرف لبنیات 41% افزایش می یابد.
هم چنین پایه تحصیلی دانش آموزان به طور معکوس رابطه ی معناداری با رفتار مصرف لبنیات دارد، یعنی به ازای افزایش یک پایه تحصیلی، شانس مصرف لبنیات 64/0کاهش می یابد (جدول 4).
جدول 3: میانگین و انحراف معیار نمره خود کارآمدی و دانش در سطوح مختلف مصرف لبنیات در دانش آموزان مورد مطالعه (تعداد=385) |
|
||||
متغیر |
کمتر از 2 واحد (تعداد=221) |
2 واحد و بیشتر (تعداد=162) |
آماره آزمون کای دو |
مقدار احتمال * |
|
خودکارآمدی درک شده |
(2/6) 9/21 |
(9/6) 9/24 |
(1: درجه آزادی) 2/20 |
001/0> |
|
دانش |
(4/3) 0/20 |
(5/2) 3/19 |
(1: درجه آزادی) 07/0 |
793/0 |
|
مقادیر میانگین (انحراف معیار) گزارش شده است. * مقدار احتمال از آزمون کای اسکوئر ، گزارش شد. |
|||||
جدول 4: نسبت شانس و فاصله اطمینان 95% برای رفتار مصرف لبنیات 2 واحد و بیشتر در روز در دانش آموزان مورد مطالعه بر اساس متغیرهای دموگرافیک و خود کارآمدی درک شده در مدل رگرسیون لجستیک (تعداد=385) |
|||||||
متغیر |
ضریب رگرسیون |
خطای معیار |
آماره والد* |
نسبت شانس |
فاصله ی اطمینان 95% نسبت شانس |
مقدار احتمال |
|
حد پایین |
حد بالا |
||||||
خود کارآمدی |
051/0 |
018/0 |
311/8 |
052/1 |
016/1 |
089/1 |
004/0 |
پایه تحصیلی |
433/0- |
159/0 |
439/7 |
648/0 |
475/0 |
855/0 |
006/0 |
سطح تحصیلات مادر |
347/0 |
100/0 |
038/12 |
415/1 |
721/0 |
163/1 |
001/0 |
محل تحصیل** |
|
|
268/12 |
|
|
|
006/0 |
مدرسه شماره 1 |
905/0- |
308/0 |
268/10 |
405/0 |
221/0 |
740/0 |
003/0 |
مدرسه ی شماره 2 |
594/0- |
288/0 |
245/4 |
552/0 |
314/0 |
972/0 |
039/0 |
عدد ثابت |
333/1- |
560/0 |
677/5 |
264/0 |
-- |
-- |
017/0 |
*درجه ی آزادی آماره ی والد برای تمام موارد یک است. ** مدرسه ی شماره ی 3، به عنوان مبنای مقایسه، در نظر گرفته شد. |
بحث و نتیجه گیری
مطالعات حاکی از مصرف ناکافی برخی مواد غذایی از جمله شیر و فرآورده های لبنی می باشد، به طوری که در اکثـر جوامـع کاهـش چشمگیـری در روند مصرف شیر در کودکان مشاهده می شود و مصرف کم شیر، دریافت کافی کلسیم را در کودکان با مشکل مواجه می سازد. تحقیقات نشان می دهد که انواع نوشیدنی های قندی و کربناته جایگزین شیر شده اند به طوری که رابطه معنی داری بین مصرف این قبیل نوشیدنی ها و شکستگی های استخوان در سنین بزرگسالی گزارش شده است (26، 24).
بر اساس منابع، میزان قابل قبول مصرف لبنیات 3-2 واحد در روز است(27). یافته های مطالعه حاضر نشان دادند که بیش از نیمی از دانش آموزان به میزان توصیه شده لبنیات مصرف نمی کنند که این با اکثر مطالعات داخلی(30-9)و خارجی (31) همخوانی داشت و درتمامی این مطالعات میزان مصرف روزانه لبنیات کمتر از میزان استاندارد توصیه شده بود. از آنجا که گرایش کودکان و نوجوانان به مصرف مواد غذایی و میان وعده های ناسالم افزایش یافته و جایگزین مواد غذایی سالمی چون شیر و لبنیات شده است، بنابر این نیاز به آموزش برنامه ریزی شده در جهت افزایش مصرف شیر و لبنیات بیشتر از پیش، احساس می شود.
میانگین نمره دانش در خصوص مصرف لبنیات در دانش آموزان مورد مطالعه 1/19 (با حداکثر قابل اکتساب 24نمره) بود که این مطلوب بودن سطح دانش جمعیت مورد بررسی را نشان می دهد. این یافته ها با نتایج مطالعه واحدی و همکاران (23) و لطفی و همکاران (32) که گروه هدف شان نیز از آگاهی خوبی برخوردار بودند هم خوانی داشت و این اثربخشی نقش مثبت آموزش را در افزایش آگاهی جمعیت کشور متذکر می شود. در حالی که این یافته با نتیجه مطالعه هزاوه ای و همکاران که گروه هدف آگاهی پائینی داشتند متفاوت بود (15) که این اختلاف می تواند در نتیجه عواملی هم چون جدید بودن زمان انجام مطالعه حاضر واینکه قطعا سواد سلامت دانش آموزان افزایش بیشتری یافته است و همچنین تفاوت در گروه هدف و رفتار مورد نظر، مطرح کرد.
دانش آموزان تحت مطالعه توانستند 4/46 درصد از نمره خود کارآمدی درک شده را کسب کنند. در مطالعه کسمایی و همکاران (9) این مقدار 3/76 و در مطالعه لطفی و همکاران (32) این مقدار 78% گزارش شد که این تفاوت می تواند به علت تفاوت در رفتار هدف مورد بررسی، تفاوت های فرهنگی و جغرافیایی این جوامع باشد.
یافته های پژوهش حاضر نشان داد که تعداد سال های تحصیلی دانش آموزان، محل تحصیل، رتبه تولد، تحصیلات والدین با رفتار ارتباط و همبستگی معنی دار آماری دارد. در مطالعه لطفی و همکاران (32) پیرامون تاثیر سطح تحصیلات والدین بر رفتار تغذیه ای نتایج مشابه به دست آمد و در این مطالعه گزارش شد دانش آموزانی که سطح سواد والدینشان بیشتر بود رفتار بهتری از خود نشان دادند. در مطالعه کریمی و همکاران نیز میزان تحصیلات والدین به خصوص مادران عامل موثری در چگونگی وضعیت تغذیه خانواده و فرزندان عنوان شد (33)، اما در مطالعه کسمایی و همکاران (9) بالا بودن سطح تحصیلات والدین تاثیری در افزایش رفتار جمعیت تحت مطالعه نداشت که می تواند به دلیل تفاوت در گروه سنی و بررسی هر دو جنس در مطالعه یاد شده باشد.
همچنین در مطالعه حاضر، بین رتبه تولد با رفتار ارتباط و همبستگی مشاهده شد در حالیکه بین رفتار با تعداد افراد خانواده همبستگی و ارتباطی دیده نشدکه با نتیجه مطالعه کسمایی و همکاران(9) مشابه بود. نتایج این مطالعه نشان داد که تعداد سال های تحصیل دانش آموزان با رفتار، ارتباط و همبستگی دارد که این امر را می توان به عواملی همچون لزوم توجه بیشتر دانش آموزان به سلامت، افزایش سواد سلامت و تاثیر بیشتر آموزش بهداشت مدارس در سالهای بالاتر تحصیلی دانست.
در این بررسی، بین خود کارآمدی درک شده و رفتار همبستگی وجود داشت. در مطالعات پیشین نیز ارتباط بین خود کارآمدی و رفتارهای تغذیه ای گزارش شده است (37-35). در مطالعه شیلان و همکاران، جهت بررسی عوامل موثر بر رفتارهای تغذیه ای مربوط به سرطان معده، همبستگی بین خودکارآمدی و رفتارهای تغذیه ای گزارش شد(38). همچنین در مطالعه کسمایی و همکاران (39)، جهت بررسی خود کارآمدی و رفتارهای تغذیه ای کودکان، بین دو متغیر یاد شده همبستگی مثبت ومعنی دار وجود داشت. بنابراین در اکثر مطالعات ارتباط بین رفتار و خود کارآمدی وجود دارد. تفاوت ها در قدرت رابطه را می توان در عواملی نظیر نوع رفتار هدف و تفاوتهای جمعیت هدف از نظر گروه سنی و ویژگی های فرهنگی و.. جستجونمود.
نتایج پژوهش حاضر نشان داد که بین دانش با رفتار همبستگی وجود نداشت. در مطالعه کسمایی و همکاران همبستگی بین رفتار با آگاهی ضعیف (9)و در مطالعه لطفی و همکاران (32) بین رفتار و آگاهی همبستگی مثبت و متوسط وجود داشت که در توجیه آن می توان به تفاوت در رفتار هدف و تفاوت های فرهنگی و اجتماعی بین دو جامعه مورد مطالعه، اشاره کرد.
همان طور که در ابتدای بحث نیز اشاره شد، رفتار افراد دارای پیچیدگی های فراوانی است. در سالهای پیشین که دانش مردم پیرامون مسائل مختلف به ویژه سلامتی کمتر بود، اینگونه تصور می شد که با افزایش دانش افراد رفتارهای مرتبط با سلامت هم اصلاح می شود. استفاده از نقش مهم و تاثیر گذار آموزش بهداشت در افزایش دانش و رفتار های مرتبط با سلامت گزارش شده است (42-40). با پیچیده تر شدن جوامع، پیچیدگی رفتار هم بیشتر شده است. عوامل مهم دیگری علاوه بر دانش وجود دارند که باید شکاف بین دانش و رفتار را پرکنند و آن تمرکز بر ادراکات و نگرش ها می باشد. نکته قابل توجه این است که در این مطالعه با وجود اینکه دانش افراد بالا است ولی در رفتارشان تاثیر بسزایی نداشت و رفتارشان مطلوب نبود، بنابر این لازم است مطالعات، بیشتر پیرامون شناسایی عوامل موثر بر رفتار علاوه بر دانش انجام شود.
در مطالعه حاضر مشخص شد که خود کارآمدی درک شده، پایه تحصیلی (تعداد سال های تحصیلی دانش آموزان) و سطح تحصیلات مادر از پیشگویی کنندگان رفتار مصرف لبنیات در دانش آموزان هستند. قدرت پیشگویی کنندگی سازه خود کارآمدی در سایر مطالعات نیز گزارش شده است. در مطالعه کسمایی و همکاران (39) خود کارآمدی درک شده به عنوان عامل مهمی در رفتارهای تغذیه ای دانش آموزان مطرح شد و استفاده از مداخلات مبتنی بر خود کارآمدی را در بهبود رفتارهای تغذیه ای پیشنهاد نمودند. در مطالعه چی ین و همکاران(12) نیز خودکارآمدی مهم ترین سازه پیش بینی کننده در رفتار مصرف میوه سبزی بود. سطح تحصیلات مادر نیز در مطالعه پیش رو، پیشگویی کننده رفتار مصرف لبنیات بود. در سایر مطالعات (43) نیز نقش تحصیلات مادر در اتخاذ رفتارهای سالم تغذیه ای، گزارش شد. افزایش سطح تحصیلات را از عوامل موثر در افزایش خود کارآمدی و در نهایت رفتار سالم غذایی دانست.
در مطالعه حاضر، پایه تحصیل دانش آموز بطور معکوس پیشگویی کننده رفتار مصرف لبنیات بود، به طوری که با افزایش پایه تحصیلی و تعداد سال های تحصیل، مصرف لبنیات کاهش می یابد. این یافته را می توان به یافته دیگری در مطالعه حاضر که متغیر دانش بارفتار دانش آموزان همبستگی نداشت، مرتبط دانست؛ به طوری که هر چه پایه تحصیلی دانش آموز بالاترمی رود طبیعتا دانش آنها در زمینه های مختلف و از جمله رفتارهای بهداشتی افزایش می یابد؛ ولی این افزایش لزوما منجربه انجام رفتارهای سالم نمی شود. علت دیگر یافته بدست آمده می تواند این باشد که دانش آموزان در پایه های تحصیلی بالاتربه دلیل افزایش حجم مطالب درسی شان و نزدیک شدن به آزمون سراسری دانشگاه ها بیشتر وقت شان را به مطالعه می پردازند و وقت کمتری برای انجام رفتارهای بهداشتی اختصاص می دهند. بنابراین دانش آموزان مقاطع بالاتر، درخصوص مداخلات ارتقا ی ادراکات و نگرش های مرتبط با رفتارهای سالم، نیاز به توجه بیشتری دارند و باید در مورد توجه به سلامت جسمی شان هم تحت آموزش قرار بگیرند. مورد ملاحظه قرادادن والدین و خصوصا مادران دانش آموزان یاد شده در مورد آموزش رفتارهای سالم و رسیدگی بیشتر به سلامت دانش آموز امری ضروری به نظر می رسد. پژوهش های آینده می تواند در خصوص بررسی سایرعوامل مرتبط با رفتارهای تغذیه ای دانش آموزان از جمله حمایت اجتماعی خانواده، صورت گیرد. در خصوص معنی دار بودن محل تحصیل دانش آموزان در مدل
رگرسیونی، بررسی تفاوت مشخصات دموگرافیک، دانش و خود کارامدی دانش آموزان در این مدارس نشان داد که در مدرسه ی شماره سه، علی رغم پایه ی تحصیلی بالاتر، دانش آموزان دارای مادران با تحصیلات بالاتر و نیز دارای نمره ی خودکارآمدی بیشتری نسبت به دو مدرسه ی دیگر بودند که این موارد می تواند توجیهی بر تفاوت رفتار دانش آموزان این مدرسه باشد.
