دوره 22، شماره 6 - ( بهمن و اسفند 1402 )                   جلد 22 شماره 6 صفحات 75-62 | برگشت به فهرست نسخه ها

Ethics code: scu.ac.ir/9903052058901/ EE


XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Biriaei Najaf Abadi D, Badihi M, Rabiee Z, shokrolahi M. Effectiveness of Cognitive Analytic Therapy on Anxiety Sensitivity and Pain Catastrophizing in Patients with Chronic Pain and Alexithymia. TB 2024; 22 (6) :62-75
URL: http://tbj.ssu.ac.ir/article-1-3611-fa.html
بی ریائی نجف آبادی دلارام، بدیهی مرضیه، ربیعی زهرا، شکراللهی مژگان. اثربخشی ‌درمان شناختی تحلیلی بر حساسیت‌اضطرابی و فاجعه‌آمیز‌کردن درد در بیماران مبتلا به درد‌‌مزمن با ناگویی‌هیجانی. طلوع بهداشت. 1402; 22 (6) :62-75

URL: http://tbj.ssu.ac.ir/article-1-3611-fa.html


دانشگاه معارف قرآن و عترت، اصفهان، ایران ، mojganshokrolahi@gmail.com
متن کامل [PDF 646 kb]   (52 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (72 مشاهده)
متن کامل:   (69 مشاهده)
اثربخشی ­درمان شناختی تحلیلی  بر حساسیت­اضطرابی و فاجعه­آمیز­کردن درد در بیماران مبتلا به درد­­مزمن با ناگویی­هیجانی
نویسندگان: دلارام بی ریائی نجف آبادی1، مرضیه بدیهی2،زهرا ربیعی3 ، مژگان شکراللهی4
1. کارشناسی ارشد دانشکده علوم انسانی، موسسه آموزش عالی راغب اصفهانی، اصفهان ، ایران
2.دانشجوی کارشناسی ارشد دانشکده علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد بادرود، بادرود، ایران
3.کارشناسی روانشناسی  دانشکده علوم انسانی، دانشگاه پیام نور واحد گز، برخوار ایران
4.نویسنده مسئول: استاد یارگروه روانشناسی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه معارف قرآن و عترت، اصفهان، ایران    تلفن تماس: 09137545704    Email:mojganshokrolahi@gmail.com
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی تحلیلی  بر حساسیت اضطرابی و فاجعه آمیزکردن درد در بیماران مبتلا به دردمزمن با ناگویی هیجانی انجام شد.
روش بررسی: پژوهش مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش­آزمون، پس­آزمون و پیگیری دو ماهه، همراه با گواه بود. جامعه آماری کلیه بیماران مبتلا به درد مزمن شهر اصفهان در سال 1401 بود. نمونه­گیری با روش  نمونه گیری دردسترس و داوطلبانه از بین بیماران مراجعه کننده به مطب های خصوصی، طی دو مرحله صورت گرفت. به این ترتیب تعداد 24 بیمار مبتلا به درد مزمن که در پرسش­نامه ناگویی هیجانی تورنتو (1994) نمرۀ بالای 60 دریافت کرده بودند، انتخاب و به طور تصادفی به گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند (12 = n). ابزار پژوهش شامل پرسش­نامه مقیاس فاجعه­آمیز کردن درد سالیوان (1995) و پرسش­نامه حساسیت اضطرابی تیلور وکاکس (1998) بود. گروه آزمایش درمان شناختی تحلیلی را به مدت 16 جلسه نود دقیقه ای و هر هفته یک جلسه دریافت کرده و گروه کنترل هیچ­گونه مداخله­ روانشناسی خاصی دریافت نمی کرد. داده­ها  با روش آماری تحلیل واریانس با اندازه­گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین میانگین‌های تعدیل شده متغیرهای حساسیت اضطرابی و فاجعه آمیز کردن درد در دو گروه تفاوت معناداری وجود دارد و میانگین نمرات متغیر حساسیت اضطرابی و فاجعه آمیز کردن درد در مرحله پس آزمون و پیگیری افزایش یافته است (05/0>P) و درمان شناختی تحلیلی بر حساسیت اضطرابی و فاجعه آمیز کردن درد در بیماران مبتلا به درد مزمن با ناگویی هیجانی اثربخش بوده است(05/0>P).
 نتیجه گیری: با توجه به اثرگذاری درمان شناختی تحلیلی بر حساسیت اضطرابی و فاجعه آمیز کردن درد می توان از این روش درمان برای بهبود بیماران مبتلا به درد  مزمن با ناگویی هیجانی سود جست.
واژه های کلیدی: درمان شناختی تحلیلی ، فاجعه آمیز کردن درد، حساسیت اضطرابی، درد مزمن، ناگویی هیجانی
مقدمه
درد مزمن یکی از اساسی­ترین بیماری­های روان­تنی است که افراد با آن مواجهه می­شوند و از جمله رایج ترین شکایت ها در بین افراد مراجعه کننده به مراکز درمانی می باشد(1). انجمن بین­المللی مطالعۀ درد، درد را یک تجربۀ حسی و روانی ناخوشایند که با آسیب احتمالی یا واقعی بافت در ارتباط است تعریف می­کند(2). عوامل روان­شناختی در پیدایش، شدت یا تداوم درد نقش حیاتی دارد و درد ایجاد شده سبب ناراحتی قابل ملاحظه و تخریب چشم­گیر عملکرد یا هر دوی آن­ها     می­شود. بر مبنای یافته­های پژوهشی متعدد، یکی از اصلی­ترین عوامل روان­شناسی تاثیرگذار بر اختلال درد مزمن مؤلفه ناگویی هیجانی می­باشد(3).
ناگویی هیجانی عبارت است از دشواری در شناسایی و توصیف احساسات، دشواری در تمایز قائل شدن میان احساس­های بدنی ناشی از برانگیختگی هیجانی، پردازش­های هیجانی محدود شده و سبک شناختی با جهت­گیری بیرونی. افراد مبتلا به ناگویی هیجانی به علت ناتوانی در شناسایی و توصیف احساسات خود و تمایز قائل شدن میان آن­ها و نیز به سبب پردازش تجسمی محدود به جای شناسایی و توصیف دقیق هیجان­ها، دست به بیرونی­سازی و عینیت­بخشی به هیجان­ها می­زنند و آن­ها را در قالب­های مختلف همچون درد مزمن نشان می­دهد. بر اساس یافته­های پژوهشی شدت ناگویی هیجانی با شدت درد بیشتر و هم­چنین اضطراب و افسردگی در بیماران مبتلا به درد مزمن رابطه دارد(4) و وجود همزمان ناگویی هیجانی، افسردگی و اضطراب با درد مزمن در این بیماران روند بهبودی آن ها را دشوار می کند. لذا  از متغیرهای مهمی که در درمان این بیماران
باید مورد توجـه قرار گیـرد، سایر مشکـلات همراه مثل نـاگویی
 هیجانی و اضطراب می باشد(5).
ترس و اضطراب از جمله هیجانات منفی هستند که درد با آن­ها همبستگی مستقیم دارد. بر مبنای یافته های پژوهشی، بیماران مبتلا به درد مزمن سطوح بالاتری از علایم اضطراب را از خود نشان می دهند(6). یکی از سازه­هایی که نقش مهمی در درد مزمن­ دارد حساسیت اضطرابی است. حساسیت اضطرابی یک متغیر گرایشی پایدار است که بیان کننده میل به تفسیر و تعبیر پیامدهای جسمانی، روان­شناختی و اجتماعی تجارب اضطرابی به­عنوان اموری زیان آور می­باشد. افراد با حساسیت اضطرابی بالا، در مورد رویدادهای استرس زا دست به فاجعه سازی       می زنند؛ در حالی که افراد با حساسیت اضطرابی پایین، این رویدادها را نا مطلوب تلقی کرده اما در مورد آنها فاجعه سازی نمی کنند. به این ترتیب ارزیابی فرد از یک موقعیت استرس زا در پیامدهای بعدی آن نقش تعیین کننده دارد(7).
فاجعه­آمیز کردن درد یکی دیگر از متغیرهایی است که می­تواند پیش­بینی کننده مزمن شدن درد و ناتوانی ناشی از آن باشد. فاجعه آمیز کردن درد فرد را با چرخه معیوبی که از ترس مرتبط با درد، گوش بزنگی، عاطفه منفی واجتناب تشکیل شده است روبرو می کند. اجتناب نیز موجب کاهش عملکرد جسمانی و اجتماعی، احساس ناتوانی و مشکلات روان شناختی می شود که این پدیده ها به نوبه خود باعث می شود، تجربه فرد از درد شدت پیدا کند و دور باطل قبلی ادامه یابد(8). یافته های پژوهشی نشان می دهد که فاجعه آفرینی 13-7 درصد واریانس مربوط با شدت درد را تبیین می­کند؛ لذا این طور تصور می شود که فاجعه آمیز کردن درد با ناتوانی مرتبط با درد، شدت درد بیشتر و سایر مشکلات مربوط با درد در بیماران مبتلا به درد مزمن همراه است(9).
درد مزمن تا حد خیلی زیاد بر کارکرد روزانه و حرفه­ای فرد مبتلا اثر منفی می­گذارد و می­تواند سطوح متفاوتی از محدودیت­ها و ناتوانی های فیزیکی، هیجانی و اجتماعی را برای فرد به همراه داشته باشد(10). بنابراین توجه به این اختلال و استفاده از مداخله­های مختلف به­منظور کاهش علایم بیماری و برطرف کردن مشکلات روان­شناختی همراه با آن از اهمیت زیادی برخوردار است. طی سال­های متمادی پزشکان از روش های گوناگونی برای تسکین درد استفاده کرده اند. در حال حاضر روش­های روان­شناختی هم به­صورت جداگانه و هم همراه با روش­های پزشکی در درمان درد مزمن مورد استفاده قرار می­گیرد و پژوهش ها نشان دهنده کارآمدی درمان­های روان­شناختی است(11).
درمان شناختی تحلیلی نوعی درمان کوتاه مدت یکپارچه و منسجم است که تأثیر قابل ملاحظه­ای بر بهبود عملکرد فردی وکاهش پریشانی دارد و در درمان انواع اختلالات روانی نظیر اضطراب، افسردگی، مشکلات بین فردی، سوء­مصرف مواد، اختلال خوردن و هم­چنین درد مزمن سودمند است(12). پژوهش بارونیان و همکاران بیانگر این است که درمان شناختی تحلیل می­تواند شیوه­ای که بیمار درد را ادراک و مدیریت    می­کند را توضیح داده و اصلاح کند(13).
اختلال درد مزمن، ماهیت بسیار ناتوان کننده دارد و بنابراین مدیریت و درمان آن از اهمیت بالایی برخوردار است.     درمان­های دارویی موجود بیشتر جنبه­های جسمانی و زودگذر بیماری را تحت تأثیر قرار می­دهند اما پیش­نیاز درمان­های جسمانی درد مزمن می­تواند درمان­های عاطفی و روان­شناسی باشد؛ چرا که امروزه در تبیین و درمان بسیاری از بیماری­های جسمی و به­طور ویژه درد مزمن، دیگر الگوی زیست­شناسی صرف که منشاء همۀ بیماری­ها را نارسایی زیست­شناسی معرفی می­کنداستفاده نمی­شود؛ بلکه سبب­شناسی این اختلال ها در قالب نظریه­های زیستی- روانی و اجتماعی توضیح داده        می­شود(14). از سوی دیگر در خصوص بیماری درد مزمن متغیر های روانشناسی مختلف نظیر ناگویی هیجانی می تواند شدت درد، روند بهبودی و مقابله فرد با درد را تحت تاثیر قرار دهند. لذا انجام تحقیق در زمینۀ درمان­های روان­شناختی مؤثر بر این اختلال می­تواند موجب کاهش مشکلات مربوط به آن شده و در کنار درمان دارویی نقش مؤثری در کاهش درد مزمن و علایم روان­شناسی همراه با آن داشته باشد(11). با توجه به مطالب فوق پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی تحلیلی بر حساسیت اضطرابی و فاجعه آمیز کردن درد در بیماران مبتلا به درد مزمن با ناگویی هیجانی در شهر اصفهان انجام گرفته است.
روش­ بررسی
مطالعه حاضر یک مطالعۀ نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه بیماران مبتلا به درد مزمن در شهر اصفهان در سال 1401 تشکیل می­داد. نمونه­گیری در این پژوهش با استفاده از روش نمونه­گیری در دسترس و داوطلبانه از بین بیماران مراجعه کننده به مطب های خصوصی شهر اصفهان،  طی دو مرحله صورت گرفت. به این ترتیب تعداد 24 بیمار مبتلا به درد مزمن که در پرسش­نامه ناگویی هیجانی ترونتو (15) نمرۀ بالای 60 دریافت کرده بودند و ملاک­های ورود به پژوهش را داشتند انتخاب و به طور تصادفی به  گروه آزمایش و گروه کنترل گمارده شدند(در هر گروه 12 = n). لازم به ذکر است که حجم نمونه  برای هر گروه در این پژوهش بر اساس حداقل حجم نمونه در مطالعات آزمایشی انتخاب شد. معیارهای ورود به پژوهش عبارت بود از:  تشخیص قطعی اختلال درد مزمن توسط پزشک متخصص درد، کسب نمرۀ بالای 60 در پرسش­نامه ناگویی هیجانی ترونتو، طول مدت ابتلای افراد به درد مزمن حداقل 6 ماه، سطح تحصیلات بالاتر از سیکل(به جهت داشتن حداقل دانش و توانایی  لازم برای انجام تکالیف مداخله درمانی و نیز درک درست از محتوای ارائه شده در جلسات) و گروه سنی 18 سال به بالا و تمایل و توانایی شرکت در جلسات درمانی به صورت آنلاین . ملاک­های خروج از پژوهش شامل غیبت بیش از دو جلسه در جلسه­های درمان بود.
پس از اجرای نمونه­گیری و گمارش تصادفی آزمودنی­ها به گروه آزمایش و گروه کنترل پیش آزمون به روش آنلاین از شرکت­کنندگان گرفته شد. پس از آن گروه آزمایش درمان شناختی تحلیلی را به مدت 16 جلسه 90 دقیقه ای و هر هفته یک جلسه دریافت کردند. درمان شناختی تحلیلی استفاده شده در این پژوهش بر اساس مدل رایلی و کر (16) می­باشد که برای انجام پژوهش حاضر، پروتکل درمان برای بیماران مبتلا به درد مزمن تنظیم و تعدیل شد.
موضوع هرجلسه درمان در جدول 1 ارائه شده است. در این مدت گروه کنترل هیچ­گونه مداخله­ای دریافت نکرد. پس از اتمام جلسه­های درمان، پس آزمون و پس از گذشت دو ماه آزمون پیگیری به صورت آنلاین از هر دو گروه به عمل آمد.
داده­های حاصل از پژوهش در دوسطـح توصیفی  و  اسـتنباطی
 (تحـلیل واریانس با اندازه­گیری مکرر) و با استفاده از نرم­افزار آماری 23 SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و سـطح اطمینان برای آزمون فرضیه­ها 95% در نظر گرفته شد.
ابزار مورد استفاده در پژوهش عبارت بودند از پرسشنامه حسایت اضطرابی و مقیاس فاجعه آمیز کردن درد.
پرسش­نامه حساسیت اضطرابی: این پرسشنامه توسط تیلور و کاکس (17) در 4 زیرمقیاس شامل ترس از نشانه­های قلبی، معدی، روده­ای (10 ماده، سوالات 1 الی 10)،  ترس از نشانه­های تنفسی (7 ماده، سوالات 11 الی 17)،  ترس از واکنش اضطرابی در مقابل جمع (8 ماده، سوالات 18 الی 25)، ترس از عدم کنترل شناختی (5 ماده،26 الی30) و30 ماده که در طیف لیکرت پنج درجه­ای از خیلی کم (1)، کم(2)، تا اندازه‌ای(3)، زیاد(4) و خیلی زیاد(5) نمره گذاری می شود، تهیه شد.
سازندگان پرسشنامه ضریب همسانی درونی این پرسش­نامه را بر اساس آلفای کرونباخ برای عامل ترس از نشانه­های قلبی، معده ای و روده­ای 92%، برای عامل ترس از نشانه­های تنفسی 87%، برای عامل ترس از واکنش­های اضطرابی در مقابل جمع 82% و برای  ترس از  عدم کنترل شناختی 85% گزارش و  روایی اعتبار 90% را برای این پرسش­نامه گزارش کردند(17).
در داخل کشور مرادی منش و همکاران (18) این شاخص را هنجاریابی کردند و نتایج پژوهش نشان داد که ضریب آلفای کرونباخ برای کل مقیاس 93/0 و پایایی آزمون- بازآزمون بعد از چهار هفته 95/0گزارش شده است. روایی همزمان از طریق اجرای فهرست بازبینی شده تجدید نظر شده 90 نشانگانی انجام شد که ضریب همبستگی 56/0 حاصل آن بود(18). در پژوهش حاضـر نیز ضریـب آلفای کرونبـاخ  برای پرسشنـامه 36 سـوالی
برابر 886/0 بدست آمد.
مقیاس فاجعه­آمیز کردن درد:  توسط سالیوان و همکاران (19) تهیه شده و دارای 13 سوال و 3 خرده مقیاس نشخوار ذهنی، بزرگ نمایی و درماندگی می باشد و براساس طیف 5 درجه ای لیکرت از خیلی کم (1)، کم(2)، تا اندازه‌ای(3)،  زیاد(4) و خیلی زیاد(5) نمره­گذاری می­شود.
در پژوهش سالیوان و همکاران  خرده مقیاس نشخوار ذهنی، بزرگ­نمایی و درماندگی به ترتیب 41 درصد، 10 درصد و 8 درصد از واریانس کل تشکیل می­داد و ضریب آلفا برای خرده مقیاس نشخوار ذهنی برابر با 87% و برای بزرگ­نمایی برابر با 60% و برای درماندگی برابر با 79% و برای کل مقیاس برابر با 78% بود(19).
در  داخل کشور و در پژوهش محمدی و همکاران(20) ضریب آلفای کرونباخ برای  خرده مقیاس نشخوار ذهنی 65/0 و برای بزرگ نمایی 53/0 و برای درماندگی 81/0 و برای نمره کل مقیاس 84/0 بدست آمد. در پژوهش حاضر نیز ضریب آلفای کرونباخ محاسبه‌شده برای پرسشنامه 20 سوالی برابر 895/0 محاسبه شد.
 

جدول1 :خلاصه  محتوای جلسات درمان گروهی شناختی تحلیلی (16)
      جلسه                                                      محتوای جلسه
اول - معرفی  و گرفتن پیش آزمون
دوم - جمع آوری سابقه و شرح حال بیمار و تهیه فهرست مشکلات آماجی بیمار
- ایجاد بینش نسبت به منبع اصلی مشکلات
سوم - جمع‌آوری و بررسی تاریخچه‌ی بیماران
- فرمول‌بندی مجدد بر مبنای چگونی بروز مشکلات و نشانه بیماری
چهارم - فرمول‌بندی مجدد بر اساس افکار ناکارآمد و رفتارهای بیمار با تمرکز بر روابط موضوعی، مکانیسم‌های دفاعی ناکارآمد و قدرت ایگو.
پنجم - بررسی بازخورد بیمار به فرمول‌بندی
- تعیین اهداف نهایی
ششم - بازشناسی رخدادهای آشکارساز رفتارهای ناکارآمد، نقاط قوت و توانمندی‌های بیمار.
- شناسایی روندهای ناسازگار متوالی و نقش‌های متقابل ناسازگار
هفتم
هشتم
     -     تدوین فهرستی جهت شناسایی رویه‌ها و افکار ناکارآمد.
- شناسایی روندهای ناسازگار در روابط بین فردی
- پیش‌بینی دقیق احساسات انتقال و انتقال متقابل
- بازبینی و بازشناسایی و چالش با الگوهای قدیمی اکتسابی و تأثیرگذار در زندگی از طریق روابط بین فردی.
- آموزش فنون بازبینی رویه‌های ناکارآمد و اصلاح آن‌ها
نهم - بازشناسایی در رویه ارزیابی علایم و نشانه‌ها و اصلاح بازبینی‌های انجام شده توسط بیمار
- افزایش آگاهی از چرخه رفتارهای تکراری
دهم - تجدیدنظر رویه‌ای بر اساس شناخت تأثیر هیجان و رفتارهای بیمار بر علائم بیماری.
- آگاهی از نحوه‌ی استمرار طرح‌واره‌های قدیمی مرتبط با مکانیسم‌های دفاعی ناکارآمد، روابط موضوعی و قدرت ایگو.
- تحلیل روندهای ناسازگار و مشخص کردن جایگاه این روندها در دیاگرام.
- کمک به بیمار بر رفتار کردن به شیوه‌ای جدید.
یازدهم - تجدیدنظر رویه‌ای بر اساس اصلاح روند ارزشیابی وضعیت فعلی بیمار.
- کمک به بیمار برای کسب بینش نسبت به مسائل و چگونگی تأیید و تثبیت نقش‌های واقع‌گرایانه.
دوازدهم - تجدیدنظر رویه‌ای بر اساس اصلاح نقش‌های بین فردی و حمایت‌های اجتماعی.
- تجدیدنظر رویه‌ای بر اساس شناسایی و ترسیم نمودار رویه‌ای در مورد ارزش‌گذاری رفتارهای تکانش‌گرایانه و ارزیابی افکار منفی.
سیزدهم - تجدیدنظر رویه‌ای بر اساس ایجاد الگوهای کارآمدتر رفتاری.
- کمک به بیمار برای شناسایی درست تله و موانع رشد.
چهاردهم - تجدیدنظر رویه‌ای بر اساس بینش افزایی در جهت کاهش رفتارهای تکانشگرانه.
- افزایش توانایی مدیریت رفتار خود در زندگی واقعی.
- بررسی موانع تغییر در زندگی.
پانزدهم و شانزدهم - نوشتن نامه خداحافظی و بررسی بازخورد بیمار به نامه
- گرفتن پس آزمون
 
یافته­ها
باید مورد بررسی قرار گیرد و در صورت برقراری مفروضه­ها،
 
در هردو گروه آزمایش و کنترل، 4 نفر (3/33 درصد) مرد و 8 نفر (7/66 درصد) زن بودند. بیشترین افراد نمونه در گروه درمان شناختی تحلیلی  برابر با 4 نفر (33/33 درصد) در گروه سنی 31 تا 35 سال بودند در حالی که در گروه کنترل 3 نفر (25 درصد) در گروه سنی 3531 سال و همین تعداد در گروه سنی        4031 سال بودند. نتایج بررسی سایر متغیرهای جمعیت شناختی نشان می­دهد که دو گروه به لحاظ توزیع این متغیرها، مشابهت زیادی با هم داشتند و تفاوت معناداری در متغیرهای جمعیت شناختی بین گروه­های مورد مشاهده وجود نداشت.
در جدول 2 اطلاعات توصیفی هر یک از متغیرهای پژوهش در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری به تفکیک گروه‌های مورد مطالعه ارائه گردیده است.
تحلیل واریانس با اندازه‌گیری مکرر نیز مانند هر آزمون آماری دیگری دارای یک سری مفروضه است که قبل از انجام تحلیل
تحلیل واریانس اندازه‌گیری مکرر انجام شود. به این ترتیب مفروضه­های نرمال بودن با آزمون کولموگروف اسپیرونف (05/0P>)، همگنی واریانس­ها با آزمون لوین (05/0P>) و همسانی ماتریس واریانس-کوواریانس‌ها با آزمون ام باکس (05/0P>) مورد بررسی قرارگرفته ­است و نتایج نشان داد که هر سه این مفروضه ها رعایت شده است.
 همچنین در فرآیند تحلیل اندازه گیری مکرر، یکی از پیش‌فرض‌های مهم، تقارن ماتریس کوواریانس‌های نمرات متغیر وابسته در دفعات مختلف ارزیابی است که از طریق آزمون کرویت موشلی بررسی می‌شود.
در پژوهش حاضر سطح معناداری آماره موشلی برای نمرات حساسیت اضطرابی و فاجعه آمیز کردن درد از05/0 کمتر بوده و درنتیجه فرض صفر رد شده (05/0>P)، لذا در ارزیابی نتایج براساس عامل زمان از آزمون گرینهاوس- گیسر در تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده ‌شد. جدول 3 نتایج آزمون نتایج آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر جهت ارزیابی تاثیر متغیرمستقل بر متغیرهای وابسته را نشان می دهد.
نتایج جدول3 حاکی از آن است که بین میانگین‌های متغیر حساسیت اضطرابی و فاجعه آمیزکردن درد در دفعات مختلف اندازه گیری تفاوت معناداری(05/0>P)  وجود دارد .
به عبارت دیگر نمرات این دو متغیردر مراحل پس آزمون و پیگیری در مقایسه با پیش آزمون تفاوت معنادار(05/0>P) داشته است.
همچنین اثر تعاملی بین عامل زمان ارزیابی و عضویت گروهی برای نمرات متغیرها در آزمودنی‌ها تاثیر معناداری را نشان می‌دهد.
 

جدول2: شاخص های توصیفی نمرات پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری در دو گروه آزمایش و کنترل
متغیر
مرحله گروه آزمایش گروه کنترل
میانگین انحراف استاندارد میانگین انحراف استاندارد
حساسیت اضطرابی پیش‌آزمون 33/97 71/3 75/104 50/4
پس آزمون 08/88 84/2 58/103 13/4
پیگیری 75/87 12/3 33/103 09/4
فاجعه آمیز کردن درد پیش‌آزمون 83/42 83/42 83/45 33/1
پس آزمون 66/39 66/39 08/45 74/1
پیگیری 41/39 41/39 50/46 89/1
 

جدول 3: نتایج آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر جهت ارزیابی تاثیر متغیرمستقل بر متغیرهای وابسته
متغیر منبع تغییرات مجموع مجذورات درجه آزادی میانگین مجذورات F معناداری اندازه اثر
حساسیت اضطرابی زمان 13/1116 07/1 47/1042 18/51 0001/0 608/0
زمان*گروه 64/369 14/2 62/172 47/8 001/0 33/0
فاجعه آمیز کردن درد زمان 57/557 46/1 63/355 91/89 0001/0 732/0
زمان*گروه 37/415 92/2 80/141 81/46 0001/0 643/0
 
 
جدول 4 نتایج آزمون تحلیل واریانس جهت مقایسه گروه های مورد مطالعه در نمرات متغیرهای پژوهش در سطوح مختلف را نشان می دهد.همان‌طور که در جدول 4 مشاهده می‌شود بین میانگین‌های تعدیل شده متغیر حساسیت اضطرابی و فاجعه آمیز کردن درد در دو گروه تفاوت معناداری وجود دارد(05/0>P)، لذا می‌توان گفت در مجموع بین دو گروه در نمرات حساسیت اضطرابی تفاوت معناداری وجود دارد. به این ترتیب نتیجه گرفته می‌شود که درمان شناختی تحلیلی بر حساسیت اضطرابی،   فاجعه آمیز کردن درد در بیماران مبتلا به درد مزمن با ناگویی هیجانی اثربخش است یعنی با اطمینان 95 درصد فرض پژوهش تایید می­گردد.
به منظور بررسی تغییرات در گروه‌ آزمایش و گروه کنترل از آزمون تعقیبی ال اس دی (به دلیل سهل گیرانه بودن آن) بهره گرفته شد که به مقایسه دو به دوی میانگین متغیر حساسیت اضطرابی و فاجعه آمیز کردن درد به تفکیک گروه‌های آزمایش و کنترل پرداخته شده است.
 

جدول 4: نتایج آزمون تحلیل واریانس جهت مقایسه گروه‌های مورد مطالعه در نمرات متغیرهای پژوهش در سطوح مختلف
متغیر منبع تغییرات مجموع مجذورات درجه آزادی میانگین مجذورات F معناداری اندازه اثر
حساسیت اضطرابی عضویت گروهی 07/10152 2 03/5076 12/11 0001/0 40/0
فاجعه آمیز کردن درد عضویت گروهی 13/1504 2 06/752 47/10 0001/0 38/0

جدول5: مقایسه زوجی میانگین‌های تعدیل شده نمرات متغیرها در گروه‌های آزمایش و کنترل
متغیر گروه مبنا گروه مورد مقایسه تفاوت میانگین خطای استاندارد معناداری
حساسیت اضطرابی آزمایش کنترل 83/12- 03/5 01/0
فاجعه آمیز کردن درد آزمایش کنترل 75/4- 99/1 02/0
بحث و نتیجه گیری
نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که درمان شناختی تحلیلی بر حساسیت اضطرابی و فاجعه آمیز کردن درد در بیماران مبتلا به درد مزمن با ناگویی هیجانی اثربخش است. پژوهشی کاملا مشابه با پژوهش حاضر توسط پژوهشگر یافت نشد اما این پژوهش به‌طور غیرمستقیم با پژوهش یوسفی و همکاران (20) نیز با  پژوهش بارونیان و لگت(13) که به بررسی
اثربخشی درمان شناختی تحلیلـی بر ابعاد مختلف سلامـت روان
 بیماران مبتلا به درد مزمن پرداخته بود ، همسو می‌باشد.
در تبیین اثربخشی درمان شناختی تحلیلی بر متغیرهای پژوهش می‌توان این‌طور بیان کرد که حساسیت اضطرابی و فاجعه آمیز کردن درد به‌علت باور بنیادین منفی فرد در خصوص اضطراب و درد ایجاد می‌گردد(21). ازآنجاکه یکی از مهم‌ترین قسمت‌های درمان شناختی تحلیلی، ارائه آگاهی در مورد خطاهای شناختی، افکار ناکارآمد و باورهای بنیادین اشتباه است، بیمار در طی درمان با باورها و خطاهای شناختی خود در خصوص اضطراب  و درد و پیامدهای آن مواجه و روبرو می‌شود و مهارت‌های دستیابی به روش‌های سازنده‌تر و درست تر هدایت افکار را فرامی‌گیرد و میزان حساسیت اضطرابی و فاجعه آمیز کردن درد در  او کاهش می‌یابد.
 همچنین یکی از ویژگی‌های کلی این مدل درمان تاکید بر فرمول‌بندی اولیه و مشارکتی مشکلات هسته‌ای و دردهای هیجانی بیماران است(22). به گونه ای که در طی درمان شناختی تحلیلی و در جریان فرمول‌بندی مشکل مراجع، درمانگر و بیمار به‌صورت مشارکتی با تجارب آسیب‌زایی که ممکن است موجب شکل‌گیری نقش‌های متقابل و رویه‌های نقش‌های متقابل انعطاف‌ناپذیر در بیماران  و  احتمالا پیدایش حساسیت اضطرابی  و فاجعه آمیز کردن درد در آن‌ها شده باشد، مواجه می‌شوند و با پرداختن به آن‌ها سعی می‌شود که بینش وآگاهی فرد را در خصوص آن‌ها بالا برده و به وی کمک کند تا با بازسازی نقش‌های متقابل و رویه‌های نقش متقابل به نیرومندسازی و تسهیل شکل‌گیری نقش‌های سالم بپردازد و بتواند با انعطاف‌پذیری و بدون قضاوت‌های انتقادی از انواع مختلف نقش‌های متقابل استفاده کند(23). 
در نتیجه با توجه به اینکه  یکی از عوامل اثرگذار در پیدایش حساسیت اضطرابی و فاجعه آمیز کردن درد، عوامل محیطی و تجربه‌های دوران رشد می‌باشد. مجموعه این عوامل می تواند موجب کاهش حساسیت اضطرابی در فرد شود و از طرفی این تغییر و بازبینی در فرآیندها و روندهای آسیب‌زای قدیمی و استفاده از روندها و راهکارهای مناسب موجب تداوم نتایج درمان تا مرحله پیگیری می شود.از سوی دیگر راهبردهایی در طی جلسات درمان شناختی تحلیلی به کار می رود که منشأ شکل‌گیری روند آسیب‌زا در مراجع را در قالب نمودار و نامه‌های صورت‌بندی مجدد به مراجع نشان می‌دهد. این کار باعث می‌شود تا ریشه الگوهای تکراری ناکارآمد، مشکلات اصلی و روند رشد آن‌ها مشخص شود(24).
پاسخ بیماران به‌صورت نامه صورت‌بندی مجدد به مشکلات پایه‌ای آن‌ها بستگی دارد. بعضی بیماران این تجربه را که نامه ای به آن‌ها نوشته شود و به آن فکر کنند جالب و تجربه‌ای رو به جلو توصیف می‌کنند که مانع از بروز نشخوار فکری و الگوهای فکری تکرار شونده‌ی منفی و در این‌جا افکار مربوط به فاجعه‌آمیز کردن درد و حساسیت اضطرابی در آنها می‌شود. در طی جلسات درمان درمانگران با نشان ‌دادن دام‌ها و تله‌های کلیدی به مراجعان، الگوهایی از افکار یا رفتار خود تقویت‌کننده که نشخوار فکری و افکار مربوط به فاجعه‌آمیز کردن درد و حساسیت اضطرابی را تایید می‌کند، شناسایی می‌کنند تا بیماران با آگاهی از  این سبک‌های تکرار شونده رفتار که در آن پیامد رفتار، به تداوم چرخه‌ی افکار معیوب منجر می‌شود، بتواند استعارات ذهنی و افکار ناکارآمد را کم کنند و به‌این‌ترتیب فاجعه‌آمیز کردن درد  و حساسیت اضطرابی کاهش یابد. این آگاهی از منشأ شکل‌گیری روندهای آسیب‌زا و رشد آن‌ها، دام‌ها، تله‌ها و سبک‌های تکرار شونده رفتار و ارائه راهکارهایی برای دستیابی به نقش های متقابل متنوع و سازگار موجب تداوم نتایج درمان تا مرحله پیگیری می‌شود.از جمله محدویت های پژوهش حاضر اجرای آن بر  روی بیماران مبتلا به درد مزمن با ناگویی هیجانی ۱۸ تا ۵۰ سال و دارای حداقل مدرک تحصیلی سیکل انجام‌گرفته است، به ‌این ‌ترتیب نتایج قابل تعمیم به بیماران دارای سن کمتر یا بیشتر از این محدوده سنی نمی‌باشد. استفاده از ابزارهای خود گزارش‌دهی در پژوهش حاضر از دیگر محدودیت‌های پژوهش حاضر بود که لازم است مورد توجه قرار گیرد. البته لازم به ذکر است  از آنجا که در اکثر پژوهش های حوزه روانشناسی از ابزار های خودگزارش دهی استفاده می شود این محدویت قابل اغماض بوده و تاثیرچندانی در نتایج نخواهد گذاشت. به این ترتیب پیشنهاد می‌شود که در پژوهش‌های آینده و مرتبط با این زمینه، اثربخشی درمان شناختی تحلیلی  بر روی سایر گروه‌های سنی و نیز سطح تحصیلات پائین‌تر از سیکل مورد بررسی قرار گیرد. از سوی دیگر با توجه به تأثیر درمان شناختی تحلیلی بر حساسیت اضطرابی و فاجعه‌آمیز کردن درد بیماران مبتلا به درد مزمن با ناگویی هیجانی و نیز با توجه به سایر یافته‌های پژوهشی مبنی‌بر تاثیر درمان‌های روان شناختی بر بهبود علایم و افزایش بهزیستی بیماران مبتلا به درد مزمن و همچنین با توجه به همبودی این اختلال با انواع مختلف اختلال‌های روانی نظیر اضطراب و افسردگی، به کلیه متخصصانی که با این بیماران کار می‌کنند، ازجمله پزشکان و روان‌شناسان پیشنهاد می‌شود در کنار استفاده از درمان‌های پزشکی و دارویی از درمان‌های روان‌شناسی و ازجمله درمان شناختی تحلیلی به‌منظور کاهش مشکلات روان‌شناختی همبود،کاهش حساسیت اضطرابی، فاجعه‌آمیز کردن درد استفاده کنند.
ملاحظات اخلاقی
در راستای رعایت ملاحظات اخلاقی هدف و روش اجرای مطالعه برای کلیه شرکت­کنندگان به طور دقیق توضیح داده شد و از کلیه شرکت­کنندگان رضایت­نامه کتبی دریافت شد. لازم به ذکر است که پژوهش حاضر دارای کُد اخلاق به شناسۀ scu.ac.ir/9903052058901/ EE از دانشگاه شهید چمران اهواز می­باشد.
سهم نویسندگان
دلارام بی ریائی: طراحی پژوهش، مرضیه بدیهی: جمع آوری داده ها، زهرا ربیعی : تحلیل داده ها، مژگان شکراللهی: نگارش مقاله و نظارت بر پروژه و اعتبارسنجی. نویسندگان نسخه نهایی را مطالعه و تایید نموده و مسئولیت پاسخ گویی در قبال پژوهش را پذیرفته اند.
حمایت مالی
پژوهش حاضر هیچ گونه حمایت مالی از طرف هیچ سازمانی دریافت نکرده است.
تضاد منافع
انجام این پژوهش برای نویسندگان هیچ گونه تعارض در منافع را به دنبال ندارد و نتایج آن به صورت کاملا شفاف و بدون سوگیری گزارش شده است.
تقدیر و تشکر
نویسندگان این مقاله بر خود لازم می دانند که از کلیه افرادی که در انجام این پژوهـش همـکاری  داشتند، تشکر و قـدردانی  نمایند.
نوع مطالعه: پژوهشي | موضوع مقاله: روان شناسی
دریافت: 1402/7/21 | پذیرش: 1402/10/12 | انتشار: 1402/12/26

ارسال نظر درباره این مقاله : نام کاربری یا پست الکترونیک شما:
CAPTCHA

ارسال پیام به نویسنده مسئول


بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

https://creativecommons.org/licenses/by/4.0/کلیه حقوق این وب سایت متعلق به طلوع بهداشت یزد می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2015 All Rights Reserved | Tolooebehdasht

Designed & Developed by : Yektaweb