مقدمه
سالمندی پدیدهای جهانی است که در آینده نزدیک بهعنوان یکی از مهمترین چالشهای اجتماعی و رفاهی کشورهای درحالتوسعه مطرح خواهد شد(1).امروزه بخش قابلتوجهی از جمعیت کشورها را سالمندان تشکیل میدهند(2). در سال 2000 حدود 600 میلیون نفر از جمعیت جهان در سن 60 سالگی و یا بیشتر قرار داشتند که این میزان تا سال 2050 به 2 میلیارد نفر خواهد رسید(3). ایران جزء 10 کشوری است که جمعیت آن به سمت کهنسالی و سالمندی میرود(4). طبق هشتمین سرشماری نفوس مسکن سال 95 مرکز آمار ایران جمعیت کل سالمندان کشور، 7،417،091 نفر و تعداد سالمندان گیلان برابر با 335،313 نفر (163،438 نفر مرد و 171،875 نفر زن) بهعنوان سالمندترین استان کشور برآورد شده است (5).
در فرآیند سالمندی جمعیت، علاوه بر کاهش وضعیت سلامتی سالمندان به دلیل پیری ، عوامل مهم دیگری ازجمله از دست دادن دوستان، جدایی از فرزندان، از دست دادن شغل، از دست دادن درآمد، وضعیت و هویت تأثیرگذار هستند. این کمبودها اثرات قابلتوجهی بر وضعیت سلامتی سالمندان در حوزه روانی، اجتماعی، رفتاری و محیطی میگذارند (6). تغییرات در سلامت روان و فرآیندهای فکر یکی از مهمترین تغییرات مرتبط با سن در میان سالمندان در سراسر جهان است و افسردگی یک اختلال مهم سلامت روان مرتبط با آن محسوب میگردد (7). افسردگی در سالمندان میتواند درنتیجه عواملی چون درد، ضعف، مصرف مواد مخدر، عدم روابط اجتماعی یا حمایت عاطفی ناشی از فوت همسر یا انزوا از دیگران، ناتوانی عملکردی، تنهایی، نگرانی از مرگ و مشکلات مالی باشد.افسردگی معمولاً در افراد مسن تشخیص داده نشده و بهصورت مناسب درمان نمیشود. یکی از دلایل مهم عدمتشخیص افسردگی در افراد مسن ظاهر شدن آن با مشکلات جسمی است(8).
از ناخوشایندترین بیماریها که در میان سالمندان رخ میدهد افسردگی است ، آنیک نگرانی عمده سلامت عمومی است که توجه جهانیان را به خود جلب نموده و میزان شیوع آن بین 10 تا 55 درصد گزارششده است. افسردگی معمولاً با نارضایتی، از دست دادن علاقه، احساس گناه یا کاهش احترام به خود، خواب آشفته یا کماشتهایی، خستگی و تمرکز ضعیف مشخص میشود. آنیک اختلال روانی شایع است که باعث اختلال در کیفیت زندگی در افراد سالمند میشود(9).
حمایت اجتماعی عامل مهمی در جلوگیری از بروز یا تشدید افسردگی در زندگی است. آن بهعنوان یک بافر ، در تعدیل اثرات زندگی استرسزا بر افسردگی عمل میکند(10). حمایت اجتماعی را میتوان بهصورت حمایت عاطفی (ارائه همدلی، نگرانی، محبت، عشق، اعتماد، پذیرش، صمیمیت، تشویق یا مراقبت) ، حمایت ملموس (ارائه کمک مالی، کالا یا خدمات مادی)، حمایت اطلاعاتی (ارائه مشاوره، راهنمایی، پیشنهادها یا اطلاعات مفید برای شخص) و پشتیبانی حمایتی (نوعی حمایت که به شخص حس تعلق اجتماعی میبخشد) در نظر گرفت. سالمندان حمایت اجتماعی را عاملی برای به وجود آوردن تجربیات مثبت و متعاقباً احساس خودباوری و هم چنین کاهش اضطراب میدانند. علاوه بر این، حمایت اجتماعی مؤثر و بهموقع میتواند احتمال بستری مکرر در بیمارستان و میزان مرگومیر را کاهش دهد و سبب بهبود کیفیت زندگی و کاهش افسردگی شده و سلامت روانی و روحیه سالمندان را تقویت بخشد(11). ظریف نژاد و همکاران در مطالعه خود عنوان داشتند که حمایت اجتماعی عاملی مهم در ارتقای روحیه سالمندان بوده و نقش پیشبینی کنندهای در میزان روحیه سالمندان دارد و حمایت اجتماعی بهعنوان یک مؤلفه اثرگذار بر سلامت روانی و روحیه سالمندان میتواند منبعی ارزانقیمت و بهعنوان یک سرمایه اجتماعی در راستای پویایی و بهبود کیفیت زندگی و روحیه سالمندان موردتوجه قرار گیرد (12). فرامرزی و همکاران نیز در مطالعهای بیان نمودند که در سالمندان ایران حمایت اجتماعی با افسردگی ارتباط منفی دارد و نمره حمایت اجتماعی در افراد بدون علائم افسردگی بهطور قابلتوجهی بیشتراست (13). السعید بیان داشته که حمایت اجتماعی سالمندان را در مقابل افسردگی حفظ مینماید (14).
حمایت اجتماعی با بهبود و توسعه مکانیسمهای سازگاری و تطابق روانشناختی در ارتباط است پس بهموازات تلاش برای افزایش سالهای عمر، بایستی به کیفیت، معنادار بودن و رفاه زندگی نیز توجه شده و برای رفاه روانی و اجتماعی نیز به میزان ارتقاء سلامت جسمی برنامهریزی گردد (11). با توجه به شیوع بالای افسردگی در سالمندان (از 58/57 درصد در ساکنین منزل تا 15/81 درصد در ساکنین سرای سالمند(1) و عوارض ناشی از افسردگی که هزینههای درمان و مراقبتی فراوانی را در سالمندان به دنبال دارد، ضرورت دارد پرستاران به شناخت هر چه بیشتر متغیرهای اثرگذار بر افسردگی تمرکز کنند.و با توجه به اینکه در جامعه سالمندی گیلان بهعنوان سالمندترین استان تاکنون مطالعه مشابهی انجامنشده است لذا پژوهش حاضر باهدف تعیین ارتباط حمایت اجتماعی با افسردگی در سالمندان شرق گیلان انجام گردید تا با توجه به آمار بالای جمعیت سالمندان استان از نتایج آن درزمینه شناخت میزان بهرهمندی از حمایت اجتماعی در جامعه موردنظر استفاده شود.
روش بررسی
پژوهش حاضر یک مطالعه مقطعی از نوع توصیفی- همبستگی بود که بر روی سالمندان 60 سال به بالای شرق گیلان انجام شد. روش نمونهگیری دومرحلهای بود به این صورت که از بین شهرهای شرق گیلان چهار خوشه بهصورت تصادفی انتخاب ( شهرهای آستانهاشرفیه، لاهیجان، لنگرود و رودسر ) و سپس از بین خوشهها به نسبت مساوی نمونهها بهصورت در دسترس انتخاب شدند. برای سهولت دستیابی به سالمندان از مکانهای عمومی شهر شامل مساجد، پارکها و بازارهای هفتگی و باشگاهها برای ارتباط با نمونهها استفاده گردید. معیارهای ورود شامل، سن بالای60 سال و داشتن رضایت آگاهانه جهت شرکت در مطالعه و معیار خروج شامل،ابتلا به بیماریهای روانی و شناختی دمانس و عدم توانایی و همکاری در مطالعه بود. حجم نمونه و تعداد آن بر اساس مطالعه ریماز و همکاران (15) و فرمول