با نظر به یافته های پژوهش حاضر، تفاوت در وضعیت خودکارآمدی و دانش در مطالعات مختلف را می توان به عواملی از جمله تفاوت در برنامه های آموزشی، توزیع رسانه های آموزشی در جامعه، استفاده از رسانه های ارتباط جمعی، شبکه های اجتماعی و فضای مجازی ارتباط داد.
نتایج این مطالعه نشان داد که خودکارآمدی دانش آموزان می تواند رفتار مصرف لبنیات را در دانش آموزان پیش بینی نماید و برنامه ریزی های آموزشی جهت افزایش خود کارآمدی افراد عامل موثری در افزایش مصرف لبنیات ، ارتقاء سلامت دانش آموزان و جامعه است. با عنایت به اینکه در بعضی مطالعات هم همانند مطالعه حاضر شکاف بین آگاهی و عملکرد را گزارش کردند(15). بنابر این، جهت ارتقا رفتارهای تغذیه ای و مصرف لبنیات، مداخلات آموزشی در مدارس باید بیشتر برارتقاء ادراکات و نگرش های تغذیه ای تمرکز نمایند و از روش های متنوع و جذاب بهره گیرند و آموزش هایشان صرفا سخنرانی نباشد و از شیوه های نوین جهت افزایش خودکارآمدی در رفتارهای تغذیه ای استفاده کنند. مربیان بهداشت مدارس و مراقبین بهداشتی باید جهت دستیابی به مهارت درآموزش درخصوص افزایش ادراکات و نگرش ها به طور حرفه ای آموزش ببینند.
روش های متعددی برای افزایش درک از خودکارآمدی وجود دارد: 1) وظیفه یا برنامه (چنانچه پیچیده است) جهت اجرا به زیر برنامه های آسانتر و کوچکتر تقسیم شود. این وضعیت باعث تجربه احساسات موفقیت آمیز کوچک در فرآیند یادگیری می شود، 2) استفاده از نمایش به وسیله الگوهای نقش قابل باور، مثلا استفاده از یک فرد مهم که با موفقیت توانسته رفتار را انجام دهد و در میان گذاشتن تجاربش در این زمینه با شرکت کنندگان می تواند به افزایش خودکارآمدی آن ها کمک کند و اینکه آنها هم به این باور برسند که می توانند رفتار را انجام دهند، 3) استفاده از ترغیب و تشویق، چنانچه شخص در گذشته در تغییر رفتار شکست خورده، می توان این را به عوامل خارجی نسبت داد واگر موفق بوده به تلاش شخص ارتباط داد. این موضوع اعتماد به نفس و خودشایستگی را ایجاد می نماید، 4) کاهش استرس. هر نوع تغییر رفتاری مرتبط با استرس می باشدکه فرآیند تغییر را به تاخیر می اندازد. برای کاهش آن می تواند تکنیک های آرامسازی عضلانی قبل از انجام رفتار مذکور آموزش داده شوند(18).
با توجه به محدودیت این مطالعه در جمعیت مورد مطالعه (فقط دختران )، انجام پژوهش برروی پسران دانش آموز و همینطور با توجه به قدرت پیشگویی کنندگی سازه خودکارآمدی، تدوین برنامه های آموزشی با استفاده از مدلهایی که از این سازه استفاده می کنند، توصیه می شود. همچنین باید به این نکته مهم توجه گردد که هر یک از متغیرهای دانش و
خودکارآمدی متاثر از عوامل متعدد روانشناختی و اجتماعی می باشد که همگی در این مطالعه بررسی نشده است، ولی ضروری است در برنامه ریزی جهت مداخله همه عوامل در نظر گرفته شود.
تضاد منافع
نویسندگان مقاله تعهد می نمایند هیچگونه تضاد منافعی وجود ندارد.
تشکر و قدردانی
نویسندگان بدین وسیله از همکاری اداره کل آموزش و پرورش استان گیلان، مدیران و معلمان دبیرستان های دخترانه شهرستان شفت و ریاست محترم دانشکده بهداشت رشت در زمان پژوهش و نیز دانش آموزان عزیز شرکت کننده، که نهایت مساعدت و همکاری را در انجام این پژوهش داشتند، صمیمانه تشکر و قدردانی می نمایند.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |