ردیف | شغل | سن | سابقه | سال های سپری شده از ازدواج | شغل همسر | تعداد فرزند |
1 | کارمند | 43 | 18 | 19 | کارمند | 3 |
2 | کارمند | 40 | 17 | 15 | کارمند | 2 |
3 | کارمند | 40 | 15 | 23 | بازنشسته فرهنگی | 2 |
4 | کارمند | 34 | 8 | 10 | کارمند | 1 |
5 | کارمند | 34 | 11 | 8 | کارمند | 1 |
6 | کارمند | 36 | 10 | 3 | کارمند | 1 |
7 | کارمند | 40 | 24 | 33 | بازنشسته فرهنگی | 4 |
8 | کارمند | 40 | 6 | 19 | پزشک | 2 |
9 | کارمند | 37 | 10 | 7 | معلم | 1 |
10 | کارمند | 39 | 17 | 11 | کارمند | 2 |
11 | کارمند | 38 | 14 | 11 | آزاد | 2 |
12 | کارمند | 32 | 8 | 6 | کارمند | 1 |
13 | کارمند | 44 | 18 | 21 | آزاد | 3 |
14 | کارمند | 37 | 13 | 12 | کارمند | 2 |
گزاره | مفهوم | مقوله اصلی | مقوله هسته |
اولین چالشی که ایجاد کرد باعث شدکه کلا کار عصر را واگذار کنیم | چالش های فرزند آوری | چالش مادری | احساس گناه مادری |
بچه ها که کوچکتر بودند مشکلات خیلی زیاد بود | سختی های فرزندآوری | ||
به عنوان اینکه مادر هستی و نمیتونی حداقل زمانیکه مریض هست کنارش باشی. خوب اینا همه اش حس بد می ده | ناتوانی در مراقبت از فرزند در مواقع بیماری | ||
صبح که می خوام بذارمش سخت ترین کاره برام | مشکلات صبحگاهی مربوط به فرزندان | مشکلات روزانه |
|
ولی خوب برای مادر خیلی سخت هست وقتی می بینه غذا حاضر نیست همه اش فکرش مشغول هست | مشکلات مربوط به زمان ناهار | ||
با توجه به شرایط شغلی در تابستان مشکلات بیشتر میشه | کلاسهای اجباری تابستانی | ||
می بینه مامان مجبوره بره سرکار، ظهر بیاد ناهار آماده کنه، دوباره عصر ممکنه درگیریهایی داشته باشیم این که اصلا خوششون نمیاد | نارضایتی فرزند نسبت به شغل مادر | فرزند ناراضی |
|
مثل مامان مجتبی (دوستش هست). کاش توی خونه بودی | مقایسه شدن با زنان خانه دار توسط فرزند | ||
در مورد فرزندان وقتی کوچک بودند تاثیر منفی می گذاشت چون من کمتر بودم و نمی تونستم وقت بذارم | تاثیر منفی اشتغال بر روابط مادر فرزندی | ||
اینا واقعیتش الان براش ارزش نداره. میگه خریدن یه ماشین زمانی که میرم دانشگاه اصلا برام ارزش نداره. میگه الان تو خونه باش | حقیر شمرده شدن زحمات مادر | ||
نوجوان هست من درکش نمی کنم. فکر می کنم به خاطر کارمند بودنم باشه | عدم توانایی در رسیدگی به فرزندان | مغفول واقع شدن فرزند | |
دوتا بچه ام الان تو این سن از لحاظ عاطفی می خوان که من باشم. و نمیخواند که من کارمند می باشم | عدم ارضا نیازهای فرزندان | ||
مامان یکی امروز زنگ زد ترسیدم و رفتم تو اتاق و در را قفل کردم و فرداش می گفتم الان شاید دوباره این اتفاق بیافتد | عواقب تنهایی | مادر نگران | |
از کلاس اول تو خونه تنها بوده. استرس های وحشتناک هست که دختر تنها بره تو خونه، اتفاقی بیفته یا نه. اون عادت داشت به محض اینکه میرسید زنگ می زد. اگر یکی دو دقیقه زنگ نمی زد نگران می شدم و خودم زنگش می زدم | دغدغه مادر در محل کار | ||
نگرانی در مورد بچه تب نکنه مسولیت در نهایت گردن خودم صبح هم باید بیای سر کار و اینکه بچه را کجا بذاری کی نگهش بداره نهایت گردن خودم | بار مسئولیت | دغدغه مسئولیت | |
بچه مثلا مریض بشه شاید آقا نصف شب بیدار بشه شاید داروش هم بده تو بخواب من نگهش می دارم ولی خیالش از شب تا صبح راحته. ولی مامان خیالش راحت نیست | نگرانی از بیماری فرزند | ||
خوب برای ما خانم های کارمند خواستگاری رفتن یا پذیرش خواستگار گرفتاری هایی داره | مشکلات مربوط به انتخاب همسر برای فرزند | ازدواج فرزندان و مشکلات جدید | |
چون من عروس دارم داماد دارم اینها هم شاخه شاخه می شه و مشکلاتی اضافه می شه نسبت خانمی که تازه کار شده یا یکی بچه کوچک داره | تنظیم روابط با عروس و داماد | ||
من می دونم بچه دوم خوبه ولی اون نمی خواد رابطه من و شوهرم را بهم می زنه | تعارض با شوهر درمورد فرزندآوری | تعارض در فرزند آوری مجدد | |
از سویی می دونم بچه دوم خوبه ولی از سوی دیگر واقعا دیگه بچه نمی خوام | تعارض درونی برای بچه دوم | ||
از اینکه صبح ها بچه با سختی از من جدا می شود خیلی ناراحت کنند ه است عذاب وجدان بدی دارم که چرا کنار او نیستم نکند آسیب جدی بخورد | عذاب وجدان بابت نبودن کنار فرزند | خودسرزنشگری | |
اینکه نمی تونم بعضی از نیازهای فرزندم را ارضا کنم باعث شده افسرد بشم | افسردگی ناشی از عدم ارضا نیازهای فرزند | ||
وبعد ازدواج زمانیکه هنوز فرزند نداشتم مشکلات کمتر بود. کمک کننده هم بود وضعیت مالی ما بهتر بود. | سازگاری شغلی و خانوادگی قبل از ایفای نقش مادری | به تاخیر انداختن تصمیم برای بچه دار شدن | |
بچه نداشتیم .وقت آزاد داشتیم برا همین چند سالی تصمیم گرفتیم بچه دار نشیم | به تعویق انداختن باروری | ||
از اینکه بچه ام را باید پیش مادر شوهرم بذارم یه ناراحتی هایی دارم یه جور باید شرمنده اشون باشی آدم خجالت می کشه | احساس خجالت بابت کمک گرفتن از والدین | اتکا عاطفی به دیگران | |
ما اینجا کسی نداریم برای همین بچه را باید بعضی مواقع پیش دوستانمون بذاریم و این احساس خوبی نیست | احساس منفی بابت کمک گرفتن از دوستان | ||
الان که دبیرستان می ره جلو دوستاش افتخار می کنه از موقعیت شغلی و اجتماعی من | رضایت از شغل مادر در تعامل با گروه همسال در نوجوانی | افزایش سن فرزند و رضایت | |
تو سن جوانی اینکه من تو اجتماع هستم و اطلاعات دارم و اون را می فهمم خوشش میاد | رضایت از شغل مادر بواسطه درک شدن در جوانی | ||
ببینید من معتقدم بچه های کارمندان خیلی مستقل تر می شوند | تاثیر شغل مادر در استقلال فرزندان | مادر با کفایت | |
سعی می کنم یه کارهایی که مامان دختری هست انجام بدیم | تلاش یرای زمان مفید با فرزند سپری کردن |
شرایط علی
|
1-اشتغال زن
2- ازدواج 3- مادرشدن |
شرایط زمینه ای
|
1. چالش مادری
2. تعارض در فرزند آوری مجدد 3. منابع حمایتی 4. میزان نیاز به درآمد |
شرایط مداخلهگر
|
پدیده
|
احساس گناه مادری
|
استراتژیها
|
پیامدها
|
پیامدهای مربوط به مادر:
1. دغدغه مسئولیت 2. مادر نگران پیامدهای مربوط به فرزند : 1. مغفول واقع شدن فرزند 2. فرزند ناراضی 3. افزایش سن فرزند و رضایت |
1.مشکلات روزانه
2.تعارض در فرزند آوری مجدد |
1. مادر باکفایت
2. تاخیر درتصمیم برای فرزنددار شدن 3. اتکا عاطفی |
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |